چرا شخصیت سردار سلیمانی ترور میشود؟
دقت بیشتر در جمله تهدیدآمیز خطاب به سردار پیروز مقابله با تروریسم در منطقه، زوایای مهمی را از تصمیم خطرناک برای امنیت کشور آشکار می کند.
چرخ اقتصاد بیمار ایران همچنان نمی چرخد. حدود 3 سال پیش، چرخیدن سانتریفیوژهای ساخته شده به دست دانشمندان هسته ای کشورمان مقصر نچرخدن چرخ اقتصاد جلوه داده شدند چون مدعیان، کاسه و کوزه وضع تحریمها را تنها بر سر توانمندی هسته ای ایران می شکستند اما حالا که برای جلب اعتماد غرب عمده توانمندی هسته ای کشور پلمپ شده است و خبری هم از رفع تحریم ها نیست، مشاور رئیس جمهور قصد دارد، پای سردار محبوب مردم را به میدان سیاست داخلی بکشد و با زبان بی زبانی بگوید، او مقصر نچرخیدن چرخ اقتصاد است!
شاید ظاهر این جمله حسام الدین آشنا که "بگذاریم حاج قاسم در قله اسطوره ای دفاع از حریم و حرم بماند؛ نگذاریم او را چون محسن و باقر به کارزار کلید و گازانبر بکشانند." این معنا را صریحا نشان ندهد و ذهن ها صرفا به کارزار انتخابات ریاست جمهوری سال 96 برود، اما دقت بیشتر در جمله تهدیدآمیز خطاب به سردار پیروز مقابله با تروریسم در منطقه، زوایای مهمی را از تصمیم خطرناک برای امنیت کشور آشکار می کند.
پس از امضای برنامه جامع اقدام مشترک در توافق هستهای، کار بهانه تراشی طرف غربی به خصوص آمریکا در عمل به تعهداتش در لغو تحریمها به گذاشتن شرط و شروط بر سر حضور ایران در مبارزه با تروریسم در منطقه غرب آسیا کشید. پیام های آشکار و پنهانی به ایران رسید که اگر می خواهید تحریم ها لغو شود، باید باب مذاکره مستقیم بر سر مسائل منطقه با آمریکا باز شود.
اما مذاکره با انگیزه توافق، مستلزم معامله است. اگر در مذاکرات هسته ای سرمایه ما صنعت بومی هسته ای بود، سرمایه بزرگ مردم در منطقه که حافظ امنیت کشور است، نیروهای مسلح کارآمد و مستشاران هوشمندی هستند که در سوریه و عراق مشغول طراحی مبارزه رو در رو با تروریست های دست ساخته آمریکا همچون داعش هستند و کیست که نداند فرماندهی این نیروها به عهده کسی نیست جز «سردار قاسم سلیمانی».
با این وصف، نتیجه برجام 2 این خواهد بود که سردار سلیمانی و رزمندگان حافظ امنیت کشور عقب بکشند تا تحریم ها برداشته شود. تحریم هایی که قرار بود پس از توافق هسته ای با عمل غرب به تعهداتش لغو شود اما عملا نشد. به عبارت دیگر امنیت بی مثال کشورمان در برابر آزاد شدن دارایی های بلوکه شده معامله شود!
اما این اقدام در میان مردم چقدر طرفدار دارد؟ اگر شعار «سانترفیوژها بچرخند اما چرخ اقتصاد هم بچرخد» با هیاهو و جنجال انتخاباتی سال 92 منجر به پیروزی دکتر حسن روحانی شد، زمینه کاهش حمایت بخشی از مردم از توسعه صنعت هسته ای با این بهانه ها که «علت اصلی تحریم ها، فن آوری هسته ای است»، «عمده مشکلات اقتصادی کشور مربوط به تحریم هاست»، «کشوری که باد و نور خورشید دارد چه نیازی به هسته ای دارد؟» فراهم شده بود.
اکنون نیز اگر قرار است شعار «امنیت داشته باشیم، اما چرخ اقتصاد هم بچرخد» در میان افکار عمومی پذیرفته و زمینه تحقق برجام 2 فراهم شود، باید حافظان محبوب امنیت کشور و در رأس آنان «سردار قاسم سلیمانی» زیر سؤال رفته، ترور شخصیت شده و از علاقه مردم به آنان کاسته شود تا بستر لازم برای معامله با غرب در منطقه در افکار عمومی فراهم گردد.
کیست که نداند، حاج قاسم، مرد جهاد و شهادت است و او را با جنگ قدرت از جنس آنچه در رقابت های انتخاباتی سال 88 و 92 مشاهده شد و امثال «حسام الدین آشنا»ها وظیفه تدارک عملیات روانی بر روی افکار عمومی را در این نبردهای سیاسی سخیف دارند، کاری نیست.
مردم خوب می دانند که چرخ اقتصاد وقتی می چرخد که امنیت باشد. بدون امنیت، اگر همه دارایی های کشور هم آزاد شود و هیچ تحریمی وجود نداشته باشد، نمی شود کار اقتصادی کرد و هیچ سرمایه گذار و کارآفرینی حاضر به فعالیت زیر سایه ترس و وحشت از بمب گذاری و عملیات انتحاری در اماکن عمومی نظیر آنچه در عراق و سوریه و یمن و افغانستان و ترکیه می گذرد نیست.
مردم اکنون می دانند اگر چرخ اقتصاد نمی چرخد، هم دشمن با حفظ تحریم ها نمی خواهد این چرخ به گردش درآید هم بی همتی و دست روی دست گذاشتن مدیران کشور و چشم داشتن برخی از آنان به دست قدرتهای زورگو، نگذاشته است چرخ اقتصاد به حرکت در آید.
مردم خوب می دانند اگر همین قاسم سلیمانی ها و مدافعان حرم نبودند، امروز دولت باید به فکر تأمین بودجه جنگ با داعش در استانهای غربی کشور و جلوگیری از عملیات انتحاری در کوچه و بازارهای تهران می بود.
ارسال نظر