راهبردهای کنترل بازار در سیره مدیریتی امام علی(ع) - بخش اول
جایگاه بازار در تمدّن اسلامی
این پژوهش با بررسی در سیره علوی تلاش می کند راهبردهای کنترل بازار در سیره ایشان را کشف نماید.
کنترل بازار یکی از دغدغه های مهم در حوزه اقتصاد در هر کشور و جامعه می باشد. جوامع براساس نظام ارزشی و فرهنگی خاصی که دارند از سازوکارها و راهبردهای کنترلی خاصی استفاده می کنند. این پژوهش با بررسی در سیره علوی تلاش می کند راهبردهای کنترل بازار در سیره ایشان را کشف نماید. پژوهشگر با طرح این سؤال که راهبردهای کنترل بازار در سیره امام علی(ع) چگونه است، کنکاش در منابع تاریخی را آغاز و با استفاده از روش کتابخانه ای، اطلاعات مورد نیاز را گردآوری نموده سپس با روش تحلیلی توصیفی، به تحلیل آنها پرداخته است.
سرانجام یک مدل مفهومی به صورت ماتریس 2×2 تدوین شد. پس از تدوین مدل مفهومی و بررسی در سیره علوی، راهبردهای کنترل بازار در سیره امام علی(ع) در چهار نوع براساس موقعیت و شرایط بازار و براساس رویکرد به کنترل، مطرح و تبیین شد. این راهبردهای چهارگانه عبارتند از: راهبرد کنترل تحدیدی، راهبرد کنترل تشخیصی، راهبرد کنترل اجتماعی و راهبرد کنترل درونی.
واژگان کلیدی
سیره علوی، راهبرد، کنترل تحدیدی، کنترل تشخیصی، کنترل اجتماعی، کنترل درونی
مقدمه
کنترل، یکی از مهمترین موضوعاتی است که هر نظام اجتماعی؛ اعم از سیاسی، فرهنگی، اداری و اقتصادی به آن نیازمند است. در این بین بازار به عنوان یک بخش و مجموعه از نظام های اقتصادی نیز بی نیاز از این موضوع نیست. استفاده از سازوکارهای کنترل، همواره به عنوان یکی از دغدغه های مدیران در حوزه مسائل اقتصادی به ویژه بازار می باشد. از سوی دیگر، به دلیل تفاوت های موجود در بازارهای جوامع نمی توان به الگوبرداری از سایر جوامع و کشورها اکتفاء نمود؛ زیرا مدل های موجود، هر کدام مبتنی بر اندیشه ها و نظام های فرهنگی همان کشور است.
ازاین رو، ممکن است فاقد کارایی های لازم در بازار اسلامی باشد. به همین دلیل، این پژوهش درصدد است با استفاده از سیره مدیریتی امام علی(ع) در دوران زمامداری ایشان و بررسی آن، راهبرد مناسبی برای کنترل بازار احصاء و استنباط نماید. بنابراین، سؤالی که محور این پژوهش قرار می گیرد، این است که راهبرد کنترل بازار در سیره امام علی(ع) چگونه است؟ در این پژوهش با طرح این سؤال درصدد هستیم تا به این هدف دست یابیم که امام علی(ع) در دورانی که مدیریت و زمام امور جامعه را بر عهده داشتند به چه روش و شیوه ای بازار را کنترل می نمودند.
فرضیه ای که در پاسخ به سؤال این پژوهش قابل طرح می باشد، این است که ظاهراً امام علی(ع) صرفاً به استفاده از یک نوع راهبرد خاص و غیر منعطف اکتفاء نمی کرده اند، بلکه ایشان براساس موقعیت های مختلف از شیوه ها و راهبردهای متفاوتی بهره می گرفته است.
انجام چنین تحقیقی برای جامعه ای که مبتنی بر اندیشه های اسلام و تفکر شیعی می باشد ضرورتی اجتناب ناپذیر است و می تواند نتایج مطلوبی را برای مدیریت بازار به ارمغان آورد. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای، اطلاعات لازم را گردآوری نموده و سپس با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به تحلیل و بررسی داده ها و اطلاعات می پردازد.
مفهوم شناسی
معنای کنترل
به اعتقاد برخی از نویسندگان، مقایسه وضعیت موجود نسبت به وضعیت مطلوب و انجام اقدامات اصلاحی در صورت بروز انحراف از اهداف را کنترل گویند (Lewis, 2001, P.40(1) ). در واقع کنترل، فرایندی است که از طریق آن، عملیات انجام شده با فعالیت های برنامه ریزی شده تطبیق داده میشوند.
تعریف بازار
بازار به مکان و یا موقعیتی اطلاق می شود که در آن خریداران و فروشندگان، کالاها و خدمات را خرید و فروش میکنند. برای هر کالا خدمت یا منبعی که در اقتصاد خرید و فروش میشود، بازاری وجود دارد (سالواتوره، 1372، ص10).
این تعریف دو ویژگی دارد:
الف) بازار را به مکان یا موقعیت تعریف کرده است. این تعریف، هم با بازارهای امروزی سازگار است و هم با بازارهای اولیه در زمان های قدیم که اقتصاد بسیار ساده بود و مردم برای مبادله کالاها در مکانهای خاصی گرد هم جمع میشدند.
ب) ویژگی دوم این تعریف این است که عام است و شامل بازار کالاها و خدمات و منابع میشود.
در تعریف دیگری، بازار به شبکه روابط بین مبادله کنندگان یا تمرکز سازمان یافته برخورد عرضه و تقاضای مربوط به کالاها و خدمات معیّن گفته می شود (منتظر ظهور، 1369، ص129).
این تعریف، بازار را به مکان و موقعیت منحصر نکرده، بلکه در عین اینکه شامل بازارها در زمانهای گذشته میشود، با وضعیت فعلی که با گسترش امکانات ارتباطی، مبادلات از مکان و موقعیت خاص فراتر رفته نیز سازگار است. ویژگی دوم این تعریف این است که فقط شامل بازار کالاها و خدمات میشود.
بازار[(2) از مفاهیمی است که در حوزه تجارت و مدیریت کسب و کار، کاربرد گسترده ای دارد و می توان گفت یکی از مفاهیم اساسی در این حوزه، مفهوم بازار و بازاریابی می باشد. به طور طبیعی، مفهوم بازار در حوزه کسب و کار و تجارت، بیانگر مبادله بین خریدار و فروشنده است.
اما مفهوم بازار کاربرد گسترده تری دارد؛ اگرچه ماهیت آن بر مبادله و معاوضه استوار است، اما می توان مفهوم وسیعتری را از آن برداشت نمود. چنانچه فرهنگ لغت «وبستر» در تعریف این مفهوم چنین می گوید: «بازار یک فرصت است برای خرید و فروش چیزها» و یا «بازار قلمرویی است که در آن کالا و خدمات را ارائه می کنند» (http://www.webster-dictionary.org/definition/market).
مروری بر ادبیات موضوع
کنترل، به عنوان یکی از وظایف اصلی مدیریت در حوزه مسائل سازمانی، نقش مهمی در تحقق اهداف سازمان ایفاء می کند. به همین دلیل، به منظور افزایش اثربخشی و کارآمدی آن، مطالعات بسیاری در این خصوص انجام شده است که هر کدام در جای خود از ویژگی های خاص و درخور توجهی برخوردار می باشد. برخی از مهمترین نظریه ها و مطالعاتی که در این خصوص انجام شده است، به اختصار مورد اشاره قرار می گیرد:
1. شکل های سازمانی کنترل(3)
مدیران سطوح بالا و میانی می توانند از سه نوع راهبردهای کنترل، یکی را انتخاب نمایند. این سه نوع راهبردهای کنترلی که توسط «ویلیام اوشی»(4)( پیشنهاد شد، عبارتند از: کنترل دیوان سالار، کنترل بازار و کنترل قومی یا ارزشی. در هر یک از سه نوع کنترل پیشنهادشده از اطلاعات خاصی استفاده می شود. ممکن است برخی سازمان ها هم زمان از هر سه نوع راهبرد پیشنهادی استفاده کنند (Daft, 2010, P.353).
1-1. کنترل دیوان سالار
در کنترل دیوان سالار، نظارت و کنترل کارکنان با بکارگیری حداکثری از قوانین، سلسله مراتب اختیارات، اسناد نوشتاری، نظام های پاداش و سایر مکانیزم های رسمی انجام می شود. کنترل دیوان سالار، قوانین آشکار، سیاست ها و رویه ها را برای رفتار کارکنان تجویز می نماید و بر تمرکز اختیار، سلسله مراتب رسمی و نظارت نزدیک تکیه دارد (Daft and Marcic, 2009, P.571). ازاین رو، مدیران و سرپرستان براساس میزان قوانینی که پیروی می کنند مورد ارزیابی قرار می گیرند (Hatch, 1997, P.339(5) ).
2-1. کنترل بازار
کنترل بازار زمانی اجراء می شود که برای ارزیابی نتیجه فعالیت ها و بازدهی سازمان از پدیده رقابت قیمت ها استفاده شود. کنترل بازار ریشه در نظام های اقتصادی دارد. قیمت، یکی از شکل های مؤثر در کنترل است؛ زیرا مدیران می توانند برای ارزیابی سازمان و کارآیی آن، قیمت ها و سودها را با هم مقایسه کنند.
معمولاً مدیران رده بالای سازمان برای ارزیابی عملکرد سازمان، همیشه روش مبتنی بر قیمت را بکار می برند. صورتحساب سود و زیان، نشان دهنده فروش و هزینه های شرکت است و می توان این ارقام را با ارقام سال قبل یا با سایر سازمانها و شرکت ها مقایسه نمود.
3-1. کنترل قومی(فرهنگی)
کنترل قومی(6) (فرهنگی) از ویژگی های اجتماعی؛ مانند فرهنگ سازمانی، ارزش های مشترک، تعهد، سنت و باورهای افراد نُضج می گیرد. در این روش، مدیران به صورت یک مربی و عاملی برای انتقال ارزش ها عمل می کنند (Daft, 2010, P.355). به اعتقاد «اوچی» مدیرانی که از کنترل قومی استفاده می کنند، باید از نظام های اجتماعی و ارزشی توسعه یافته ای بهره مند باشند. ارزش های فرهنگی، هنجارها و انتظارات، یک سازوکار کنترلی برای سازمان ها فراهم می نمایند تا از کنترل قومی (فرهنگی) استفاده نمایند (Hatch, 1997, P.339).
2. نظام های کنترل
«سایمونز» نظام های کنترل مدیریت را برای اجرای بهتر و اثربخش کنترل مطرح می سازد. وی نظام های کنترل مدیریت را نظام های مبتنی بر اطلاعات و شیوه هایی می داند که مدیران به منظور حفظ یا تغییر الگوها در فعالیت های سازمانی به کار می گیرند (Simons, 1995, P.5). کنترل سازمان و راهبرد های آن با انسجام چهار اهرم نظام های کنترل ارزشی، تحدیدی، تشخیصی و تعاملی محقق می گردد (Simons, 1995, P.301).
2-1. نظام کنترل ارزشی
نظام های کنترل ارزشی، مجموعه ای روشن از مشخصه های سازمانی هستند که مدیران ارشد، آن را برای کارکنان بیان می کنند و به طور مرتب مبانی ارزشی، اهداف و مسیرِ سازمان را تقویت می نمایند. نظام کنترل ارزشی از ارزشهای بنیادین که در سطح جامعه یا سازمان رواج دارد نشأت میگیرد. ارزش ها از طریق نهادینه شدن در افراد می توانند مبدأ بروز و پیدایش رفتارها و عملکردهای مطلوب و مانع بروز رفتار و عملکرد نامطلوب گردند. سازوکار خودکنترلی نیز از نهادینه شدن ارزش ها در افراد نشأت می گیرد.
2-2. نظام کنترل تحدیدی
نظام های تحدیدی(7) به عنوان دومین اهرم کنترل، قلمرو و محدوده ای قابل قبول برای فعالیت اعضای سازمان را ترسیم می نمایند و در راستای شناسایی مخاطرات و جست وجوی فرصت ها، محدودیت هایی را ایجاد می کنند (Simons, 1995, PP.39-38). وقتی که سازمان با عدم اطمینان مواجه می گردد، ممکن است شاخص ها و استانداردهای معین قابلیت های لازم برای تحقق برنامه ها را نداشته باشند، در چنین وضعیتی افراد با برخورداری از اختیارات لازم باید توان تعیین شاخص های جایگزین و مطلوب برای موقعیت پیش روی را داشته باشند.
نظام کنترل تحدیدی با تفویض اختیارات لازم به افراد از طریق تعیین محدوده رفتارهای مطلوب، اقدامات کنترلی لازم و در عین حال، منعطف را در سازمان می گستراند.
2-3. نظام کنترل تشخیصی
نظام کنترل تشخیصی(8) سیستم های بازخوری هستند که به عنوان ستون کنترل در مدیریت های سنتی محسوب می شوند و به منظور حصول اطمینان از تحقق اهداف ازپیش تعیین شده طراحی می شوند (Ibid, P.59). نظام های کنترل تشخیصی به مدیران این امکان را می دهند تا نتایج را اندازه بگیرند و با برنامه های ازپیش تعیین شده و اهداف عملکرد مقایسه نمایند.
2-4. نظام کنترل تعاملی
نظام های کنترل تعاملی(9) به عنوان نظام اطلاعات رسمی مدیران مورد استفاده قرار می گیرد تا مدیران به طور قانونی و شخصی در فعالیت های تصمیم گیری زیردستان شان مداخله نمایند. مدیران، برنامه یا شبکه ای را برای گفت وگو فراهم سازند تا از این طریق اطلاعات بیرونی را جمع آوری کنند (Harlez and Ronge, 2008, P.6). نظام کنترل تعاملی، نوع منحصر به فردی از نظام های کنترل محسوب نمی شود؛ در واقع مدیران می توانند از هر نظام کنترلی برای تأمین برخی از نیازها به صورت تعاملی استفاده کنند (Simons, 2000, P.216). عنصر اساسی در نظام کنترل تعاملی، اطلاعاتی است که در فرآیند کنترل، به مدیران یاری می رساند.
جایگاه بازار در تمدّن اسلامی
مجموعه بازار یا سوق، یکی از بزرگترین دستاوردهای تمدّن دوره اسلامی است؛ نه در مشرق زمین باستان نظیری داشته است، نه در یونان و روم قدیم و نه در اروپای قرون وسطا. زمانی که اسلام بر بخش بزرگی از جهان حاکم شد، بازار نیز به عنوان یکی از وجوه اشتراک شهرهای تحت قلمرو آن گسترش یافت.
بنابراین، یکی از ویژگیهای اصلی شهر در دوره اسلامی، ساختارهای بازرگانی آن است که در فضایی فشرده، به صورت مجموعهای یکدست و به هم پیوسته، در میان شهر جای دارد (پروشانی، بی تا، ص183). پیامبر خدا(ص)، قبل از بعثت، بازرگانی امین و درستکار بوده است. با شکلگیری نظام اسلامی در مدینه، از همان روزهای نخست، پیامبرخدا(ص) وارد بازار «نبیط» شدند، بعد از بررسی فرمودند:
این بازار مناسب شما نیست. سپس به بازار دیگری رفتند، در آنجا نیز پس از بررسی فرمودند: این بازار نیز مناسب شما نیست. سرانجام وارد بازار دیگری شدند و پس از ارزیابی فرمودند: این بازار مناسب شماست؛ از آن کم نکرده و خراجی بر شما بسته نمیشود (ربعی قزوینی، 1419ق، ج2، ص751).
رهیافت سیستمی به بازار
بازار یک نظام باز اجتماعی است که هدف آن انجام مبادلات و معاملات سودمند و رضایت بخش و ارائه خدمات و تسهیلات به همه کسانی است که در این سیستم نقش دارند. فعالیت های گوناگون اقتصادی بازار و نظام همبستگی آنها از قبیل بخش های خرده فروشی ثابت و سیّار، عمده فروشی و بنکداری، تجارت خارجی، خدمات خصوصی و عمومی، امور اعتباری و مالی، تولید و پیشه وری در یک بافت سازمانی و مالی گرد هم جمع و به هم وابسته اند و بر هم تأثیر متقابل دارند (پروشانی، بی تا، ص185). بنابراین، بازار به مثابه یک سیستم است که دارای اجزاء و ارکان می باشد.
تحلیل بازار به صورت یک سیستم ما را به هدف، اجزاء، منابع، مدیریت و محیط بازار راهنمون می سازد. تغییر و تحول در هر یک از این ابعاد و ارکان می تواند باعث بروز تحول و تغییرات فزاینده ای در سیستم بازار شود (روستا و ... ، 1389، ص34). رویکرد سیستمی به بازار از اقتضائات و الزامات حیاتی برای فهم و درک بازار محسوب می شود.
در واقع لازمه فهم و درک عمیق از بازار و فرآیندهای آن این است که می توان با نگاه سیستمی، بازار را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. وقتی بازار با رهیافت سیستمی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد، بهتر می توان پیچیدگی ها و جنبه های پنهان آن را مشاهده و درک کرد. درک این پیچیدگی ها نیز باعث می شود تا راهبرد مقتضی برای کنترل آن اتخاذ شود.
بازار سیستمی پیچیده
جهان پیرامون ما ثابت و بی تغییر نیست، بلکه به طرق پیچیده ای در حال تغییر است. هر گونه تغییرات جزئی در خرده سیستم ها می تواند بر کل سیستم تأثیرگذار باشد. بنابراین، با وجود چنین جهانی، دیگر نمی توان یک تصمیم مشابه گرفت. به عنوان مثال، پیچیده شدن فرآیندهای تولید، تحلیل و بررسی های اقتصادی را پیچیده تر می کنند. (زاهدی وفا و ناسخیان، 1391، ص94).
لذا هرگونه تغییر در اجزاء و ارکان سیستم بازار، موجب بروز تغییرات نوظهور و جدیدی برای بازار و فرآیندهای آن می شود. در این صورت بازار می تواند به عنوان یک سیستم پیچیده مطرح و مورد بررسی قرار گیرد. سیستم های پیچیده دارای عناصر چندگانه و متنوعی هستند که بین آنها وابستگی متقابل وجود دارد (سارگوت و مک گراث، 2011، ص70).
وجود عناصر تأثیرگذار متنوع و وابستگی متقابل آنها در سیستم بازار باعث شده است تا بازار به عنوان یک سیستم پیچیده مورد توجه قرار گیرد. از آنجا که بازارها همواره بر محور نیاز انسان ها شکل می گیرند (آرسالامون و دیگران، 1389، ص17)، نیازهای متنوع انسان زمینه ساز ایجاد و شکل گیری بازارهای متنوع و گوناگون می شود. این گوناگونی و تنوع از عواملی است که باعث پیچیدگی بازار می شود. بنابراین، امروزه بازارها به دلیل تنوع نیازهای انسان بسیار پیچیده تر از گذشته هستند.
به همین دلیل، در چنین شرایطی دیگر نمی توان به نظام های کنترل سنتی موجود اکتفاء نمود؛ زیرا کنترل و نظام های کنترلی که برای کنترل بازار بکار گرفته می شوند، بی تأثیر از عدم اطمینان و پیچیدگی های محیطی نیستند. ازاین رو، مدیران ذیربط با توجه به میزان پیچیدگی هایی که با آن مواجه هستند، باید نوع خاصی از کنترل را در بازار ایجاد و اجراء نمایند.
مدل مفهومی پژوهش
این پژوهش با استفاده از مطالعات انجام شده در حوزه کنترل و شرایط پیچیده ای که مملو از رقابت و عدم اطمینان در بازار است، مدلی را برای پیگیری و انجام پژوهش ترسیم می نماید و براساس مدل مفهومی ایجادشده مطالعات خود را دنبال می کند. در این مدل مفهومی، راهبردهای نظام کنترل بازار براساس دو متغیر «رویکرد به کنترل» و «میزان پیچیدگی بازار» مورد بررسی قرار می گیرد.
متغیر رویکرد، به کنترل اشاره می کند که برای کنترل بازار می توان دو رویکرد عمده را مطرح نمود. رویکرد نخست که رویکرد سازمانی نامیده می شود، بیانگر این موضوع است که به منظور کنترل انحرافات و اقدامات اصلاحی در بازار باید از طریق سازوکارهای سازمانی اقدام نمود.
به عبارت دیگر، به منظور اعمال کنترل های لازم باید در چارچوب رویه های رسمی و ساختاریافته به اصلاح انحراف و اعمال کنترل در بازار اقدام کرد. در مقابل، رویکرد زمینه ای به کنترل بر این نکته تأکید دارد که برای انجام هرگونه کنترل و اقدامات اصلاحی در بازار باید بسترها و زمینه های لازم را ایجاد کرد و از این طریق زمینه بروز و وقوع هرگونه انحراف را خشکاند.
متغیر میزان پیچیدگی بازار نیز نقش مهمی در راهبردهای کنترل بازار ایفاء می کند؛ به طوری که اگر پیچیدگی بازار کم باشد، اعمال کنترل و اصلاح انحرافات تا حدودی قابل پیش بینی است. در شرایطی که پیچیدگی بازار پایین باشد، مدیران بهتر می توانند بازار را مورد کنترل قرار دهند.
در مقابل، به میزانی که پیچیدگی های موجود در بازار بیشتر می شود، ممکن است کنترل بازار با معضلات و مسائل غیر مترقبه ای مواجه شود، در نتیجه در چنین شرایطی کنترل بازار می تواند به عنوان یک معضل مطرح شود. بنابراین، متصدیان در چنین موقعیتی به منظور کنترل رفتارها و عملکردهای انحرافی در بازار، ناگزیر به استفاده از راهبردهای کنترلی ویژه ای هستند که متناسب با موقعیت مذکور باشد.
بنابراین، راهبردهای کنترل بازار به دو متغیر «میزان پیچیدگی بازار» و «رویکرد به کنترل» بستگی دارد. در صورتی که رویکرد به کنترل، سازمانی باشد و میزان پیچیدگی بازار نیز زیاد باشد، راهبرد کنترل تحدیدی، می تواند ابزار مناسبی برای کنترل بازار، مورد توجه قرار گیرد و چنانچه رویکرد به کنترل، سازمانی باشد، ولی میزان پیچیدگی بازار کم باشد، در این صورت کنترل تشخیصی می تواند راهبرد مناسبی برای کنترل بازار باشد.
در شرایطی که رویکرد به کنترل زمینه ای است، در این صورت اگر میزان پیچیدگی کم باشد، استفاده از کنترل درونی یا به عبارت دیگر، راهبرد خودکنترلی و تقویت آن مطرح است، اما چنانچه میزان پیچیدگی زیاد باشد، در این صورت راهبرد کنترل های اجتماعی مطلوب ترین راهبرد برای کنترل بازار محسوب می شود. در شکل ذیل، چهار نوع راهبردهای کنترل بازار را براساس متغیرهای مذکور نشان می دهد.
یافته های پژوهش
1. کنترل تحدیدی
راهبرد کنترل تحدیدی با ترسیم و تعیین محدوده رفتار و عملکرد، سعی دارد تا رفتار و عملکرد را کنترل کند. ازاین رو، با ترسیم خطوط قرمز و محدوده انحراف، این امکان را فراهم می سازد تا رفتارها و عملکردها در همان حیطه فرآیندهای بازار انجام شود.
اهمیت کنترل تحدیدی در شرایط پیچیده به مراتب بیشتر از سایر موقعیت ها می باشد. در موقعیت هایی که عناصر و اجزای سیستم بازار متعدد و متنوع می شوند و میزان ناهماهنگی آنها افزایش می یابد، تدوین یک راهبرد کنترلی معین برای مقابله با انحرافات کفایت نمی کند؛ در چنین شرایطی با توجه به موقعیت های فرارو ممکن است راهبردهای کنترلی خاصی نیاز باشد.
لذا نظام کنترل تحدیدی با واگذاری اختیارات لازم به افراد، این امکان را فراهم می سازد تا آنها بتوانند در موقعیت های پیچیده که دارای عدم اطمینان بالایی می باشند، اقدامات کنترلی مناسب و مقتضی را تدوین و به اجراء گذارند. متصدیان بازار در شرایط پیچیده، به منظور واگذاری اختیار به تجار و افراد مرتبط با حوزه بازار باید محدودههای انحراف را برای آنان ترسیم و تعیین نمایند تا مطمئن شوند که آنها با رعایت حدود تعیین شده و اجتناب از انحرافات در مسیر صحیح گام برمیدارند.
در قرآن نیز آیاتی وجود دارد که با اشاره به حدود و مرزهای رفتاری، از آن به عنوان حدود الهی یاد می کند. مانند آیه «تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ» (بقره(2): 187). برخی از مهمترین راهبردهای کنترل تحدیدی در عرصه فعالیت های اقتصادی و بازار که از سیره امام علی(ع) استنباط شده در ذیل مورد بررسی قرار می گیرند:
1-1. رعایت مساوات و برابری
امام علی(ع) در راستای اقدامات عدالت ورزانه خویش با تأکید بر رعایت مساوات و برابری با هرگونه تبعیض، انحصارطلبی، رانت خواری و نادیده گرفتن حقوق دیگران به شدت برخورد می کرد. در راستای همین موضوع در آغازین روزهای پذیرش حکومت، مسأله مساوات و برابری را مورد توجه قرار می دهند و می فرمایند:
به خدا سوگند، بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلى آن باز مى گردانم؛ گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانى خریده باشند؛ زیرا در عدالت، گشایش براى عموم است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمّل ستم براى او سخت تر است (نهج البلاغه، خطبه15).
ایشان در همین راستا به «مالک اشتر» سفارش می کنند:
به هیچ کدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین را واگذار مکن و به گونه اى با آنان رفتار کن که قراردادى به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند، مانند آبیارى مزارع یا زراعت مشترک که هزینه هاى آن را بر دیگران تحمیل کنند، در آن صورت سودش براى آنان و عیب و ننگش در دنیا و آخرت براى تو خواهد ماند. حق را به صاحب حق، هر کس که باشد، نزدیک یا دور، بپرداز (همان، نامه53).
واگذاری زمین در سخنان ایشان به عنوان یکی از مصادیق واگذاری امتیاز به اطرافیان است که موجب تبعیض و عدم تحقق مساوات و برابری می باشد.
یکی از مهمترین حوزه هایی که ممکن است واگذاری امتیازات ویژه در آن یافت شود، حوزه مسائل مالی؛ مخصوصاً فعالیت های مربوط به بازار می باشد. بازار مهمترین عرصه ای است که امکان تحقق تبعیض و نابرابری در آن وجود دارد. برخی از سخنان امام علی(ع) در مذمت بازار ناظر به این دلیل است. چنانچه به «حارث همدانی» فرمودند: «بازار جای حاضرشدن شیطان و برانگیخته شدن فتنه می باشد» (نهج البلاغه، نامه69).
بازار به عنوان مظهر و نمود روشنی از مظاهر دنیا میتواند بسیار فریبا باشد و انسان را از رعایت عدالت و مساوات بازدارد. توجه امام علی(ع) به رعایت مساوات و برابری و برخورد با هرگونه تبعیض و نابرابری، حیطه رفتار برای تمام متصدیان و زمامداران را نمایان می سازد. مذمت ایشان در خصوص بازار نیز به این موضوع اشاره دارد که در بازار و مسائل مرتبط با آن، امکان هرگونه نابرابری و نادیده گرفتن مساوات وجود دارد.
بنابراین، مهمترین عرصه ای که باید مساوات و برابری در آن مورد توجه قرار بگیرد، بازار و حوزه های مرتبط با آن می باشد. ازاین رو، ایشان از طریق سازوکارهای رسمی، یکی از حیطه های رفتار در عرصه بازار و فعالیت های مرتبط با آن را رعایت مساوات و برابری ذکر می کنند و متصدیان و متولیان بازار را ملزم می کنند تا در معاملات و روابط اقتصادی از این حیطه عدول نکنند.
2-1. عدم احتکار
احتکار به معنای نگهداری طعام و به انتظار گران شدن آن است (جوهری، 1407ق، ج2، ص635). در بیشتر فرهنگ های لغت اصلی و معتبر زبان عربی نیز احتکار، نزدیک به این معنا آمده است (ابن منظور، 1414ق، ج2، ص128؛ حسینیزبیدی، 1414ق، ج6، ص300 ماده حکر). در اصطلاح نیز احتکار عبارت است از: حبس گندم، جو، خرما، کشمش و روغن حیوانی و خودداری از فروش آنها (طوسی، 1400ق، ص374؛ امام خمینی، 1415ق، ج3، ص410).
احتکار موجب بروز فساد در بازار و مانع توسعه اقتصاد است و چون اگر فروشندگان و بازاریان به عنوان ارکان اجرایی نظام اقتصادی که در تعامل مستقیم با مردم هستند، کنترل نشوند ممکن است دست به احتکار زده و بازار اسلامی را با چالش مواجه ساخته و زندگی و معاش مردم را با تهدیدات جدی مواجه سازند.
ازاینرو، امام علی(ع) به منظور کنترل بازار، یکی از ویژگیهای بازار مطلوب و اقتصاد سالم را فقدان پدیده احتکار در بازار برمیشمارند و همواره تجّار و کسبه بازار را نسبت به آن برحذر میدارند. ایشان در نامهای که در قالب فرمان حکومتی به مالک برای فرمانداری مصر مینویسند، در آن یادآور این نکته مهم میشوند و میفرمایند:
این را هم بدان که در میان بازرگانان، کسانى هم هستند که تنگ نظر و بدمعامله و بخیل و احتکار کننده اند که تنها با زورگویى به سود خود مى اندیشند و کالا را به هر قیمتى که مى خواهند مى فروشند که این سودجویى و گران فروشى براى همه افراد جامعه زیانبار و عیب بزرگى بر زمامدار است. پس، از احتکار کالا جلوگیرى کن که رسول خدا(ص) از آن جلوگیرى مى کرد، .....کسى که پس از منع تو احتکار کند، او را کیفر ده تا عبرت دیگران شود (نهج البلاغه، نامه53).
در نامهای هم که به رفاعه مینگارند، دستور میدهند تا مدیرانی که در عرصه بازار و اقتصاد اسلامی موجب بروز ناهنجاری و احتکار شدهاند را مورد کنترل شدید قرار داده و به شدت با آنها برخورد کند (ابنحیون، 1385ق، ج 2، ص36).
بنابراین، امام(ع) با ارسال نامه به مدیران و متولیان، یکی از محدوده های رفتار در عرصه بازار و فعالیت های اقتصادی را احتکارنکردن و برخورد با عاملان احتکار برمی شمارند و از این طریق، تلاش می کنند تا رفتارهای آنها را مورد هدایت و کنترل قرار دهند.
پی نوشت:
Lewis.
Market.
Organizational Forms of Control.
William Ouchi.
Hatch.
clan control.
Boundary System.
Diagnostic Control System.
Interactive Control System.
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3. آرسالامون، مایکل و استوارت، النور دبلیو، بازاریابی (افراد واقعی، انتخاب های واقعی)، تهران: مهربان نشر، 1389.
4. ابروش، رضا، «بررسی سازوکارهای نظام کنترل تعاملی در سیره امام علی7»، فصلنامه اسلام و پژوهش های مدیریتی، سال دوم، ش1، 1391.
5. ابن حیون، نعمان بن محمدمغربى، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج2، قم: مؤسسه آل البیت:، چ2، 1385ق.
6. ابن عساکر، ابوالقاسم على بن حسن بن هبهاللّه شافعى دمشقى، تاریخ مدینه دمشق ، ج42، بیروت: دار الفکر، 1415ق.
7. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، ج2، بیروت: دارالفکر، چ3، 1414ق.
8. الوانی، سیدمهدی، مدیریت عمومی، تهران: نشر نی، چ35، 1389.
9. امام خمینی، سیدروح الله، کتاب البیع، ج3، قم: انتشارات جامعه مدرسین، چ5، 1415ق.
10. پروشانی، ایرج، «شهر و بازار در دوره اسلامی»، دانشنامه جهان اسلام، تهران: مؤسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی، بی تا.
11. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، محقق: محمد صفایی، ج1، قم: اسراء، چ7، 1389.
12. --------------، تسنیم، محقق: علی اسلامی، ج2، قم: اسراء، چ6، 1389.
13. --------------، سرچشمه اندیشه، محقق: عباس رحیمیان، قم: اسراء، چ5، 1386.
14. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح اللغه، ج2، بیروت: دارالعلم للملایین، چ4، 1407ق.
15. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج17و18، قم: مؤسسه آل البیت:، 1409ق.
16. حسینی زبیدی، محمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج6، بیروت: دارالفکر، 1414ق.
17. دلشاد تهرانی، مصطفی، دولت آفتاب، تهران: انتشارات دریا، 1379.
18. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن ، بیروت: دار القلم الدار الشامیه، 1412ق.
19. ربعی قزوینی(ابن ماجه)، ابوعبدالله، سنن ابن ماجه، بیروت: دارالمعرفه، 1419ق.
20. روستا، احمد، ونوس، داور و ابراهیمی، عبدالحمید، مدیریت بازاریابی، تهران: سمت، 1389.
21. زاهدی وفا، محمدهادی و ناسخیان، علی اکبر، تحلیل ساختار و نظریه بازار، انتشارات دانشگاه امام صادق7، 1391.
22. سالواتوره، دومینیک، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه حسن سبحانی، تهران: نشر نی، چ6، 1372.
23. شریف قرشى، باقر، موسوعه الإمام أمیر المؤمنین على بن أبى طالب7 ، بی جا: مؤسسه الکوثر، 1423ق .
24. شوشتری ، قاضى نورالله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل ، ج8 و18، قم: مکتبه آیهالله المرعشى النجفى ، 1409ق.
25. طباطبایى، سیدمحمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج10، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ5 ، 1417ق.
26. طوسی، ابوجعفرمحمدبن الحسن بن علی، النهایه، بیروت: دارالکتب العربی، چ2، 1400ق.
27. ---------------------------، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، 1411ق.
28. مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، ج1، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، چ8، 1380.
29. مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج13، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، 1360.
30. یعقوبی، احمدبن أبى یعقوب اسحاق بن جعفربن وهب بن واضح، تاریخ یعقوبى ، ج2، بیروت: دار صادر، بى تا.
31. Daft, Richard L, Organization Theory and Design, 10edition ,USA: copyright by Cengage Learning, 2010.
32. Daft, Richard L & Marcic. Dorothy, Understanding Management, USA: South-Western Cengage Learning, 2009, 6 edition.
33. Simons, Robert, Levers of Control How Managers Use Innovative Control Systems to Drive Strategic Renewal, USA, Harvard Business School,1995.
34. -------------------, Performance Measurement and Control Systems for Implementing Strategy, USA, Prentice-Hall,2000.
35. Lewis, James.P. Project Planning, Scheduling and Control, New York: McGraw-Hill, 3edition, 2001.
36. Koontz, Harold and Weihrich, Heinz, Management :A global perspective, New York: McGraw Hill, 12 Edition, 2006.
37. Hatch, Mary Jo, Organization Theory: Mdern Symbolic and Postmodern Perspective, New York: Oxford University Press, 1997.
38. Schermerhorn, John R, Core Concepts of Management, USA: john Wiley, 2004.
39. Sargut, Gokce and gunter, Rita, learning to live with complexity, USA: Harvard business review, 2011.
40. Harlez, Yannick de and Rongé, Yves De, Interactive Control Systems: Review and Discussion of the Empirical Literature, Paper presented at the Management Accounting Research Conference, Birmingham Aston Business School, November, 2008.
WWW.Webster-Dictionary.org.
WWW.Pajoohe.com.
نویسندگان:
رضا ابروش: دانشجوی دکتری رشته مدیریت رفتاری و پژوهشگر پژوهشگاه بین المللی جامعه المصطفی(ص).
علی جابری: عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
فصلنامه حکومت اسلامی شماره 79
ادامه دارد...
ارسال نظر