غنیمت و قدرت برای ما و باندمان
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس» علی اللهیاری در صفحه اجتماعي خود نوشت:
از موضع بخشی از احزاب موسوم به اصولگرایان در حمایت جدی از ننگیننامهی ژنو بگذریم، بخش دیگری از احزاب اصولگرا، سعی کردند با اتخاذ «مواضع امن» خود را درگیر مسالهی هستهای نکنند. جریانی که تمام مسائل را به جای حق طلبی تنها از روی منافع باند سیاسی خود مینگرد، سعی کرد موضعش درباره توافقنامه ژنو را نیز چنین تنظیم کند: از سویی نقدی به دولت نکند و از سوی دیگر بدنهی حزب اللهی – که به شدت منتقد این ننگیننامه هستند – را از خود نراند. نتیجهاش میشود که پناه میبرد به «خوب بودن بالقوه و بد بودن بالفعل»، «نه فتح الفتوح، نه جام زهر»* و…؛ این گونه مواضع بیش از آنکه از نگاه واقعبینانه ناشی شود، بیشتر ناشی از منفعتسنجیهای سیاسی زودگذر است. ترس از آبرو و رای آوری در انتخابات بعدی مجلس مثلا؛ و گرنه یک بار به طور عادی متن توافقنامه را هم «واقعبینانه» بخوانند عمق فاجعه را میفهمد.
اینها میگویند مذاکرات شکست میخورد نباید کاری کنیم که شکستش به پای اصولگرایان نوشته شود. اما پاسخ نمیدهند که از کجا اینقدر مطمئن هستند؟ فرضا که شکست بخورد، آیا دولت فخیمه قبول خواهد کرد علت شکست زیادهخواهیهای آمریکا بوده است یا خواهد گفت «شروط غیر واقعی و غیر عملی» مقامات عالیرتبه نظام برای مذاکرات باعث شکست شده است؟
راستیها، مانند قبل ترجیح میدهند آقا از خود هزینه کند تا نکند حضرات کاری در دفاع از حق انجام دهند. این بار هم ترجیح میدهند هزینه دفاع از آرمانهای انقلاب را شخص رهبری بپردازد و آقایان در موضع سکوت محض قرار داشته باشند. میخواهند آقا را سپر باند خود بکنند.
جالب اینکه آقایان ادعا میکنند نمیخواهند مقابل دولت قرار بگیرند و دولت ادعا کند اینها دارند مخالفت میکنند. به همین علت درباره مسائل اساسی انقلاب و مملکت سکوت کردهاند. اما از کار نابلدی آنها (با دید خوشبینانه!)، سر مسائل درجه چندم و کم اهمیتتر چنان با دولت گلاویز شدند و به رسانههای حامی دولت حسابی امکان مانور برای مخالف نشان دادن اصولگرایان برای دولت کردهاند! اگر از حق دفاع نکنی، نتیجهاش همین ناکارآمدی و عمله باطل شدن است.
یاد زمان فتنه میافتم که سیدناالقائد میگفت: «چه بکنم اگر کسی نمیبیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم میبینم صحنه را، میبینم تجهیز را، میبینم صفآرائیها را، میبینم دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همهی این آرمانها و علیه همهی آن کسانی که به این حرکت دل بستهاند را؛»(+). و اینها در گوشهای نشسته بودند منتظر بودند کدورتها تمام شود!
«قَالُوا یَا مُوسَىٰ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُوا فِیهَا ۖ فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» (سوره مائده، آیه ۲۴)
اى موسى تا آنها در آن (شهر) هستند ما هرگز وارد آنجا نخواهیم شد، پس تو و پروردگارت بروید (با آنان) بجنگید، ما حتما در همین جا خواهیم نشست. (ترجمه آیت الله مشکینی)
جالب آنکه در آیه قبلش از زبان دو دلواپس میگوید: « دو نفر از مردانی که از خدا میترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت داده بود، گفتند: شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید!» و البته بعد از این کارشکنی قوم بنی اسرائیل، خداوند آنها را آواره گرداند.
مانند همیشه همین حزباللهیها و مردم مستضعف و پابرهنه هستند که یاریگر سیدناالقائد و ولی امر جامعه باقی میمانند و نه سیاسیون با هر اسمی!.
ارسال نظر