پارس؛
برجام و فرصت هایش برای ایران/ آیا رفع تحریم ها کافی است؟
برای پوشش میله های سوخت و ساخت مجتمع سوخت نیاز به فلزی به نام زیرکونیوم داریم که در کشورما وجود ندارد و به دلیل فضاسازی سیاسی اگر برجام نبود عملا واردات این فلز مهم در چرخه سوخت امکان نداشت.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- هادی محمدی- روزی که شاه مخلوع از تهران فرار می کرد هرگز گمان نمی برد کشوری که به خیالش بدون حضور او و دودمانش هرگز روی آرامش و پیشرفت و رسیدن به «دروازه های تمدن بشری!»را نخواهد دید ، روزگاری آنچنان قدرتمند شود که با وزرای خارجه شش کشور پیشرفته و با نفوذ جهانی بر سر یک میز بنشیند و سندی امضا کند که به گفته دوست و دشمن ، منافع ایران در آن خدشه دار نشده است .
او که روزگاری با خواهش و تمنا به جمع سران دنیا راهش می دادند گمان نمی کرد در سی و هفتمین سالگرد فرارش از فرودگاه مهرآباد ، وزیر خارجه انقلاب اسلامی ایران از همان فرودگاه به سمت اتریش برود تا آغاز توافقی را اعلام کند که نتیجه اش شکسته شدن زنجیرهای ظالمانه تحریم های دشمنان این ملت در پی دوازده سال صبر و مجاهدت و ایثار است.
امروز در شرایطی برجام عملیاتی شده که ما به عنوان یک کشور صاحب فناوری و تولید بومی در غنی سازی اورانیوم با مصارف صلح دوستانه شناخته می شویم و توسعه و ساخت ماشین های پیشرفته نیز ادامه خواهد یافت تا در زمان خروج از زمان های معین شده در برجام با سرعت و کیفیت بالاتری به غنی سازی بپردازیم.
راکتور تحقیقاتی اراک، آب سنگین می ماند و پنج سال دیگر مدرن شده و با قابلیت های بسیار بیشتر وارد مدار می شود . این راکتور پس از نوسازی که با همکاری کشورهای 1+5 و محوریت شرکت های توانمند داخلی مدرن خواهد شد می تواند علاوه بر تولید رادیو ایزوتوپ های پیشرفته تر پزشکی و صنعتی ، تست سوخت هسته ای که از نقاط ضعف صنعت اتمی ما به شمار می رود را نیز انجام دهد.
تولید راهبردی ترین محصول صنعت هسته ای - آب سنگین - بدون محدودیت ادامه خواهد داشت و ما می توانیم با ارزش افزوده بسیار بالا آن را در بازارهای جهانی بفروشیم . امروز جمهوری اسلامی هر سال 20 تن آب سنگین با غنای 99.75 درصد – با تایید موسسات استاندارد آمریکا – تولید می کند که با توجه به تامین نیاز راکتور اراک به آب سنگین ، هم اکنون حدود 50تن مازاد داریم و بر اساس برجام می توانیم این مازاد و تولیدات آینده را به فروش برسانیم آن هم با قیمتی حدود هفتصد دلار برای هر لیتر.هر سال حدود هشتصد کیلوگرم تولید حساس ترین محصول صنعت هسته ای - اورانیوم غنی شده- را خواهیم داشت و ایران طبق برجام می تواند این محصول پر ارزش خود را در بازارهای جهانی به فروش رساند.
جمهوری اسلامی توانست حدود یازده تن اورانیوم غنی شده خود را به روسیه فروخته و معادل 920 میلیارد تومان کیک زرد بخرد در حالی که اگر می توانستیم در یک شرایط معمولی اورانیوم غنی شده خود را بفروشیم بیش از 500 میلیارد تومان برای ما درآمد به دنبال نداشت ضمن اینکه با این اقدام ایران عزیز و سربلند ما برای اولین بار توانست وارد باشگاه فروشندگان اورانیوم غنی شده شود.
برای پوشش میله های سوخت و ساخت مجتمع سوخت نیاز به فلزی به نام زیرکونیوم داریم که در کشورما وجود ندارد و به دلیل فضاسازی سیاسی اگر برجام نبود عملا واردات این فلز مهم در چرخه سوخت امکان نداشت. همچنین در نطنز و فردو علاوه بر حدود ده هزار سانتریفیوژ در حال گازدهی ، حدود ده هزار ماشین خاموش هم از گذشته داشتیم، یکی از دلایل مهم خاموشی این ماشین ها این بود که اگر همه 20 هزار سانتریفیوژ ما گازدهی می شدند تا سال 95یا حداکثر 96همه ذخایر اورانیوم طبیعی ما پایان می یافت و این درحالی است که کشورهای استرالیا ، نیجریه و قزاقستان دارای معادن عظیم اورانیوم دنیا هستند و بدون روابط عادی و بدون برجام دسترسی به این منابع امکان نداشت.
اگر روزی به ساخت یا واردات توربین بخار نیروگاه اتمی بوشهر ایراد می گرفتند و کارشکنی می کردند امروز در برجام هیچ گونه محدودیتی برای ساخت نیروگاههای تولید برق اتمی در ایران وجود ندارد و تا ده سال آینده علاوه بر ساخت دو واحد نیروگاهی دیگر همچون بوشهر شاهد ساخت چند نیروگاه کوچک صد مگاواتی نیز در سواحل بکر و نیازمند به توسعه مکران خواهیم بود .
جمهوری اسلامی ایران همچون گذشته و با سرعت و کیفیتی بسیار بالاتر می تواند به تولید رادیو داروها بپردازد.
این مسئله زمانی ارزش خواهد داشت که بدانیم حدود یک میلیون بیمار خاص ایرانی به این رادیو داروها نیاز داشته و ما می توانیم علاوه بر تامین این دارو در داخل با ورود به بازار اروپا و آسیا و کسب استانداردهای جهانی سالانه میلیاردها دلار صرفه جویی و عواید مالی داشته باشیم.
امروز جمهوری اسلامی خود را پیروز این نبرد بزرگ دیپلماتیک در عرصه سیاسی و فنی می داند و تطبیق دو عید فرار شاه مخلوع و برچیده شدن زنجیرهای ظالمانه تحریم ها را به فال نیک می گیرد اما نباید فراموش کنیم که این موفقیت ریشه در اتحاد و انسجام ملی در سطح مسئولان و ملت تحت هدایت های مقام معظم رهبری در همه گردنه های عبور کرده دارد . هرگز نباید چنین پیروزی شیرین و بزرگی را تکه تکه کرد و به اهداف و نیت های جناحی و انتخاباتی آلوده نمود ، سپاه و موشک های اقتدار آفرینش ، وزارت خارجه و دیپلمات های با غیرتش ، قاسم سلیمانی و گذشتن از صحراها و کوههایش ، مجلس و فریادهای مخالفت و موافقتش ، رسانه های همه تفکرها و جریان های امیدوار یا نگران ، همه و همه اینها موثر بودند و انشاءا... در نزد خداوند ماجور خواهند بود .
و مهمتر از هر نیرو و قدرتی این موفقیت مرهون صبر و ایثار این ملت در دفاع خالصانه داشته های میهنشان در صبر بر تحریم و تهدید ، در ایثار خون علی محمدی و شهریاری و احمدی روشن و رضایی نژاد هاست ، مرهون انسانهای گمنامی که از اعماق زمین در معدن ساغند تا کویر قم در فردو و نطنز و کرانه های خلیج فارس در بوشهر برای این صنعت زحمت بی منت می کشند.
آیا رفع تحریم ها کافی است؟
حبیب نیکجو- تحریم ها نفس های آخر خود را می کشد و اقتصاد ایران در آستانه رهایی از بند تحریم ها قرار دارد. همگان انتظار دارند که با رفع تحریم ها، ایران با رکود چندساله خود خداحافظی کند و به دوران رونق اقتصادی سلام کند. با این حال، یک سوال مهم پیش روی اقتصاد ایران قرار دارد: آیا با رفع تحریم ها می توان به رشد پایدار دست پیدا کرد یا اقتصاد ایران به مسیر رشدهای پرنوسان خود ادامه خواهد داد؟
رشد ناپایدار وموقتی، برای کشور مفید نیست
با برداشته شدن تحریم ها در روزهای آینده، گشایش هایی در اقتصاد ایران رخ می دهد که سبب می شود رشد اقتصادی در یکی دو سال آینده افزایش یابد چرا که در سال های گذشته به واسطه وقوع تحریم ها، اقتصاد ایران از نقطه تعادل خود خارج شده است و با رفع تحریم ها اقتصاد به صورت خودکار به سمت نقطه تعادل خود حرکت می کند. یعنی فعالان اقتصادی که به خاطر قرار دادن تحریم ها، سطح فعالیت های خود را کاهش داده بودند یا به کل فعالیت خود را قطع کرده بودند، حال این فرصت را پیدا می کنند که به سطح تولید قبل از خود بازگردند. اتفاق مشابه در سال های بعد از جنگ رخ داد. به طوری که بالاترین رشد اقتصادی ایران در این سال ها رقم خورد و رشد های بالاتر از 10 درصد اتفاق افتاد. اما بعد از گذشت 3 سال رشد اقتصادی به زیر 5 درصد سقوط کرد. بدون شک این رشد ناپایدار، بدون دخالت دولت می تواند صورت پذیرد اما اتفاق افتادن آن مطلوب کشور نیست. در جمع بندی باید گفت که صرفنظر از وجود هر دولتی در دو سال آینده با رشد اقتصادی مثبت مواجه می شویم اما این رشد نشان از بهبود وضعیت کشور نیست بلکه بازگشت به دوران قبل از تحریم هاست.
رشد پایدار با تصمیم جمعی نظام امکان پذیر است
اما رشد اقتصادی که مد نظر اکثر اقتصاددانان است، رشد پایداری است که نه تنها ممکن است دو سال دوام بیاورد بلکه شاید ادامه دار باشد. نظیر رشد هایی که در کشورهای جنوب شرق آسیا رخ داده و کم و بیش ادامه پیدا کرده است. از این منظر رفع تحریم ها می تواند به منزله «نقطه عطف» اقتصاد ایران باشد. نقطه عطفی که عاصم اوغلو و رابینسون از آن به عنوان یکی از اتفاقات مهم توسعه هر کشوری یاد می کنند. عاصم اوغلو و رابینسون در مقاله معروف خود در سال 2005 می نویسند که برآیند اقتصادی کشورها، چه ثروتمند و چه فقیر، نتیجه نهادهای اقتصادی و سیاسی آن کشور است. منظور از نهادهای سیاسی و اقتصادی، هر آن چیزی است که انگیزه بازیگران اقتصادی و سیاسی کشور را شکل می دهد. در نگاه این دو عالم اقتصادی و سیاسی، نهادهای ضعیف، تلاش می کنند نهادهای ضعیف را گسترش دهند که این اتفاق را چرخه های رذیلت می نامند. آن ها با ارائه این مقدمات یکی از عوامل اثرگذار برای تغییر وضعیت بد به خوب، را شانس یا تصادف می دانند. این شانس یا تصادف یک موقعیت مناسب در اختیار کشورها قرار می دهد تا خود را از چرخه های رذیلت رهایی بخشند. حال، رفع تحریم ها می تواند به عنوان عامل شانس سبب شود تا اقتصاد ایران از چرخه گرفتار شده در آن رهایی یابد. رفع تحریم ها می تواند به تغییر باورها، ارزش ها و ساختار اقتصادی ایران کمک کند و از این رو، نهادهای تازه شکل گرفته بتوانند مسیر توسعه ایران را هموار کنند. اگرچه در رشد ناپایدار نیازی به تغییرهای اساسی در ساختارهای تصمیم گیری و انگیزشی کشور نیست، اما اگر قصد داریم رشد پایداری را برای کشور رقم بزنیم، لازم است که تک تک مردم ایران بر سر پیشرفت توافق کنند. به عبارت دیگر، اگر می خواهیم از تکانه مثبت رفع تحریم ها، نهایت بهره مندی عایدمان شود، لازم است که این توافق بین همه مردم صورت پذیرد که وضعیت فعلی اقتصاد کشور مطلوب نیست. وضعیت فعلی ساختار انگیزشی و تصمیم گیری کشور مناسب نیست، چون برآیند این ساختار وضعیت فعلی اقتصاد ایران است. ساختار کنونی به فعالان اقتصادی این سیگنال را می دهد که در بازارهای نامولد شرکت کنند و سود خود را حداکثر کنند. در این ساختار، سرمایه گذاری در زمین، طلا و ارز که هیچ گونه عایدی برای کشور ندارد، بیشترین عایدی را به فرد می رساند. یعنی مسیر توسعه و رشد پایدار کشور در مقابل بهبود وضعیت مالی فعالان اقتصادی قرار می گیرد و تا زمانی که این شرایط تغییر پیدا نکند، صحبت کردن از رشدهای بلندمدت خیالی خام است. طبیعتا هرگونه تغییر از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب، سبب می شود که منافع عده ای قطع شود و قطع شدن این منافع کافی است که آن تغییرات ناکام بماند. تجربه تغییرات قوانین مالیاتی، خصوصی سازی و . . . درس های مفیدی را به اقتصاد ایران آموخت. حال که منافع عده ای در مقابل تغییر کشور از وضعیت موجود به مطلوب قرار گرفته است، باید نظام تصمیم بگیرد. باید قوای سه گانه و سایر نهادهای تصمیم گیر در نظام، به یک عزم مشترک برسند و با آن عزم مشترک بساط این عده را برچینند تا اقتصاد ایران بتواند مسیر تغییر را طی کند. در این مسیر، «همدلی و همزبانی دولت و ملت» حرف اول را می زند. اگر آحاد ملت در کنار دولت سرود تغییر را بخوانند، اقتصاد می تواند به رشد بلند مدت امیدوار شود. در غیر این صورت، نه این دولت و نه سایر دولت ها کاری از دستشان برنمی آید. بلکه بالعکس این دولت با تکیه بر رشد کوتاه مدت اتفاق افتاده که در قسمت اول به آن اشاره شد، رای دوره بعد خود را تضمین می کند و مردم هم بدون تغییر در سطح رفاه قبلی زندگی خود را ادامه می دهند. بدون شک در این مسیر دولت مهم ترین نقش را در همراه کردن سایر قوا خواهد داشت و می تواند با ایجاد عزم عمومی در میان آحاد مردم، احساس نیاز به رشد پایدار را ایجاد کند. شاید زمان «همدلی و همزبانی» فرا رسیده است. شاید. . .
روزهای پیش رو، فرصتی برای ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی
محمد حقگو- دوران پسابرجام عنقریب در حال فرارسیدن است. دورانی که در پس خود تجربه سال ها فراز و فرود در سیاست های اقتصادی کشور را نهفته است. این روزها همه می پرسند چه خواهد شد؟ مسکن چه می شود؟ دلار و سکه و قیمت اجناس چه می شوند؟ دولتی ها هم وعده بهبود شرایط را می دهند. البته که ان شاءا... همان هم خواهد شد.
اما یادمان و یاد دولتمردانمان هم باشد که غیر از این که اوضاع می بایست بهبود یابد، می بایست طرح و تلاش همه ما و نه فقط تیم اقتصادی دولت هم بهبود روزافزون پیدا کند. طرحی که این اواخر خرد و فهم جمعی کشور بدان رسیده و آن اقتصاد مقاومتی است.در این میان آن چه در درجه اول اهمیت قرار دارد، نحوه تدبیر، قاعده گذاری و نیز رفتار دولت برای تحقق رویکردهای اقتصاد مقاومتی در شرایط جدید است. این که امروزه تحریم ها رفع می شوند، اما از یک سو رئیس کل بانک مرکزی از عدم آمادگی بانک ها برای حضور در عرصه بین المللی خبر می دهد، یا این که معاون وزیر صنعت، تازه سخن از الگوی ویژه سرمایه گذاری برای کالاهای مختلف به میان می آورد و نمونه هایی از این دست، نشان از تلاش های نکرده و بی برنامگی ما برای عمل به فهم و خرد جمعی خودمان است. این که هنوز علیرغم عدم اعلام خبر قطعی رفع تحریم ها، از بین مسائل ریز و درشت اقتصاد کشور، و اول از همه، خرید هواپیما مطرح می شود، نمونه بارزی از یک بی برنامگی است که قطعاً انتظارات، تصمیمات و رفتار فعالان اقتصادی را به طور آشکار و به خصوص پنهان جهت میدهد. پنهان از این نظر که فعال اقتصادی، متوجه می شود که موضوع در راس بودن ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی که آن همه از اهمیت آن در پیش و پس برجام سخن گفته میشد، در عمل و سر بزنگاه، جای خود را به اظهار نظر یک وزیر و آن هم در سطح خرید یک کالا می دهد. چرا که انتظار می رفت این ستاد سر خط اصلی اخبار تصمیمات اقتصادی در این روزها را به دست بگیرد و عملاً عزم جدی دولت را برای تغییر ریل رویکردهای اقتصادی کشور نشان دهد.به نظر می رسد این ها همه، همانگونه که رییس مرکز پژوهش های مجلس عنوان کرده ناشی از یک عدم فهم صحیح از مسائل اقتصاد و توسعه کشور و به علاوه بهم ریختگی در نظام تدبیر آن است. باید در نظر داشت که فرصت هایی از این دست که یک نهاد فرمانده اقتصادی هدایتگری و قاعده گذاری موثر خود در اقتصاد را نشان دهد کم پیش می آید و اگر آن ها را جدی نگیریم، در رویکردهای کلی خطر عقبگرد به کج راهه های قبلی، وجود خواهد داشت.به هر صورت روزهای پیش رو فرصتی مهم برای ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی خواهد بود.
ارسال نظر