چرا «ادلب» و «تدمر» سقوط کردند؟
در ماههای اخیر شاهد تحولات میدانی مهم و تاثیرگذاری در جبهه شمالی و مرکزی سوریه بودیم، از جمله سقوط دو شهر «ادلب» و «تدمر» که سؤالات بسیاری را درباره چرایی این شکستها در اذهان ایجاد کرد.
به گزارش پارس به نقل از فارس ، برکسی پوشیده نیست که ارتش سوریه در جبهه عملیاتی شمال متحمل شکستهای بزرگی شده است. پس از شهرهای ادلب و جسر الشغور، گروههای تروریستی تکفیری همانگونه که انتظار میرفت، شهر «اریحا» را هم تصرف کردند.
این موضوعی بود که محافل آگاه در سوریه پیشتر آن را پیش بینی کرده بودند، چون این شهر از مناطق دیگر تحت کنترل نظام جدا شده بود و در محاصره قرار داشت، به همین دلیل دفاع از آن بهای سنگینی را طلب میکرد.
این روند تحولات دو ماه است که از ادلب تا تدمر جریان دارد و موجب شده تا بسیاری سوالاتی درباره حقیقت جاری در عرصه میدانی و موضع نظام و ارتش سوریه پس از چهار سال بحران و جنگ چه موضعی دارد؟
رخدادهای میدانی پیش بینی نشده
منابع آگاه از شهر «تدمر»، در استان حمص آغاز و تاکید میکنند که ارتش و نیروهای دفاع مردمی سوریه برای نبرد تدمر تدارک عالی دیده بودند و هیچ قصوری در آمادگی و تدارک نیروها وجود نداشت.
اما یکباره رخ داد غافلگیرکننده و غیر منتظرهای در جبهههای عراق روی داد. شهر «الرمادی» توسط «داعش» تصرف شد، داعش روحیه گرفته نبرد تدمر را آغاز کرد، ارتش سوریه دریافت در راستای سکوت و تسامح بین المللی در قبال داعش، دفاع از تدمر بسیار گران تمام خواهد شد و باید جانهای بسیاری در این راه داده شود.
پایگاه خبری «سلاب» به عرصه سیاسی نیز اشاره میکند، اینکه رهبران سیاسی سوریه دریافتند، هزینه حفظ تدمر بیشتر از اهمیت استراتژیک آن است.
سقوط الرمای بسیار سریع و غافلگیر کننده بود. واشنگتن که پذیرای هیاتی به نمایندگی از شیوخ الانبار بود، با درخواست تسلیح عشایر این منطقه، جدای از ارتش عراق مواجه شد.
اما این درخواست عراق را به سمت فدرالیته و تشکیل ارتشهای طایفهای و مذهبی سوق میداد و در عمل باید شاهد تشکیل سه ارتش سنی، شیعی و کُرد بود.
ارتباط شرایط امنیتی سوریه و عراق
در این بین نمیتوان تحرکات گروههای مسلح تروریستی در سوریه را به دور از تلاشهای غربی – آمریکایی – صهیونیستی برای تجزیه و تقسیم منطقه و سپس درگیر کردن آن در منازعات و درگیریهای طایفهای و مذهبی ملاحظه کرد.
موضوع ادلب، جسر الشغور، اریحا و تمام مناطق شمال سوریه از این قاعده و اصل مستثنی نیستند. ارتش سوریه و نیروهای دفاع مردمی این کشور با شجاعت هرچه تمامتر در شهر ادلب جنگیدند. این نیروها همان نیروهایی بودند که چهار سال است، به همراه نیروهای داوطلب مردمی از این شهر دفاع میکنند.
تصمیمات برای مناطق شمالی پیشتر اتخاذ شده بود
میزان آتش به خدمت گرفته شده توسط گروههای مسلح و قدرت و گستردگی حمله بر این نکته تاکید داشت که «آنکارا» در این حملات دست دارد و در اینباره اطلاعاتی در دست دمشق است که تاکید میکند، تصمیم تشدید اوضاع امنیتی و شعلهور کردن محورهای عملیاتی شمال سوریه از 6 آوریل گذشته گرفته شده است، در زمانی که شاهزاده «محمد بن نایف»، ولی عهد عربستان سعودی راهی آنکارا شد و در آنجا با «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهوری ترکیه دیدار کرد.
پس از آن دیدار درب انبارهای تسلیحات نظامی به روی گروههای تروریستی گشوده شد و پای عناصر مسلح تکفیری از کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق به عرصه درگیریها گشوده شد و این عناصر با اطلاع کامل دستگاه اطلاعات و امنیت ترکیه و تسهیل ورود آنها به سوریه، از طریق ترکیه وارد خاک سوریه شدند.
نگاهها به این عناصر تکفیری دوخته شد تا سرنوشت نبرد را به سود گروههای مسلح رقم بزنند و تحت عنوان «جیش الفتح» در کنار گروههای تروریستی دیگری مانند جبهه النصره سازماندهی شدند.
دمشق همواره بر همکاری بین المللی جهت مبارزه با تروریسم تاکید داشته
سوریه هیچگاه نگفته است که میتواند، به تنهایی با تروریسم مبارزه کند، بلکه از همان اولین روز تاکید کرد که مبارزه با تروریسم با اتخاذ تصمیمی سیاسی از سوی کشورهای حامی این پدیده و در راس آنها آنها آمریکا و هم پیمانان منطقهایش آغاز میشود.
محافل سوری در اینجا این سوال را مطرح میکنند که اگر آمریکا در معرض بحرانی همانند بحران سوریه قرار گرفت، ارتش این کشور چگونه در برابر آن مقاومت خواهد کرد؟
این محافل تاکید میکنند که ارتش سوریه استراتژی جدیدی تحت عنوان «ایستادگی و مبارزه و وارد شدن به نبردهای استراتژیک و تحمیل واقعیتهایی که امکان تغییر آنها در هیچ گفتوگو و مذاکره سیاسی درباره سوریه وجود ندارد»، اتخاذ کرده است.
این محافل سوری میافزایند: سخن گفتن از عقب نشینی، شکست و ضعیف شدن ارتش سوریه، بیهوده و بیپایه و اساس است، چون دمشق تا آخرین لحظه در میدان حاضر خواهد بود و از تمامیت ارضی و انسجام سوریه و مشروعیت نظام در آن دفاع خواهد کرد.
تروریسمی که هم اکنون در عراق و سوریه و یمن درحال توسعه و گسترش است، دامان کشورهایی را خواهد گرفت که از آن حمایت میکند و آن را به ابزاری جهت تحقق اهداف خود تبدیل کردهاند.
این سخنی است که دمشق از سال 2011 آن را بر زبان آورده و مشاهده میکنیم، این تروریسم هم اکنون دامان فرانسه و عربستان را گرفته است.
اگر تاکنون استراتژی جدیدی برای مبارزه با تروریسم اتخاذ شده بود، بدون تردید سوریه در راس طرفهای متعهد به آن بود، اما سیاست دوگانگی معیاری و فریب و نیرنگی که غرب در موضع گیریهایش در قبال تروریسم اتخاذ میکند، به زودی دامانش را خواهد گرفت.
در چنین شرایطی بیشک دمشق استراتژی نظامی جدیدی اتخاذ خواهد کرد که خیلی زود نشانههای آن آشکار خواهد شد و همگان از آن اطلاع خواهند یافت.
ارسال نظر