حدود ۲۵ سال از رهبری حضرت آقا را پشت سر گذاشتهایم و الان میخواهیم رمز موفقیتشان را در رهبری هوشمندانه انقلاب اسلامی بررسی کنیم. شما به عنوان کسی که مدتها از نزدیک با ایشان همکاری داشتید، ابتدا بخشی از فعالیتهای قبل از انقلاب ایشان را بیان کنید.
آنچه که کم و بیش شاهد و در جریان بودم، با توجه به ارتباطاتی که داشتند محوریت ایشان در فعالیتهای دوران قبل از انقلاب است، چون گاهی که به تهران تشریف میآوردند به منزل ما میآمدند و در جریان امور بودیم. با انقلابیون مثلاً آقای احمد احمد ـ که از مبارزین بود ـ، شهید اندرزگو، شهید اسلامی و مرحوم عسکراولادی ـ که از زندان آزاد شده و به مشهد آمده بودند و گزارشهایی از اوضاع زندان خدمتشان دادند ـ ارتباط داشتند. ایشان با مرحوم حسن آقای تهرانی انتشارات آسیا ـ که کتابهای ایشان را چاپ کرده بود ـ ارتباطاتی داشتند. در مجامعی شرکت و مردم را آگاه میکردند، مثلاً هیئتهایی که جنبههای انقلابیشان بیشتر بود، مثل هیئت انصارالحسین و امثال اینها. همین طور با دانشجوها ارتباط برقرار میکردند.
زمانی که در مشهد بودند، جلساتی در مسجد کرامت و دیگر مساجد برای جوانها تفسیر قرآن و نکاتی از نهجالبلاغه بیان میفرمودند. این سبب میشد ارتباطی با انقلابیون و تودههای مردم داشته و در متن مردم باشند که همین امر منجر به زندانهای متعدد و تبعید ایشان به ایرانشهر شد. در ایرانشهر خدمتشان رفته بودم که در آنجا هم نقش محوری داشتند.
 

فعالیتهای ایشان با شروع انقلاب اسلامی بیشتر در چه زمینهای بود؟

از جمله فعالیتهای ایشان، عضویت در شورای انقلاب بود که عضو فعال بودند و حضور فعالی داشتند، برای همین مجبور شدند ساکن تهران شوند و شهید اسلامی و برخی از دوستان، برایشان مسکنی را در خیابان ایران فراهم کردند. ایشان عضو جامعه روحانیت مبارز و یکی از چند فقیه برجسته این جامعه و فعال در مبارزات چه در مشهد و چه در تهران بودند.
در پیروزی انقلاب ایشان در کمیته استقبال از امام حضور و مسئولیت دفتر تبلیغات امام را به عهده داشتند و در این حوزه فعال بودند تا اینکه حزب جمهوری از ابتدای انقلاب تأسیس شد و ایشان یکی از پنج عضو مؤسس حزب جمهوری اسلامی بودند و محوریتشان در تدوین مرامنامه و اساسنامه حزب با شهید باهنر که به منزل شهید اسلامی (منزل ما) تشریف میآورند مشخص بود. بعد از فاجعه هفت تیر حزب را اداره میکردند تا اینکه حزب تعطیل شد. ایشان عضو شورای فقها و داوری حزب بودند و در خدمتشان بودیم و گزارشهایی را از طرف هیئت داوری ـ چون دبیر هیئت داوری بودم ـ خدمتشان میدادم و با ایشان ارتباط داشتیم. اداره کنگره اول و دوم حزب که اولیاش در جماران برگزار شد و دومیاش در مدرسه شهید مطهری که در هر دو نقش بارزی داشتند. در ساماندهی حزب خصوصاً پس از واقعه هفت تیر، شناسایی نیروهای حزباللهی در سطح کشور، توجیه و آمادهسازی آنها برای اداره کشور بسیار مؤثر بودند. همچنین در ساختن قتلگاه شهدای هفت تیر که توسط مرحوم قدیریان به همت شهرداری تهران، و بعضی دوستان دیگر پیگیریهای زیادی کردند و الحمدلله بالاخره ساخته شد.
نقش دیگرشان در شورای انقلاب بود که هم عضو شورا و هم در تصویب قوانین مؤثر بودند، چون آن موقع شورای انقلاب بهجای مجلس نقشآفرینی میکرد. محوریت ایشان در جریان بنیصدر مهم بود و گاهی که بعضی از سخنرانیهایشان در نماز جمعه و مجلس پخش میشود و عزیزان میبینند چه آگاهیبخشی برای تودههای مردم داشتند. بعد از فوت مرحوم طالقانی و استعفای آیتالله منتظری، از طرف حضرت امام به امامت جمعه تهران منصوب شدند و محوریت نماز جمعه را به دست گرفتند که تا الان هم ادامه دارد و بحمدالله با ستادی که از دوستانشان و در محضر ایشان بودند آنجا را بهخوبی اداره کردند که در واقع بلندگوی انقلاب برای داخل و خارج از کشور بود. مقام معظم رهبری نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع بودند و در جبههها حضور مییافتند. در آبان سال ۵۹ در اهواز خدمتشان رسیدم و میدیدم بهشدت فعالیت میکردند. در چند روزی که میخواستیم ایشان را ببینیم، صبح زود به سوسنگرد و نقاط مختلفی که در معرض تهدید و توسط دشمنان بعثی تسخیر و اشغال شده بود میرفتند. برای اداره و آمادگی جبههها با شهید چمران در استانداری اهواز همکاری میکردند.
 

از انفجار در نماز جمعه و ریاست جمهوری ایشان، و حضور مهندس موسوی که مطابق نظرشان نبود، در جایگاه نخست وزیر، میتوان به توانمندی مدیریت بحران در ایشان پی برد که از آن سالها وجود داشته است.

همین طور است. تدبیر و حوصله ایشان با اینکه بر اثر انفجاری که پیش آمده بود آسیبهای جدی دیده بودند و دست و بدنشان ناراحت بود و درد میکشیدند، و حضور فعال پس از آن در همه امور و رسیدگی به کارها و اداره آن بحران یکی از نقاط روشن توانمندی ایشان در مدیریت بحران است. در انتخاب وزرا و نظارت بر آنها در مصوبات دولت دقت میکردند. آن موقع نظارت بر مصوبات دولت به عهده رئیسجمهور بود تا اگر در جایی خلاف دید به آن رسیدگی کند. ضمن اینکه موجب وحدت شرایط در کشور بودند، چون در دوره اول ابتدا آقای دکتر ولایتی را به مجلس معرفی کردند که رأی مناسب را کسب نکرد و با پیشنهادهایی به مهندس موسوی رسیدند. در دور دوم ریاست جمهوری چون تمایلی به انتخاب آقای موسوی نداشتند، ولی با توجه به نظری که حضرت امام ابراز فرمودند ایشان اطاعت کردند و شرایط کشور را به طرف وحدت بردند و نمیخواستند در آن شرایط بحرانی موضوع دیگری پیش بیاید.
 

به نظر میرسد نمونهای از توان مدیریتی ایشان را هم در بحث اسرای عراقی بتوان مطرح کرد.

چند ده هزار اسیر عراقی در ایران داشتیم و همین طور از رزمندگان ما در عراق اسیر شده بودند و ایشان بهخوبی این موضوع را اداره میکردند. بعضیها میگفتند اینها به درد نمیخورند، شرایط ما بحرانی است، چگونه خرج اینها کنیم؟ رهایشان کنیم بروند. میشود گفت تنها کسی که طرفدار این بود که این اسرا باید خوب حفظ و اداره شوند، مقام معظم رهبری بود. به دنبال آن آقای دکتر ولایتی که وزیر خارجه بودند و مرحوم نظران در این قضیه فعالیت میکردند و شاید بین مسئولین کمتر دیده بودم کسی به این محکمی پای کار بایستد. همین سبب شد در مقابل حفظ اسرای عراقی بتوانیم اسرایمان را از عراق بگیریم و بیاوریم و واقعاً مقام معظم رهبری حق بزرگی به گردن آزادگانی که به داخل کشور آمدند دارند، زیرا یک به یک اسیر دادیم تا توانستیم اسرایمان را بگیریم. از طرفی با آموزشها و تبلیغاتی که در اردوگاهها انجام شد، اسرای عراقی کم کم آگاه و بیدار شدند و خیلیهایشان برگشتند و هزاران نفر به عنوان احرار شناخته شدند و گفتند آمادهایم خودمان با حزب بعث بجنگیم و تعدادی رفتند و حتی در مناطق جنگی شهید شدند و عدهای هم در دولت بعد از صدام برای انتفاضه آنجا و قیامهایی که در آنجا شد و اداره دولت شیعه نقش مؤثری داشتند.
 

از نکات برجسته زعامت ایشان در بعد اجتماعی چه نمونهای میتوان برشمرد؟

این نکته که یار و یاور خانوادههای معظم شهدا بودند و هر ساله مثلاً خانوادههای شهدای هفت تیر و سایر شهدای کشور را به حضور میپذیرفتند، از آنها دلجویی میکردند، به خانوادههای شهدا سر میزدند. چنانچه اگر به آنها توجه نشود در هر کشوری چنین خانوادههایی میتوانند بحرانزا باشند، ولی با عنایتهایی که مقام معظم رهبری و قبل از ایشان حضرت امام داشتند، خود اینها برای نظام فرصت و قوت بودند.
 

در مورد نگاههای کلان و راهبردی ایشان به موضوعات کشور، چه دیدگاهی دارید؟

میتوان به چشمانداز ۲۰ ساله اشاره کرد که در دوران مدیریت و رهبری ایشان تدوین و قرار شد کشور در جهت خاصی حرکت کند. دیدگاههای ایشان در علم و فناوری منجر به این شد ایران در ردیف پانزدهم یا شانزدهم و در برخی موارد حتی دهم و جلوتر علوم قرار بگیرد، در حالی که در گذشته ته جدول بودیم. در حوزهها و صنایع دفاعی راهبردهای ایشان برای کشور بسیار مفید بوده که امروز برای همگان آشکار است و ایران در صنایع و قدرت دفاعی جزو کشورهای برجسته قرار گرفته و جزء چند کشور اول جهان است. در دیپلماسی عمومی در توجیه مردم با سخنرانیهایشان راهگشا بودند و مردم را نسبت به سیاست خارجی توجیه میکردند، یعنی صرفاً این طور نبوده که اقداماتی پشت پرده انجام شود، بلکه در باره موضوعات مختلف از جمله رابطه با امریکا خیلی شفاف با مردم صحبت و مخاطرات آن را بیان کردند و طرح نقاط دیگری که در حوزههای مختلف بوده است سبب میشد مردم توجیه شوند و سیاستهای اعمالشده را بهخوبی بپذیرند. دقتهایی که ایشان کردند، خصوصاً در دوره کنونی در نهضتهای اخیر یا بیداری اسلامی در منطقه و فعال کردن مجمع جهانی اهلبیت یا مجمع تقریب مذاهب اسلامی که نقش مؤثری در جهان برای جذب نیروهای مستعد مسلمان و شیعی و تقویت ارتباط بین مذاهب اسلامی داشتند، چون دشمن آثار این تلاشها و فعالیتها را در جهان دیده در مقابله با آن القاعده، سلفیها و تکفیریها را ایجاد کرده است که دست به این کشتارها میزنند.
موضوع دیگر برنامهنویسی برای کشور بود که تقریباً مقدماتش از دولت ایشان فراهم شد و الحمدلله برنامه پنجم در کشور هست که مملکت باید روی خط خاصی حرکت کند و پراکندهکاری کمتر شده است و البته باید در برنامههای بعدی تقویت شود. ایشان روی موضوعات فرهنگی حساسیت زیادی داشتند و منجر به آثاری شد مثل خاطرات جنگ که ثبت و ضبط شد، فیلمها و ادبیات داستانی که ایشان حمایت و هدایت کردند که اگر به هر کدام از اینها در حوزه فرهنگ دقت کنید میبینید صدا و سیما با شبکههای مختلفی که ایجاد کرده است نیازهای مردم را تأمین میکند. تذکراتی که ایشان دادهاند و بهتدریج جلو آمدند نظیر تعارض فرهنگی، تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، غارت فرهنگی و ناتوی فرهنگی نشان میدهد واقعاً شرایط فرهنگی کشور را خوب درک میکنند و متوجه تهاجم دشمن هستند و بر اساس آن، هشدار میدهند که مسئولین درست حرکت کنند.
 

از نظر شما مقام معظم رهبری بیشتر چه قشری را مورد توجه قرار دادهاند تا بر آن اساس، کشور بر مسیر درست پیشرفت قرار گیرد؟

جوانان و به خصوص دانشجویان! حمایتهای ایشان از تشکلهای دانشجویی، ارتباط با آنها و حتی بعضی جاها حمایت مالی از آنها برای این است که دانشجوها باید در صحنه حضور و مطالبات بحقی داشته باشند. ایشان با شرکت هر ساله در اجتماعات اساتید و دانشجویان این پیوند را حفظ کردند و این نقطه قوتی است که با قشر پیشروی جامعه که از قبل از انقلاب هم با آنها ارتباط داشتند، ارتباط دارند و بحمدالله بسیج دانشجویی، بسیج اساتید و بسیج در حوزههای دیگر ایجاد شده که آثار مدیریت و تلاشهای ایشان است.
 

توان مدیریت بحران ایشان در عرصه رهبری انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟

موضوعاتی که در منطقه اتفاق افتاد، مثل حمله صدام به کویت یا درگیریشان با امریکا یا جریان طالبان در افغانستان یا امثال اینها نشاندهنده مدیریت ایشان ضمن حفظ ایران در تعارضات منطقه است و سبب شد بالنده و مفتخرانه از این بحرانها خارج شویم. در باره فلسطین و مقاومت ایشان بسیار صریح ایستادند. پای موضوع سوریه ایستادند و حتی به بعضی از دولتها مثل ترکیه اخطار داده شد که اینجا حوزه اسلام و مسلمین است و علیرغم همه تهدیداتی که دشمن کرد خیلی مهم بود و نتیجه داد.
در حوزه فتنههای داخلی هم مدیریتی که ایشان در بحران ۷۸ و قضیه کوی دانشگاه و اتفاقاتی که افتاد و بعد هم جریان فتنه ۸۸ کردند، علیرغم همه تسامح و تساهلی که به خرج دادند با سعه صدر در مقابل مخالفین و کسانی که حرفهای خلاف قانون میزدند، حوصله به خرج دادند و پذیرفتند و حتی گاهی در ضوابط قانونی رسیدگی به شکایات خواستار تاخیر شدند تا به خیمه انقلاب باز گردند، ولی کسانی که نقشه کشیده و بازی خورده بودند توجهی نکردند و حالا با توجه به انقلابهای مخملی غربیها که در شرق و غرب جهان اتفاق افتاده و نمونه آخرش اوکراین است در مییابیم چه نقشههایی برای ایران کشیده بودند که بحمدالله با تدبیر و مدیریت ایشان مرتفع شد.
 

از دیگر موارد داخلی؟

در حوزه دروس دینی و حوزههای علمیه نیز تلاشهای خوبی کردند. در رسیدگی به مشکلات سراسر کشور با سفرهای هر شش ماه یک بار استانی، از نزدیک مشکلات را دیدند و پیشنهادها را شنیدند که منشاء سفرهای استانی دولتهای نهم و دهم شد. سفرهای استانی مقام معظم رهبری بسیار مؤثر بودند و میبینیم در حوزههای مختلف مدیریتهای ایشان چقدر راهبردی و کارگشا بوده است.
 

زمانی که زلزله بم رخ داد، حتی ایشان بیش از رئیسجمهور وقت به بم سر زدند و تعداد دفعاتی که به بم رفتند از رئیسجمهور بیشتر بود.

همین طور است. میشود اینها را دقیق استخراج و بیان کرد. حضور و فعالیت ایشان در این حوزههای مختلف قابل توجه است. مثلاً در حوزههای قرآنی قبلاً کشور چند حافظ قرآن داشت؟ با تلاشها و مدیریت ایشان امروزه به چه سطحی از دانش و بینش قرآنی رسیدهایم؟ در هر حوزهای که دست بگذارید نظیر اجتماعی، فرهنگی، امنیت داخلی، امنیت خارجی، بهداشت، درمان، عمرانی و... متوجه میشوید تلاشهای خوبی شده است و بحمدالله با مدیریت ایشان توانستهایم به توفیقاتی دست یابیم. انشاءالله در حوزههای اقتصاد مقاومتی که ایشان در نامگذاری سالها داشتند و برای کشور خطی را ترسیم کردهاند بتوانیم موفق و برای ملت راهگشا باشیم.
 

خاطراتی از زمانی که به ایشان نزدیکتر بودید و مستقیم با ایشان کار میکردید دارید؟

در مورد شجاعت ایشان واقعاً مطالب فراوانی هست و کسانی که به ایشان نزدیکتر بودند مثل پاسدارهایشان نکاتی دارند مثلاً در هواپیمایی که آتش گرفته بود، چقدر با صلابت و آرام حضور داشتند. در جبههها که میدیدم ایشان با جیپهای روباز به منطقه سوسنگرد میرفت. قبل از انقلاب در حوزههایی که ایشان فعال بودند نظیر راهپیماییها، تظاهرات، سخنرانیها و... شجاعت و درایتشان و این که در راه انقلاب چیزی برای خودشان نمیخواستند بارز بود. نمونه دیگرش در نماز جمعه بود که بمب منفجر شد و حتی امام هم ایشان را ستودند و از ایشان حمایت کردند.
در زمینه سیاسی یک مورد را شاهد بودم که در زمان جنگ، اتحاد جماهیر شوروی سابق به حریم هوایی شمالی و شرقی از طریق افغانستان تجاوز میکرد که گزارش اینها دستهبندی و خدمت ایشان منعکس شد. یک بار قرار بود سفیر شوروی برای ملاقات بیاید، ضمن اینکه در اوج جنگ با شرق و غرب در مقابل صدامیان بودیم و شوروی سابق حامی ارتش صدام بود و دهها میلیارد سلاح و تجهیزات به او میداد، ایشان برخورد شجاعانه و صریحی با این سفیر کردند و فرمودند یک بار دیگر از این غلطها بکنید با شما برخورد میکنیم. این برخورد برایم بسیار جالب و قابل توجه بود.
از ویژگیهای ایشان میتوان به وفا و صفایشان اشاره کرد. با کسانی که قبل از انقلاب آشنا بودند و ارتباط داشتند علیرغم مشکلاتشان با‌‌ همان حال و حوصله عنایت و توجه دارند. حتی در یکی از سخنرانیها تا فردی را در بین جمعیت ۱۰۰ هزار نفری صحن مشهد میبینند، صدا میکنند و با او حال و احوال میکنند که یک بار که داشتیم در مسیر تبعید رد میشدیم در قهوهخانه شما چای خوردیم! این نشان از حمایت و عنایت ایشان است. کسانی که قبل از انقلاب با ایشان ارتباط داشتند در جاهای مختلف به حوصله و صفای ایشان و به یاد ماندن افراد در ذهن ایشان اذعان دارند. نمونهاش را بسیار دیدهایم. مثلاً برخورد با خانواده شهدا و پیامهایی که میدهند نشانه آن صفاست.
 

حافظه ایشان بسیار قوی است.

بله در مرور خاطرات گذشته دقیق هستند که نشان از حافظه قویشان است که نمونههای زیادی را سراغ دارم که قابل احصا در فرصت کوتاه مصاحبه نیست. تازه آنچه بنده حقیر عرض میکنم به عنوان فرد معمولی از جامعه هستم که توفیق داشتم گاهی در محضرشان باشم. چه برسد کسانی که فعالتر و نزدیکتر به ایشان بودند و نکات برجستهتری از ایشان را میدانند. امیدواریم مدیریت و رهبری ایشان برای جهان اسلام و امت اسلامی تا ظهور حضرت و در کنار ایشان مستدام باشد.
پینوشت: (۱) قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۵۹