فراتحلیلی بر «برجام»
نقش شبکه نفوذی در عرصه رسانهها، شبکههای مجازی و محافل اقتصادی در ایجاد فضای داخلی برای این الگو این روزها غیرقابل انکار است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- عباس حاجینجاری- فراتحلیلی بر «برجام»روند مذاکرات هستهای در دو سال اخیر و پیامدهای آن را میتوان نقطه ثقلی در روند تحولات انقلاب اسلامی قلمداد کرد؛ نقطه ثقلی که به رونمایی از الگوی جدید نظام سلطه در تقابل با انقلاب اسلامی انجامید. تأمل در مؤلفههای این دوران واجد فرصتها و تهدیداتی برای نظام اسلامی است که اجمالاً به آن اشاره میشود:
اول: نظام سلطه تاکنون دو الگو را طی بیش از سه دهه علیه نظام اسلامی تجربه کرده است. الگوی اول الگوی براندازی مستقیم بود. در طول دهه اول انقلاب تمامی ظرفیت نظام سلطه در گروههای تروریستی و پادوهای منطقهای امریکا در قالب جنگ نیابتی صدام علیه ایران به کار گرفته شد و حتی در سالهای پایانی جنگ نیز امریکاییها با زدن سکوهای نفتی، ناوهای جنگی ایران و هواپیمای مسافری خود علناً وارد معرکه درگیری با نظام اسلامی شدند. این الگو به رغم تحمیل هزینههای انسانی و مالی گسترده بر ایران، نتیجهای جز تثبیت نظام اسلامی، تعمیق ارزشهای اسلامی و انقلابی در داخل، صدور انقلاب اسلامی و تولد سرپنجهها در سواحل مدیترانه و اقصی نقاط جهان اسلام و احیای مقاومت فلسطین نداشت و البته این سردمداران نظام سلطه و پادوهای منطقهایاش بودند که ناکام شدند.
دوم: پس از پایان جنگ استراتژی دشمن بر براندازی از درون با بهرهگیری از عوامل داخلی استوار شد. این استراتژی هم که جنگ نرم و تهاجم فرهنگی دشمن و تحریمهای فلجکننده اقتصادی مؤلفههای اصلی آن بود، اگرچه فتنه نهایی نظیر فتنه تیر 78 و خرداد 88 را بر ایران تحمیل کرد و چالشهای جدی را نیز در عرصههای فرهنگی و اجتماعی در پی داشت و دارد اما باز هم دشمنان را به اهداف خود نرساند. در این الگو عناصر مخالف نظام حتی با سابقه انقلابی به عنوان سرپل دشمن محور اصلی این براندازی بودند. اتکای بیگانگان به این عناصر و عدم اطلاع دقیق از تحولات درونی ایران، به رغم سرمایهگذاری چندساله از دلایل اصلی ناکامی دشمن بود. خانم کلینتون وزیر خارجه اسبق امریکا و نامزد کنونی حزب دموکرات برای ریاست جمهوری آینده امریکا هفته گذشته بر همین نکته تأکید و دلیل ناکامی امریکا را عدم شناخت از محیط ایران اعلام کرده بود.
سوم: الگوی نظام سلطه در گام سوم به تعامل از کانالهای رسمی و نفوذ در مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری نظام متکی است. درخواست بازگشایی دفتر حفظ منافع، درخواست مذاکره تلفنی و گفتوگو به بهانههای مختلف، اصرار بر همکاری در موضوعات مشترک منطقهای، درخواست حذف شعار مرگ بر امریکا و ... و این در حالی است که سرپلهای داخلی، بر همین نکات و ضرورت تعامل تأکید دارند به گونهای که در هفتههای گذشته نامهنگاری به رئیسجمهور برای حذف شعار مرگ بر امریکا در مراسم مذهبی، انقلابی، نامهنگاری به کنگره برای پذیرش برجام ... بخشی از این تحرکات را نشان میدهد. نقش شبکه نفوذی در عرصه رسانهها، شبکههای مجازی و محافل اقتصادی در ایجاد فضای داخلی برای این الگو این روزها غیرقابل انکار است.
چهارم: دور جدید مذاکرات هستهای در دولت یازدهم، اگرچه از منظر ایران با هدف لغو تحریمهای اقتصادی، اعتمادزایی نسبت به روند فعالیتهای هستهای، تثبیت حق غنیسازی هستهای ایران و ... مبتنی بر تاکتیک نرمش قهرمانانه آغاز شده بود، اما امریکاییها به رغم ادعای مهار توان ایران برای تولید بمب اتمی، به سرعت اهداف اصلی خود را از این دور مذاکرات آشکار کردند. اظهارات صریح اوباما و دیگر مسئولان کاخ سفید بر ضرورت ایجاد تغییر در ایران، دخالت صریح در مسائل انتخابات ایران و آرزوی پیروزی یک جریان سیاسی در انتخابات آتی خبرگان و مجلس شورای اسلامی و... نشان دادند که در روند مذاکرات اهدافی فراتر از هستهای را دنبال میکنند.
پنجم: یکی از پیامدهای مهم «برجام» رونمایی از اهداف پنهان دشمنان در روند مذاکرات هستهای بود. از اظهارات صریح و مداخلهجویانه مسئولان امریکایی و اروپایی در مسائل داخلی ایران و آرزوی تغییر در محیط سیاسی و حمایت از جریان اصلاحات نمیتوان به آسانی گذشت. این امر اگرچه ممکن است برای نسل اول و دوم انقلاب چندان غیرمنتظره نباشد، اما برای نسل سوم و جوانان ایران اسلامی این پدیده حاوی درسها و عبرتهای زیادی نیست.
ششم: روند مذاکرات برای روشن شدن ماهیت جریانهای داخلی نیز تجربه ارزشمندی بود، چراکه به سرعت ماهیت برخی از جریانهای داخلی را آشکار کرد. تأکید بر حذف شعار مرگ بر امریکا، تحریف اندیشه و افکار امام (ره)، تحقیر نیروهای مؤمن به انقلاب با مارک «افراطگرایی» و شتابزدگی در بهرهبرداری سیاسی از برجام برای مقابله سیاسی، نشان داد که دغدغه اصلی آنها در حمایت از روند مذاکرات نه حل مسائل و مشکلات مردم بلکه انگیزههای جناحی و سیاسی است و نشان داد که اینها برای «تعامل» راغبتر از دشمنانند.
هفتم: هشدارهای صریح مقام معظم رهبری به نیروهای مؤمن به انقلاب و ضرورت بصیرت و حفظ روحیه انقلابی، را باید نقشه راهی برای گذر هوشمندانه از این فراز از تاریخ انقلاباسلامی دانست. ایشان در دیدار فرماندهان سپاه تلاش دشمن برای نفوذ را از تهدیدات بزرگ انقلاب اسلامی دانستند و یادآور شدند: نفوذ اقتصادی و امنیتی البته خطرناک است و پیامد سنگینی دارد، اما نفوذ سیاسی و فرهنگی دشمن خطر بسیار بالاتری دارد که همه باید مراقب آن باشند. ایشان سرمایهگذاری سنگین دشمنان برای نفوذ فرهنگی و تغییر تدریجی باورهای مردم را یادآور شدند و افزودند: در زمینه سیاسی نیز به دنبال نفوذ در مراکز تصمیمگیری و اگر نشد در مراکز تصمیمسازی هستند که در صورت تحقق این توطئه، جهتگیریها، تصمیمات و حرکت عمومی کشور، براساس خواست و اراده بیگانگان تنظیم و اجرایی خواهد شد. ایشان در عین حال با تأکید بر ضرورت بیداری عمومی در مقابل این ترفند، ارتقای بصیرت و حفظ و تقویت روحیه انقلابی را عاملی مؤثر در شکست دشمنان دانستند.
ارسال نظر