به گزارش پارس به نقل از وطن امروز، روحانی رئیس‌جمهور شد چون شعار کاهش تحریم‌ها، برنامه‌های 100 روزه اقتصادی، بهبود فضای کسب و کار، افزایش اشتغال، افزایش ارزش پول ملی، رفع گرانی‌ها و... را سر ‌داد.

در تجمعات انتخاباتی وی نیز «کلید» نقش کلیدی داشت و در کنار کلمات زیبایی مانند تدبیر و امید نقش پررنگی در تبلیغات ایفا کرد.

در همان ایام امیدوار شدیم کسی رئیس‌جمهور شده که کلید همه قفل‌ها را دارد و قرار است ژنرال‌ها را وارد کابینه کند. روحانی اولین اقدام مناسب که همان معرفی کابینه در روز تحلیف بود را انجام داد تا دولت یازدهم زودتر از حد معمول تشکیل شود.

فضا در روزهای آغازین دولت یازدهم برای برنامه‌های اقتصادی کابینه آماده بود و با وجود مشکلات فراوان اقتصادی که زاییده عدم‌مدیریت صحیح در دولت گذشته بود، زمینه اجرای طرح‌های کوتاه‌مدت و در نتیجه رشد اقتصادی در دولت جدید مهیا بود.

مسؤولان دولت سابق تحریم‌ها را عامل اصلی مشکلات اقتصادی می‌دانستند و هیچ سهمی برای مشکلات مدیریتی و اتخاذ تصمیمات نامناسب قائل نبودند. با این وجود نشانه‌های رشد اقتصادی از همان روزهای ثبت‌نام برای انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده بود. بازار به انتخابات و تغییر در راس قوه اجرایی روی خوش نشان داد. حتی در روزهای پایانی دولت دهم افزایش شاخص‌های بازار سرمایه و کاهش نرخ ارز و طلا شدت یافت.

این اتفاق‌ها در اقتصاد نشانه مثبتی تلقی می‌شود که می‌توان با برنامه‌های کوتاه‌مدت مناسب و تزریق خبرهای امیدوارکننده رشد اقتصادی را تشدید کرد تا زمان مناسبی برای برنامه‌ریزی میان‌مدت و بلندمدت فراهم شود اما در کمال تعجب دیدیم مسؤولان باتجربه و ژنرال‌های دولت یازدهم از این فرصت استفاده نکردند و در روزهای ابتدایی آغاز به کار دولت بذر نا امیدی پاشیدند؛ «خودرو به کف قیمت رسیده است»، «دلار به کف قیمت رسیده و ارزان‌تر نمی‌شود»، «خزانه مملکت خالی است»، «ویرانه تحویل گرفتیم»، «مسکن مهر عامل بدبختی اقتصاد شد» و... تنها نمونه‌هایی از اظهارات مسؤولان رده بالای کشور در یکی، دو ماه آغاز به کار دولت یازدهم بود که همان رشد اقتصادی مدنظر دولتی را کند کرد.

گویا مسؤولان جدید فراموش کرده بودند در اقتصاد حتی جمله‌ها مهم هستند و نباید هر سخنی را بر زبان جاری کرد. مردم از همه واقعیت‌ها اطلاع داشتند و مشکلات را از نزدیک حس می‌کردند و حالا از مسؤولان تدبیر می‌خواستند نه سیاهنمایی. جالب است بدانید همان مسؤولان بعدها حرف خود را پس گرفته و مثلا از کاهش نرخ دلار و خودرو سخن گفتند اما این حرف‌ها دیگر آن تاثیر لازم را نداشت. مسؤولان بعد از هر سیاهنمایی جملات امیدوار‌کننده هم می‌گفتند اما جمله «ایران را آباد می‌کنیم» بعد از گفتن «ویرانه تحویل گرفتیم» چقدر می‌تواند موثر باشد؟

عجیب‌تر اینکه مسؤولان دولت فعلی در عمل سخنان مسؤولان سابق را تایید کردند و برای رفع مشکلات اقتصادی بیشتر روی سیاست خارجی و نه توان داخلی تمرکز کردند. مسؤولان دولت یازدهم نیز مانند دولت سابق تحریم‌ها را مشکل اصلی اقتصاد می‌دانند و برای رسیدن به یک توافق با غرب دست به هر کاری می‌زنند. حتی روحانی در اظهارنظری جالب گفت در سیاست خارجی در این 50 روز به اندازه 500 روز کار کردیم! سرانجام در آستانه رسیدن به 100 روز آغاز به کار دولت، توافق ژنو رخ داد تا بسیاری از مسؤولان اقتصادی مانند سایر مسؤولان از این توافق اظهار رضایت کنند.

در متن توافق برخی تحریم‌های اقتصادی مانند تحریم خودرو و قطعات هواپیما به صورت محدود رفع شد و طرف غربی متعهد شد 4 میلیارد دلار از پول‌های بلوکه شده ایران را آزاد کند. امیدواری بیش از حد مسؤولان درباره توافق ‌ژنو ما را هم امیدوار کرد و برای بهبود وضعیت اقتصادی لحظه‌شماری کردیم اما اتفاقی نیفتاد. به زعم مسؤولان پول‌های ایران آزاد شد، تحریم‌های خودرویی رفع شد، تحریم‌های پتروشیمی از بین رفت اما در این حوزه‌ها چه اتفاقی رخ داد؟ تقریبا هیچ! از آن روز به بعد شاهد انتشار اخباری مبنی بر ورود هیات‌های اقتصادی اروپایی به داخل کشور هستیم و اینکه پژو و رنو بر سر ساخت خودرو در کشور با هم دعوا می‌کنند!

اینها چه تاثیری بر معیشت مردم داشت؟ آیا خودرو ارزان شد؟
عدم‌برنامه‌ریزی صحیح مسؤولان موجب شد نه تنها شاهد اتفاق مثبت در اقتصاد نباشیم بلکه نشانه‌های منفی نیز عیان شد؛ سقوط شاخص بازار سرمایه و افزایش نرخ ارز در زمستان 1392. با این وجود آمارها از کاهش نرخ تورم در کشور خبر می‌دادند اما گرانی‌ها همچنان در جای خود قرار داشته و دارد. نکته دیگر اینکه تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی‌های عجیب و غریب برای اجرای طرح‌های کوچک و مقطعی اقتصاد حتی خود دولتمردان را هم متعجب می‌کرد.

 «سبد کالا»  نمونه واضحی از بی‌تدبیری‌های اقتصادی دولت بود تا جایی که رئیس‌جمهور را مجبور به عذرخواهی از مردم و تغییر در راس تصمیم‌گیری‌های این طرح کرد. ژنرال‌های دولت نتوانستند یک طرح کوچک اقتصادی را به درستی اجرا کنند و در گفت‌وگوهای خود اظهار می‌کردند رخ دادن چنین وضعیتی به علت عملکرد دولت گذشته بوده است! بعد از اتفاق «سبدکالا» فکر می‌کردیم دولتی‌ها دیگر بی‌تدبیری نمی‌کنند اما فقط 2 ماه بعد از آن اتفاق موضوع ثبت‌نام یارانه‌ها و تقاضای 97 درصدی مردم برای دریافت یارانه، دولتی‌ها را شوکه کرد. مسؤولان تقریبا از همه ظرفیت‌های موجود کشور بهره بردند تا مردم را به انصراف دعوت کنند اما پاسخ مردم منفی بود و به دریافت یارانه نقدی رای مثبت دادند.

این در حالی بود که رسانه‌ها و برخی کارشناسان اقتصادی این کار دولت را بیهوده می‌دانستند و به دولت توصیه می‌کردند به جای هزینه کردن در امر ثبت‌نام از متقاضیان با عملکرد مثبت خود موجب انصراف مردم شود اما بازهم دولت کار خود را کرد و در رفراندوم یارانه‌ای شکست خورد. بی‌کیفیت دانستن بنزین تولید داخل، لزوم واردات بنزین، استاندارد نبودن بنزین‌های وارداتی، حاشیه‌سازی درباره شبکه‌های مجازی، افزایش چندبرابری قیمت محصولات کشاورزی در مقاطع خاص، افزایش اجاره‌بها و مشکلات عدیده برای متقاضیان مسکن مهر، رها کردن بازار ارز و افزایش نرخ دلار از 3000 تومان به بیش از 3250 تومان از جمله اتفاقات اقتصادی در حوزه‌های مختلف بوده که با بی‌تدبیری‌ها و کژ‌سلیقگی‌های مسؤولان به دغدغه اصلی اقتصادی تبدیل شده است.

مردم 11 ماه بعد از نشان دادن آن کلید معروف، قفل‌های اقتصادی را همچنان بسته می‌بینند. با این همه مشکلات اقتصادی و مبهم بودن برنامه‌های اقتصادی این سؤال به وجود می‌آید که اصلا کلیدی وجود دارد که قفل مشکلات مردم را باز کند؟ اگر چنین کلیدی وجود دارد چرا عیان نمی‌شود؟ شاید آن کلید در همان تجمعات انتخاباتی جامانده و شاید هم مسؤولان در جایی مانند «وین» دنبال کلید هستند. امیدواریم کلیدی وجود داشته باشد تا قبل از باز کردن قفل مشکلات اقتصادی ناشی از مدیریت ناصحیح دولت گذشته، قفل بی‌تدبیری‌های دولت را باز کند و در آینده شاهد اجرای برنامه‌های جامع اقتصادی باشیم نه تصمیم گیری‌های لحظه‌ای و اجرای بدون برنامه طرح‌های اقتصادی؛ مانند دولت دهم!