پایگاه خبری تحلیلی «پارس» 1- هر موجود زنده ای ممکن است به بیماری مبتلا بشود و بیماری ممکن است صعب العلاج باشد. وقتی بیماری صعب العلاج شد.

یعنی درمانش سخت است و پر هزینه و حتی ممکن است شدنی نباشد. هر چقدر هم در درمان بیماری صعب العلاج تعلل بشود بدتر است و ممکن است به مرگ موجود زنده منجر شود.

2- جمهوری اسلامی هم متاسفانه چند بیماری صعب العلاج دارد و متاسفانه هیچ نشانه ای از عزم جدی مسئولان برای حل آنها مشاهده نمی شود. برخی از آنها حداکثر در اسناد بالادستی و مقوله گفتمان سازی وارد شده است و برخی از آنها اصلا به عنوان یک مسئله به رسمیت شناخته نشده است و هیچ اثری حتی در اسناد بالادستی و یا گفتمان مسئولان از آنها مشاهده نمی شود.

3- بیماری صعب العلاج در مقابل درمان مقاومت می کند و برای همین به آن صعب العلاج می گویند. یکی از دلایلی که بیماری های صعب العلاج جمهوری اسلامی در نظام مسائل اولویت دار مسئولان قرار ندارد هم همین مقاومت بیماری است. یعنی بیماری تشخیص و تصمیم و درمان را ناکارآمد کرده است مثل بیماری هایی که  گلبولهای سفید بدن را از کار می اندازند.

4- این بیماری ها می تواند به مرگ نظام اسلامی منتج  شود یا مرگ حقیقی  و یا مرگ مغزی . یعنی یا سیرت نظام را از بین می برد و یا هم سیرت نظام و صورت نظام را.  غایت بی توجهی به این بیماری ها بازگشت به شرایط دوره پهلوی است. یعنی شرایطی که اقلیت مرتبط با حاکمیت در خوشگذرانی مطلق و اکثریتی بیگانه با نظام سیاسی در رنج و بدبختی. و البته ممکن است صورت اسلامی در آن اقلیت حاکم باشد و البته بعید است به کپر نشینی و حلبی آباد برنگردیم اما ماهیتا موضوع شبیه همان چیزی است که قبلا بوده است.

5- بیماری های صعب العلاج جمهوری اسلامی  چهار تا است که با تنفس در یک محیط آلوده تکمیل می شود. چهار بیماری عبارت است از محتوای نظام آموزش عالی، ساختار پذیرش دانشجو در آموزش عالی، نظام بانکی، فساد ساختاری در نظام تصمیم گیری و آن هوای آلوده هم مسئله فضای مجازی است

در روزهای آینده عمق این بیماری ها و صعب العلاج بودن آنها را تبیین خواهیم کرد.