انیسالدوله؛ سوگلی ناصرالدین شاه
به گزارش پار س به نقل از مجله تاریخ فرادید، فاطمه دختر روستازادهای به نام نورمحمد بود که در کودکی پدرش را از دست داد و از آنجا که مادرش با مردی دیگری ازدواج کرد، عمه و عمو سرپرستیاش را به عهده گرفتند؛ اما دیری نگذشت که این دختر بچه سر از دربار شاهی درآورد.
مورخان ماجرای آشنایی شاه با فاطمه را به یکی از اردوهای شکار شاه در لواسان مربوط میدانند؛ شاه در این سفر فاطمه که چوپانی گله عمویش را میکرده میبیند و پس از لحظاتی گپ و گفت مجذوبش میشود. در بازگشت از شکارگاه، شاه این دختر را به قصر آورده و به دست جیران یکی از زنان محبوب خود میسپارد تا آداب و رفتار زندگی درباری را به او بیاموزد.
گفته میشود نفوذ کلام و هوش بالای او باعث میشود خیلی زود مراتب حرم شاهی را طی کند و پس از مرگ جیران همه ماترکش به او سپرده شود. فاطمه در همین زمان به عقد شاه درآمد و لقب انیسالدوله را از شاه دریافت کرد و سوگلی ناصرالدین شاه شد.
انیسالدوله چندی بعد نشان حمایل آفتاب و تمثال همایونی را از شاه ایران دریافت و به نوعی مرتبه ملکه سلطنتی را در دربار ایران پیدا کرد. او آنقدر قدرت و نفوذ بالایی در دربار داشت که در خیلی از موارد نظر شاه را حتی در تصمیمات مهم مملکتی نیز تغییر میداد. او تنها کسی بود که میتوانست در مقابل شاه بایستد و مخالفت کند؛ آنطور که به گزارش مورخان پس از اعلام فتوای حرمت تنباکو از آوردن قلیان برای شاه خودداری کرد و بر خلاف نظر شاه دستور داد همه قلیانها را از حرم شاهی جمعآوری کنند.
با این حال انیسالدوله را یکی از وفادارترین همسران ناصرالدین شاه نیز میدانند آنقدر که از ناراحتی مرگ شاه چند ماهی بیشتر پس از او عمر نمیکند. در برخی منابع آمده است پس از ترور ناصرالدین شاه وقتی اتابک حقوق وی را بصورت یک بسته اسکناس برایش میفرستد با مشاهده تصویر ناصرالدین شاه غش کرده و چندی بعد هم از دنیا میرود.
سه عکس زیر که مربوط به دورانی است که انیسالدوله سوگلی شاه بود و در اوج قدرت به سر میبرد، احتمالا توسط خود ناصرالدین شاه گرفته شده است. در عکس دوم که در حرم خانه برداشته شده است و یکی از زنان را پایین پای انیسالدوله درازکش نشان میدهد، میشود قدرت و نفوذ بالای او در اندرونی شاهی را دید.مجله تاریخ فرادید، فاطمه دختر روستازادهای به نام نورمحمد بود که در کودکی پدرش را از دست داد و از آنجا که مادرش با مردی دیگری ازدواج کرد، عمه و عمو سرپرستیاش را به عهده گرفتند؛ اما دیری نگذشت که این دختر بچه سر از دربار شاهی درآورد.
مورخان ماجرای آشنایی شاه با فاطمه را به یکی از اردوهای شکار شاه در لواسان مربوط میدانند؛ شاه در این سفر فاطمه که چوپانی گله عمویش را میکرده میبیند و پس از لحظاتی گپ و گفت مجذوبش میشود. در بازگشت از شکارگاه، شاه این دختر را به قصر آورده و به دست جیران یکی از زنان محبوب خود میسپارد تا آداب و رفتار زندگی درباری را به او بیاموزد.
گفته میشود نفوذ کلام و هوش بالای او باعث میشود خیلی زود مراتب حرم شاهی را طی کند و پس از مرگ جیران همه ماترکش به او سپرده شود. فاطمه در همین زمان به عقد شاه درآمد و لقب انیسالدوله را از شاه دریافت کرد و سوگلی ناصرالدین شاه شد.
انیسالدوله چندی بعد نشان حمایل آفتاب و تمثال همایونی را از شاه ایران دریافت و به نوعی مرتبه ملکه سلطنتی را در دربار ایران پیدا کرد. او آنقدر قدرت و نفوذ بالایی در دربار داشت که در خیلی از موارد نظر شاه را حتی در تصمیمات مهم مملکتی نیز تغییر میداد. او تنها کسی بود که میتوانست در مقابل شاه بایستد و مخالفت کند؛ آنطور که به گزارش مورخان پس از اعلام فتوای حرمت تنباکو از آوردن قلیان برای شاه خودداری کرد و بر خلاف نظر شاه دستور داد همه قلیانها را از حرم شاهی جمعآوری کنند.
با این حال انیسالدوله را یکی از وفادارترین همسران ناصرالدین شاه نیز میدانند آنقدر که از ناراحتی مرگ شاه چند ماهی بیشتر پس از او عمر نمیکند. در برخی منابع آمده است پس از ترور ناصرالدین شاه وقتی اتابک حقوق وی را بصورت یک بسته اسکناس برایش میفرستد با مشاهده تصویر ناصرالدین شاه غش کرده و چندی بعد هم از دنیا میرود.
ارسال نظر