به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، در کتاب خاطرات صادق آهنگران آمده است:

دیگر رزمندگان تقریبا وارد شهر شده بودند و تنها کاری که انجام می‌شد، تعقیب و گریز عراقی‌ها بود. با چشم خود می‌دیدیم که بسیجی‌های بعضا کم سن و سال، دنبال عراقی‌هایی می‌کنند که از نظر هیکل ظاهری دو برابر آنها بودند، عده‌ای را اسیر می‌کردند…

آن روز وقتی قصد ترک شهر را داشتم، یک اسیر عراقی تحویلم دادند… بی‌چاره اسیر، ظاهرا شنیده بود که ما نیت آزادی قدس را داریم، با ترس و لرز ما را نگاه می‌کرد و دائم می‌گفت: «ان ­شاء‌الله بالقدس، ان ­شاءالله بالقدس»

پی نوشت: رونوشت به حسن روحانی و جواد ظریف!
از صفحه اجتماعی حسین الهام