به گزارش پارس به نقل از العالم، "فراس عزیز دیب" در مطلبی در در روزنامه "الوطن" سوریه خاطرنشان کرد، نبودن فرصت موفقیت و توافق، بهانه ای بود که مغرب با استناد به آن از برگزاری کنفرانس سران عرب در خاک خود شانه خالی کند. بهانه ای که همه عربها را در سراسر جهان در شوک بزرگی فرو برد. چرا چنین نباشد که شهروندان جهان عرب فرصت تماشای یک نمایش کمدی بزرگ را - که اجرا کنندگانش اغلب شرکت کنندگان در این کنفرانس بودند - از دست دادند. نمایشی که از زمان فروپاشی مفهوم امنیت ملی عربی با اشغال شیخ نشین کویت توسط صدام، تبدیل به یک کمدی شد.

همزمان، دیمیستورا نماینده سازمان ملل متحد در امور سوریه، هم به نوعی از تأیید بیست و پنجم ماه جاری به عنوان موعدی برای از سرگیری سلسله جلسات و نشستهای تکمیلی ژنو طفره رفت. وی حتی نتوانست موعدی برای ادامه مذاکرات جاری تعیین کند. اوضاع خیلی پیچیده تر از این حرفهاست؛ مذاکرات نه فقط به نقطه صفر برگشته بلکه از بیخ و بن فرو پاشیده است. پیروزی های اخیر ارتش سوریه و متحدانش، انگیزه ای برای مخالفان برای بازگشت به مذاکره باقی نگذاشته است.

در این بین، کسانی که مدعی بودند "بشار اسد در یک کشتی روسی اقامت کرده است" حلقه گمشده این تبلیغات را در ترویج موضوع اختلاف بین روسیه و سوریه، در موضوع نارضایتی روسیه از اظهارات اخیر اسد یافتند. اما این اوهام و تخیلات هم با اظهارات اخیر "دیمیتری بیسکوف" سخنگوی رئیس جمهور روسیه به باد رفت. وی به نقل از پوتین اعلام کرد که راه حل سیاسی قبل از هر چیز مستلزم شکست تروریسم است این حرف به طور ضمنی تأییدی بر اظهارات اخیر بشار اسد بود مبنی بر اینکه هدف اصلی آزادسازی خاک سوریه است. حال باید پرسید که آیا آزادسازی خاک سوریه بدون شکست تروریسم امکانپذیر است؟!

به این ترتیب کسانی که روزی در بوق دروغین کشته شدن 300 نظامی روس در انفجاری در پایگاه حمیمیم دمیده بودند، یک بار دیگر دورغشان درباره وجود اختلاف بین روسیه و سوریه برملا شد. اما مشکل اصلی آنها فقط ترویج شایعات دروغین نیست آنها در حقیقت "خانه بر لب پرتگاه" می سازند. حال باید دید باز چه در سر دارند؟

سفری که معارض به اصطلاح "خیلی میانه رو سوری" یعنی "کمال اللبوانی" به اسراییل داشت، حرکت تازه ای نیست. البته این سفر اولین سفر اعلام شده او نیست اما نکته جدیدی که این بار در این سفر نهفته است، اصرار این معارض بر فرضیه ایجاد "منطقه حائل" با حمایت رژیم صهیونیستی از تریبون "اسرائیل" است. لبوانی در این تریبون طوری صحبت کرده است که انگار هشتاد درصد از تروریستهای مسلح میدانی را زیر سلطه دارد و تنها نگرانیش حمایت از "مبارزان" نیست بلکه تأمین امنیت غیر نظامیان است.

البته اظهارات و صحبتهای لبوانی نمی تواند زاییده افکار خودش باشد زیرا محافل امنیتی اروپایی هم اطلاعاتی را به بیرون درز دادند که بیانگر نشست مشترکی با حضور هماهنگ کننده مخالفان در ریاض به نام "ریاض حجاب" و موشه یعلون، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی است که در حاشیه کنفرانس مونیخ برگزار شد. این نشست بنا به درخواست مخالفان سوری از طریق یک واسطه که البته وزیر خارجه یکی از کشورهای اروپایی است، برگزار شد. این نشست تحت عنوان نشست مقدماتی بررسی احتمال ناکامی ترکها و آل سعود در ایجاد منطقه حائل از "اعزاز" تا "جرابلس" در استان حلب در شمال سوریه صورت گرفت و مقرر شد که در این صورت منطقه دیگری در جنوب شرقی به عنوان منطقه حائل از سوریه جدا شود. براساس این طرح در این منطقه رژیم صهیونیستی، منع پرواز را تضمین می کند و آل سعود و "حاکم شرق رود اردن" هم هر یک تجهیزات لازم را فراهم می کنند. این منطقه طبعا به قلب دمشق نزدیکتر خواهد بود کما اینکه راههای امدادرسانی از طریق عربستان به آنجا آسان تر است.

البته بعید به نظر می رسد که اروپاییها بخواهند از درسهای گذشته خود عبرت بگیرند زیرا اردوغان حتی اگر نتواند اروپاییها را در حماقت خود سهیم کرده و ناتو را به درگیری با روسیه بکشاند، به خوبی و با مهارت می تواند با کارت آوارگان بازی کند. البته این هم از هوشیاریش نیست بلکه ناشی از حماقت سیاسی وی است که دو قطب اصلی سیاست اروپا یعنی فرانسه و آلمان حول محور آن می گردند.

ظاهرا اروپاییها طرح منطقه حائل را پذیرفته اند و چیزی نمانده که آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، در توصیف اهمیت این منطقه، شعری هم بسراید و قلم فرسایی کند، اما رئیس جدید دستگاه دیپلماسی فرانسه همچنان بر مواضع خود پافشاری می کند و بعید به نظر می رسد که فرانسویها بخواهند سیاستهای خود را تغییر دهند آنها همیشه نوک پیکان رد طرح روسیه در شورای امنیت برای مهار تجاوزات ترکیه به حاکمیت سوریه بوده اند.

در یک بررسی منطقی زمانبندی طرح روسیه عجیب به نظر می رسد. روسها از مخالفت غرب با طرحشان شگفت زده شده اند به خصوص که این مخالفت با آن قسمت از طرح است که پیشتر بر سر آن توافق کرده بودند. حال آیا می توان این سئوال را طور دیگری مطرح کرد: اگر شما اساسا درباره بندهایی از طرح قطعنامه جدید در قطعنامه های سابق توافق کرده اید اما آنها را اجرا نکرده اید، پس دیگر چه نیازی به قطعنامه جدید دارید؟