به گزارش پارس، علی رغم اینکه دولت تلاش کرد تا با استفاده از ابزارهای مختلف افراد متنعم را از دریافت یارانه منصرف کند، ولی آنچه که در عمل رخ داد، متفاوت از هدف گذاری دولت بود به طوری که بیش از ۹۰ درصد از مردم با ثبت نام، یارانه را حق خود دانستند. اینکه چرا اهداف دولت در عمل محقق نشد، سوالی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. برخی این مسئله را ناشی از عدم اعتماد بین مردم و دولت می دانند و برخی دیگر نیز عوامل اقتصادی و فشارهای هزینه ای را عامل تاثیرگذار عنوان می کنند.


تسنیم در هیمن رابطه در گفتگو با عماد افروغ، استاد دانشگاه و جامعه شناس، به بررسی این موضوع پرداخته است.

به نظر شما چرا مردم به همان میزانی که مدنظر دولت بود، از دریافت یارانه انصراف ندادند؟
قبل از پاسخ به این سوال، باید به یک نکته اشاره کنم. مدتی است که وقتی رسانه ها با من تماس می گیرند، بسته به جناح و دیدگاه خود یا درصدد رد و یا تأیید کامل دولت هستند. یعنی به عبارتی رسانه ها نگاه صفر و یک به دولت دارند. عده ای می خواهند اقدامات دولت را توجیه کنند و مردم را عامل بروز مشکلات بدانند و عده ای نیز برعکس.

به اعتقاد من هر دو نگاه غلط است. این نوع نگاه نه با واقعیت می خواند و نه انصاف در آن رعایت شده است. حسب عدم نگاه جامع به واقعیت ها نمی توان تحلیل جامعه شناختی درستی نسبت به مسئله داشت. تحلیل خوب باید عاری از حب و بغض سیاسی باشد.

در خصوص سوال شما تلاش می کنم تا با توجه به دانش خود در زمینه فلسفه علوم اجتماعی و جامعه شناسی و شناختی که از فرهنگ ایران و ایرانی دارم، تحلیل خود را ارائه کنم.

در جامعه شناسی و فلسفه علوم اجتماعی، یک مسئله به نام عامل یا فرد و یک مسئله به نام ساختار وجود دارد. عده ای نگاه فردگرایانه دارند و عده ای نیز معتقد به ساختارگرایی هستند. عده ای از پایین به بالا نگاه می کنند و عده ای دیگر نیز از بالا به پایین. برای تحلیل درست باید به هر دو وجه توجه داشته باشیم. یعنی در تحلیل خود هم عوامل فردی و هم عوامل ربطی را مدنظر قرار دهیم. من عطف به این دو نگاه در مورد هدفمندی صحبت می کنم.

از روز اول، نحوه اجرای هدفمند کردن یارانه ها در کشور با فلسفه وجودی یارانه ها و تجربه سایر کشورها مغایرت داشت. هدفمندکردن یارانه ها طبق آنچه که تعریف شده است، سیاستی برای پر کردن شکاف طبقاتی و حل مسئله اشتغال و تولید است. اینکه دولت به همه یارانه بدهد، کدام شکاف طبقاتی را پر می کند؟ پرداخت یارانه به همه اقشار اجتماعی با کدام فلسفه اجتماعی و نظریه اقتصادی همخوانی دارد؟ این نحوه پرداخت به لحاظ ساختاری از ریشه غلط است.

اقدام دولت در فراخوان عمومی جهت انصراف از یارانه اقدام درستی بود؟ یعنی آیا این حرکت می تواند ساختار غلطی که اشاره کردید را اصلاح کند؟
اگر تنها به این مسئله اکتفا شود، خیر. هیچ گاه یک سیاست ساختاری غلط را نمی توان با صرف توصیه، آن هم به این شیوه اصلاح کرد. بلکه تنها راه تغییر، اتخاذ یک سیاست درست ساختاری است. دولت نمی تواند با صرف توصیه مردم را مجاب به انصراف از دریافت یارانه کند. این موضوع دقیقا همانند بستن کمربند ایمنی است. ابتدا راهنمایی و رانندگی با توصیه تلاش کرد این موضوع را فرهنگ سازی کند، اما نشد. در نتیجه از ابزار قانون و جریمه استفاده کرد که در عمل به خوبی جواب داد. یارانه نیز همین طور است. دولت نمی تواند با توصیه و خواهش اقشار مختلف اعم از برخوردار و غیر برخوردار را مجاب کند که یارانه نگیرند. اتخاذ ساختار غلط یا تقلیل ساختار به توصیه فردی و برعکس خطاست. دولت در دو مسئله اشتباه استراتژیک کرد. اول اینکه برای کاهش تعداد یارانه بگیران صرفا به توصیه اکتفا کرد، البته در صورتی که تنها به این سیاست اکتفا کند و رأساً اقدام به حذف عده ای از دریافت یارانه نکند. دوم هم در خصوص توزیع سبد کالا، سبد کالا هم یک سیاست غلط ساختاری بود.

دولت چه باید می کرد؟
با استفاده از ظرفیت نخبگی جامعه نسبت به سود و زیان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و وضعیت بحرانی کشور شفاف سازی می کرد. به علاوه همان گونه که اشاره شد، نباید تنها به آگاهی بخشی مناسب و تشویق به عدم ثبت نام بسنده کند، بلکه باید با شناسایی اقشار ذی نفع و صاحب حق، نسبت به حذف بقیه اقشار غیر نیازمند و برخوردار، اقدام جدی و ساختاری مناسب به عمل آورد.

متأسفانه نه تنها آگاهی بخشی مناسب صورت نگرفت، بلکه برخلاف توقع اولیه، حتی برخی از لایه ها و اقشار متوسط به بالا که در میان آنها نخبگان فکری و بی نیاز و متنعم نیز به چشم می خورد، برای دریافت یارانه ثبت نام کردند. درست است که می گوییم اشتباه ساختاری را نمی توان با عامل گرایی صرف حل کرد، ولی باید نخبگان از عاملیت خود استفاده می کردند و وارد میدان می شدند. پس نخبگان چه وظیفه ای دارند؟ اگر آگاهی بخشی نمی کنند، حداقل خود از ثبت نام اجتناب ورزند.

حالا که عامل، توجه به عاملیت ندارد باید تصمیم ساختاری مناسب به میدان بیاید. برای اجرای درست قانون هدفمندی یارانه ها دولت نباید به متنعمان یارانه دهد. حالا که با توصیه، این افراد انصراف ندادند دولت باید جدی وارد میدان شود و مستحقین دریافت یارانه را شناسایی کند. در کوتاه مدت این افراد را تحت پوشش قرار دهد و در بلند مدت نیز با ایجاد شغل برای این افراد، ایشان را توانمند کند.

پس راه حل شما برای اصلاح رویه موجود، ساختار است؟
بله. راه حل من ساختاری است. دولت باید خود صاحبان این حق را شناسایی کند. با صرف استفاده از چند واژه انگلیسی، اینکه فی المثل data base یا پایه اطلاعاتی نداریم، سیاست ها و رفتارهای غلط و بنیان سوز توجیه نمی شود. به علاوه، چرا نباید دولت اطلاعات درست و مناسب در اختیار داشته باشد؟ به هرحال، دولت باید تصمیم ساختاری جدی بگیرد. اتخاذ تصمیم اخیر دولت مبنی بر اعطاء سبد کالا به اقشار خاص و تعریف شدۀ تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد، اقدام کاملا مناسب و درخوری است. پس می توان تصمیم درستی هم گرفت.

آیا با اتخاذ روش ساختاری دیگر فرهنگ سازی نیاز نیست؟
اساس، باید روش ساختاری باشد. اما دولت می تواند با استفاده از ابزار رسانه، و با استفاده از چهره های مقبول مردمی نسبت به تبعات اقتصادی و گرانی و تورم ناشی از هفتاد و اندی میلیون بهره مند از یارانه نقدی، فرهنگ سازی کند. چگونه توقع دارید با وضع فعلی یارانه های نقدی، دولت حامل های انرژی را گران نکند و این مسئله بر نرخ تورم و گرانی نیفزاید؟ از دریافت نقدی یارانه انصراف دهید تا دولت گران نکند و یا بهانه گران کردن نداشته باشد تا بتوان براحتی دولت را در عدم اتخاذ سیاست های رفاهی و عمرانی و معطوف به تأمین اجتماعی به نقد کشید. با وضع فعلی چه توقعی می توان از دولت داشت؟

وضعیت کنونی هرچه سریعتر باید اصلاح شود. دولت هم باید با اصلاح ساختاری به نتیجه مطلوب برسد، چرا که ادامه روند کنونی برای کشور و نسل های آتی مضر است.