نگران پرورش یافتگان انگلیس هستیم
مشاور رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: نگران کسانی هستیم که در انگلیس پرورش پیدا کرده اند و متاسفانه امروز هم بچه های برخی از مسئولین در این کشور درس می خوانند و عقبه آنها آنجاست.
فتح خرمشهر فتح خاک نیست، فتح ارزشهای اسلامی است. خرمشهر شهر لاله های خونین است. خرمشهر را خدا آزاد کرد». امام خمینی (ره)
فتح خرمشهر (سوم خرداد ۱۳۶۱) در تاریخ جنگ ایران و عراق از اهمیت ویژهای برخوردار است. خبر آزادی خرمشهر آن چنان شگفتآور بود که در سراسر میهن اسلامی ما مردم را به وجد آورد. با اعلام خبر فتح خرمشهر مردم ایران بسان خانوادهای بزرگ که فرزند از دست رفته خود را باز یافته است اشکهای شادی و شعف خود را نثار روح شهدای حماسهآفرین صحنههای شورانگیز این نبرد کردند. از این جهت در ایام فتح خرمشهر به سراغ یکی از فرماندهان عملیات بیت المقدس رفتیم تا درباه این واقعه بزرگ تاریخی با ایشان گفتگویی داشته باشیم.
سردار سرتیپ پاسدار «محمدجعفر اسدی» فرماندهٔ سابق نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در دوران آزادسازی خرمشهر رئیس ستاد «قرارگاه فتح» بود و در دوران جنگ تحمیلی فرماندهی لشکر۳۳ المهدی(عج) استان فارس را عهدهدار بوده است. وی هم اکنون بعنوان مشاور سید حسن فیروزآبادی رییس ستاد کل نیروهای مسلح مشغول به خدمت است.
سردار اسدی درخصوص علل توفیقات ایران در ۸ سال دفاع مقدس گفت: آن چیزی که ما را در هشت سال دفاع مقدس و به ویژه در خرمشهر به برتری میرساند، «فرهنگ عاشورایی» بود. دشمن یک حد نهایی داشت و یک حداقل؛ حد نهایی دشمن گرفتن خوزستان بود و برای آن نقشه چاپ کرده و در آن خوزستان را به نام عربستان مشخص کرده بود.
وی افزود: «جهاد کبیر» باید برای خرمشهرهایی که در پیش است، اعمال شود. «جهاد کبیر» چیست؟ جمله ای است که امام حسین (ع) فرمودند و از قرآن است: «کونوا لِلظّالِمِ خَصمًا وَ لِلمَظلُومِ عَونًا»؛ یعنی شما خصم ظالم و یار مظلوم باشید. حضرت آقا اشاره کردند که آمریکا حتی برای دین با ما نمی جنگند؛ تنها برای همین جمله است. قوه قضائیه، قوه مقننه و قوه مجریه، یار مظلوم و خصم ظالم باشید. یار مظلوم بودن و خصم ظالم بودن می تواند خرمشهرهای آینده ما را پیروز کند. «جهاد کبیر» یعنی اینکه در طول زندگی یار مظلوم باشیم آمریکاییها می گویند اگر می خواهید مسلمان باشید، باشید.
فرماندهٔ سابق نیروی زمینی سپاه در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: ما نگران کسانی هستیم که در انگلیس پرورش پیدا کرده اند و متاسفانه امروز هم بچه های برخی از مسئولین در این کشور درس می خوانند و عقبه آنها آنجاست؛ اینها نمی توانند به کشور خدمت کنند. حضرت آقا یکبار فرمودند کسانی می توانند به این کشور خدمت کنند که فرهنگشان، «فرهنگ جهادی» است.
مشاور رییس ستاد کل نیروهای مسلح در خصوص پاکسازی سوریه از تروریست ها گفت: حتماً این اتفاق خواهد افتاد. البته یک مقدار سخت است. تروریستهایی که پشتوانهشان آمریکا، انگلیس، فرانسه، کشورهای استکباری و دولتهای عربستان، قطر و ترکیه است، به این سادگی نیست که بگوییم ظرف ۶ ماه آینده بیرون رانده میشوند اما حتماً این اتفاق خواهد افتاد.
این گفتگوی تفصیلی در ۲ بخش منتشر می گردد، که در ادامه متن کامل بخش اول آن تقدیم می گردد:
با توجه به اینکه شما یکی از فرماندهان عملیات بیتالمقدس برای آزادسازی خرمشهر بودید، به نظر شما چه دلایلی توانست به آزادی خونینشهر در آن مقطع زمانی کمک کند؟
وقتی که از بعضی از موضوعات، زمان میگذرد، ترسیم آن خیلی سخت میشود؛ زیرا ترسیم زمان و مکان دشوار است. مثلاً میگویند «لا یوم یومک یا اباعبدالله» اما کسی نمیتواند روز عاشورا را آنطور که بوده است، ترسیم کند. هیچ روزی مثل روز عاشورای امام حسین (ع) نمیشود، اما این درست است که میگویند «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»؛ اینکه ما بتوانیم این تضاد را در جامعه جا بیندازیم که هیچ روزی، روز عاشورا نمیشود و همه زمین ها، صحرای کربلاست، یعنی چه؟ خیلی سخت است.
آن چیزی که ما را در هشت سال دفاع مقدس و به ویژه در خرمشهر به برتری میرساند، «فرهنگ عاشورایی» بود. ما یک اصطلاح نظامی به نام «برآورد اطلاعاتی» داریم؛ یک اصطلاح دیگر به نام «برآورد عملیاتی» نیز داریم. برآورد اطلاعاتی به این معنی است که بچههای اطلاعات آنچه که از دشمن میتوانستند را کشف کرده و میآوردند. مثلاً مشخص میکنند که دشمن چه تعداد تانک، نفربر، توپ، نفر پیاده، هواپیما و هلیکوپتر دارد؛ یعنی اطلاعات دقیق دشمن را به دست آورده و ارائه میکنند. آنها مشخص میکنند که ما در مکانی که میخواهیم عملیات انجام دهیم با چه سلاحها، نفرات و جغرافیایی روبرو هستیم.
آن چیزی که ما را در هشت سال دفاع مقدس و به ویژه در خرمشهر به برتری میرساند، «فرهنگ عاشورایی» بود ممکن است برآورد اطلاعاتی در بعضی از نقاط چندین ماه به طول بیانجامد. وقتی برآورد اطلاعاتی کامل میشود، آن را به عملیات میدهند و عملیات، برآورد عملیاتی میکند. مثلاً مشخص میکند که دشمن چه تعداد تانک، هواپیما، توپ و سلاحهای دیگری دارند و ما چه تعداد از این سلاحها در اختیار داریم و برای فرماندهی، روی کاغذ آن را مشخص میکنیم.
فرمانده به برآورد عملیاتی نگاه میکند و در قانونی که نتیجه چند هزار سال جنگ است آمده کسی که میخواهد هجوم میکند، نسبت به کسی که میخواهد پدافند انجام دهد، باید دارای نیروی سه برابری باشد؛ یعنی اگر دفاعکننده یک هواپیما، تانک و یا سرباز دارد، هجومکننده باید سه هواپیما، تانک و یا سرباز داشته باشد زیرا هجومکننده میخواهد حرکت کند اما دفاعکننده و کسی که میخواهد پدافند ایجاد کند، در سنگر و سایه قرار دارد. به همین جهت باید این توانمندی را داشته باشد که غلبه کند و آنجا را بگیرد؛ این قانون در خرمشهر صادق نبود. توانمندی که ما داشتیم نه تنها سه برابر نیروهای عراقی نبود، بلکه با آنها مساوی هم نبود.
تمام استکبار پشت سر نیروهای صدام بود. از ماهوارهها تا بسیاری از بندرهای خلیجفارس و بندرهای عقبه برای آنها کار کرده و مهمات، امکانات و تجهیزات تخلیه میکنند. در این طرف آقای رفیقدوست میگفت امروز یک گونی که برای سنگر استفاده میشود اگر قیمتش ۱۰ سنت است من به ۲ دلار میخرم اما باز به من نمیفروشند اما به صدام مجانی کمک میدهند؛ پولهای عربستان، کویت و کشورهای حاشیه خلیجفارس منهای کمکهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و کشورهای استکباری پشت سر صدام بود.
در مقابل ما در محاصره کامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بودیم و وقتی میخواستیم در بازار حتی یک گونی و یا سیم خاردار بخریم، موافقت نمیکردند. دانشجوی ایرانی وقتی که میخواست از آلمان به ایران بازگردد برای عمویش که شکارچی بود، از یک فروشگاه عادی یک دوربین شکاری خریده بود که در فرودگاه جلوی او را میگیرند و میگویند این به درد جنگ میخورد و نمیتوانید ببرید.
در جریان آزادسازی خرمشهر ۲۳ شبانهروز حتی یک وعده غذای گرم نتوانستیم به بچههای خود بدهیم. حتی یک حمام برای دوش گرفتن وجود نداشت؛ جایی که بتوان دو ساعت استراحت کرد وجود نداشت کشور در چنین شرایطی قرار داشت اما دهم اردیبهشت ماه ۶۱ از رودخانه کارون عبور کردیم و ۲۳ شبانهروز حتی یک وعده غذای گرم نتوانستیم به بچههای خود بدهیم. حتی یک حمام برای دوش گرفتن وجود نداشت؛ جایی که بتوان دو ساعت استراحت کرد وجود نداشت. ۲۳ شبانهروز این جوانها و انسانهای پاک در بیابانهای خوزستان بودند. وقتی در خوزستان عید میشود به آن سیاهبهار میگویند، زیرا گرما غلبه میکند. میدیدیم عرق توأم با خاک، لباس این جوانها را به شکل دیگری کرده بود. چهرهها پوشیده از خاک بود و آنقدر خاک در منطقه زیاد بود که وقتی یک ساعت از وضو میگذشت، دوباره به همان شکل قبل در می آمد.
من میدیدم این برادران به دلیل اینکه آب کم بود میخواستند با یک قمقمه وضو بگیرند اما وقتی آب را به صورت خود میزدند، از محاسنشان آب گِل به زمین میریخت؛ شرایط زیستی اینطور بود یعنی جایی برای خواب و حمام نبود اما با یک برنامهریزی همراه با نشاط و امید که شهید صیاد شیرازی و برادر محسن رضایی برای ارتش و سپاه کرده بودند، یک گام بلندی مشخص شده بود تا ما خود را به رودخانه «اروند» که محل پدافند خوبی بود، برسانیم. ما روز بیست و چهارم یعنی سوم خرداد وارد خرمشهر شدیم و تعداد اسرایی که از خرمشهر بیرون میآیند به ۱۹ هزار نفر میرسند. ۱۹ هزار نفر از شهر بیرون آمدند و میخواستیم آنها را به اسارت ببریم. این تعداد چه تعداد غذا و اتوبوس میخواستند؟ بیش از نیمی از آنها لخت بودند؛ یعنی برخی از ترس لخت شده بودند و یک زیر پیراهنی سفید در دست داشتند و میگفتند ببینید من هیچ چیز ندارم و میخواهم اسیر شوم. تمام آنها لباس میخواستند و ما تغذیه به اندازه خودمان نداشتیم.
در آن روزها من رئیس ستاد «قرارگاه فتح» بودم و فرمانده قرارگاه، برادر رشید بودند؛ فرمانده عملیات قرارگاه برادر اصغر کاظمی و فرمانده اطلاعات برادر محمد باقری بود که در کنار لشگر ۹۲ زرهی که فرمانده آن نیز شهید نیاکی بود، این عملیات توسط چهار قرارگاه که ما نیز یکی از قرارگاهها بودیم، انجام می گرفت.
وقتی میخواستیم با فرمانده قرارگاه وارد خرمشهر شویم، من یک صحنه جالبی دیدم؛ امروز به دلیل گذشت زمان ممکن است جوانان بگویند چیز مهمی نیست زیرا همیشه هندوانه در بازار است اما در آن زمان هندوانه پایان تابستان تمام میشد و میرفت تا سال بعد. در این شرایط مردم هندوانه نوبرانه که خیلی گران بود برای لشگر ۲۷ حضرت رسول (ص) به جبهه فرستاده بودند. ماشین هندوانه سر سهراهی خرمشهر ایستاده بود و چند نفر این هندوانهها را میبریدند و به هر اسیری که میآمد میدادند و خودشان نمیخوردند؛ هندوانهها را به اسرا میدادند. صحنه عجیبی بود و برادر رشید به من گفت سریع با آقامحسن تماس بگیر و بگو با اهواز تماس بگیرند و بگویند تریلی، کامیون، اتوبوس، مینیبوس و هر وسیله نقلیه ای که میتوانند بفرستند زیرا اگر این اسرا بمباران شوند، یک فاجعه انسانی رخ خواهد داد.
چند هزار اسیر در آنجا وجود داشت و تعداد کسانی که باید آنها را نگهداری میکردند، به ۳۰۰ نفر هم نمیرسید. آن شب تا صبح ماشینها اسرا را سوار میکردند و به اهواز میبردند. ترسیم فتح خرمشهر به این سادگی نیست؛ پس از این حوادث، حضرت امام (ره) فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد و معلوم شد کسانی که خرمشهر را آزاد کرده بودند «جندالله» بودند.
روحیه جهادی رزمندگان در دوران دفاع مقدس چه تأثیری در تسریع آزادسازی خرمشهر داشت و اگر این روحیه نبود چه آیندهای برای خونینشهر متصور بود؟
دشمن یک حد نهایی داشت و یک حداقل؛ حد نهایی دشمن گرفتن خوزستان بود و برای آن نقشه چاپ کرده و در آن خوزستان را به نام عربستان مشخص کرده بود. خوزستان دشت بسیار مساعدی برای کشاورزی بوده و پنج رودخانه پرآب مثل کرخه و کارون در آن جاری است. خوزستان مردمی غیور و قوی داشت و مردم دزفول با تمام موشکبارانی که وجود داشت و شهدایی که دادند، حتی حاضر نشدند شهر را ترک کنند. تمام جوانهای خوزستان در خط مقدم میجنگیدند.
«جهاد کبیر» باید برای خرمشهرهایی که در پیش است، اعمال شود چنین سرزمینی با چنین مردم و منابع غنی نفت و گاز، حداقلی بود که دشمن قصد گرفتن آن را داشت، اما نتوانسته بود. در آن روز خرمشهر دست آنها بود و آنقدر امکانات به آنجا آورده بودند که یقین داشتند محال است ایران بتواند خرمشهر را بگیرد؛ لذا صدام مصاحبه میکند و میگوید اگر ایران، خرمشهر را پس بگیرد من کلید بصره را خواهم داد. ارتش عراق حتی پیشبینی کرده بود که اگر ایرانیها شبانه بخواهند هلیبرن انجام دهند، چه اقدامی انجام دهیم که حتی یک چترباز به زمین نیاید؟ آنها تمام آهنآلات را که در خرمشهر بود، در مکانهایی که میشد هلیبرن انجام داد، سرپا کرده بودند.
تعداد زیادی به رو دخانه زدند و فرار کردند و بعضی از افسران در بصره سلاحشان را دادند تا کرایه ماشین فراهم کنند و به بغداد بروند؛ بعضی با پای برهنه تا بغداد رفتند.
بنابراین آزادی خرمشهر یک حرکت جهادی بود؟
۸ سال دفاع مقدس یک حرکت انقلابی-جهادی با روش و منش «کربلایی» بود. اگر آن منش جهادی و کربلایی و عشق به اهل بیت (ع) و شهادت در بچه های ما نبود، امر محالی بود که ما بتوانیم با نظامیگری خرمشهر را آزاد کنیم. عملیات در تمام دنیا قاعده خاص خود را دارد و ثابت است.
با توجه به تاکید اخیر مقام معظم رهبری بر ضرورت «جهاد کبیر» و تفسیر آن به ایستادگی و تبعیت نکردن از جبهه استکبار، برای تحقق این مهم چه نکاتی را می توان از آزادی خرمشهر برداشت کرد؟
مقام معظم رهبری مطالب زیادی را در دانشگاه امام حسین (ع) فرمودند. ایشان علاوه بر «جهاد کبیر» فرمودند که خرمشهرها در پیش است. بنابراین «جهاد کبیر» باید برای خرمشهرهایی که در پیش است، اعمال شود. «جهاد کبیر» چیست؟ جمله ای است که امام حسین (ع) فرمودند و از قرآن است: «کونوا لِلظّالِمِ خَصمًا وَ لِلمَظلُومِ عَونًا»؛ یعنی شما خصم ظالم و یار مظلوم باشید. حضرت آقا اشاره کردند که آمریکا حتی برای دین با ما نمی جنگند؛ تنها برای همین جمله است.
اگر ولی فقیه در این کشور نبود، من شک دارم که نوبت به آقای بنی صدر می رسید؛ در دوره بازرگان، کشور را تحویل می دادند و می رفتند و اگر این اتفاق نمی افتاد، شک نکنید که بنی صدر این کار را می کرد. آقای قوه قضائیه، آقای قوه مقننه و آقای قوه مجریه، یار مظلوم و خصم ظالم باشید. یار مظلوم بودن و خصم ظالم بودن می تواند خرمشهرهای آینده ما را پیروز کند. «جهاد کبیر» یعنی اینکه در طول زندگی یار مظلوم باشیم آمریکاییها می گویند اگر می خواهید مسلمان باشید، باشید. ترکیه، عربستان، کویت و کشورهای دیگر هم مسلمانند اما خصم ظالم نباشید. یار مظلوم هم نباشید. به چه دلیل شما مردم فلسطین را یاری می کنید؟ برای چه مقابل اسرائیل قد علم کرده اید؟ شما این دو مسئله را نداشته باشید، هر چیزی که می خواهید داشته باشید؛ حتی بمب اتم هم داشته باشید. از منظر آنها شکال کار ما این است که می خواهیم خصم ظالم و یار مظلوم باشیم.
«جهاد کبیر» این است که یک انسان که رئیس جمهور یک کشور است، چارچوب فکری اش یاری مظلومان عالم و کشورش باشد. «جهاد کبیر» تنها خطاب به ما و بسیجیان نبود، بلکه خطاب به تمام انسان های آزاده ای که روی کره زمین هستند، بود اما اولویت با ماست؛ در راس آن می شود کسانی که اداره امور کشور را دارند. قوه قضائیه، قوه مقننه و قوه مجریه، یار مظلوم و خصم ظالم باشید. یار مظلوم بودن و خصم ظالم بودن می تواند خرمشهرهای آینده ما را پیروز کند. «جهاد کبیر» یعنی اینکه در طول زندگی یار مظلوم باشیم.
مبنای کشور انگلستان بر ظلم است. تعداد زیادی جزایر در کره زمین است و عموماً مستعمره این کشور هستند. یعنی یک ظالم به این بیچارگان ظلم می کند بعد جوان ما وقتی در کشور انگلستان درس می خواند، می گوید عجب کشور آباد و زیبایی است؛ آنها دنیا را غارت کرده و کشورشان را آباد کرده اند. انگلستان اگر می خواست از درآمدهای خود هزینه کند، یقیناً کشور ما هزار برابر از کشور آنها آبادتر می شد. انگلستان سالهای زیادی کشور ما را غارت کرد و سپس تحویل آمریکا داد. آنها وقتی وارد ایران شدند، برای رسیدن به استان فارس باید از ارتفاعات زاگرس عبور می کردند و برای تحقق آن، از هندی ها برای جاده سازی استفاده کردند.
حضرت امام (ره) فرمودند: «آمریکا از شوروی بدتر، شوروی از آمریکا بدتر و انگلیس از هر دو بدتر است»؛ زیرا انگلیسی ها خیلی خبیث تر از دیگران هستند. ما نگران کسانی هستیم که در انگلیس پرورش پیدا کرده اند و متاسفانه امروز هم بچه های برخی از مسئولین در این کشور درس می خوانند و عقبه آنها آنجاست؛ اینها نمی توانند به کشور خدمت کنند.
حضرت آقا یکبار فرمودند کسانی می توانند به این کشور خدمت کنند که فرهنگشان، «فرهنگ جهادی» است.
یکی از فرماندهانی که فتح خرمشهر را درک کرد و به عنوان فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) در آن عملیات حضور داشت، حاج احمد متوسلیان بود که در روزهای گذشته اخباری مبنی بر زنده بودن ایشان و اسارت در اسرائیل منتشر شده است. نظر شما درباره زنده بودن حاج احمد متوسلیان چیست؟
از اسرائیل خبیث هرچه بگوئیم برمی آید. چند سال یک قصاب ظالم و خبیث مثل شارون در کما بود و کسی در دنیا نمی دانست در چه وضعیتی قرار دارد تا وقتی که سقط شد و با کراهت، اعلام کردند. آنها دقت زیادی روی حفظ اسرار دارند و پس از ۳۰ یا ۴۰ سال متوجه می شوید که یک موضوعی که هیچ وقت به زبان نیاورده اند، واقعی است. به همین دلیل ما احتمال می دهیم که «حاج احمد متوسلیان» در قید حیات و در اسرائیل اسیر باشد؛ یعنی هر چهار دیپلمات اسیر باشند. دلایلی وجود دارد که آنهایی که در صحنه بودند، می دانند، قبل از اینکه آنها به بیروت برسند، گرفتار می شوند و در سیطره مزدورانی بودند که با صهیونیست ها سروکار داشتند. بعد مشاهده می شود که یک شناوری می آید و احتمال می دهند که آنها را با این شناور به فلسطین اشغالی منتقل کرده باشند.
مقام معظم رهبری در ماه های گذشته بارها بر مسئله نفوذ اشاره کرده اند، دلیل تکرار مکرر این مسئله توسط ایشان را در چه می دانید؟
وقتی یک سدی درست می شود، تمام تلاش کسانی که آن را درست می کنند این است که از هیچ کجای آن آب نفوذ نکند. چون نفوذ آب، تخریب سد را به همراه دارد. ما امروز سدی در مقابل ظالم شده ایم. ظالم نمی خواهد این سد را تحمل کند و می خواهد آن را از سر راه خود بردارد و بهترین راه برای برداشتن این سد، نفوذ است؛ آسانترین راه همین است.
ما نگران کسانی هستیم که در انگلیس پرورش پیدا کرده اند و متاسفانه امروز هم بچه های برخی از مسئولین در این کشور درس می خوانند و عقبه آنها آنجاست؛ اینها نمی توانند به کشور خدمت کنند دشمن از این مسئله استفاده می کند و ۳۷ سال است که به دنبال نفوذ است. می خواهد به یک شکلی نفوذ کند و این سد را از سر راه خود بردارد. ماده اصلی این سد، ولایت فقیه است و اگر نفوذ کنند و ولایت فقیه را از سر راه بردارند، همه چیز حل خواهد شد. بیش از ۸۰ سال مردم مصر زحمت کشیدند و سرانجام پیروز شدند اما ظرف یک سال تمام آن را از بین بردند. اگر ولی فقیه در این کشور نبود، من شک دارم که نوبت به آقای بنی صدر می رسید؛ در دوره بازرگان، کشور را تحویل می دادند و می رفتند و اگر این اتفاق نمی افتاد، شک نکنید که بنی صدر این کار را می کرد. یک مجموعه مثل بنی صدر، قطب زاده و یزدی برای چه به ایران آمده بودند؟ آیا واقعاً دل آنها برای دین و مردمشان سوخته بود؟ بنی صدر گفت به ریاست جمهوری ایران افتخار نمی کنم؛ به چه چیزی افتخار می کرد؟ به نوکری بیگانگان و ماموریت نفوذ، اما ولی فقیه مقابل تمام این مسائل ایستاد.
امروز اگر می خواهیم مملکت باقی بماند باید به فرمایش حضرت امام (ره) پشتیبان ولایت فقیه باشیم، در غیر این صورت نه تنها دین حتی مملکت هم دست ما نخواهد بود. آمریکائی ها امروز از پول عربستان و کشورهای عربی برای نفوذ خود در کشورهایی مثل عراق، سوریه، یمن، فلسطین و ایران استفاده می کنند.
تعریف شما از نفوذ چیست و برای مقابله با آن باید چه اقداماتی انجام داد؟
ما باید کسانی که تمایلشان به سمت دیگری است، کنار بگذاریم. آمریکائی ها قبل از ۱۱ سپتامبر تبلیغاتی به راه انداختند که جهان تبدیل به یک دهکده شده است و این دهکده یک کدخدا بیشتر نمی خواهد و آن ما هستیم؛ یعنی ما هستیم که باید به همه زور بگوییم و هیچ کس حق ندارد به ما زور بگوید. ما به عربستان زور می گوییم و عربستان نیز می تواند به کویت، عراق و کشورهای اینچنینی زور بگوید. این یک سلسله است و هر کس به اندازه قدرتش در آن قرار خواهد گرفت. این سلسله باید به یکدیگر زور بگویند و آن کسی که پایینتر است باید تحمل کند و حق اعتراض ندارد.
در صحنه نظامی دیگر خرمشهر اتفاق نخواهد افتاد. جوان های ما باید در صحنه های جدید به دنبال فتح خرمشهرهای دیگری بروند. ما شاهد بودیم که تنها یک نفر جلوی قانون کاپیتلاسیون در ایران ایستاد. آیا مصدق چیزی علیه این قانون گفت؟ نخیر. آیا بازرگان، حزب توده و امسال آن جبهه گیری کردند؟ خیر. هیچکدام جبهه گیری نکردند که این قانون ظالمانه نباید در کشور اجرایی شود و تا امروز نیز همان مسئله ادامه دارد. اگر ایستادیم، برده ایم و اگر نایستادیم، تمام آن چیزی که به دست آورده ایم را از دست خواهیم داد.
مقام معظم رهبری تذکر می دهند که خرمشهرها در پیش است. این خرمشهر، دیگر شکل آن خرمشهر نیست؛ این خرمشهر، نفوذ است. این خرمشهر در فضای مجازی، صحنه های سیاسی و صحنه های اقتصادی در حال اتفاق افتادن است. در صحنه نظامی دیگر خرمشهر اتفاق نخواهد افتاد. جوان های ما باید در صحنه های جدید به دنبال فتح خرمشهرهای دیگری بروند.
مدت هاست که شاهد حضور مستشاری ایران در عرصه نبرد در سوریه و عراق هستیم، از همان ابتدا دشمن اخبار جهت داری را در این حوزه و در جهت سیاه نمایی نقش ایران در منطقه منتشر کرده است. اگر بخواهید یک بازخوانی روی دلایل این حضور داشته باشید، به چه نکاتی اشاره خواهید کرد؟
ما اگر به فلسطین کمک می کنیم برای این نیست که شیعه اند و همچنین در سوریه و عراق و هر کجای دیگر؛ برای این است که ما یار مظلوم هستیم و در مقابل ظالم می ایستیم و پایه اصلی این هم پرگار ولایت فقیه است که چنین دایره های زیبایی را رسم می کند. هر جا که انسان مظلوم در آنجا است، جمهوری اسلامی آن را یاری خواهد داد. ما میخواهیم کنار دست مظلوم باشیم و در مقابل ظالم بایستیم.
با گذشت زمان شاهد حضور پررنگتر مستشاری ایران در سوریه و عراق بودهایم، این تغییرات بر چه اساس و ادلهای بوده است؟
این جزر و مدها طبیعی است. آنجا فرمانده دارد و تصمیم میگیرد که چطور نیروها را کم و یا زیاد کند. اینها مسائل طبیعی این منطقه است.
تحولات آینده سوریه را چگونه پیشبینی میکنید؟
تروریستهایی که پشتوانهشان دول غربی و عربی است، به این سادگی نیست که بگوییم ظرف ۶ ماه آینده بیرون رانده میشوند اما حتماً این اتفاق خواهد افتاد. دشمنی با استکبار برای ما نعمت بود که فهمیدیم باید روی پای خود بایستیم و دوست و دشمن را شناختیم. وضع ما خوب است. روزهای ابتدایی انقلاب، دشمنان ما روزشمار انقلاب را به روز یا به ماه که نهایتا چند ماه دیگر عمر انقلاب تمام است، طراحی کرده بودند. برخی هم در داخل می گفتند که حتی ما برای قوت لا یموت مردم توان نداریم و محتاج آمریکا هستیم، آنها اینگونه میگفتند اما ۳۷ سال گذشت. با وجود ولایتفقیه، ما هیچ مشکلی پیدا نکردیم و روز به روز در همه عرصه ها پیشرفت کردیم. خطر جدی که براندازی باشد را نداریم چون دهها بار آن را پشت سر گذاشتهایم. در فتنه ۸۸ سرمایهگذاری ولایتفقیه بود که کشور را نجات داد نه دعواهای خیابانی؛ دعواهای خیابانی کاری از پیش نمیبرد و آن چراغ روشنی که توانست مردم را بیدار کند، ولایتفقیه بود. در فتنه ۸۸ شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر دادند که این مسئله دروغ بود زیرا آنها جانشان را فدای آمریکا میکنند و ایران را قبول ندارند.
آیا مردم سوریه میتوانند تروریستها را از کشورشان بیرون کنند؟
حتماً این اتفاق خواهد افتاد. البته یک مقدار سخت است. تروریستهایی که پشتوانهشان آمریکا، انگلیس، فرانسه، کشورهای استکباری و دولتهای عربستان، قطر و ترکیه است، به این سادگی نیست که بگوییم ظرف ۶ ماه آینده بیرون رانده میشوند اما حتماً این اتفاق خواهد افتاد.
آن روز چهارشنبه ای که داعش داشت به بغداد نزدیک می شد اگر این سرباز ولایت برادر عزیزم آقای حاج قاسم سلیمانی به بغداد نمی رفت به گفته نظامیان، سیاسیون، روحانیون و همه اقشار حکومت عراق، نه تنها بغداد که نجف و کربلا هم از دست می رفت و اینکه مقام معظم رهبری این دفاع را، دفاع از حرم اهل بیت (س) می دانند به این منظور است.
ارسال نظر