قصه برادران مشکیپوش در میدان ترهبار
برادرهایی که از طرفی جانشان برای یکدیگر در میرود و طاقت ناراحتی هم را ندارند و از طرفی پای آبرو و حق الناس و عدالتخواهی که به میان میآید، رنگ عوض میکنند، شخصیتهای اصلی داستان «برادرجان» به نویسندگی سعید نعمت اله را تشکیل میدهند.
همیشه خوراکیها جزو لاینفک زندگی همه ما هستند و همه مردم در تلاش هستند تا با فراهم کردن خوراکیهای سالم به زندگی خود نشاط بخشند. شاید هر کدام از شما برای یک بار هم که شده به بازار میوه و تره بار رفته باشید و حضور در این فضا را تجربه کرده باشید اما کمتر کسی پیدا میشود که برای خرید مایحتاج خود به بازار میوه و تره بار مرکزی واقع در اتوبان آزادگان برود، مگر اینکه مغازه دار و میوه فروش یا از بستگان میوهفروشها باشد. اما به واسطه تهیه گزارش از یک سریال پرمخاطب رمضانی شاید این تجربه کم نظیر را هم بتوانید تجربه کنید. امروز گروه تولید سریال «برادرجان» به کارگردانی محمدرضا آهنج در بازار میوه و تره بار مرکزی مشغول تصویربرداری این سریال هستند. تجربه سفر یک روزه به این فضا را با شما به اشتراک میگذاریم.
** قصه اختلاف بین دو خانواده بدری و بوستان
قصه برادرجان به اختلاف مالی بین دو خانواده بدری و بوستان برمیگردد که پدر یک خانواده در زمان حیاتش اموال خود را به دوست دیگرش قرض داده و این را به کسی نگفته و بعد از مرگش همین ماجرا باعث بوجود آمدن اختلافی بین این دو خانواده میشود. درگیریهایی بین چاوش با بازی حسام منظور که پسر بزرگ خانواده بدری است با کریم بوستان با نقش آفرینی علی نصیریان صورت میگیرد و در این میان اختلافها و ماجراهایی نیز پدید میآید که به پای تباهی کردن دو خانواده میرسد.
** مغازههایی با نام قدیم حُجره
اینجا از چند فاز و چندین راهروی عریض به نام سالن تشکیل شده است. فازبندیها بر اساس قاعده و قانون خاصی ثبت شده و شماره گذاری سالنها نیز از ۱ تا اعداد دو رقمی یا سه رقمی ادامه دارد. وارد فاز ۲ که میشوید باید به سالن ۱۱ برسید. اما همه ماجرا به اینجا ختم نمیشود چراکه در سالن ۱۱ حجرههای زیادی دیده میشوند و باید همانند عدد پلاک، عدد حجره مورد نظر که در اینجا ۲۱ است را بیابید.
** آهنج: شخصیتهای «برادر جان» به دنبال عدالتخواهی هستند
«محمدرضا آهنج» کارگردان سریال «برادرجان» درباره درونمایه اصلی این سریال گفت: «برادر جان» بر اساس عدالت خواهی ساخته شده است و اگر از منظر هر شخصیتی به داستان نگاه کنیم، میبینیم که هر کدامشان به نوعی به دنبال حق خواهی و عدالت خواهی بودند و برای رسیدن به حق خود تلاش میکنند حال در این مسیر ممکن است حق دیگری را پایمال کنند و متوجه نباشند. برهمین اساس چاوش فکر میکند که باید حق خود را تحت هر شرایطی بگیرد در صورتیکه به این فکر نمیکند که با این کار حق دیگران را پایمال میکند. در هرحال امیدوارم توانسته باشیم «عدالتخواهی» را به خوبی روایت کرده و نشان مردم دهیم.
وی با بیان اینکه این سریال بحث حق الناس را نشان میدهد، عنوان داشت: نوشته جذاب، پر کشش و دراماتیک سعید نعمت اله به خوبی توانسته با مخاطبان ارتباط برقرار کند. همیشه برای تولید سریالهایم بر این باورم که مردم دوست دارند آدمهایی از جنس خودشان را در سریالها و فیلمها ببینند و به نظرم برادرجان گزینه مناسبی برای این افراد است. ما در این سریال از همه قشر آدم داریم، مردهایی که در میدان میوه و تره بار کار میکنند و زندگی متوسطی دارند و افرادی که زندگی معمولی و مرفهی دارند، افرادی که به نان شب محتاجند و عدهای که غرق رفاه اقتصادی هستند و ما همه اینها را در کنار یکدیگر قرار دادیم. علاوه بر اینها نباید این را فراموش کرد که مردم ما قصه شنیدن را دوست دارند و باید گفت در هر شرایطی قصه خوب و نوع روایتش، جذابیت خود را دارد و میتواند مخاطبش را پیدا کرده و جذب کند
** نام هر کسبه بر سر مغازه او حک شده است
وارد هر سالن یا هر راهرویی که میشوید از هر طرف کامیون و ماشینهای باربری بزرگ توجهتان را به خود جلب میکند، ماشینهایی که به دلیل گرمای شدید هوای تهران، اغلبشان بار هندوانه دارند و آنقدر حجم هندوانههای سبز زیاد است که انگار از بار کامیون بیرون میزند و همه آن را میبینند. در کنار ماشینهای بزرگی که در میانه این خیابان ایستادهاند، در سمت راست و چپ این خیابان مغازههایی با نامهایی جالب دیده میشود. این مغازهها در اصطلاح «حُجره» نام دارند و بالای سرشان نوشته شده است: «حق العمل کاری پسران حاج بدری شعبه ۱» و «حق العمل کاری پسران حاج بدری شعبه ۲». نام اغلب حجرههای میدان میوه و تره بار مرکزی به همین شکل نوشته شده است. طراح صحنه سریال «برادرجان» دو تابلوی بزرگ با نام حاج بدری که یکی از شخصیتهای اصلی این سریال است روی کاشی آبی رنگ طراحی کرده که بالای سر در این حجره به چشم میخورد.
** حجرههایی با طرح نیم کُره
روی درهای آهنی هر کدام از این حجرهها شکل نیم دایره و یا همان گنبد طراحی شده است که با میلههای آهنی توسی رنگ مزین شده است. کمی آنطرفتر تعدادی باسکول در دور و اطراف این خیابان به چشم میخورد. حجره کناری متعلق به یک خرما فروش است که بعد از ساعت تعطیلی میدان، جلوی حجره چندین جعبه خرما روی هم چیده و کالای خود را میفروشد، خرماهایی که از همه نوع و کیفیت را شامل میشوند. از کنار باسکولها عبور کرده و با اختلاف ارتفاعی در حد سه پله به سکویی میرسید و چند قدم جلوتر وارد حجره میشوید. حجره حق العمل کاری پسران حاج بدری شعبه دو جایی است که گروه تولید و بازیگرها در آن مستقر هستند. چیزی شبیه به یک سوله که میز سرو غذا در میانه آن دیده میشود، تعدادی از عوامل و بازیگران مشغول سرو نهار هستند.
** ماجراهای چاوش و حنیف در «برادرجان»
کمی آنطرفتر و در انتهای سوله پلههایی سبز رنگ شما را به اتاقی در نیم طبقه بالا وصل میکند. تمامی دیوارهای این سوله به رنگ آبی رنگامیزی شده است. حسام منظور و کامران تفتی اولین بازیگرهایی هستند که به گروه ملحق شدند و بنا است بعد از نهار به اتاق گریم رفته و گریم شوند. چاوش بدری و برادر ناتنیاش حنیف از نقشهای اصلی این سریال رمضانی هستند. حسام منظور در نقش چاوش و کامران تفتی حنیف این سریال را ایفا میکند. گوشه سوله دری شما را به اتاقی وصل میکند که گروه تدارکات آن را اتاق گریم و لباس کردند. دو بازیگری که در این جا حاضر هستند به این اتاقها رفته و گریم و لباس پوشیده بیرون میآیند. یک قفسه پر از کاه هم پایین پلههای مجاور دیده میشود که برای لا به لای میوهها از آن استفاده میکنند.
** له شدن میوهها زیر پای اهالی میدان
از ظاهر منظور و تفتی میتوان پی به بخشی از داستان این سریال برد. نوع گریم، راه رفتن و لباس پوشیدن این دو با باقی بازیگرها فرق دارد. سبیلهایی بلند، بلوز مشکی و ... حجره مجاور شعبه یک حجره کناری است و متعلق به چاوش است. وارد این حجره که میشوید باید به سختی از کنار صندوقهای چوبی که پر از میوه هستند عبور کرده و خود را به اتاقی که آن روبرو هست، برسانید. همین طور که در این فضا راه میروید ممکن است به صورت ناخودآگاه چند میوه زیر پایتان قرار بگیرد و له شوند که البته در میدان میوه و تره بار کاملا طبیعی به نظر میرسد. اتاق روبرو اتاق چاوش بدری است که داخل آن شبیه به حجرههای بازاری طراحی شده است. یک فرش روی زمین و یک فرش روی میز کاری چاوش، میز بزرگی که روی آن وسایل تزئینی فلزی با طرح ملخ و توپ و گلوله، قابلمه مسی از وسایل تشکیل دهنده اتاق چاوش بدری است.
** منظور: میوه خوردن حجرهداران در میدان را یاد گرفتم!
«حسام منظور» که در این سریال نقش چاوش را بازی میکند، درباره نقش خود نیز گفت: نقشی که در این سریال بازی میکنم با نقش قبلیام کاملا متفاوت است. بعد از پخش سریال «بانوی عمارت» چند پیشنهاد داشتم که قصه برادرجان را از همه آنها بیشتر دوست داشتم و دوست داشتم تا با گروه تولید این سریال همکاری کنم.
وی ادامه میدهد: همیشه برای هر بازیگری در انتخاب نقش، مؤلفههایی که شخصی هم هست باید وجود داشته باشد. از طرفی بازیگری یعنی انتخاب، از انتخاب نقش گرفته تا فیلمنامه و کنشها و ... که همه اینها مجموعهای است که شخصیت یک نقش را شکل میدهد. شخصیت چاوش به لحاظ روحی و روانی فراز و فرودهای بسیاری داشت و جذاب بود و احساس کردم که میتوانم کاراکتر او را زنده کنم.
این بازیگر افزود: چاوش در بازار میوه و تره بار میوه فروشی میکند و بالاطبع شغل او نیز خصیصههایی به لحاظ فیزیکی، صحبت کردن و رفتاری دارد. من درباره همه اینها اطلاعات جمعآوری کردم و در میدان میوه و تره بار با افرادی که صاحبین این شغل هستند صحبتهای بسیاری داشتم. حتی یک سکانسی داشتیم که در آن پرتقال میخوردم و نوع خوردن پرتقال را از میدونیها پرسیده بودم و آنها به من یاد داده بودند. جالب است بدانید نوع میوه خوردن افرادی که در آنجا کار میکنند با سایر مردم متفاوت است و در تمام لحظههایی که در میدان تره و بار تصویربرداری داشتیم، مدام با آدمهایی که بخشی از زندگیشان در آن فضا میگذرد صحبت میکردم تا بتوانم نقش باورپذیری را بازی کنم.
** هنرورهایی که منتظر اعلام تصویربرداری هستند
داخل هر کدام از حجرهها تعداد زیادی صندوق چوبی میوه قرار داده شده است. امروز سکانسهای مربوط به قسمت ۹ مقابل دوربین محمدرضا آهنج میرود. علاوه بر منظور و تفتی، جلیل فرجاد در نقش شیربانی، سجاد افشاریان آراز، سعید چنگیزیان ستار و ندا جبرائیلی از بازیگرانی هستند که در میدان میوه و تره بار مقابل دوربین میروند. تعداد زیادی هنرور که از اهالی میدان تره بار هستند، در حجره شعبه ۲ حاج بدری نشسته و منتظر هستند تا با اعلام شروع تصویربرداری، کار خود را آغاز کنند.
** اولین سکانس در حجره شیروانی ضبط میشود
به فاصله چند حجره آنطرفتر، حجره شیربانی یکی از شخصیتهای داستان است. قرار است اولین سکانس امروز در حجره شیروانی مقال دوربین برود و به همین دلیل کارگردان، تصویربردار و گروه تدارکات داخل این حجره مستقر شدهاند و وسایل مربوط به نور و جاگذاری دوربین را مهیا میکنند. در این سکانس جلیل فرجاد به همراه چند تن از بازیگران بازی دارند. در حجره شیروانی دو اتاق کنار هم قرار دارد که درهای آن شیشه ای است. اتاق سمت راستی باید برای تصویربرداری آماده شود. جلیل فرجاد به همراه منظور، تفتی، افشاریان، جبرائیلی و چنگیزیان در این حجره بازی دارند. نکته جالب این است که بالای سر در حجره شیربانی را تغییر ندادند و به نام صاحب اصلی مغازه «شمس شمیرانی» است.
** فرجاد: فضای سریالهای رمضانی در عدم گرایش مردم به سمت گناه تاثیر دارد
«جلیل فرجاد» قبل از ضبط سکانس طی صحبتهایی با اشاره به حضور خود در این سریال گفت: سعید نعمت اله نویسنده این سریال از من دعوت به همکاری کرد و گفت که دوست دارم در این سریال نقش آقای شیروانی را بازی کنی. خدارا شکر برادرجان قصه خوبی دارد و از پتانسیلهای لازم برای جذب مخاطب برخوردار است. درست است که در کنار نقشهای دیگر سریال نقشم کمرنگی دارم اما برایم اهمیت ندارد و مهم خوب بودن قصه و ارتباطی است که مخاطبان میتوانند با آن برقرار کنند.
فرجاد درباره ویژگیهای لازم در سریالهای مناسبتی نیز گفت: معمولا میگویند قصه سریالهای مناسبتی آن هم برای ماه رمضان باید در فضای کارهای خیر و نیکو باشد، از طرفی برخی مردم عادت کردند تا در ماههایی مثل محرم و رمضان کمتر گناه کنند و فضای این سریالها میتواند در این زمینه کمک دوچندانی داشته باشد که در اینجا نیز موضوع اصلی حق الناس است.
بنا است تا یکی از سکانسها در محوطه بیرونی حجره و دقیقا روبروی حجره چاوش مقابل دوربین برود. تعداد زیادی هنرور در این سکانس بازی دارند و باید دور و اطراف دو بازیگر اصلی یعنی چاوش و ستار را شلوغ کنند. در این سکانس قرار است که حنیف با ضربه چاقویی به پهلوی آراز قائلهای برپا کند که باعث ماجراهایی تازه در این سریال میشود و برای همین گریمور در حال آماده کردن رنگ قرمزی است که باید روی صورت آراز و دست چاوش خودنمایی کند.
** عاشقانههای آراز و لیلا در حجره شیروانی
سکانس بعدی در حجره چاوش تصویربرداری میشود و در این سکانس اغلب بازیگران امروز حضور دارند. یکی از سکانسهای امروز به رویارویی شخصیت آراز و لیلا ارتباط دارد که از دوست داشتنی که بینشان شکل گرفته صحبت میکنند. آراز با زخمی که طی درگیری در میدان بین او و ستار شکل گرفته است در حجره شیروانی نشسته و شیروانی با چاوش تماس گرفته و ماجرا را شرح میدهد. تا چاوش از راه برسد لیلا خبر دار شده و زودتر از او روبروی آراز قرار میگیرد.
لیلا: تو دیگه چرا؟ از تو بعیده! حنیفی؟ ستاری؟ چاوشی؟ تو درس خونده این مملکتی، میزنی میخوری آراز؟!
آراز: پا جلو گذاشتم واسه حق،از تو گذشتم واسه حق، واسه دعوا نشدن، واسه رفع سو تفاهم، واسه صلح. ستار رفته تابلو ساخته اسم چاوش و لاک گرفته؟! این بود قرارمون؟! به وقتش بدتر از حنیفم، بدتر!
لیلا: یه کم از خوبیهات بگو.
آراز: تو بگو!
لیلا: از خودم بگم یا از تو که راه افتادی و هی میگی میگی که از لیلا گذشتم؟ از کجا معلوم که لیلا از تو نگذشته؟!
آراز: الان دعوا سر اینه؟
لیلا: باشه، عیبش چیه؟
آراز: عیبش چی نیست؟ این ساعت شب پاشدی اومدی اینجا دعوا سر خودمون؟
لیلا: سر همچین چیز کوچیکی نیست! اسمت خفم کرده انقدر تو زندگیم بوده. راست رفتم گفتن آراز، چپ رفتم گفتن آراز! حالا این آراز لیلا رو فدای چی کرده؟
این سکانس بعد از چند بار تمرین و با چند برداشت ضبط میشود. سکانس بعدی رویارویی و دعوایی بین چاوش و ستار است که در پایان آن حنیف از راه میرسد و قائلهای به پا میکند. این سکانس در حجره چاوش تصویربرداری میشود. گروه صحنه دوربین و نور را به آنجا منتقل میکنند و بازیگران در حال تمرین متنهایشان هستند.
چاوش به حجره خودش که در آنجا ستار ایستاده میرود و با نشان دادن دست خونیاش به اهالی میدان میگوید این خون داداشمه.
چاوش با قرار گرفتن روبروی ستار میگوید: خون داداشمه!
ستار: اینو چند بار گفتی!
چاوش: ولی بهت نگفتم چرا کلاه باباتو برداشتم برای اینکه داداشام فلگی کسی و نکنن، خونشونو نبینم، دستای چروک خورده و پینه بسته شونو نبینم ولی حالا اینو دارم میبینم، برو بیرون.
** گریمور در تدارک سکانسی با موضوع جراحت!
بنا است تا سکانس بعدی در محوطه بیرونی حجره و دقیقا روبروی حجره چاوش مقابل دوربین برود. تعداد زیادی هنرور در این سکانس بازی دارند و باید دو و اطراف دو بازیگر اصلی یعنی چاوش و ستار را شلوغ کنند. در این سکانس قرار است که حنیف با ضربه چاقویی به پهلوی آراز قائلهای برپا کند که باعث ماجراهایی تازه در این سریال میشود و برای همین گریمور در حال آماده کردن رنگ قرمزی است که باید روی صورت آراز و دست چاوش خودنمایی کند.
** بازیگرانی مشکی پوش!
لباس مشکی یکدست همه بازیگران جلب توجه میکند. از «منظور» درباره دلیل این موضوع سوال میکنم که میگوید: بازیگرانی که امروز در اینجا هستند در اصل چند روزی است که عزادار شدهاند و به همین خاطر همگی لباس سیاه بر تن دارند. کامران تفتی در حالیکه دستش پر از خرماهای درشت جنوب است، درباره نقش خود در این سریال میگوید: نقشی که در «برادر جان» بازی کردم کامل کننده دو نقش قبلیام در سریالهای «زیر هشت» و «میکائیل» است.
** تفتی: حنیف پازل شخصیتی دو نقش قبلیام را کامل میکند
«کامران تفتی» دیگر بازیگر این سریال است که در نقش «حنیف» این شبها به خوبی درخشیده است. او در این سریال نقشی در ادامه دو شخصیت قبلیاش در سریالهای «سعید نعمت اله» ایفا کرده است. او درباره ایفای نقش خود در «برادرجان» و همچنین شباهت کاراکتر حنیف به منصور کارخانه در سریال «زیرهشت» و رشید زیبا در سریال «میکائیل» گفت: همه این سه کاراکتر تا حدودی شبیه به هم هستند و حنیف در برادرجان به نوعی تکمیل کننده آن دو شخصیت در سریالهای نامبرده است و شخصیت «حنیف»، پازل شخصیتی آنها را کامل میکند.
وی ضمن بیان اینکه در برادرجان کاراکترهای بسیاری وجود دارند که متفاوت و جذابند گفت: به عنوان یک بازیگر زمانیکه فیلم نامه برادرجان را میخوانید دوست دارید تا به جای همه این نقشهای دوست داشتنی نقش آفرینی کنید.
بازیگر سریال «زیرهشت» با اشاره به اینکه خط اصلی این سریال درباره شرایط اقتصادی و مالی مردم جامعه ما است، بیان داشت: شرایط موجود شرایطی است که منشا بسیاری از مشکلات خانوادهها است. متاسفانه قبح یکسری مسائل در جامعه ما از بین رفته و برادرجان درباره این مضامین حرف میزند.
** مهمترین سکانسهای سریال در میدان تره بار
از صحبتهایی که رد و بدل میشود میتوان متوجه شد که امروز یکی از مهمترین سکانسهای این سریال ۳۰ قسمتی مقابل دوربین خواهد رفت. آخرین سکانس امروز در محوطه اصلی میدان میوه و تره بار و مقابل حجرههای این فاز از میدان ضبط میشود و طبق برنامهریزیها قرار است تا نیمههای شب تصویربرداری ادامه داشته باشد.
به گزارش فارس، سریال «برادرجان» به نویسندگی سعید نعمت اله و کارگردانی محمدرضا آهنج و با بازی علی نصیریان، لعیا زنگنه، حسام منظور، کامران تفتی، سعید چنگیزیان، شیوا ابراهیمی، سجاد افشاریان، جلیل فرجاد و ... در ایام رمضان هر شب از شبکه سه سیما پخش میشود.
ارسال نظر