همسر شهید عراقی گفت: نیمه شعبان سال ۶۴ ازدواج کردیم و به اهواز رفتیم. بلافاصله بعد از رفتن ما به اهواز، عملیات والفجر ۸ شروع شد. همسرم به جبهه رفت و هر دو هفته یک بار به خانه میآمد.
وقتی ما با روحیات قوی این برادران مواجه شدیم همه تحت تاثیر قرار گرفتیم و بعد از گذشت سه روز تعداد آنها از ۱۰ نفر به ۱۲۱۰ نفر افزایش یافت که این امر باعث عصبانیت شدید عراقیها شده بود.
یک دست لباس زردرنگ که مخصوص ما بود و پشتش نوشته بودند «PW» کمک میکرد که همه یکدست و یکشکل شویم و فرقی بین پاسدار، ارتشی، بسیجی، سرباز و مردم عادی در اردوگاه نباشد.
سال ۸۴ در انفجارهایی که در اهواز صورت گرفت؛ شهید از افراد نخبه ای بود که ما از او استفاده میکردیم که با لباس مبدل در مناطق مربوطه که بسیار خطرناک بود حاضر میشد و به جمعآوری اطلاعات میپرداخت.
مدیرکل امور دارو و مواد تحت کنترل سازمان غذا و دارو با اشاره به استفاده نابهجای هورمون رشد در باشگاههای بدنسازی از توزیع آن در داروخانههای منتخب خبر داد.
عباس خسروانی با همان ماشینی که سوار بود و با این ترفند که کنترلش را از دست داده، به سمت خبرنگاری رفت که مشغول فیلم برداری داخل محوطه ماشین سواری بود و محکم به آن خبرنگار زد و او را نقش بر زمین کرد.