پايگاه خبري تحليلي «پارس»- عليرضا قرباني- گرم نگه داشتن تنور تفرقه و ايجاد دوقطبي هاي ساختگي، روشي شناخته شده و قديمي براي جلب توجه و تأثيرگذاري بر افکار عمومي است. اين روش بيشتر در بسترهاي زماني مختلف و با اهداف متفاوت عملياتي مي شود. گاه توسط طرف سومي براي ايجاد شکاف در دو سوي يک جبهه سياسي يا اجتماعي و باهدف از هم پاشيدن جبهه هدف طراحي و اجرا مي شود، مانند تبليغ اختلاف در اردوگاه اصولگرايان توسط بعضي از رسانه هاي مدعي اصلاح طلبي و يا عمل متقابل بعضي از منتسبين به جبهه اصولگرايي نسبت به اردوگاه اصلاح طلبان. اين نوع از اقدام سياسي اگرچه عملي غيراخلاقي است، اما جامعه هدف آن اردوگاه رقيب سياسي داخلي است و تبعات ملي آن در سطح دوم اهميت قرار مي گيرد و نتيجه موفقيت آن به تغيير ترکيب مجلس و دولت يا ديگر نهادهاي منبعث از رأي مستقيم مردم مي انجامد.

نوع ديگري از ايجاد دودستگي و تفرقه،  نه يک جناح سياسي، که تماميت يک نظام سياسي و اجتماعي را هدف قرار مي دهد و بديهي است که چنين اقدامي در صورت موفقيت مي تواند سرنوشت ملتي را دگرگون کرده و به ايجاد اختلال در جامعه يا فروپاشي نظم اجتماعي و سياسي بينجامد. اين روش بيشتر توسط کشورهاي بيگانه حمايت مي شود و البته ظرفيت هاي داخلي هم به بهترين شکل ممکن مورداستفاده قرار مي گيرد. اين اقدام در طول عمر نظام جمهوري اسلامي توسط دشمنان شناخته شده ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي از طريق ايجاد رسانه هاي فارسي زبان متعدد و هم پوشاني دنباله هاي داخلي ادامه يافته است. علاوه بر طراحي و برنامه ريزي بيروني، اختلاف ها و چنددستگي هاي معمولي داخلي هم مي تواند براي سوءاستفاده بدخواهان و هدايت اتفاقات به سمت وسوي دلخواه آنان تا تبديل يک اختلاف نظر معمولي به بحران داخلي ايجاد بستر کند.

نوع ديگري از دودستگي زماني اتفاق مي افتد که يک سوي تحولات داخلي، نان و نواي خود را در تشديد تنش هاي سياسي ساختگي و ايجاد فضاي غبارآلود و مبهم مي بيند، لذا ايجاد دوقطبي هاي سياسي ساختگي در دستور کار قرار مي گيرد. در اين روش هم، انتشار اطلاعات آميخته از دروغ و درست، بزرگ نمايي اتفاقات کوچک يا برجسته سازي بخشي از واقعيت و ناديده گرفتن بخش ديگر آن، شايعه پراکني و هر آنچه به هدف کمک کند، جامه عمل مي پوشد. براي نمونه اي از چنين سياستي مي توان به عملکرد بخشي از رسانه ها و فعالان سياسي کشور اشاره کرد که از هر ابزاري استفاده مي کنند تا دوقطبي «روحاني – احمدي نژاد» را در کشور دامن زده و زنده نگه دارند. متأسفانه اطلاعات غيررسمي اما موثقي وجود دارد که از حضور بعضي از نزديکان به دستگاه ها در جلسات طراحي و هماهنگي اين سناريو حکايت مي کند و چنين استدلال مي شود که اگر بتوانيم دوقطبي اصولگرايي و اصلاح طلبي را تا سطح دوقطبي «احمدي نژاد – روحاني» تنزل دهيم، از يک سو طيف هاي مختلف اصلاح طلبي و دولت را در يک جبهه قرار داده ايم و از ديگر سو، کليت جبهه اصولگرايي را در احمدي نژاد خلاصه کرده و تير خلاص مي زنيم. 

بر اساس اين سياست، هريک از رسانه هايي که از اتاق فکر يادشده دستور مي گيرند، مأموريت دارند به هر بهانه اي که شده در طول هفته دست کم يک بار به برجسته سازي تيتر و تصوير سوژه اي که حالا از آن اسيدي براي سوختن چهره همه جريان مقابل ساخته اند اقدام کنند.

استفاده از روش بالا، باوجود همه ويژگي هاي غيراخلاقي و نامناسب آن، تا زماني که در رويارويي و رقابت داخلي طيف هاي مختلف سياسي خلاصه شود، به رغم تأثير نامطلوبي که بر فضاي سياسي و اجتماعي کشور مي گذارد و به بي اعتمادي به هر دو جريان سياسي مي انجامد، شايد قابل تحمل باشد، اما هنگامي که شاهد سوءاستفاده آشکار جبهه رسانه اي دشمن از اين فضاي غيراخلاقي براي دامن زدن به چنددستگي و سلب اعتماد عمومي هستيم، چشم انداز اين اقدام به ضرر همه و ازجمله گروه ها و جناح هاي مختلف سياسي خواهد بود، چراکه در صورت ورود دشمن براي فتنه انگيزي و مديريت اين فضا، جايي براي استفاده هيچ کدام از کساني که اعتقاد و التزامي به حفظ نظام و کشور دارند نخواهد بود.