پارس؛
دلخوش به وعده درگوشی جان کری، با وجود امضای اوباما پای قانون ضدایرانی/ کدام مسئول امنیتی می تواند تا این حد ناشیانه از دشمن غافل باشد
اما آیا واقعیت دقیقا همینی هست که دولت آقای روحانی دارد به جامعه القاء می کند؟ این خوش بینی ظاهری به آمریکا و ادعای لغو تحریم ها تا کجا باید ادامه کند؟ دولت راستگویان کی قرار است واقعیت را بپذیرد و به مردم بگوید؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- از ابتدای کار دولت یازدهم و آغاز مذاکرات هسته ای جدید بین ایران و 5+1 (عملا ایران و آمریکا) دولت و مسئولان ایرانی تلاش کردند که منتقدان خود را یک کاسه کنند و همه آنها را به عنوان مخالفان مذاکرات معرفی کنند. تیم رسانه ای حامی دولت نیز وظیفه خود می دانست با دوگانه سازی کاذب موافقان مذاکره/ مخالفان مذاکره، منتقدان را تحت فشار سیاسی و رسانه ای قرار بدهد. این در حالی است که بسیاری از منتقدان با حمایت از مذاکرات، دوگانه دیگری را مطرح می کردند: مذاکرات خوب/ مذاکرات بد و یا توافق خوب/ توافق بد. با این حال رییس جمهور محترم و برخی اعضای کابینه، عمدا یا سهوا چشمان خود را بر این واقعیت بستند و تقریبا همیشه همه منتقدان خود را با برچسب های تند و غیرواقعی متهم کردند.
یکی دیگر از موارد اختلافی بین دولت و منتقدان، بحث دلخوشی یا عدم دلخوشی به طرف مقابل مذاکره بوده است. دولت از ابتدا با خوشبینی زائدالوصفی وارد مذاکرات شد و تصور می کرد که به راحتی می تواند حریف قدر و قلدری مانند آمریکا را وادار به پذیرش شروط جمهوری اسلامی کند. اما روند مذاکرات و موانعی که در این مسیر پیش آمد، به خوبی ثابت کرد که با چند بار لبخند و دست دادن و یکدیگر را به اسم کوچک صدا زدن هم اتفاق خاصی نمی افتد! چرا که اساسا مشکلات موجود بین ایران و آمریکا، اجازه دگرگونی سیاست های کینه توزانه علیه ایران را به آمریکا نمی دهد.
آنچه مایه شگفتی بیشتر است این است که مسئولان ما با دلخوشی به این ظواهر، باز هم سعی می کنند که منتقدان خود را به هر قیمتی از سر راه خود بردارند. کمترین لبخند و امتیاز آمریکا به ایران، فورا در بوق و کرنا می شود، اما به راحتی از کنار توهین های همیشگی مسئولان آمریکایی به ملت ایران عبور می کنند. عجیب تر آنکه آدمهایی وظیفه خود می دانند که در نقش وکیل مدافع آمریکا، دائما رفتار آنها را توجیه و ما را بدهکار به آمریکا معرفی کنند!
از طرفی دولت روحانی از ابتدا همه هم و غم خود را مذاکرات و لغو تحریم ها قرار داد و تقریبا همه مسائل اجتماعی و اقتصادی هم در زیر سایه مذاکرات و سیاست خارجه قرار گرفت. در حقیقت آقای روحانی ادامه کار دولت خود را در گرو پیروزی و حل و فصل نهایی پرونده هسته ای می دانست، چرا که در صورت شکست مذاکرات، عملا دولت او هم به پایان کار خود نزدیک می شد. از این جهت، با پایان ظاهری مذاکرات و تصویب برجام و مسائل پیرامون آن، دولت خود را فاتح یک جنگ قدرت داخلی می بیند و اکنون سرمست از پیروزی، منتقدان و مخالفان خود را شکست خوردگانی می پندارد که دیگر حق اظهار نظر ندارند. اما آیا واقعیت دقیقا همینی هست که دولت آقای روحانی دارد به جامعه القاء می کند؟ این خوش بینی ظاهری به آمریکا و ادعای لغو تحریم ها تا کجا باید ادامه کند؟ دولت راستگویان کی قرار است واقعیت را بپذیرد و به مردم بگوید؟
هنوز چند روز از پایان پرونده PMD نگذشته بود که خوشحالی و غرور کاذب مسئولان دولتی برای لغو تحریم ها، با تصویب قانونی دیگر در آمریکا رنگ باخت. تصویب و امضای قانون «محدودیت روادید ورود به آمریکا، برای مسافران به ایران» آنقدر شفاف بود که حتی مذاکره کنندگان ارشد ایرانی هم مثل منتقدان خود پیام آنرا دریافت کردند. به عنوان مثال سید عباس عراقچی رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام گفته است: «این قانون قطعا مراودات اقتصادی، گردشگری و علمی فرهنگی را تحت تاثیر قرار میدهد و موضع ایران، این است که این قانون با برجام تناقض دارد»
اما جالب اینکه عراقچی با وجود امضا و تصویب این قانون توسط اوباما، باز هم خوشبینانه به یک اظهار نظر عجیب جان کری استناد می کند: «وزیر خارجه آمریکا به دکتر ظریف نامه ارسال و اعلام کرده که این قانون به نحوی اجرا خواهد شد که مانع همکاریهای اقتصادی و اجرای برجام نشود!»
مگر می شود مجلس و دولت آمریکا قانونی را تصویب و امضا کنند و بعد آنرا اجرا نکنند؟ یا اینکه قانون مصوب را به گونه ای دیگر و مخالف با روح آن قانون اجرا کنند؟! در کجای دنیا همچین اتفاقی می افتد که در آمریکا منتظرش باشیم؟ این قانون آنقدر کینه توزانه و عجیب است و تبعات و آثار و نتایج آن هم آنقدر معلوم و واضح است که بسیاری از کشورهای اروپایی به آن اعتراض کرده اند. این قانون (که قطعا با امضای اوباما اجرایی می شود) هم توهین علنی به ایران محسوب می شود و هم عملا و علنا تحریم های برداشته شده را دوباره به شکلی دیگر اجرایی می کند؛ اما مسئولان کشورمان همچنان خوشبینانه به وعده های درگوشی جان کری دلخوش هستند!
آنچه که از ابتدای مذاکرات دولت جدید با آمریکا مایه نگرانی منتقدان بود، دقیقا همین مساله است. بحث مذاکرات یک طرف قرار دارد، بحث خوشبینی و احساس بدهکاری و توجیه دائمی دشمنی های آمریکا و به راحتی از کنار آن عبور کردن هم یک طرف دیگر. این درست که برخی از منتقدان ممکن است چشمها را بر زحمات دولت و مسئولان سیاست خارجه ببندند و هیچ نقطه روشنی را در کارنامه آنها نبینند؛ اما بسیاری از دلسوزان نظام و منتقدان دولت، حقیقتا خواستار حل و فصل پرونده هسته ای و لغو تحریم ها بودند و هستند. چه این مساله به نفع دولت روحانی باشد چه نباشد. اما مساله مهم دیگری که آنها را وادار به نقد دولت می کند این است که آقای روحانی و اطرافیان وی، انگار چشمها را بر واقعیات روشن و بدیهی بسته اند. دشمنی آشکار و واضح آمریکا را که اتفاقا همچنان ادامه دارد، نمی بینند. عجیب آنکه ایشان ادعای تخصص در موضوعات امنیتی و مسائل استراتژیک را دارند و سالها به عنوان مسئول در پست های حساس مملکتی خدمت کرده اند، اما این روزها در قالب شعار و رفتار، سیاست هایی را در پیش گرفته اند که با هوشمندی سیاسی و امنیتی در تضاد است.
کدام عقل سلیمی به خود اجازه می دهد که از کنار دشمنی های آشکار و توطئه های جدید برای اجرای دوباره تحریم ها، به راحتی عبور کند؟ از کجا معلوم که چندی بعد قانونی دیگر و به بهانه ای دیگر تصویب نشود؟ مگر از آمریکا در سی و چند سال گذشته، جز این دیده ایم؟ کدام مسئول امنیتی و سیاسی می تواند تا این حد خوشبینانه و ناشیانه از دشمن غافل باشد و در برابر توهین های هر روزه به شعور ایرانیان سکوت کند؟ مذاکرات هسته ای قرار بود به لغو تحریم ها منجر شود. ما امتیازاتی را دادیم که پایان تحریم ها را شاهد باشیم. اما اکنون شاهدیم که آمریکایی ها موزیانه به فکر بازگرداندن تحریم ها به شکل و شمایلی دیگر هستند، اما در کمال تعجب، مسئولان ما سرمست از پیروزی و غرور، به فکر حذف رقیبان سیاسی خود هستند. با ادعای پیروزی سه بر دو در مذاکرات!
دقیقا
آقای ظریف که مداماً در مقابل هر سوالی لبخند تحویل مردم میدن
همین الان کجا هستند که جواب این سعودی ها رو بدهند؟
دستگاه دیپلماسی دولت درژنو فرمودند اگر این مذاکره شکست بخورد ما درانتخابات بعدی رای نخواهیم اورد خوب معلومه که خوب بودن یا بد بودن مذاکره درهدف انها فقط رسیدن به مقصود است نه چیزدیگر خودشان هم میدانند که تحریمها برداشته نمیشود اگررای اوردند انوقت نوبت واگذاری صنعت موشکی است که دل کدخدارا ازخود راضی کنند
حالا بايد چكار كنيم مي خواي سفارت امريكا در لندن رو اشغال كنيم بسم الله
اگرقرارباشد هردولتی که درایران رای می اورد برای شناختن امریکا این همه سرمایه ملی راهزینه کند ومنتقدین دلسوز راهم با بیسواد وبی شناسنامه خواندن ازمیدان بدرکند بعد ازچند دوره چیزی ازایران باقی خواهد ماند
آنروز که فریاد کردیم فرهنگ عاشورا و شخصیت ایثارگران رکن اصلی نظام هستند کسی توجه نکرد و اموال بنیاد را خوردند و بردند حالا تاوان حذف جانبازان و کاهش درصد و سقف 70 درصد و غیره خیلی خیلی سنگین تر از بار مالی ادعایی آقایان رقم خورده که اگر متوقف نشود هزینه و تاوان بطور کلی غیر قابل جبران است.