لطف احمدی نژاد در حق مشاور روحانی
امیر حسین زمانی نیا مشاور رییس جمهوری گفته است که احمدی نژاد در اوایل دوران ریاست جمهوری خود با برکناری وی از سفارت مالزی لطف بزرگی در حقش کرده است زیرا مسوولیت داشتن در آن دوره کار ساده ای نبود.
به گزارش پارس ، هفته نامه آسمان در شماره جدید خود گفت و گویی با « امیرحسین زمانی نیا» مشاور حجت الاسلام حسن روحانی رییس جمهوری پیرامون موضوع هسته ای ایران و نیز تصویب طرح رییس جمهوری درباره مبارزه با خشونت و افراط گرایی در سازمان ملل انجام داده است که گزیده هایی از آن در پی می آید:
* آقای رییس جمهور طرح WAVE (مبارزه با خشونت و افراط گرایی) را با توجه به تحولات دو سه سال اخیر مطرح کرد که تحت عنوان کلی فرهنگ صلح بود؛ دانشگاهیان، هنرمندان، رجال سیاسی و مدنی باید به شایستگی به این موضوع بپردازند و آن را رواج دهند؛ این کار دیگر در حیطه وظایف دولت نیست، این اقدامی مردمی است که اگر شایستگی آن در دانشگاه ها، رسانه ها و مراکز تحقیقاتی داخل کشور دیده شود، باید آن را پرورش و ترویج دهند.
* مساله افراط گری و فرقه گرایی تنها محصور در سوریه و عراق نخواهد بود؛ ما در خبرها داریم که مثلا حدود هزار نفر از اروپا به این منطقه آمده اند و به انجام فعالیت های تروریستی و افراط گری مشغول هستند؛ هر یک از اینها برای به آشوب کشاندن یک شهر اروپایی کافی هستند بنابراین درست است که این طرح رییس جمهور در قالب فرهنگ صلح مطرح شده است ولی در عین حال بعد امنیت و ارتقای سطح و امنیت در آن به چشم می خورد و اصلا به همین دلیل بود که این مساله به رغم اینکه توسط ایران مطرح شد اما مورد اقبال جهان قرار گرفت چون آن شایستگی، بر وجهه ای که ایران در هشت سال اخیر از خود بر جای گذاشته بود غلبه می کرد.
* وجهه جمهوری اسلامی ایران شروع به تغییر کرده است؛ نمی گویم که تغییر کرده است بلکه تفاوتش بسیار روشن و آشکار است. زمانی که ما در مجمع عمومی شرکت می کردیم در قبال سخنرانی های مقامات ما در هشت سال گذشته چه واکنش هایی صورت می پذیرفت و این بار که آقای روحانی حور داشتند عکس العمل جامعه بین المللی و منطقه به این صحبت ها چگونه بود.
مطابقت دادن این موارد می تواند نشان دهنده این مساله باشد که آثار اتفاقی که آن را تحت عنوان حماسه سیاسی تعریف کردند، به تدریج متبلور شده و ادامه خواهد داشت.
* بحث هسته ای حتما کمکی به قطعنامه پیشنهادی آقای روحانی نکرده است، مساله هسته ای از حیث امنیتی بسیار مهم است و بهانه بسیار خوبی برای آمریکا بود که به آرزوی دیرینه خود از ابتدای انقلاب که به دنبال بردن ایران به شورای امنیت بوده است دست یابد.
از سال ۲۰۰۲ که این ماجرا آغاز شد آمریکا این بحث را دنبال کرد که پرونده ایران را به شورای امنیت ببرد تا بالاخره در سال ۲۰۰۵ موفق به این کار شد.
**اینکه می گوییم موضوع هسته ای بهانه بود، بدین معنا نیست که بحث هسته ای مساله مهمی نیست ولی آن خصومتی که آمریکا با ایران دارد، منافع ملی آمریکا ایجاب می کرد برای جبران همه تحقیرهایی که در طول این سی و چند سال از سوی ایران متحمل شده ایران را به شورای امنیت بکشاند. از سال ۲۰۰۲ که موضوع هسته ای مطرح شد، ایران با برداشتن گام هایی از طریق یدپلماسی چند جانبه و آینده نگری مانع از این کار شد اما به هر ترتیب امروز ما در شورای امنیت هستیم.
* برای اینکه موضوع ما به شورای امنیت می رفت لازم بود کسانی که دوست خود می دانیم یعنی روسیه و چین با این عزیمت موافقت می کردند و اگر آنها مخالفت می کردند این پرونده به شورای امنیت نمی رفت ولی برای اینکه از شورای امنیت بیرون بیاییم باید دشمنان ما با این خروج موافقت کنند یعنی آمریکا باید موافقت کند تا مورد ما از شورای امنیت بیرون یاید.
* ما از برنامه صلح آمیز هسته ای خود اهدافی را دنبال می کنیم؛ من معتقدم ما به آن هدفی که داریم دسترسی پیدا کرده ایم و این فن آوری هسته ای برای ما حاصل شده است.
ناگفته پیداست که هر هدف گذاری باید همواره با زمان بندی همراه شود. غنی سای در یک سطحی برای ما صورت پذیرفته و توانسته ایم به این تکنولوژی دست یابیم. از نظر کیفی می تواند بهتر هم شود ولی ما به آن هدف مورد نظر رسیدیم و از نظر R& D (تحقیق و توسعه) این کار را ادامه خواهیم داد و از نقطه نظر کیفی هم ارتقا پیدا خواهیم کرد.
* وقتی آقای البرادعی برای نخستین بار در سال ۲۰۰۲ به ایران آمد اعلام کرد: « به نظر می رسد ایران جزو ۱۰ کشور اول این تکنولوژی باشد» اگر او آن زمان این را گفت امروز حتما اینگونه است. ما به هدف این مقطع خود دسترسی پیدا کردیم و نیازی نیست هزینه های بیهوده ای در این مسیر پرداخت کنیم.
* تحریم هایی که علیه ما تصویب شد همه از آنها تحت عنوان ظالمانه یاد کردند ولی قرار نیست دنیا عادلانه باشد؛ روابط بین الملل بسیار ظالمانه تر از آن چیزی است که عده ای که اسمشان را طرفداران مقاومت نهاده اند، فکر می کنند. خصومت ها بسیار وسیع تر از آن چیزی است که در ذهن برخی نقش بسته است.
* پایداری و مقاومت در مقابل این اجحاف ها توسط دولت یازدهم در حال انجام است اما این دولت تنها می خواهد از هزینه ها بکاهد. بنابراین ما از نظر فن آوری به درجه ای رسیدیم که غیرقابل برگشت است. اصولا علم را که نمی توان باز گرداند هزینه ای که ایران بابت این کار شجاعانه باید پرداخت کند اینقدر نیست که امروز آن را پرداخت می کنیم بلکه باید این هزینه ها را مدیریت کرد.
* این مذاکرات هم دقیقا برای مدیریت این هزینه هاست. این روند قطعا مشکلاتی دارد. این که هنوز قدم نخست است، باید توجه داشته باشیم که قدم نخست جزو گام های ساده این روند به شمار می رود. در اجرا هم احتمالا فراز و نشیب هایی خواهد داشت ولی روند به سمت مدیریت است.
*کسانی که مذاکره می کنند اسمشان دیپلمات است. دیپلمات باید خوش بین و واقع بین باشد. خوش بین به این که مذاکره ای که انجام می دهند محتمل به حصول نتیجه باشد. اگر قرار باشد که از ابتدا فکر کند که به نتیجه ای نخواهد رسید پس اصولا انجام آن مذاکره عبث خواهد بود.
* امکان دارد ما در کلام خود فحش و ناسزا به طرف مقابل بدهیم، علیه آمریکا حرف هایی را به زبان بیاوریم که انجام هم می دهیم اما آن آگاهی واقعی از درجه خصومت بین افراد مختلف متفاوت است.
آن گروهی که مذاکرات را انجام می دهند حدود ۳۰ سال در جلسات و کنفرانس های بین المللی ظلم هایی را دیده اند که کشورهای قدرتمند تر در حق دولت های ضعیف تر روا داشته اند.
وظیفه دیپلمات این است که مذاکرات را پیش ببرد بنابراین این کلمه و اصطلاح مقاومت مفهومی نیست که عده ای انحصارا آن را به خود اختصاص دهند و گروهی دیگر آن را نداشته باشند.
* مقاومتی که در طول مذاکراتی که در زمان دولت آقای روحانی انجام شد، در تاریخ ماندگار خواهد شد اما این قدم اول بود که بناست از ۲۰ ژانویه اجرایی شود. تردید نداشته باشید که در اجرای آن هم مشکلاتی پدید خواهد آمد ولی اراده سیاسی به این قرار است که این مشکلات رفع شوند.
* مشکلات را هم ۱+۵ بوجود می آورد و هم ممکن است ما در عمل مشکلاتی داشته باشیم و برای حل آن نیازمند توجه بیشتری باشیم و این کار انجام خواهد شد.
از نظر حقوقی و فنی این کار ساده تر از بقیه مراحل بود هرچند از حیث سیاسی مشکل تر به خاطر اینکه ما هشت سال به رفتار دیگری عادت کرده ایم تغییر این رفتار و دنیا را متقاعد کردن به اینکه رویکرد ما تعاملی است، از نظر سیاسی مشکل تر بود.
* حتما دولت و مذاکره کنندگان سناریوهای مختلفی را طراحی کرده اند و یکی از آنها هم همین است که اگر این گفت و گو ها با مشکل مواجه شد، چه فاکتورهایی محتمل است.
هیچ چیز تضمین شده نیست، اگر بخواهیم مذاکرات حتما به تفاهم بلندمدت منتج شود باید پاسداری مقاومت پایداری و نگاه به آینده در دستور کار قرار گیرد تا بسنجیم منافع ما در کدام روش بهتر و کامل تر تامین می شود.
*در این مقطع باید ما به هدف خود رسیده ایم و هدف های آتی ای نیز داریم که باید آنها را با تدبیر پیش ببریم. نمی خواهم بگویم خوش بین یا بدبین هستم اما در عین حال تاکید می کنم که یکی از سناریوها احتمال به نتیجه نرسیدن مذاکرات نهایی است؛ احتمالی که البته از نظر من خیلی قوی نیست.
* در مقطعی مقامات عالی رتبه دولت می گفتند اینها بلوف است و پرونده ایران به شورای امنیت نمی رود بعدها پرونده به شورای امنیت برده شد اما باز هم اظهار داشتند که قطعنامه صادر نخواهد شد پیش نویس قطعنامه آماده شد باز هم مدعی شدند که روس ها آن را وتو خواهند کرد اما باز هم وتویی در کار نبود.
* وقتی احمدی نژاد در سال ۸۴ به عنوان رییس جمهور انتخاب شد، من چند ماه بود که به عنوان سفیر ایران در مالزی منصوب شده بودم. از من آقای شمس الدین خارقانی صادق خرازی و حسین عادلی که در بحث هسته ای حضور داشتیم دعوت کردند که چند کلمه ای در خصوص مساله هسته ای برای آقای احمدی نژاد صحبت کنیم.
* من در صحبت های خود به احمدی نژاد اشاره کردم که در یک مقطع زمانی در شورای حکام ما به عنوان هیات مذاکره کننده هسته ای ایران در نظر داشتیم که تنها یک کلمه را در یک قطعنامه عوض کنیم کلمه ای که البته ماهیت قطعنامه را تغییر می داد از روس ها خواستیم که این کار را انجام دهند ماجرا حتی به تلفن زدن خاتمی به آقای پوتین کشید شد. فردای آن روز سفیر روسیه در وین من را پیدا کرد و به من گفت کرملین از من خواسته با شما همکاری کنم ولی من نمی خواهم جنگ جهانی سوم به راه بیفتد در نتیجه من نمی توانم آن کلمه را تغییر دهم. من اینها را برای آقای احمدی نژاد تعریف کردم ایشان بسیار ناراحت شدند و گفتند خیر این حرف هایی که شما می گویید نیست و شرایط به گونه دیگری است.
* درجه مقاومت روس ها در مقابل غرب و آمریکایی ها برای ما روشن است؛ اما حتما حمایت روس ها را لازم داریم حتما باید با روس ها خیلی خوب و نزدیک کار کنیم. با چینی ها و عدم تعهد هم همینطور. ولی باید یک درک واقع بینانه از روابط بین الملل داشته باشیم و باید جایگاه و وزن هر کنش گر را به درستی تشخیص دهیم.
* حتما این گونه نیست که این بازگشت به سادگی صورت پذیرد و ما انتظار داشته باشیم مثلا ظرف مدت یک سال، بتوانیم به شورای حکام باز گردیم. یکی از ۱۰ موردی که در بطن مذاکرات وجود دارد و مشکل گفت و گوهای آتی است، نحوه برخورد با قطعنامه های شورای امنیت است.
این قطعنامه ها در حال حاضر موجود هستند و از ایران خواسته اند، تعلیق همه جانبه در برنامه هسته ای ایجاد شود.
* شورای امنیت برای محافظت از اعتبار خود، مجبور است فکری به حال این قطعنامه ها نماید. ایران که آماده نیست این تعلیق را انجام دهند، آنها هم حاضر نیستند اعتبار خود را با عدم اجرای آن قطعنامه از بین ببرند. بر این اساس دو طرف حدود ۱۸۰ درجه با یکدیگر اختلاف نظر دارند این کار باید در گام بعدی انجام شود.
اینکه چطور بتوان هم آنچه ۵ عضو دائم شورای امنیت می بینند و احترامی که برای قطعنامه های خود قائلند، رعایت شود و هم منافع ملی ما تامین شود، مساله ای است که دشواری های فراوانی دارد چرا که ما آماده تعلیق نیستیم. از اینجاست که مذاکرات بعدی مشکل تر است.
* باید یک روش سیاسی ناشی از یک تفاهم ایجاد شود تا این مشکل حل گردد. بنابراین این حس که چون قدم نخست برداشته شد، به سادگی بقیه مراحل هم پیش خواهد رفت، قدری ساده انگاری است.
* ما با عراق تفاوت های اساسی داریم. ظرفیت های بیشتری داریم و مردم ما نوع دیگری هستند ومقاومت ما هم بیشتر است ولی به هر حال با تمام این مولفه ها ما امروز در شورای امنیت هستیم و خارج شدن کامل از این شورا، یک روند بسیار کند و طولانی خواهد بود. منتها ما امیدواریم از هزینه های این روند بکاهیم.
* حتما گام میانی در مذاکرات نخواهیم داشت؛ این مذاکرات قرار است شروع شود و حدس من این است که مذاکراتی طولانی، پر فراز و نشیب و سختی برای کشور در پیش خواهد بود. اگر این مذاکرات خوب پیش رود مثلا چندین ماه مذاکره صورت پذیرد و به تفاهمی در این رابطه دست یابند بر مبنای چارچوبی که در قدم اول روی آن تفاهم شده، بعد از مذاکرات پایانی روند طوری خواهد بود که تمام تحریم هایی که به دلایل مساله هسته ای علیه ایران اعمال شده لغو می شود و ایران هم با پذیرش برخی محدودیت ها برای غنی سازی، روند فن آوری هسته ای خود را پیش ببرد. البته دهها فاکتور و عامل دیگر در میزان موفقیت روند مذاکرات می تواند تاثیرگذار باشد.
* قدم پایانی مدتی طولانی تر از چندین ماه خواهد بود و حدود چندین سال به طول خواهد انجامید.
ژاپن ۲۵ سال تحت نظارت آژانس در این روند فعالیت کرد تا آژانس یک جمله در مورد برنامه هسته ای ژاپن اعلام کند آن جمله این بود: « برنامه هسته ای ژاپن کاملا صلح آمیز است» ، برای این که آژانس برای ما هم این جمله را اعلام کند، مدتی طول می کشد.
امروز حدود ۱۲ سال از این روند سپری شده است، طبیعتا چند سال دیگری هم نیاز است تا این حرف در خصوص برنامه هسته ای ما هم اعلام شود. در آن زمان است که دیگر قید و بندها برداشته می شود و ایران برنامه هسته ای صلح آمیز خود را – آنگونه که خودصلاح می داند- پیش ببرد.
این مذاکرات پایانی، به نحوی به مدت زمان اجرای گام پایانی مرتبط است و اینها هم مربوط خواهد بود به اینکه آژانس با بازرسی های خود، به این نتیجه برسد که برنامه هسته ای ایران کاملا صلح آمیز است.
* در همان چارچوب توافق مشترکی که در ژنو بین طرفین حاصل شده، یک عبارت « برنامه هسته ای ایران، بر مبنای نیاز خودش تنظیم می شود» ذکر شده است و در نتیجه اگر نیاز باشد که غنی سازی ۶۰ درصدی هم انجام پذیرد، این اتفاق می افتد.
*واقعا خدا پدر و مادر آقای احمدی نژاد را بیامرزد. من در اواخر دوران آقای خاتمی به مالزی رفته بودم. بلافاصله پس از شروع دوره ایشان، من و چند تن دیگر از دوستان که در جریان گفت و گوهای هسته ای بودند، فراخوانده شدیم. اما حرف های ما چندان خوشایند آقای احمدی نژاد قرار نگرفت.
بعد از این که به محل ماموریت خود بازگشتیم، نامه دیگری آمد و ما را مجددا برای انجام پاره ای مذاکرات به تهران فرا خواندند. ما فکر کردیم که بازهم قرار است پیرو جلسه قبلی در خصوص مساله هسته ای صحبت هایی را داشته باشیم، ولی وقتی به تهران آمدیم به ما اعلام کردند که ماموریت شما به پایان رسیده است و دیگر نیازی نیست به عنوان سفیر حضور داشته باشید.
ولی باز هم تاکید کنم که ایشان لطف بزرگی در حق من کرد، چرا که مسوولیت داشتن در آن دوران کار ساده ای نبود.
ارسال نظر