ژنو یمنی و مؤلفههای مؤثر بر موفقیت یا عدم موفقیت
به گزارش پارس به نقل از فارس، آل سعود از فرهنگ ویژهای برخوردارند و روندهای داخلی و خارجی را در ساز و کارهای قانونمند و رویههای منطقی دنبال نمیکنند، بلکه فرهنگ رفتاری آنها با تکیه به ضرورت تبعیت دیگران از خواستههای این «حاکمیت بدوی» استوار است.
در محیط داخلی همه باید با پادشاه بیعت کنند و اگر در پیکره شاهزادگان کسی از مدار شاهزادگان خارج نشد ولی اعتراض داشت، با رشوه مالی، او را سازگار میکنند ولی اگر رشوه کارساز نبود آغاز شکنندگی و آسیب فرا میرسد.
در تعاملات خارجی هم مکانیزم آلسعود با دیگران همین گونه است. محیط پیرامونی را حیاط خلوت خود دانسته و از ابزار تطمیع و رشوه سیاسی مالی، به عنوان اصلیترین متد و روش بهره میگیرد.
امارات و قطر و کویت از دایره اثر پذیری رشوههای مالی خارج هستند و لذا همواره در یک فاصله منطقی با آلسعود حرکت میکنند و خود را ملزم به تبعیت به آلسعود نمیدانند.
این شکنندگی همواره در محیط پیرامونی و به ویژه در تعاملات دو جانبه و یا دست جمعی (شورای همکاری) خود را نشان داده است.
سعودیها فکر میکنند در سطوح منطقهای و بینالمللی هم از همین روش و مکانیزم میتوانند استفاده کنند.
در محیط منطقهای مانند عراق و شام و فلسطین و گسترهای از کشورهای عربی، رشوه مالی در کنار اندیشه تکفیری - وهابی و خلیفه سازی را مؤثر میدانند و با کمرنگ شدن نقش مصر، روند تعاملات در اتحادیه عربی و ریاست آن از طریق یک حقوق ماهانه انجام میشود.
اندیشه وهابی- تکفیری به خوبی در سازمانهای مانند القاعد،النصره و داعش میتوان مصداق داد؛ چرا که یا تبعیت و بیعت و یا حذف و تکفیر و نکته جالب این است که این منطق در قبال مسلمانان و یا محیط منطقهای اجرا میشود و هیچ تنازع و یا چالشی با اسرائیل و آمریکا و غرب و استکبار جهانی ندارند.
پیشبرد اهداف و سیاستها فقط با رشوه و بیعتهای اجباری به پیش میرود. موصل و شهرهای عراق عمدتاً با تبانی و رشوه مالی و بیعت برخی عشایر و چهرهها اشغال میشود و در سوریه هم متناسب با ویژگیهای اجتماعی، نظامی و فرهنگی و حتی با بدنه حکومتی برای خریدن افراد و جریان سازی و اشغال مناطق، از همین رویه بهره گرفته اند.
دهها سال سیاستهای سعودی در یمن از همین منطق پیروی کرده است.
رئیسجمهور، نخست وزیر، برخی از وزرا، رؤسای قبایل بزرگ مانند آلاحمر، جریانهای حزبی و همه ابزارهای مدیریت در یمن، با بودجه رشوه گونه آلسعود تحت نفوذ قرار گرفتهاند و حتی واگذاری استخراج نفت از استان حضرموت که در انحصار شاهزادگان سعودی است و یا اجازه سه استان عسیر، نجران و جازان به سعودیها با رشوههای مالی محقق شده است.
فقیر شدن کشورهای منطقه، بهشت و رویای طلایی سعودیهاست که میتوانند با دلارهای نفتی، همه چیز را قابل سیطره بدانند.
صدها میلیارد دلار در چند دهه در یمن، به شرایط امروز رسیده و استقلال خواهی بجای شبکه دستنشاندگان و حقوقبگیران در یمن جای خود را یافته و رفتار سعودیها را دچار تشنج نموده است.
برای سعودیها قابل تحمل نیست که به سادگی حیات خلوت 40 ساله خود در یمن را از دست بدهند. اگر ابزارهای معمولی جواب نداد، حرکت هیستریک نظامی و جنونآمیز برای حل مشکلات را تجویز میکنند.
اگر چه آمریکاییها ناچارند و یا تاحدودی مهار تحولات در یمن را در مسیر منافع راهبردی خود می بینند و با سعودیها همراهی کردهاند ولی به خوبی از بینتیجه بودن و هزینهساز بودن اقدامات ضدانسانی و جنایت جنگی در یمن آگاهند. به همین دلیل رویکردهای مشورتی با طرفهای موثر در یمن از طریق مسقط که چندان مورد رضایت سعودیها نیست، مسیر جنگ تحمیلی در یمن را به ژنو کشانده است.
در ژنو هم سعودیها از روش بدوی و رشوه مالی و سیاسی به عنوان یک حربه موثر بهره میگیرند ولی فکر میکنند، مقامات سازمان ملل و مجامع بینالمللی هم مانند مقامات جیبوتی و بحرین، قابلیت مانور گسترده و آشکار برای اطاعت از آل سعود را دارند. دیکتاتوریهای یادشده و یا آنچه در منطقه عربی میشناسیم، نگران رسوایی از جیرهخواری نیستند و آب از سرشان گذشته است ولی در مجامع بینالمللی کار به این سادگی نیست و قابل استمرار نیز نمیباشد، خصوصا اینکه این رسواییها و آن جنایات جنگی در یمن و بقیه مؤلفههای موثر در منافع آمریکایی، تنگناهایی به وجود میآورد که مسیر آمریکا از آلسعود را متمایز خواهد کرد.
در ژنو یمنی قبل از اینکه کارتهای بازی و شرایط میدانی برای آل سعود سخن بگویند، ابزارهای رسانه ای و عملیات روانی آنها مانند توپخانه پرآتش فعال هستند و آنچه به عنوان کارشکنی در مسیر سفر نمایندگان احزاب داخلی یمن و انصارالله در دو روز گذشته انجام دادهاند و یا شرط و شروطی که ظاهرا برای گفتوگوها، به عنوان اهرم فشار استفاده میکنند، قبل از هر گونه کارکردی، چهره سعودیها را با فشار رسوایی و هزینههای مختلف مواجه میکند.
از نگاه سعودیها که کارت بازی چندانی در ژنو یمنی ندارند،مطلوب این است که تیم هادی منصور به تحقق خواستههای حمله نظامی و تجاوز به یمن فکر کند و آن را محقق نماید. این هنگامی است که سعودیها در روی زمین و در معادله نظامی و فضای روانی و افکار عمومی و مجموعه احزاب سیاسی در انزواست و ادامه تجاوز نظامی به یمن، نه تنها، گستره بیشتری از عربستان را با جنگ درگیر میکند، که همانگونه که قبایل نجران اعلام کردند،حضور سعودیها در این سه استان اجارهای، تجاوز و اشغالگرانه است و باید به یمن بازگردند.
این یعنی شرایط نظامی، نوید آسیب و شکنندگی بیشتر برای سعودیها را نشان میدهد و در ژنو یمنی هم که فاقد کارت بازی کافی است، به فکر رشوههای مالی و سیاسی به عناصر سازمان ملل و یا جلب حمایت بیشتر فریبهای اروپایی و خصوصا انگلیسی از طریق عنصر مالی و پرداختهای مالی است همانگونه که تونی بلر به عنوان مشاور به آنها خدمات داده و مزد میگیرد!
عدم توازن در کارتهای بازی در ژنو یمنی بین سعودیها و احزاب یمنی موجب میشود تا بیفایده کردن مذاکرات در ژنو در دستور کار سعودیها قرار گیرد و اجازه شکلگیری یک آتشبس با دوام و یا توافق سیاسی را ندهند و به همین بهانه به تجاوز نظامی ادامه دهند، هر چند با فراز و نشیب چرا که چشمانداز اوضاع نظامی، انسانی و حق دفاع مشروع، سقف رفتاری یمنیها را برای پایان دادن به تجاوز تغییر خواهد داد.
ارسال نظر