چگونه ظریف را گول زدیم!
ٖجان کری در کتاب خود روایتی از ساعتهای منتهی به توافق برجام در هتل کوبورگ وی را منتشر کرد.
جان کری، وزیر اسبق خارجه آمریکا و رئیس تیم مذاکرهکننده آمریکایی در مذاکرات ۱+۵ و ایران بهتازگی کتاب خاطرات خود را منتشر کرده است. در فصل هجدهم این کتاب ماجرای مربوط به توافق هستهای با ایران شرح داده شده است.
در بخشی از این کتاب جان کری ساعتهای آخر منتهی به توافق برجام را روایت کرده و در آنجا توضیح داده است چگونه توانسته جواد ظریف را با یک اقدام ساده، راضی به توافق کند. جان کری روایت کرده است با وجود اینکه برخی مطالب مورد نظر ایران در این توافق محقق نشده بود اما ظریف راضی به امضای توافق شد به این شرط که دولت آمریکا یک امتیاز جدید به ایران بدهد.
بیشتر بخوانید:
روایت جانکری از فریب دادن هیئت مذاکرهکننده ایرانی
کری میگوید او نیز ماجرای «نهچندان مهم» خروج ۱۲ ایرانی از فهرست تحریمهای آمریکا که پیشتر در دستور کار وزارت خزانهداری آمریکا قرار داشت را به عنوان یک امتیاز جدید به ظریف نشان داد و ظریف نیز توافق را پذیرفت! به عبارتی جان کری روغن ریخته را نذر امامزاده کرد و ظریف در حالی که تعدادی از مطالبات مهم ایران در توافق لحاظ نشده بود، با تصور گرفتن یک امتیاز جدید، توافق برجام را پذیرفت.
کری ماجرا را اینطور شرح میدهد: «هر روز میگذشت اما ظریف هنوز قادر نبود خودش را به جایی برساند که بله بگوید. عصر ۱۳ جولای که هفدهمین شب حضور ما در وین بود، ظریف، لاوروف و فدریکا موگرینی، مسؤول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپایی را به اتاق آمریکا در کوبورگ دعوت کردم. فدریکا جایگزین کاترین اشتون شده و همان موقع به شناخت خوبی از ظریف و لاوروف رسیده بود. با پاهای درب و داغانم که روی یک صندلی گذاشته شده بود نشسته بودم و داشتیم به حرفهای ظریف گوش میکردیم که داشت دلایل خودش را درباره اینکه چرا توافقی که ما در حال حرکت به سمتش بودیم به اندازه کافی برای ایران خوب نبود، یکییکی علامت میزد...».
به گزارش فارس،کری در ادامه به کنایه لاوروف به ظریف مبنی بر نداشتن اختیار توافق اشاره کرد و گفت با پادرمیانی او این ماجرا فیصله یافت. وزیر وقت خارجه آمریکا سپس میگوید: «در حالی که تلاش میکردم ظریف را آرام کنم به او گفتم: این را میدانم که سرگئی نمیخواست به تو توهین کند. ساعتهای سخت و طولانی را صرف این کار کردهایم و حالا قابل درک است که تنشها اوج گرفته است. ما تصور نمیکنیم کار دیگری باشد که بتوانیم انجام بدهیم. توافق اینجاست.
لحظه حقیقت فرارسیده؛ میخواهی آن را بپذیری یا ردش میکنی؟ بعد از چند لحظه، اذعان کرد آماده پذیرفتن توافق است؛ فقط- از میان چندین موردی که مطالبه کرده بود- یک چیز دیگر میخواست تا توافق را از دیدگاه خودش منصفانه کند... با سرعت هر چه تمامتر به اتاق بغلی رفتم. رابرت مالی از شورای امنیت ملی [آمریکا]، جان فاینر و وندی شرمن آنجا منتظر تازهترین خبرها بودند.
گفتم «چیزی پیدا کنید که بدون هزینهتراشی برای ما و بدون اینکه ذرهای در مسائل اساسی تغییر ایجاد شود باعث شود او (ظریف) بتواند مشکلات را پشتسر بگذارد. تنها مانعی که الان وجود دارد همین است. نظری دارید؟» نگاه کردم و دیدم که همه شانه بالا میاندازند». در کتاب آمده است: «کریس بکمایر، کارشناس مسائل تحریمی ما با احتیاط شروع به صحبت کرد و گفت: «یک چیزی هست...» خزانهداری آمریکا از قبل آماده شده بود نام ۱۲ نفر از کسانی را که در فهرست ایرانیهای تحت تحریم قرار داشتند از این فهرست خارج کند. ما آن موقع، از این تصمیم برای لحظهای مثل حالا صرفنظر کردیم و این کارتی بود که ایالات متحده در جیب عقب ما گذاشته بود. حالا وقتش بود که آن را بازی کنیم.
کریس توصیه کرد: «اینها آدمهای چندان اثرگذاری نیستند. ممکن است [خروج این افراد از فهرست تحریمها] کافی نباشد». اما من میدانستم چیزی که اهمیت داشت ژست این مسأله و احترام گذاشتن به تصمیمهای سختی بود که ایرانیها گرفته بودند. عصایم را قاپیدم و به سمت در رفتم.
دوباره وارد اتاقی شدم که سرگئی و جواد در آن نشسته بودند. به جواد گفتم ما میخواهیم برای اینکه کار را به خاتمه برسانیم، یک گام دیگر برداریم. فهرست اسامیای که آماده بودیم آنها را از تحریمها خارج کنیم را به او دادم و پرسیدم: «توافق تمام است؟» بعد از نیمهشب بود و فرصت یا انرژی زیادی برای جشن گرفتن باقی نمانده بود. بعد از آنکه با هم دست دادیم، به اتاقم برگشتم و در آنجا با رئیسجمهور تماس گرفتم تا خبر را به او برسانم.
ارسال نظر