به گزارش پارس ، حسین شریعتمداری، در سرمقاله روزنامه کیهان با عنوان "شأن ایران بالاتر از این بود" نوشت: اگرچه برخی از اطرافیان و مشاوران رئیس‌جمهور محترم اصرار دارند که هر انتقادی را به حساب مخالفت با ایشان بنویسند و با بهره‌گیری از شگرد «مارپیچ سکوت» منتقدان را به سکوت وادارند، ولی به قول حضرت امام(ره)، آنان که دستی به قلم دارند- از جمله مطبوعات- نه فقط درباره آنچه می‌نویسند مسئول هستند بلکه درباره آنچه باید بنویسند و نمی‌نویسند هم مسئولیت دارند، از این روی اشاره به مواردی از مواضع و عملکرد رئیس‌جمهور محترم طی چند روز اخیر که در جریان سفر ایشان به نیویورک صورت پذیرفته و متاسفانه در شأن و تراز نظام اسلامی و مردم این مرز و بوم نبوده است، ضروری به نظر می‌رسد.

۱- نطق رسمی آقای دکتر روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با آنچه از رئیس‌جمهور ایران اسلامی انتظار می‌رفت و می‌رود فاصله زیادی داشت به گونه‌ای که اگر بخش مربوط به توافق وین- که اختصاص به ایران‌دارد- را از مجموعه سخنان ایشان حذف کنیم، سخنرانی جناب‌روحانی با سخنرانی مثلا رئیس‌جمهور فلان کشور دیگر به سختی قابل تشخیص بود و البته شروع سخن با «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» و خاتمه آن با «والعاقبة للمتقین» نشان می‌داد شخصی که در حال سخنرانی است، رئیس‌جمهور و یا نخست‌وزیر یک کشور اسلامی است، اما کدام کشور اسلامی؟ پاکستان؟ عربستان؟ مصر؟ اردن؟! و... چرا که روسای کشورهای یاد شده نیز بعضا سخن خود را با بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم آغاز می‌کنند و احیانا با جملاتی نظیر «والسلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته» خاتمه می‌دهند.

آقای دکتر روحانی در نطق خویش از انقلاب اسلامی، رسالت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، علت درگیری و کینه‌توزی نظام سلطه جهانی با ایران اسلامی، حقانیت نیروهای مقاومت در منطقه، جنایات فراوانی که آمریکا و متحدانش علیه ملت ایران مرتکب شده و هنوز می‌شوند و... نه‌فقط کمترین سخنی به میان نیاورد بلکه از یک اشاره تلویحی و کنایه‌‌آمیز گذرا به مواردی از این دست نیز دریغ ورزید. از این روی و با عرض پوزش جای این پرسش هست که کجای نطق ایشان از اسلام و انقلاب و نظام‌مقدس جمهوری اسلامی ایران، نشانه‌ای داشت؟!

۲- آقای رئیس‌جمهور با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ می‌فرمایند؛ «من به نمایندگی از ملتی سخن می‌گویم که دو سال قبل، بار دیگر به تعامل سازنده با جهان رأی داد... و خواستار تحکیم صلح و گفت‌وگوی سازنده با جهان شد»!

باید از آقای روحانی پرسید؛ مگر ملت ایران تاکنون و قبل از انتخاب ایشان، خواستار «تحکیم صلح» و «تعامل سازنده با جهان» نبوده است؟! آیا این بخش از اظهارات رئیس‌جمهور محترم که در جای جای نطق ایشان موج می‌زند،

اولا: اهانت به ملت ایران و متهم کردن آنان به جنگ‌افروزی و تنش‌آفرینی نیست؟

ثانیا: آیا آقای روحانی در این اظهارنظر خویش، ملت مسلمان و شریف ایران را عامل اصلی دشمنی‌های بی‌وقفه آمریکا و متحدانش با جمهوری اسلامی ایران معرفی نکرده است؟! چرا نفرموده‌اند تنها گناه مردم ایران که از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون با کینه‌توزی‌ها و دشمنی‌ها و جنگ‌افروزی‌های بی‌وقفه نظام سلطه روبرو بوده و هنوز هم هست، فقط به فقط تکیه آنان بر اسلام ناب محمدی(ص)، تاکید بر استقلال و آزادی و مقابله با قدرتهای زورگو و غارتگر بوده است. چرا در سخنان خود - آنهم از جایگاه رئیس‌جمهور ایران اسلامی- جای شاکی و متهم را عوض کرده‌اند؟! جنگ ۸ ساله را ملت ایران به راه‌انداخت یا آمریکا و متحدانش؟ بمباران شهرها، جنگ نفت‌کش‌ها، محاصره و تحریم اقتصادی، طرح چند کودتا، حمایت‌های مالی و تسلیحاتی و سیاسی از گروههای تروریست و دهها و صدها جنایت دیگر را چه کسانی علیه مردم مظلوم و مسلمان این مرز و بوم تدارک دیده و به صحنه آورده و هنوز هم ادامه می‌دهند؟

۳- آقای دکتر روحانی در حالی از اجرای برجام و موافقت جمهوری اسلامی ایران با توافق وین یاد می‌کنند که هنوز تکلیف نهایی آن روشن نیست و مطابق اصول ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی، چنانچه این سند در مجلس شورای اسلامی به تصویب نرسد، اجرای آن غیرقانونی است. این بدعت که جناب روحانی آغاز کرده و در مجمع عمومی سازمان ملل بر آن تاکید ورزیده‌اند، در صورت ادامه و عدم پیشگیری، علاوه بر فاجعه‌ای که اجرای برجام به مردم و نظام تحمیل می‌کند، پی‌آمدهای خطرناک دیگری نیز به‌دنبال دارد که بی‌اعتنایی به قانون اساسی، دور زدن مجلس شورای اسلامی، بی‌توجهی به اصل تفکیک قوا و نادیده گرفتن مردم‌سالاری و... از جمله آنهاست و باید از جناب رئیس‌جمهور پرسید که حضرتعالی با کدام مجوز قانونی و از کدام جایگاه تعریف شده در نظام اسلامی، توافقی را که هنوز به تصویب نرسیده - و ده‌ها بند و ماده آن در صورت اجرا، فاجعه‌آفرین خواهد بود- را تصویب شده تلقی فرموده‌اید؟

۴- آقای دکتر روحانی در بخشی از سخنرانی خود از توافق وین با عنوان یک «سازه استوار»! یاد کرده و می‌فرمایند « برای اولین‌بار در تاریخ‌ملل، دوطرف به جای مذاکره پس از جنگ برای دستیابی به صلح، پیش از مخاصمه به مصالحه دست یافتند»!

جناب روحانی پیش از این هم، بزرگترین دستاورد توافق وین را برطرف شدن «سایه شوم جنگ» از سر ملت ایران دانسته بودند! که باید پرسید؛ حضرتعالی از کدام جنگ سخن می‌گوئید؟! آیا نمی‌دانید که آمریکا براندازی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک هدف استراتژیک در دستور کار خود داشته و دارد؟ و نمی‌دانید که تاکنون هیچ فرصتی را برای رسیدن به این هدف استراتژیک از دست نداده است؟ بنابراین اگر در محاسبات خود برای براندازی ایران اسلامی از طریق جنگ کمترین احتمالی قائل بود، به یقین و بدون کمترین تردیدی به آن دست می‌زد. مگر جنگ تحمیلی در ماهیت واقعی خود که بارها از سوی آمریکایی‌ها نیز به آن اعتراف شده است، جنگ آمریکا با ایران نبود؟ آیا جنگ ۸ ساله پیروزی آمریکا را در پی داشت؟! و حال آن که در آن دوران جمهوری اسلامی ایران توان و اقتدار امروزه - چه به لحاظ ماشین جنگی و چه به لحاظ عقبه استراتژیک و...- را نداشت و آمریکای امروز هم، توان آن روزها را ندارد و به قول مفسر نیویورک تایمز، آمریکا امروزه به اندازه یک بند انگشت‌ هم قدرت ورود به یک جنگ در منطقه را ندارد و از این روی به جنگ‌های‌نیابتی -PROXY WAR- روی‌آورده است. امروزه به اعتراف بزرگترین و معروف‌ترین استراتژیست‌های دنیا، منطقه خاورمیانه - غرب‌آسیا - به ویترین ناکامی‌های آمریکا تبدیل شده است و عامل همه این ناکامی‌ها قطب قدرتمند ایران اسلامی است. باید از آقای روحانی پرسید؛ انتظار دارید که چندبار دیگر اوباما و جان کری این واقعیت تلخ را تکرار کنند که آنچه آمریکا از طریق توافق وین به دست آورده است هرگز نمی‌توانست از راه جنگ به دست آورد!

و اما، نکته گفتنی دیگری نیز در میان است که شرح آن در محدوده یادداشت پیش روی نمی‌گنجد و به نوشته دیگری نیاز دارد و آن، این که توافق وین برخلاف ادعای جناب رئیس‌جمهور نه فقط سایه جنگ را از سر ایران اسلامی دور نکرده است بلکه این توافق به گونه‌ای طراحی و تحمیل شده است که در صورت اجرایی شدن، اصلی‌ترین کانون‌های اقتدار جمهوری اسلامی ایران را از بین می‌برد و ایران اسلامی را به کشوری ضعیف و ناتوان در عرصه‌های نظامی و اقتصادی تبدیل می‌کند به گونه‌ای که در آن حالت حتی از تعرض کشورهای فکسنی مثل امارات و عربستان و ... نیز در امان نخواهد بود.

۵- دیپلمات‌های کشورمان در مقابل برخورد مستکبرانه رژیم جنایتکار و قرون وسطایی آل‌سعود، موضع بسیار ضعیف و دست پائینی داشتند که نه فقط در سطح و تراز ملت مسلمان و انقلابی ایران نبود، بلکه تصویری غیرواقعی و اهانت‌آمیز نسبت به نظام و مردم غیور ایران را به نمایش می‌گذاشت! این در حالی است که پیش از این، آقای دکتر روحانی درباره توافق ژنو گفته بود؛ «توافق ژنو یعنی تسلیم قدرت‌های بزرگ در برابر ملت بزرگ ایران»! و سوال این است که اگر اینگونه بوده و هست، چرا رژیم دم‌دستی و دست‌نشانده‌ای مانند رژیم آل‌سعود تسلیم نشده و رجز متکبرانه می‌خواند؟ و اگر مانند گذشته از موضع قدرت با آمریکا و متحدانش روبرو می‌شدیم، آیا رژیم نوکرصفت و میهمان‌کشی مانند آل‌سعود جرأت عرض‌اندام داشت؟!