پارس - «تقریباً هیچ!»؛ این عبارت دوکلمه ای را می توان جنجالی ترین کلماتِ این روزهای فضای سیاسی-رسانه ای ایران دانست. ولی الله سیف؛ رئیس کل بانک مرکزی در جریان سفری که برای شرکت در اجلاس سالانه صندوق بین المللی پول به واشنگتن داشته است، در میانه تمجید بی حد و حصر حسن روحانی از «برجام» و توصیف آن به «آفتاب تابان»، طی سخنانی تکان دهنده، قصر رویایی برجام را به لرزه درآورده است! سیف که گویا از میزان بی شرمی جک لو؛ وزیر خزانه داری آمریکا در جلسه محرمانه با وی به تنگ آمده است، ساعاتی بعد و در جمع اعضای شورای روابط خارجی آمریکا، سخنان مهم و البته تلخی را درباره ی برجام بر زبان رانده است. واقعی ترین تحلیل در مورد چرایی سخن گفتن سیف از نتایجِ تلخِ برجام برای ایران، این است که او قصد داشته تا آنچه را که در جلسه با جک لو به دست نیاورده، با فضاسازی رسانه ای و تحت فشار قرار دادنِ ایالات متحده! در فضای رسانه ها به دست آورد.

وی بر طبقِ همین سناریوی احتمالی، سناریوی راستگویی غیرمنتظره در مورد نتایج برجام را ادامه داده، در گفتگو با تلویزیون بلومبرگ نیز گفته است:« توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 موسوم به برجام، تا کنون «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای تهران در بر نداشته است. ایران سه ماه بعد از اجرای شدن برجام، توان دست‌یابی به 100 میلیارد دلار دارایی ضبط‌شده‌اش در خارج از کشور را نداشته و برای پرداخت صورت‌حساب‌هایش در مبادلات خارجی به دنبال راهی برای استفاده از دلار است.»

 تیر سیف البته رها نشده، به سنگ خورد. ابتدا جک لو وزیر خزانه داری آمریکا که با سیف دیدار کرده بود رسما اعلام کرد که آمریکا به همه تعهدات پولی و مالی خود تحت برجام عمل کرده و دیگر تعهدی را در قبال ایران ندارد. سپس جان ارنست سخنگوی کاخ سفید پا را فراتر گذاشته، اعلام کرد که اصلا قرار نبوده طبق برجام امکان دسترسی ایران به سیستم مالی آمریکا باز شود! جان کربی سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اما آب پاکی را روی دست دولتمردان ایرانی ریخت و اعلام کرد که آمریکا نیازی نمی بینید تا اقدامات بیشتری در خصوص اجرای برجام انجام دهد.

از این منظر، پاسخ سخت و سنگینِ مقامات آمریکایی به سیف نیز برای خیلی ها غیرمنتظره می نمود. به صورتی که در عین بازتاب گسترده سفرِ سیف در رسانه های بین المللی، روزنامه های اصلاح طلب و رسانه های حامی دولت، به بایکوت کامل آن پرداختند! مخاطب اصلی اظهارات مقامات آمریکایی، درواقع نه سیف، که حسن روحانی بود. آمریکایی اصرار داشتند خیلی فوری و قاطع، سناریوی احتمالی شکل گرفته در ذهن تیم روحانی را تصحیح کنند و به آنها بگویند که در آینده ی دور نیز نباید توقع آزاد شدن پولهای بلوکه شده و عادی شدن تبادلات بانکی بین المللی را داشته باشند.

در طرفِ مقابل، محمد جواد ظریف، خیلی زود اظهارات چند سال قبل خود در دیدار با اعضای شورای روابط خارجی آمریکا را این بار در گفتگو با یک روزنامه ایتالیایی تکرار کرد. ظریف در پاسخ به سوال روزنامه ایتالیایی کوریه دلاسرا درباره اینکه «آیا هنوز مقاومتی برای تعامل و گشایش(روابط) با غرب (در ایران) وجود دارد؟» گفت: «برای اینکه همه  عواقب و نتایج توافق(هسته‌ای) پذیرفته شود، توافق باید  نشان دهد که منافع دارد. اگر مردم منافع آن را ببینند، آنها به حمایشان ادامه می‌دهند اگر اینطور نشود آنها می‌توانند به صندوق‌های رای بگویند که به آنهایی که از توافق حمایت کردند، رای ندهید. من معتقدم که توافق به نفع همه است.» ظریف درواقع نه پاسخ خبرنگار ایتالیایی، که پاسخ اظهارات مقامات آمریکایی را می داد. وی پیش از این در تاریخ 26 شهریور 1394 در جمع اعضای شورای روابط خارجی آمریکا نیز، در اظهارات ملتمسانه ای مشابه گفته بود:« اگر غربی ها قدر فرصت ایجاد شده را ندانند و با دولت آقای روحانی توافق نکنند، مردم 16 ماه بعد در انتخابات مجلس پاسخ آنها را با رای دادن به جریانات غرب ستیز خواهند داد!»

کلمات و پالس های ارسالی توسط ظریف، هنوز هم مشابه سال 93 است، با این تفاوت که این بار کلماتی مشابه، ولی به صورتی غیرمستقیم گفته شده است! این مسئله را می توان به دور شدن تدریجی دولت ایالات متحده از روحانی و تیم او تعبیر نمود. واقعیت این است که ایالات متحده به خوبی از میزان نیازِ انتخاباتی روحانی به نتایج ملموس برجام-آن هم در سالِ آخر دولت روحانی- آگاه است و یادآوری این مسئله، به هیچ وجه نیازی به مصاحبه آقای ظریف با یک روزنامه ایتالیایی! ندارد. با این وجود به نظر می رسد آمریکایی ها تصمیم گرفته اند دوستان میانه رو! خود را خیلی زود به حال خود رها کنند. اظهارات سخت و بسیار فوری مقامات آمریکایی در پاسخ به جناب سیف، معنی دیگری جز این ندارد!

این مسئله را می توان اینگونه تعبیر نمود که آمریکایی ها امید اندکی به ادامه حیات دولت روحانی برای یک دوره دیگر دارند، لذا شاید احساس می کنند که تاریخ مصرف دولت روحانی به پایان رسیده است. در این صورت، طبیعتاً نیازی به ادامه این دوستی نخواهد بود، خاصه آنکه ایران اکنون تمامی ذخایر اورانیوم غنی شده خود را نابود یا به روسیه ارسال کرده است، قلب رآکتور اراک را با بتن پر کرده و سانتریفیوژهای فردو و نظنز را نیز جمع آوری کرده است. دولت روحانی هر آنچه را که باید، انجام داده است و اینکه دیگر نیازی به وجودش احساس نشود، بسیار طبیعی خواهد بود. این در حالی است که بنا بر گفته جناب آقای صالحی، بازگشت ایران به نقطه ی ابتدای توافق، حداقل 6 سال زمان خواهد برد.

طبیعتاً با این شرایط، آمریکایی ها نیازی به انجام تعهدات خود نمی بینند. خوشبختانه یا متاسفانه، این بار مویه های انتخاباتی آقای ظریف نیز موثر نخواهد افتاد. چه اینکه به نظر نمی رسد آمریکا قصد داشته باشد نظر خود در زمینه مسائل مورد بحث آقای سیف را تغییر بدهد. وقتی سه مقام ارشد دولت آمریکا در مدت زمانی کوتاه، یک موضع یکسان را با قاطعیت هر چه تمام تر اعلام می کنند، یعنی اینکه این موضع حداقل در آینده نزدیک تغییرناپذیر خواهد بود! به بیانی دیگر، رویکرد برخورد سخت با دولت روحانی، حالا پس از اجرایی شدن تعهدات ایران، دیگر یک تاکتیک نیست، بلکه به استراتژی آمریکایی ها بدل شده است. در مورد تمام شدن تاریخ انقضای دولت روحانی از نظر آمریکایی ها نیز مستنداتی قابل تامل وجود دارد.

در یکی از این موارد، سال گذشته پاتریک کلاوسون مسئول میز ایران در موسسه واشینگتن طی تحلیلی نوشت:«درست است که تیم حسن روحانی یک تیم میانه رو و غربگرا در ایران محسوب می شود و غرب هم به همین جهت راضی شده با آنها توافق کند، ولی مشکل این است که این تیم، شامل میانه روهای بی کفایتی است که ممکن است حتی با وجود اینکه تحریم ها تعلیق شده، باز هم قادر به ایجاد گشایش اقتصادی در ایران نباشند.» متاسفانه پیش بینی آقای کلاوسون درست از آب درآمده است. شوربختانه رکود حاکم بر اقتصادِ کشور هر روز سنگین تر از قبل می شود و با شرایط جدید نیز، دیگر نباید امیدی به بهبود اوضاع داشت.

 خاصه اینکه جناب روحانی و تیمش از ابتدا حل تمامی مشکلات اقتصادی کشور- حتی آب خوردن مردم- را به تحریم ها(بخوانید به آمریکا!) گره زدند و طی سه سال گذشته، فعالیت خاصی در حوزه اقتصاد مقاومتی صورت نگرفته است تا حالا بتوان بر آن تکیه نمود. با این اوضاع، روحانی برای اثبات کارآمدی برجام کار سختی در یک سالِ پیش رو خواهد داشت. آن هم در حالی که تنها امید جناب رئیس جمهور-کدخدا و اعوان و انصار- گویا تصمیم گرفته اند او را در این سالِ پایانی به حال خود رها کنند. اظهاراتِ تلخ سیف اما به همین جا محدود نخواهد شد. دولت زین پس باید تکلیف خود را با سیف و کدخدا مشخص کرده، در سمت یک نفر بایستد، اگرچه جناب روحانی و تیمش، تخصص وافری در ایستادن در وسط لحاف دارند!

با این حال، لفاظی، فضاسازی رسانه ای و هزار کار دیگر از این قبیل نیز، واقعیت های اقتصادی کشور را تغییر نخواهد داد. این همان واقعیتی است که می تواند در ادامه، دولت را وادار به تعریف سناریوهای متعددی برای انحراف افکار عمومی از مسئله اقتصاد نماید. بر این اساس، تندتر شدن لحن رئیس جمهور در مدت باقیمانده از دولت، سناریوی بسیار محتملی خواهد بود. در بازار اما خبرهای دیگری است! بنا بر اعلام منابع رسمی، اکنون 60 درصد ظرفیت تولیدی کشور در حالت تعطیلی به سر می برد و این آمار هر روز در حال افزایش است. پیش از این، 10 اقتصاددان مطرح کشور در قالب هایی جداگانه، رشد ۳۳۰ هزار میلیاردی نقدینگی در دولت یازدهم فاجعه اقتصادی قلمداد کرده از دولت  خواسته بودند تا برای مدیریت آن به راهکارهای آنان توجه کند.

تیم اقتصادی دولت اما از ابتدای مطرح کردن طرح سبد کالا تا کنون که مشغول ارائه بسته های پی در پی ضد رکود است، نشان داده است خودکامگی قابل توجهی داشته، لزومی نمی بیند تا به نظرات کارشناسان توجهی کند. سال گذشته بود که مشاوران اقتصادی بانفوذ روحانی، صدای وزیر اقتصاد را هم درآوردند و طیب نیا برای شنیده شدن صدایش، چاره ای جز نگارش نامه سرگشاده به رئیس جمهور ندید! طرفه آنکه سه وزیر اقتصادی دیگر کابینه نیز پای این نامه سرگشاده را امضا کرده بودند و محمدباقر نوبخت؛ سخنگوی دولت در نشست خبری خود گفته بود از مشاهده این نامه در رسانه ها تعجب کرده است! واقعیت دیگر صحنه اقتصاد ایران اما این است که برنامه های برجامی جناب روحانی برای اقتصاد، بخش های مختلف اقتصاد کشور را به شدت به تحولات عرصه سیاست خارجی وابسته کرده است.

به عنوان مثال، فردای اظهارنظر جنجالی سیف در آمریکا، به جز 4 شرکت بزرگ پتروشیمی خلیج فارس ، سرمایه گذاری امید، فولاد خوزستان و سرمایه‌گذاری‌صندوق‌ بازنشستگی‌، همه شرکت های بزرگ بورس ( مخصوصا" مپنا، بانک ملت، پارسان، کشتیرانی ، فولاد مبارکه ، ملی مس ) با کاهش قیمت و گاه صف فروش سنگین و چندین میلیون سهمی روبرو شدند و شاخص با ریزش 1603 واحدی ضمن ثبت بیشترین سقوط روزانه سال ، به عدد 77 هزار و 984 واحدی عقب نشینی کرد. شاخص کل با افت 1603 واحدی (2 درصدی) همراه شد و اصلاح قیمتی شاخص بورس که در 6 روز معاملاتی تداوم یافته بود، با اظهارات رئیس کل بانک مرکزی مبنی بر اثرات ناچیز برجام بر اقتصاد کشور، با تشدید هیجانات منفی، بیشترین افت شاخص را از 26 اسفند 93 رقم زد. با این اوضاع، نه دولت روحانی آینده روشنی خواهد داشت و نه اقتصاد کشور! برای عینی شدن این پیش بینی های نزدیک به یقین اما باید چشم انتظار تحولات قابل پیش بینی ماه های آینده بود.