به گزارش پارس،به نقل از مشرق کارگزارانی‌ها برای بقا آمده‌اند؛ آنان که هشت سال در سخت‌ترین وضعیت به سر می‌بردند، با محافظه‌کاری که خصلت تکنوکرات‌هاست در دوران پس از فتنه 88 «سکوت» را بر رفتارهای آشوب‌گرایانه احزاب منحله ترجیح دادند و سرانجام در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم خود را به پاستور رساندند و یکی از مهم‌ترین اعضای آنان بر کرسی معاونت اول تکیه زدند؛ با نزدیک شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی فصل جدیدی از سیاست‌ورزی تکنوکرات‌های کارگزارانی آغاز شده است و آنان همه نیروهای سیاسی و منابع مالی وسیع خود را برای پیروزی در کارزار بهارستان بسیج کردند.

· استیلا بر اصلاحات

کارگزارانی‌ها خود را نقطه عزیمت پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم می‌دانند؛ آن هنگامی که «پدرمعنوی» حزب رییس دولت اصلاحات را اقناع کرد در نامهٔ تلخ به معاون اول خود دستور انصراف بدهد تا عیار اصلاح طلبی برای همیشه در برابر کسب صندلی قدرت ذبح شود و از آنجا دوگانه قدرت‌خواهی/اصلاح‌خواهی در میان اصلاحات شکل بگیرد. 

کارگزارانی‌ها خود را معبر قدرت‌خواهی اصلاح‌طلبان می‌دانند بنابراین خواهان استیلا بر تصمیمات اصلاح‌طلبان هستند. این تصمیم بسیار زودتر از آنچه که فکر می‌شود از سوی اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس‌جمهور و رییس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در کاخ سعدآباد بیان گردید؛ وی در این دیدار حزبی اظهار داشت «کارگزاران دارای دو ویژگی مثبت است؛ نخستین ویژگی آن کار حزبی قوی است. این حزب در این امر تجربیات خوبی دارد. دومین ویژگی هم ارتباط و نزدیکی آن به دولت است. کارگزاران تا پیش از این تلاش می‌کرد که نقش میانجی را در معادلات سیاسی ایفا کند. به نظر می‌رسد کارگزاران امسال باید این نقش را بیش از پیش ایفا کند. زیرا امسال سال انتخابات است. اگر مجلس خوبی شکل نگیرد کار دولت ناتمام خواهد بود.»[1]

· ریاست مجلس ناطق نوری؛ باید عارف بازهم انصراف بدهد؟

کارگزارانی‌ها زودتر از اصلاح‌طلبان کلید آغاز فعالیت حزبی برای کسب کرسی‌های سبز بهارستان را زده بودند و با آگاهی از خبرهای مبنی بر تشکیل شورای عالی سیاست‌گذاری و تقلیل سطح اثرگذاری آنان در نهادهای تصمیم‌گیر اصلاحات، اولین گام پیش‌دستانه را برداشتند.

هفته‌نامه صدا، ارگان نزدیک به حزب کارگزان سازندگی، بهترین گزینه برای شرایط فعلی را حجت‌الاسلام ناطق‌نوری معرفی کرد و در همین راستا محمد قوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی نوشت: «اخبار موثق و گمانه‌زنی‌های دقیق حاکی از آن است که بزرگان جبهه اصلاحات آقایان اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی همگی از این راه‌حل استقبال می‌کنند و معتقدند که باید ناطق نوری را به نامزدی تشویق کرد و از او خواست که به عنوان یکی از 10 چهره ملی کشور که به حفظ ارزش‌های انقلاب و جمهوری اسلامی متعهد است، وارد صحنه انتخابات شود و از ظرفیت خود به‌عنوان فردی که مورد اعتماد مقام رهبری و ریاست جمهوری است برای بازسازی اتحاد ملی در کشور استفاده کند؛ بدون شک این نقش ناطق نوری با مخالفت آقایان لاریجانی و عارف هم مواجه نمی‌شود که آنان خود از علاقمندان ناطق‌اند. 

دکتر محمدرضا عارف یکی از گزینه‌های پیشنهادی ناطق نوری در کابینه فرضی سال 76 بودو بخش مهمی از نقش نوین دکتر لاریجانی در بازسازی اصولگرایی اعتدالی و نیز تثبیت در مقام ریاست مجالس هشتم و نهم مرهون حمایت‌های ناطق نوری از لاریجانی است. نامزدی و ریاست ناطق نوری در مجلس دهم فاز دوم پروژهٔ اعتدال است و پس از ریاست جمهوری روحانی، این مسیر را تثبیت خواهد کرد و به‌خصوص در دهه آینده بر ظرفیت حرکت اعتدال در حاکمیت خواهد افزود و بر اساس شواهد خبری و تحلیلی، رئیس‌جمهور هم از این راهبرد استقبال خواهد کرد.» [2]و این «نه» قاطعانه به پیشنهاد سرلیستی و ریاست مجلس محمدرضا عارف از سوی کارگزارانی‌ها بود.

· پیش شرط برای شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاحات

کارگزارانی‌ها تکنوکرات در برابر رفتار هم‌گرایانه رییس دولت اصلاحات ابتدا محوریت شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاحات را نشانه رفتند؛ آنان برای محمدرضا عارف «شرط‌گذاری» کردند و فضای مانور سیاسی وی را مشخص کردند؛ در همین راستا نشریه صدا ارگان حزب کارگزاران سازندگی به عارف خاطر نشان می‌کند که باید ابتدا جایگاه خود را بشناسید و بداند جایگاه وی «موقتی» است و رهبری اصلاحات بر عهده فردی دیگر است و همچنین باید در گام دوم «توجه به روند چارچوب‌ها و مناسبات درون جبهه‌ای است. 

عارف در این مرحله کار دشوارتری نسبت به مرحله اول دارد. چرا که او برخلاف اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورایعالی اصلاح‌طلبان جایگاه دبیرکلی یا عضویت ارشد در یکی از احزاب و گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب را ندارد و انتخاب او به عضویت هیئت رئیسه شورای‌عالی هم، مبتنی بر جایگاه و موقعیت شخصی او و احترام ناشی از فداکاری در انتخابات ریاست جمهوری بوده است.»[3] که این مناسبات درون جبهه‌ای کنایه بر برتری حزب کارگزاران سازندگی بر دیگر احزاب است و پس از آن نوبت به تقلیل رفتار عارف از عامل «پیروزی» حجت‌الاسلام روحانی به یک «عقلانیت» تشکیلاتی بود تا از این طریق بهانه سهم‌خواهی و جبران ایثار گذشته از سوی یاران عارف منتفی شود.

در همین راستا عطریانفر در گفت‌وگو با هفته‌نامه مثلث می‌گوید: «چیزی که از اردوگاه اصلاح‌طلبی و مشخصاً در جریان کارگزاران مورد تاکید قرار داشت این بود که سرنوشت و سرشت انتخابات پارلمانی با آنچه درگذشته پیرامون انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 رخ داد دو ماهیت جداگانه دارد و از یک جنس نیست. سخن این بود که به حساب اینکه درگذشته عقلانیت جناب آقای عارف به موفقیت آقای روحانی کمک کرد آیا این گام عقلانی جناب آقای عارف امتیاز، مزیت و یک حق اولویتی برای آن عزیزان در انتخابات مجلس شورای اسلامی فراهم می‌کند؟ ما صحبتمان این بود که خیر، آن پدیده و پرونده تمام شد و در پرونده جدید باید از نو و متناسب با اقتضائات دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی برنامه‌ریزی کرد.»[4]

· گام اول برای عبور از اصلاحات؛ انتشار لیست پیشنهادی

اولین گام حزب کارگزاران برای جلوگیری از محوریت محمدرضا عارف، انتشار زودهنگام لیست پیشنهادی خود برای کارزار انتخابات 94 بود؛ هفته‌نامه صدا، ارگان حزب کارگزاران سازندگی در هفته‌های گذشته از لیستی 50 نفری که اکثریت حاضرین از عناصر نزدیک به حزب کارگزاران بودند به عنوان اصلی‌ترین گزینه‌های چینش لیست اصلی این جریان یاد کرد که در این لیست اسامی مانند محسن هاشمی، فانزه هاشمی، شهربانو امانی، رضا امراللهی و ... دیده می‌شود. هفته‌نامه صدا با وجود فشارهای اصلاح‌طلبان در شماره هفته قبل خود نیز بر این لیست پافشاری کرد و نوشت: «فهرستی که اخیراً به عنوان نامزدهای پیشنهادی اصلاح طلبان برای شهر تهران در رسانه‌های منتشر شد، فهرست پیشنهادی جمع‌هایی از اصلاح طلبان بود که در محافل و مجالس اصلاح‌طلب طرح و بحث بر سر آن‌ها اغاز شده است و در واقع معیارها و ملاک‌های انتخاب نامزدهای اصلاح‌طلب را نشان می‌دهد»[5] و حتی رضا امراللهی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز لیست پیشنهادی را تأیید کرد و اظهار داشت: «گزینه‌های کارگزاران برای ورود به مجلس همان چهره‌هایی هستند که هفته گذشته معرفی کرد.»[6]

در واکنش نسبت به این رفتار پیش‌دستانه حزب کارگزاران سازندگی برای سهم‌خواهی از لیست نهایی، روزنامه آرمان امروز این اقدام را «خلاف رقابت عادلانه درون‌گروهی» دانست و در همین راستا نوشت: «انتشار لیست‌های گمانه‌زنانه درباره نامزدهای اصلاح‌طلبان باعث انشقاق و لطمه به وحدت اصلاح‌طلبان خواهد شد. باید همه‌چیز را به مکانیسم در نظر گرفته شده توسط شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان واگذار و از شتاب به خرج دادن در معرفی افراد پرهیز کرد»[7]

· گام دوم برای عبور از اصلاحات؛ یارگیری از اصولگرایان

در گام بعدی کارگزارانی‌ها فشار را بر اصلاح‌طلبان افزایش دادند. تک دوم کارگزارانی‌ها در سردگمی تکذیب لیست پیشنهادی حزب حامی هاشمی رفسنجانی رخ داد؛ آنان بار دیگر پراگماتیسم را بر عیار اصلاح‌طلبی ترجیح دادند و برای نزدیکی بیشتر به پیروزی در اسفند ماه پیشنهاد یارگیری از اصول‌گرایان را مطرح کردند؛ غلامحسین کرباسچی از اعضای برجسته شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی اظهار داشت: «کار ما باید این باشد که در جهت پیشبرد سیاست‌های اصلاح‌طلبانه از همه نیروهایی که به فکر منافع ملی و کشور هستند، یارگیری کنیم و برای ما مهم نباشد که اگر کسی در گذشته هر اشکالی داشته یا هر موضعی در برابر ما داشته، از او استفاده نکنیم. اگر بعضی از آن‌ها الان به فکر منافع ملی هستند، ما حمایت می‌کنیم؛ یعنی اگر ما برای منافع ملی از همه افرادی که در جناح مقابل هستند، یارگیری کنیم؛ به موفقیت می‌رسیم. اگر از همه نیروهای طرف مقابل یارگیری کنیم، ضرر نمی‌کنیم. در انتخابات ۹۲ و سیاست خارجی ما همین کار را انجام دادیم. این سیاست درست است به نظر من.[8]» این تصمیم به معنا خدشه به هویت سیاسی اصلاح‌طلبان است و عیار اصلاح‌طلبی که روزگار سنگ محک و معیار سنجش برای حضور در مناصب حکومتی بود، به فراموش سپرده می‌شود و در لایه‌های زیرین زمینه را برای هویت‌یابی دولت مهیا می‌سازد.

· گام سوم؛ سهم‌خواهی و بازگشت محوریت به کارگزاران سازندگی

گام بعدی کارگزاران که در مرحله عملیاتی شدن است؛ بازگشت محوریت و استیلا این حزب بر جریان اصلاحات است. تاکید اعضای حزب کارگزاران سازندگی بر استمرار پروژه 92 به دلیل همگرایی و پیروزی این جریان نیست بلکه به منزله بسترسازی برای کنار گذاشتن عیار اصلاح طلبی و پذیرش چتر حمایتی هاشمی و محوریت کارگزاران است، به نحوی که محمد عطریانفر از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی پس از تشکیل شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاحات بار دیگر بر ادعای محوریت کارگزاران در بین اصلاح‌طلبان تاکید کرد و اظهار داشت: «حتماً اصلاح‌طلبان و در دل اصلاح‌طلبان محوری‌ترین گروه شاید بتوانم اشاره کنم کارگزاران، حتماً به یک قدرت پاک و مهذب می‌اندیشد.[9]» هرچند اعتراض اصلاح‌طلبان به خودمحورپنداری حزب کارگزاران سازندگی در انتخابات آتی با اظهاراتی مانند سخنان داریوش قنبری مبنی بر اینکه «ممکن است انگیزه برخی ایجاد حق برای خود و متعاقب آن سهم‌خواهی باشد تا برای حضور خود یا افراد موردنظرشان در لیست فشار بیاورند. حتماً کسانی هستند که دنبال سهم خواهی هستند اما در مجموع سازوکاری که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان اندیشیده است برای موفقیت جریان اصلاح‌طلب است، نه افراد.»[10] صورت گرفته است اما عطش قدرت برای کارگزارانی‌ها فقط با کرسی سبز رنگ بهارستان اتمام می‌یابد و نه اعتراض اصلاح‌طلبان مبنی بر این که خردجمعی در این جریان سیاسی نادیده گرفته شده است.

کارگزارانی‌ها با پیروی از سیاست‌گذاری پدر معنوی خود، گام اول و دوم را با موفقیت سپری کرده‌اند و حالا با همه توان چه نیروهای سیاسی و چه فضاسازی رسانه خود را برای اجرایی ساختن گام سوم مهیا می‌کنند؛ شمشیر داموکلس کارگزاران نزدیک رگ گردن اصلاحات قرار گرفته است.