یکی از پاسخ‌های اساسی که کارشناسان به سئوال چگونگی انتخاب دانلد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا می‌دهند، توجه وی به اقتصاد ملی است.

ترامپ چه از زمانی که به عنوان نامزد شاخص جمهوری‌خواهان در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده مطرح شد و چه حالا که بر صندلی ریاست کاخ سفید تکیه می‌زند برنامه و اقدامات خود را در راستای تقویت تولید داخلی و حمایت از کالای آمریکایی متمرکز ساخته است. فارغ از اینکه منتقدانش چه نظری درباره برنامه‌هایش دارند و اقداماتش چه نتایجی در امریکا بر جای خواهد گذاشت، هدف او در تقویت تولید داخلی و توجه به نیروهای کار امریکایی کاملا مشخص است.

تمرکز ترامپ بر حوزه اقتصاد که بعضا با تغییرات بنیادین همراه است،‌ حساسیت‌های بسیاری را برانگیخته است. بر همین اساس انتخاب وی به عنوان رئیس‌جمهور بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا را باید مهمترین رخدادی دانست که بر آینده اقتصاد جهان تاثیر خواهد گذاشت.

درگیری‌های اساسی ترامپ با چین و کشیدن دیوار در مرز با مکزیک نیز بیشتر ابعاد اقتصادی دارد. بیشتر محصولات شرکت اپل در خاک چین تولید می‌شود این امر باعث شده تا منتقد‌های زیادی نسبت به این سیاست وجود داشته باشد، اپل به همین منظور حدود سه سال پیش کمپین ساخت آمریکا را راه‌اندازی کرد. ترامپ هم خواستار آن شد که کارخانجات اپل را به داخل خاک امریکا منتقل کنند و برای این منظور نیز قول تخفیف مالیاتی داد. [1]

ترامپ اعتقاد راسخی به تولید ملی دارد، او در روز تحلیف خود از همه خواست کالا‌های آمریکایی بخرند و به استخدام افراد آمریکایی بپردازند. وی در بخشی از اظهاراتش گفت: «از این لحظه به بعد، قرار است آمریکا اولویت اول باشد. ما از دو اصل ساده تبعیت خواهیم کرد: خریدن جنس آمریکایی و استخدام افراد آمریکایی.»

ترامپ پیشنهاد کرده است که ۳۵ درصد تعرفه وارداتی بر مکزیک و ۴۵ درصد تعرفه وارداتی بر چین وضع شود. اگر تعرفه واردات از مکزیک و چین به ترتیب به ۳۵ و ۴۵ درصد افزایش یابد، متوسط نرخ تعرفه موثر ایالت متحده به میزان ۱۱ الی ۱۶ واحد درصد افزایش یافته و از ۱.۵ درصد، تقریباً به ۱۳ درصد می‌رسد این نرخ از جنگ جهانی دوم به بعد هرگز مشاهده نشده است. همه این موارد نشان دهنده عزم ترامپ برای تقویت تولید و اقتصاد داخلی آمریکاست. ترامپ در این اقتصاد سخت و تمامیت‌خواه آمریکایی قطعا برای دیگران خصوصا رقبای مانند چین که آنان را متقلب می‌خواند جایی باز نمی‌کند.

متاسفانه این در صورتی است که نگاه کاملا معکوسی در سیستم دولت روحانی حاکم است. در همین راستا دولت یازدهم مسائل مختلف کشور و مسائل ملموس و محسوس جامعه که عمدتاً اقتصادی و معیشیتی مثل اشتغال و تورم است را به تغییر در روابط خارجی ارجاع داد و در تلاقی روابط خارجی، مسئله رفع تحریم‌ها و توافق با 1+5 را اساس و هسته مرکزی قرار دارد.

مهمترین مصداقی که این رویکرد را نشان می‌دهد جمله معروف رئیس‌جمهور است که حتی آب خوردن، محیط زیست، ازدواج و اشتغال جوانان را وابسته به رفع تحریم‌ها دانست و این موضوع نگاه جامعه ایرانی را به خارج سوق داد. بر اساس گسترش همین نگرش در جامعه بود که رکود دامنگیر اقتصاد شد و همه برای یک اتفاق شگرف اقتصادی منتظر ماندند. برجام نیز نتوانست بر این معضل اقتصادی فائق آید و به قول کارشناسان برجام اتفاق افتاد اما برجام برای جامعه به ما هو برجام موضوعیت نداشت؛ چراکه اساسا قفل موضوعات داخلی با مسائل خارجی قابل حل نیست.

این درحالی است که رهبر معظم انقلاب همواره به موضوع تولید داخلی و ارزش‌گذاری بر کالای ایرانی ذیل موضوع محوری اقتصاد مقاومتی تاکید داشته‌اند که به نظر می‌رسد با ظهور ترامپ در امریکا اینک بیشتر از گذشته موضوع اقتصاد مقاومتی اهمیت می‌یابد. اینکه ترامپ هم به نوعی به اقتصاد داخلی تاکید دارد و سهمی برای غیر امریکایی‌ها برای اقتصاد حتی شرکای نزدیک از جمله اروپایی‌ها قائل نیست نشان می‌دهد که ایدئولوژی نگاه به خارج که توسط دولت یازدهم در جامعه و فضای سیاسی کشور بسط و گسترش یافت بیش از پیش شکست خورده است و نمی‌توان با آن در دوران ریاست جمهوری ترامپ در امریکا به اهداف خاصی رسید.