به گزارش پارس به نقل از رصد، در جامعه ماشینی و دیجیتالی امروز با وجود هجمه فراوان واژه‌ها و اصطلاحات بیگانه اما هنوز ضرب‌المثل‌ها کاربردهای خود را حفظ کرده‌اند. حتی در روابط اجتماعی، افراد ناگزیر از به کار بردن مَثَل‌ها هستند چرا که معنای مصطلح برخی از آن ها از معنای اصلی رواج بیشتری دارد و حتی دارای وجهه بهتری هم هست.

اما آنچه جالب توجه است استفاده شخصیت‌های دیپلماتیک و رسمی از ضرب‌المثل‌ها در روابط بین‌المللی است که از بارزترین آن ها می‌توان به مَثَل “دبه درآوردن ” اشاره کرد که علی اکبرصالحی رئیس سازمان انرژی اتمی آن را به کار برد و موج طنزی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به راه انداخت.این اصطلاح به قدری واضح و روشن و بی‌نیاز از توضیح بود که حتی به بخش‌های رسمی خبر هم کشیده شد و اصطلاح “دبه کردن طرف‌های غربی” تیتر خبرهای رسمی و عنوان گزارش‌های خبری شد.

اما آیا خبرگزاری‌های خارجی هم همان چیزی را از این مَثَل برداشت می‌کنند که فارسی زبانان برداشت می‌کنند؟ وقتی می‌خواهند تیتر خبر هسته‌ای را به نقل از خبرگزاری‌های ایران مخابره کنند با دیدن واژه “دبه” و مراجعه به فرهنگ لغت فارسی، ارتباط “دبه” را با مذاکرات هسته‌ای خواهند فهمید؟ یا مانند ضرب‌المثل‌هایی که در گذشته از سیاستمداران ایرانی ترجمه کرده‌اند برداشت غیربومی خود را خواهند نوشت؟

یادآوری برخی از ترجمه‌های آنان بد نیست:

نشریه فرانسوی اومانیته جمله «با نشان دادن لولوی شورای امنیت، مردم ایران رو به قبله نمی‌شوند» علی لاریجانی را این گونه ترجمه کرد: «درازکشیدن ایرانیان به سوی مرکز اعتقادات مسلمانان بستگی به این دارد که آنها از موجودات افسانه‌ای بترسند.» نشریه اسپانیایی ال پائیس هم نوشت: «اگر شورای امنیت چیز ترسناکی را هم به ایرانیان نشان دهد باز هم مردم ایران به سوی عربستان نمی‌خوابند.»

یا این جمله محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق که گفته بود: «غرب دست از بچه‌بازی بردارد و با دم شیر بازی نکند» را نشریه ال پائیس این‌طور ترجمه کرد که: «رئیس جمهور ایران غرب را متهم به کودک‌آزاری کرد و گفت که شورای امنیت نباید با شیرها بازی کند.»

در توانایی و ظرفیت‌های بالای زبان کهن فارسی شکی نیست اما آیا جامعه جهانی نیز به این ظرفیت آگاه است؟ بهتر است بپرسیم آیا این ظرفیت را در جهان ایجاد کرده‌ایم؟ ما به زبانی حرف می‌زنیم و از کنایه و تمثیل استفاده می‌کنیم که شاید برای خودمان نیاز به تفسیر و توضیح اضافه نباشد اما آیا برای بقیه نیز واضح و روشن است؟

تصور کنید کار مذاکرات هسته‌ای به جایی برسد که مصداق بارز این ضرب‌المثل شود “حالا خر بیار و باقلا بار کن” یا این مثل “هر کی خربزه می‌خوره پای لرزش هم باید بشینه” یا “پیش قاضی و معلق بازی” آن وقت برفرض محال اگر سیاستمداری از این مثل‌ها استفاده کند، ترجمه رسانه‌های بیگانه چه خواهد بود؟

این مساله بستگی به شناخت مترجم خبر از زبان و ادبیات فارسی دارد. برای پیشگیری از تکرار این تجربه‌های تلخ چه باید کرد؟ آیا می توان به سیاستمداران اجازه استفاده از ضرب‌المثل در سخنان خود را نداد؟ برای خبرنگاران، کلاس‌های آموزش اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های فارسی بگذاریم؟ تمام خبرها را خودمان به همان نحوی که می‌خواهیم همه بفهمند ترجمه کنیم؟  یا…

چگونه است که اصطلاح “چماق و هویج” اصطلاحی شناخته شده و پرکاربرد است بدون این که نویسنده یا مترجمی در نوشتن آن دچار اشتباه شود اما اصطلاحات و مَثَل‌های فارسی به بدترین شکل ممکن ترجمه می‌شوند؟ توطئه‌ای در کار است تا تصویر نادرستی از سخنان ما به جهانیان مخابره شود؟ توطئه‌ای بالاتر از نشناختن و خوب معرفی نکردن زبان فارسی در کار نیست. چطور می‌شود که هم زبان و اصطلاحات فارسی خود را ارج نهیم و به جهانیان معرفی کنیم و هم کسی برداشت اشتباه از سخنان ما نداشته باشد؟

راه حلش بسیار ساده است، اگر هر صاحب‌نظری که از اصطلاح یا ضرب‌المثل یا واژه کنایه آمیزی استفاده می‌کند بلافاصله از همان تریبون، معنای واژه و منظور خود را از آن اصطلاح و مَثَل بیان کند نه تنها خبرنگاران خارجی در ترجمه و مخابره خبر دچار مشکل نمی شود بلکه باعث آشنایی آنان با اصطلاحات و مَثََل‌های زبان فارسی هم می‌شود که این خود به انعکاس بهتر خبر هم کمک می‌کند. از آن جایی که در تمام زبان‌ها ضرب‌المثل‌ها برای انتقال بهتر مفاهیم وجود دارد چه بسا آن خبرنگار یا مترجم در ترجمه خود برای آن اصطلاح و مَثَل، ضرب‌المثلی معادل از زبان کشور خود برای هموطنان و مخاطبانش در نظر بگیرد که این کار به تعامل بهتر زبان‌ها نیز کمک می‌کند.

این طور لااقل دیپلمات های ایرانی مایه دست‌آویز پست های شبکه‌های اجتماعی نمی شود. به قول سعدی:

          من آنچه شرط بلاغست با تو می‌گویم               تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

فاطمه تیلونتن