به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، محمدعلی دستمالی، کارشناس سیاسی مسایل منطقه در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی نوشت: اعلام حمایت از عربستان به موازات انتقاد از ایران، دست کم در شرایط فعلی، پیش از هر چیز، این واقعیت را نشان می‌دهد که اردوغان قصد دارد بدون تعارف و با بیان مستقیم، با ایران، بر سر اختلافات و تفاوت دیدگاه‌ها بحث کند

دیپلماسی ایرانی: تحولات جدید منطقه و حمله ناگهانی عربستان سعودی به یمن، اوضاع جدیدی را رقم زده که جبهه بندی قدرت های منطقه را به طرزی آشکارتر از قبل، تحت تاثیر قرار داده است. اعلام حمایت رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه از اقدام عربستان، چندان دور از انتظار نبود اما چیزی که این اعلام حمایت قاطعانه را مهم تر از حد و اندازه واقعی آن برجسته کرد، اصرار اردوغان مبنی بر انتقاد تند از ایران و انگشت گذاشتن بر نقش تهران در تحولات سیاسی منطقه بود. اردوغان ضمن انتقاد از حضور ایران در عراق و سوریه، چنین اظهار نظر کرد که نقش عمده ایران در مبارزه با تروریسم در منطقه، تلاش برای گرفتن جای داعش است. این تعبیر و این شکل از برداشت اردوغان، با لحن و ادبیات ویژه ای ارائه شده که نشان می دهد او می خواهد درست در آستانه سفر فروردین ماه خود به تهران، فاز جدیدی از گلایه ها و انتقاد از ایران را آغاز کند.

کسانی که با ادبیات سیاسی، منش و زبان بدن اردوغان آشنا هستند، خوب می دانند که در زمان سفر حسن روحانی رئیس جمهور ایران به ترکیه، واکنش خاص اردوغان به خبر ارسال پیام تبریک روحانی برای بشار اسد، حاوی پیام مهمی بود. در کنفرانس مطبوعاتی روسای جمهوری ایران و ترکیه، یکی از خبرنگاران، از روحانی پرسید: آیا صحت دارد که شما برای رئیس جمهور سوریه پیام تبریک فرستاده اید؟ پاسخ مثبت روحانی به این سوال – که شاید اندکی محجوبانه ادا شد- به طرز آشکار، رئیس جمهور جدید ترکیه را ناراحت کرد و او مطلقا تلاش نکرد که این ناراحتی را پنهان کند. شاید همان یک نگاه حاکی از ناراحتی، گلایه و نومیدی، این واقعیت را نشان داد که پشت درهای بسته ای که سران و دیپلمات های ایران و ترکیه با هم دیدار و گفتگو می کنند، فضا چندان دلچسب و دوستانه نیست و از زمانی که مساله سوریه به اصلی ترین نقطه ی اختلافات تهران و آنکارا تبدیل شده، این موضوع، به وضوح بر روابط طرفین سایه انداخته است. در این حوزه، نه ایران حاضر است از مواضع خود کوتاه بیاید و به سوریه منهای بشار اسد رضایت دهد و نه ترکیه پذیرای آن است که بعد از این همه هزینه های سنگین، پذیرای آن شود که بشار اسد بر اریکه قدرت بماند. بر اساس آمارهای اعلام شده توسط مسئولین ترکیه، این کشور، تاکنون بیش از 5 میلیارد دلار برای آوارگان سوری هزینه کرده و در حوزه های نظامی، امنیتی و اقتصادی نیز، متحمل هزینه های قابل توجهی شده و نمی خواهد راه رفته را بازگردد و قدم در مسیر جدیدی بگذارد. ایران نیز حساسیت های خاص خود را دارد و معتقد است که اگر تغییرات سیاسی و تحولات میدانی سوریه بر اساس خواسته های ترکیه و غرب شکل بگیرد، محور مقاومت در معرض تهدیدات جدی قرار می گیرد و به عبارتی روشن، منافع ایران و ترکیه در میدان مهم سوریه، در دو مسیر کاملا مخالف است و اگر بخواهیم واقع بینانه به فضای موجود نگاه کنیم، دست کم در شرایط کنونی احتمال پیدا کردن یک راهکار میانه که ضامن منافع و خواسته های تهران و آنکارا باشد، وجود ندارد و در خوش بینانه ترین شرایط ممکن، این دو کشور قدرتمند و اثرگذار، تنها زمانی می توانند در مورد سوریه به توافق نسبی برسند که از برخی خواسته ها و منافع خود بگذرند و تعریف جدیدی از خطوط قرمز خود به دست دهند.

حال می توان پرسید: در شرایطی که ایران و ترکیه در میدان عراق نیز رقیب هم هستند و منافع متفاوتی دارند، چرا به اندازه مساله سوریه دچار اختلاف و بگو مگوی دیپلماتیک نشده اند؟ در پاسخ به این سوال می توان گفت: دو دلیل عمده مانع از آشکار شدن اختلافات این دو رقیب، در میدان عراق است:

بر اساس یک توافق نانوشته یا گونه ای از کوتاه آمدن ناچاری، نفوذ و برد اقتصادی و تجاری و حتی فرهنگی و رسانه ای در عراق و اقلیم کردستان عراق از آن ترکیه است و در مقابل، نفوذ سیاسی ایران، عمیق تر از ترکیه است.

نگاهی به روابط چند ماه اخیر آنکارا و تهران با مسئولین عراقی، به خوبی نشان دهنده این واقعیت است که ترکیه تلاش می کند تا با در پیش گرفتن دو رویکرد قومی – مذهبی، با ترکمان ها، کردها و سنی ها روابط گرم داشته باشد و در مقابل، ایران نیز با تقویت و بها دادن به چهره های برتر شیعه و جریانات موافق تهران، به حفظ منافع خود ادامه می دهد. اگر چه طرفین، دوری از سیاست طائفی و مذهبی در معادلات عراق را به عنوان یک گفتمان معقول مورد تاکید قرار می دهند اما در عمل، مسیر و مقصد روابط، نشان دهنده ی تفاوت معنی داری است که در دو سوی این رابطه مشاهده می شود. با این حال گام های مثبتی نیز برداشته شده و به عنوان مثال، ایران نقش مهمی در تقویت روابط آنکارا – بغداد، در دوران حیدر العبادی ایفا کرده است.

اما در حوزه یمن و در شرایطی که اردوغان هنوز هم به شدت از شکست سنگین اخوان السملمین در مصر ناراحت و اندوهگین است، تحمل نفوذ جریان شیعی در میدانی به نام یمن، برای آنکارا دشوار به نظر می رسد. ضمن این که نباید این واقعیت را از یاد ببریم که روابط جدی ترکیه و عربستان سعودی – با وجود اختلاف نظر در مورد مصر و فلسطین - حکم می کند که اردوغان از عربستان و به تبع آن از آمریکا حمایت کند. اما اعلام حمایت از عربستان به موازات انتقاد از ایران، دست کم در شرایط فعلی، پیش از هر چیز، این واقعیت را نشان می دهد که اردوغان قصد دارد بدون تعارف و با بیان مستقیم، با ایران، بر سر اختلافات و تفاوت دیدگاه ها بحث کند. اگر چه برخی از رسانه ها و کارشناسان ایرانی، سخنان اردوغان را بی ادبانه و تند تلقی کردند اما با نگاهی به متن ترکی استانبولی سنان رئیس جمهور ترکیه، نشان می دهدکه این حرف ها، نه بی ادبانه، بلکه مستقیم، صریح و بی پروایانه ابراز شده اند و نمی توان رگه هایی از توهین یا لحن دشمنانه را از جملات او استنباط کرد.

با این حال، در همان ساعات نخست انتشار گفتگوی اردوغان، ذهن نگارنده این سطور نیز با این سوال مواجه شد: آیا این حرف ها، برنامه سفر اردوغان به تهران را لغو می کند؟ پروفسور ابراهیم کالن مشاور پیشین و سخنگوی کنونی رئیس جمهور ترکیه در مصاحبه با رسانه ها اعلام کرد که چنین چیزی روی نمی دهد و برنامه سفر به قوت خود باقی است. در این شرایط می توان گفت: اگر اردوغان با وجود این اظهارات صریح، به تهران بیاید، در آن صورت احتمالا فضای گفتگو او با مسئولین ایرانی از این دو حالت برخوردار خواهد بود:

الف) فضای سرد و خشک حاکم بر برنامه سفر اردوغان، در امتداد تلاش های به ثمر ننشسته قبلی، باعث خواهد شد تفاوت دیدگاه ها و اختلافات به قوت خود بمانند و تغییر خاصی روی ندهد.

ب) در یک فضای عاری از تعارف، طرفین گلایه های خود را بیان کرده و از فضای موجود، فرصتی برای رفع اختلافات به وجود بیاورند و تلاش بیشتری برای رسیدن به توافق، صورت بگیرد و اردوغان با چهره خندان و دست پر از تهران به آنکارا برگردد.