۵ نکته مغفول در دشمنی ریاض با تهران
عربستان که به دلیل بحران داعش و نیز فشار غرب در مساله توافق با ایران، در بدترین شرایط از نظر معادلات منطقهای است، سعی دارد تا عقبماندگیهای سیاسی خود را با استفاده موثر از کارت نفت جبران کند.
به گزارش پارس به نقل از رصد،نفت، برگ برندهای در دست کشورهای نفتی است که تلاش میکنند بهسادگی آن را از دست ندهند. شاید اجلاس اخیر اوپک در وین، یکی از بهترین مصادیق تاییدکننده این بازی بود که نشان داد دولتهای نفتی چگونه از برگ برنده خود برای اثرگذاری بر روابط بینالمللی استفاده میکنند.
اجلاس اخیر وین در شرایطی تنها چهار روز پس از مذاکرات مهم هستهای ایران و ۱+۵ در همین شهر برگزار شد که کاهش شدید قیمت نفت، نگرانیها از فرجام قیمتگذاری طلای سیاه را افزایش داده بود. در چنین شرایطی، بسیاری از دولتهای نفتی که بودجه سالانه خود را براساس قیمتهای بیشتر تنظیم کرده بودند، میخواستند تا با پایین آوردن سقف تولید اوپک، قیمت نفت در هر بشکه را کنترل کرده و مانع از سقوط بیش از پیش قیمت شوند.
از آنجا که اوپک (OPEC)، یک کارتل بینالمللی نفتی متشکل از کشورهای الجزایر، ایران، عراق، کویت، لیبی، نیجریه، قطر، عربستان، امارات، اکوادور، آنگولا و ونزوئلا است و در برهههای تاریخی متعدد نقش مهمی در تعادل بخشیدن به قیمت نفت ایفا کرده تا تولیدکنندگان و مصرفکنندگان طلای سیاه بتوانند به یک نقطه تعادل از نظر قیمت دست یابند، این انتظار زیادی نبود تا اوپک در اجلاس وین فکری به حال تبدیل نفت ۱۰۰دلاری به نفت ۷۰دلاری کند.
با این حال این روند آنگونه که پیشبینی میشد، طی نشد تا چهار کشور مخالف کاهش سقف تولید بتوانند نظر خود را به هشت کشور موافق ایده افزایش قیمت بقبولانند و به این ترتیب جهان را با این واقعیت که قیمت نفت میتواند تا ۶۰ دلار در هر بشکه کاهش یابد، روبرو کنند.
درباره دلایل سیاسی تصمیم اخیر اوپک و نقش عربستان در این رابطه، تحلیلگران نظرات مختلفی را بیان کردهاند. برخی از صاحبنظران معتقدند که کاهش قیمت نفت، حاصل نوعی همگرایی واشنگتن و ریاض برای تحت فشار قرار دادن تهران و مسکو است. دو کشوری که در حال حاضر به دلایل متفاوت، تحت اعمال تحریمهای غرب هستند. برخی اما از زاویهای دیگر به این تصمیم نگریسته و عنوان میکنند که عربستان با ایفای نقش در اوپک، نه فقط تهران و مسکو که نیاز به بودجه بیشتری از محل فروش طلای سیاه دارند، بلکه عملا واشنگتن را هم تحت فشار قرار داده تا تولید نفت گران خود را متوقف کرده و سهم اوپک از بازار نفت را بالا ببرد.
به نظر صاحبنظران، شاید اگر مذاکرات ۲۴نوامبر به نتیجه میرسید، ریاض قدرت کمتری برای اثرگذاری بر اجلاس ۲۸نوامبر اوپک داشت، با این حال اکنون واقعیت این است که عربستان که به دلیل بحران داعش و نیز فشار غرب در مساله توافق با ایران، در بدترین شرایط از نظر معادلات منطقهای است، سعی دارد تا عقبماندگیهای سیاسی خود را با استفاده موثر از کارت نفت جبران کند.
با این همه بهنظر میرسد که ریاض به چند دلیل نمیتواند در این بازی، موفق عمل کرده و در افزایش فشار بر اقتصاد کشورمان با اهرم کاهش قیمت نفت، برنده باشد.
۱) اگر ریاض پنداشته که با کاهش شدید قیمت نفت، تهران را به سبب بحران بودجه تحت فشار قرار میدهد و امید تسلیم در برابر ۱+۵ را بالا میبرد، سخت در اشتباه است چرا که به سبب تحریمها، تهران دسترسی بالایی به منابع مالی فروش نفت نداشته و اکنون برای ایران بیش از قیمت نفت، آزادسازی منابع مالی حاصل از فروش نفت در سالهای گذشته دارای اهمیت میباشد. بنابراین کاهش قیمت هرچند عرصه را بر دولت ایران برای تامین هزینههای داخلی تنگ میکند اما مستقیما ارتباطی با عقبنشینی در مذاکرات پیدا نمیکند.
۲) اگر این پیشفرض را بپذیریم که کاهش قیمت نفت، تهران، مسکو و واشنگتن را همزمان تحت فشار قرار خواهد داد، آنگاه این نکته را باید نتیجه گرفت که ریاض ناخواسته ایران و دو عضو مهم ۱+۵ را دارای منافع مشترک در بازار نفت کرده که این امر نه فقط تهدیدکننده توافق هستهای نیست، که تسریع کننده آن است.
۳) تهران با افزایش سهم اوپک از بازار موافق بوده و مایل به تبدیل اوپک به یک مهره کماهمیت در بازار نفت نیست. بنابراین اجماعنظر بر روی ثابت ماندن سقف تولید، نه فقط در بلند مدت منافع کشورمان را تهدید نمیکند، بلکه میتواند شرایط را برای حضور قدرتمند ایران در بازار، بلافاصله پس از امضای توافق جامع هستهای مهیا کند. بنابراین شاید بتوان گفت ریاض در بازی اخیر خود در اوپک، ناخواسته در راستای منافع بلندمدت تهران گام برداشته است.
۴) تصمیم اخیر اوپک همچنین تسهیل کننده اجرای این نکته بدیهی در داخل کشور است که باید گامهای بیشتری برای استقلال کشور از نفت برداشت. این همان اصل مهمی است که در چارچوب ایده اقتصاد مقاومتی مورد تاکید قرار گرفته اما به دلایلی که مهمترین آن ها پرمصرف بودن دولت در ایران است، عملیاتی نشده و حالا کاهش دوباره قیمت نفت، یادآور اهمیت این اصل کلیدی است که حتی میتواند در جریان مذاکرات هستهای نیز، مبنای مقاومت بیشتر قرار گیرد.
۵) هرچند این اجلاس نشان داد که تهران باید اهمیت «پترو دیپلماسی» را جدی گرفته و مانع از کاهش اثرگذاری خود در بازار نفت شود، ولی در حال حاضر آنچه دغدغه نفتی تهران بهشمار میرود، دسترسی به پول حاصل از فروش نفت، سرمایهگذاری خارجی برای توسعه میادین نفتی و بالا رفتن قدرت صادرات نفتی با تکیه بر توافق هستهای است و بنابراین شاید بتوان گفت ایران در جدال نفتی وین امتیازی به رقیب منطقهای خود داده تا شاید بتواند از این امتیاز در حوزههایی با اهمیت بالاتر استفاده کند.
با تمام این احوال نباید از یاد برد که مهمترین عامل بُرد ایران در بازیهای نفتی، استقلال بودجه عمومی کشور از منابع مالی حاصل از فروش طلای سیاه است. بیتردید اگر اقتصاد ایران با توسعه بخش خصوصی و کوچکسازی دولت، به آن درجه از رشد و بلوغ برسد که بتواند مستقل از نفت روی پای خود بایستد، آنگاه دیگر رقبای منطقهای تهران نمیتوانند با ایجاد نوسان در بازار نفت، تلاش کنند تا منافع سیاسی خود را پی گرفته و بهفکر سهمخواهی با تکیه بر ابزارهای اقتصادی باشند. این همان درس مهمی است که اگر بتواند تغییری در سیاستگذاریهای نفتی کشور صورت دهد، آنگاه باید این مثل قدیمی را تکرار کرد که «عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد…».
تحلیل ابکی وبی مایه ای بود