به گزارش پارس به نقل از جهان نیوز ـ سید یوسف آل داود: بعد از گذشت دهه اول انقلاب اسلامی و روزهای پرالتهاب جنگ که عامل اصلی وحدت میان اقشار مختلف مردم و مسئولان بود، دورانی پدید آمد که فاصله گفتمانی جدی با آرمان‌های انقلاب اسلامی داشت. شاخصه اصلی این دوران پدیدار شدن نوعی تفکر در بدنه حاکمیتی بود که خود را میراث‌خوار دستاوردهای انقلاب در دهه گذشته تلقی می‌کرد. طیفی که دهه هفتاد را به کانون یک انشعاب گفتمانی جدی در میان انقلابیون تبدیل کردند. عمده افراد شاخص این جریان علی رغم نزدیکی فیزیکی خود به امام(ره) فاصله فکری زیادی با این بزرگوار داشتند و تلاش می‌کردند تا با برجسته کردن روزهای حضورشان در محضر معمار انقلاب اسلامی، تلقی خود از انقلاب را به‌عنوان برداشت اصیل از این مهم معرفی کنند.

این افراد پیشرفت انقلاب را در گرو تمرکز سرمایه در دست خود و بورژوازی اسلامی می‌دانستند لذا در قالب شعار سازندگی به چپاول سازمان یافته سرمایه در کشور پرداختند. تفکر این گروه که در تقابل جدی با نگاه امام(ره) در توجه به مستضعفین بود تمام تلاش خود را برای دستیابی به اهرم‌های ثروت و قدرت در کشور متمرکز کرد.

در مقابل این طیف که دامنه فساد آنها از دهه هفتاد و با روشدن پرونده‌هایی چون اختلاس کرباسچی و شهرام جزایری مطرح شد جریاناتی بودند که به واسطه وظیفه حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی همواره در چالش ناخواسته با چهره‌های شاخص این جریان قرار گرفتند و گاه و بی گاه رسانه‌های متعدد وابسته به این طیف تمرکز خود را برای حمله به این نهادها متمرکز کردند.

این گروه که تفکر سرمایه‌داری آنها جایگاهی در میان مردم نداشت به مرور زمان برای دست یافتن به قدرت سیاسی همسویی با جریانات ضدانقلاب را در دستور کار قرار داده بودند. مطرود شدن از جانب مردم و ایستادگی نهادهای انقلابی در مقابل فساد آنها به کاتالیزوری برای دست و پا زدن بیشتر قشر منحرف از آرمان‌ها برای رسیدن به قدرت تبدیل شد. لذا در همین جا بود که فرهنگ آقازادگی و سوءاستفاده از عناوین افراد برجسته به یک بیماری دامن‌گیر در نظام سیاسی و اقتصادی کشور تبدیل شد.

گروهی که با سرمایه نامشروع خود تلاش می‌کردند تا نظام سیاسی کشور را دربست در خدمت منافع جریان متبوعشان درآورند در دو مقطع زمانی ۷۸ و با استفاده از روزنامه‌های زنجیره‌ای و همچنین ۸۸ و با اهرم ایجاد شبهه و نقلب در انتخابات خطرات بزرگی را برای نظام اسلامی فراهم کردند. این جریان گمان می‌کرد که می‌تواند با ثروت عظیم رانتی خود به راحتی هرگونه فشار رابه نهادهای حاکمیتی وارد آورد و نظام سیاسی کشور را کاملا تحت تسلط خود قرار دهد.

سرنوشت سیاسی کشور در دهه هفتاد کاملا متاثر از عملکرد اینان بود و نیروهای انقلابی که تجربه مواجه شدن با چنین جریانی را نداشتند کاملا در حاشیه قرار گرفتند و حتی ورود آنها به عرصه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی مقدور نبود. مردم در پایان دهه هفتاد کاملا از شعارهای متعدد و عملکرد ضعیف این افراد ناراضی بودند و با انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال ۸۴ ثابت کردند که شاخصه اصلی آنها برای انتخاب مسئولین برخورداری از اهرم‌های ثروت و قدرت نیست لذا یکی از برجسته‌ترین چهره‌های جریان لیبرال کشور در رقابت با یک جوان انقلابی شکست تلخ سیاسی را متحمل شد.

این شکست آن قدر برای جریان تکنوکرات و لیبرال کشور سنگین بود که تخریب رئیس جمهور منتخب مردم در دستور کار قرار گرفت و ابزار تبلیغاتی لیبرال‌ها هزینه‌های کلانی را برای بدست گرفتن دوباره قدرت انجام داد. ثروت این جریان روزی بازارها را برای تخریب عملکرد اقتصادی دولت هدف قرار می‌داد و روز دیگر مطبوعات را برای نقدهای غیرمنصفانه به خدمت خود در می‌آورد. برآورد این جریان نشان می‌داد که برای بدست گرفتن دوباره قدرت لازم است تا طرح تازه ای اجرا شود.

از اینجاست که ماموریت سازماندهی عملیات جمع‌آوری سرمایه کلان اقتصادی و سازماندهی بدنه اجتماعی بر عهده یک آقازاده قرار گرفت. شخصی که از طرفی به واسطه زد و بندهایش در خارج از کشور به جونیور شهرت پیدا کرد و در داخل کشور نیز یکی از مهره‌های اصلی سازماندهی اراذل و اوباش به‌منظور ایجاد آشوب و اغتشاش در پایتخت در سایه زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات ۸۸ بود.

مفاسد کلان و تلاش برای کسب سرمایه

جریان لیبرال بواسطه از دست دادن دولت، ابزار مالی خود را که اثرگذارترین اهرم اجرایی این جریان برای ایجاد نفوذ سیاسی در کشور بود را پس از انتخابات نهم ریاست جمهوری از دست داد لذا تمام تلاش خود را بر روی کسب درآمد از طریق قراردادهای خارجی و دانشگاه آزاد اسلامی به‌عنوان حوزه نفوذ خود متمرکز کرد. در اینجا زمینه فساد مالی م.ه یا همان آقازاده معروف در قالب‌هایی چون شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت، قرارداد استات اویل و دانشگاه آزاد شکل گرفت. برای مثال یک نمونه از مفاسد آقای م.ه که در قالب یک رشوه ۱۵ میلیون دلاری به وی صورت گرفت به گفته علیرضا زاکانی نماینده مجلس شورای اسلامی مبلغی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار به کشور خسارت وارد کرده است.

فساد آقازاده تنها به همین جا محدود نمی‌شود و به اعتراف «نیک آهنگ کوثر» روزنامه نگار فراری و گرداننده سایت ضدانقلاب خودنویس م.ه یکی از مشوقان کشورهای اروپایی برای افزایشی فشار تحریم‌ها به کشور بوده است. درک این موضوع مشکل است که آقازاده برای رسیدن به اهداف سیاسی خود مبنی بر فشار اقتصادی بیشتر به دولت و ناراضی کردن مردم بخشی از اطلاعات اقتصادی وطن اش را در اختیار کشورهای تحریم‌کننده قرار داده است.

درآمد حاصل از این سوءاستفاده های اقتصادی محرک اصلی بزرگترین چالش سیاسی کشور با نام فتنه ۸۸ بود و تمام ثروت و قدرت جریان منحرف از انقلاب برای ضربه زدن به نظام متمرکز شد تا جایی که شاهدان عینی از توزیع پول میان اراذل و اوباش توسط آقازاده سوار بر خودرویی با شیشه‌های دودی سخن می‌گویند.

مظلوم نمایی برای منحرف کردن افکار عمومی

خانواده این متهم و مفسد بزرگ اقتصادی که در برابر ادله محکم دادگاه حرف چندانی برای گفتن ندارند سناریوی مظلوم نمایی و سیاسی نشان دادن محاکمه را در دستور کار قرار دادند. خانواده م.ه در صدد هستند تا هدف محاکمه آقازاده را با اغراض سیاسی جلوه دهند حال آنکه شرایط دادگاه و بازداشت وی به گونه ای است که نه‌تنها هیچ اثری از تبعیض در آن دیده نمی‌شود بلکه از انعطاف قانونی دستگاه قضا در برابر آقازاده خبر می‌دهند اما در سوی دیگر ماجرا سناریوی القای تبعیض از سوی خانواده متهم در جریان است.

برای مثال مادر متهم بارها تلاش کرد تا با ایجاد یک فضای عاطفی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد. وی می‌گوید: «پسرم را در حالی دیدم که از لحاظ روحی و جسمی وضعیت مناسبی داشت و فقط ناراحتیش دوری از ما بود» همچنین در ادامه می‌افزاید: «پسرم درباره این صحبت می کرد که طی جلسه ای که در محل اقامتش داشته به آن قول داده شده که به زودی به ایران باز خواهد گشت و آن هم با افتخار و درمیان انبوه علاقه مندان به خود.»

در جای دیگری مادر م.ه از احضار فرزند خود به دادسرا انتقاد كرده و می‌گوید: «اتهامي كه وجود ندارد را مي‌خواهند تفهيم كنند. به مردم اتهام مي‌زنند، مردم اتهامي ندارند. اسامي دزدان را در دادگاه با حروفي مانند «چ»، «ر»، «د» و غيره بيان مي‌كنند ولي اسم پسرم را در همه جا پر كرده‌اند و فرياد مي‌زنند.» وی همان کسی است که همسو با فرزندش پس از حضور در پاي صندوق راي در انتخابات سال ۸۸ خواهان آن شد که مردم در صورت عدم پيروزي ميرحسين موسوي به بهانه تقلب به خيابان ها بريزند. اظهارات وی در روز راي گيري يعني زماني كه هنوز هيچ واكنشي به نتايج انتخابات صورت نگرفته بود، سبب شد تا برخي كارشناسان اظهار عقيده كنند این خانواده از وقايع سال ۸۸ آگاهي داشته است.»

تمام این اقدامات در حالی انجام می‌شود که مفاسد اقتصادی و سوء رفتار سیاسی این طیف از دهه هفتاد تاکنون هزینه‌های کلانی را به نظام اسلامی تحمیل کرده است اما رویکرد حمایت از آقازاده های متخلف و دادن ماهیت سیاسی به پرونده آنها آخرین دستاورد افرادی است که خود را طلایه‌داران قرائت صحیح از آرمان‌های امام و انقلاب می‌دانند. این طیف هرچند میراث‌خوار فیزیکی دستارودهای انقلاب اسلامی و رهبر فرزانه آن بوده‌اند اما در طول دو دهه گذشته فاصله جدی با میراث معنوی امام پیدا کرده‌اند تا جایی که در مقاطع مهمی از تاریخ انقلاب اسلامی به ثروت اندوزی و مواجهه با نظام برای رسیدن به اهداف سیاسی خود میل کرده‌اند. برخورد سطحی با طیف سرمایه‌دار ولنگار می‌تواند این گروه را در آینده نسبت به اعمال خلاف قانونشان جری تر کند. نکته ای که لازم است امروز بیش از گذشته مورد نظر قرار گیرد تا زمینه جمع شدن بساط مافیای قدرت و ثروت در کشور فراهم شود.