پايگاه خبري تحليلي «پارس»- يارانه نقدي دو سياست است نه يک سياست. حذف يارانه ها به علاوه جبران درآمدي به صدمه ديدگان. بنابراين بر خلاف تصور مردم اين دو سياست کاملن مستقل هستند. همچنين اطلاع دولت از ميزان و نحوه درآمد و ثروت افراد يک حق منطقي و طبيعي و عرفي همه جايي است. همه جاي دنيا همين کار صورت مي گيرد. در اين زمينه با دكتر جواد صالحي اصفهاني استاد تمام اقتصاد دانشگاه ويرجينيا و استاد مدعو در دانشگاه هاروارد، پنسيلوانيا و آکسفورد گفتگو كرديم. دكتر صالحي اصفهاني در اين زمينه معتقد است: رشد يعني اينکه شرايطي ايجاد شود که افراد از خانه ‌شان بيايند بيرون و يک کار مفيد انجام دهند. افرادي که به اين ترتيب از زير خط فقر بيرون مي‌آيند احساس خيلي بهتري دارند تا افرادي که آنجا مي‌نشينند، يکي برايشان چيزي بياورد. 

دكتر جواد صالحي اصفهاني استاد تمام اقتصاد دانشگاه ويرجينيا در گفتگو با پايگاه خبري تحليلي «پارس» اظهار داشت: در مملکتي که مردم موظف نيستند اظهارنامه مالياتي راجع به درآمد شان پر کنند، شناسايي افراد فقير کار سختي است. 

وي افزود: در آمريکا قيد قانوني محکمي وجود دارد که مثلاً فرض کنيد اگر يکي دروغ گفت چند سال زندان برود. اتفاقا مجازات زندان بالايي هم براي دروغ گفتن در اظهارنامه مالياتي در نظر گرفته شده است. در آمريکا وقتي که زمان پر کردن اظهارنامه ماليات مي‌شود، همه دستان ‌شان مي‌لرزد. براي اينکه اگر دروغ بگويند و ثابت شود، محکوميت سختي در انتظارشان است. اين طور نيست که جريمه بدهند و تمام. شرکت‌ها را ممکن است جريمه کنند اما افراد را به زندان مي‌برند. 

استاد اقتصاد دانشگاه ويرجينيا در مورد بازتوزيع ثروت در جامعه گفت: در کشور نفت‌خيز مساله عادلانه هزينه و مصرف کردن درآمد نفت خيلي مهم است. اول بايد از آنجا شروع کرد که اگر هيچ نوع باز‌توزيعي از افراد مرفه به فقير نداشته باشيم و اگر فرض اين است که همه افراد جامعه با هم مساوي هستند، بايد حداقل به اندازه درآمد سرانه نفت به افراد بپردازيم. 

وي افزود: اگر فرض کنيم کشور ما 70 ميليارد درآمد نفت و 70 ميليون هم جمعيت دارد، سالي هزار دلار بايد به مردم داده شود و اگر کساني هستند که کمتر از سالي هزار دلار کسب مي‌کنند به آنها اجحاف شده است. 

وي اضافه كرد: حالا شما مي‌توانيد هزار دلار را به هزار جور به آنها برسانيد. فرض کنيد افراد فقير را شناسايي کرديد که فرض خيلي بزرگي است. مي‌توانيد به سرپرست خانوار کمک نقدي بدهيد.

دكتر صالحي اصفهاني در مورد روش هاي توزيع ثروت گفت: بعضي از اقتصاددانان معتقد به کمک نقدي هستند ولي اکثر اقتصادداناني که روي توسعه کار مي‌کنند خانواده را نه به يک صورت واحد که حداقل به صورت سه گروه مي‌بينند: مرد خانوار، زن خانوار و بچه‌ها. توزيع اين درآمد نقدي بين اين سه گروه خيلي مهم است و اثرات و عواقب اقتصادي-‌توسعه‌اي دارد. 

وي افزود: اگر کسي را شناسايي کرديم و تصميم گرفتيم مثل يارانه‌هاي انرژي کمک نقدي بدهيم بايد دست کم اين کمک را بين زن خانوار و مرد خانوار به طور مساوي تقسيم کنيم و حتي به زن خانوار بيشتر بدهيم. چون مطالعات نشان مي‌دهد زن خانوار مصرف را بيشتر به سمت مصارف آموزش و بهداشت بچه‌ها مي‌برد. 

استاد اقتصاد دانشگاه ويرجينيا خاطرنشان ساخت: مشکل اصلي فقر اين نيست که يک نفر رنج مي‌کشد. مشکل اصلي اين است که بچه‌هاي آنها هم آينده‌اي ندارند. ممکن است خود فرد فقير مثلاً تنبل باشد و کار نکند، ولي همه کس قبول دارند که بچه‌هاي آن خانواده هيچ گناهي ندارند که پدرشان فقير است. 

وي افزود: مساله فقر در يک سطحي مساله بچه‌هاي آن خانواده است. در يک سطح ديگر ممکن است مثلاً به جاي کمک نقدي در نوع مصرف محدوديت‌هايي در نظر گرفته شود. مثلاً کارت غذا به افراد فقير بدهيم. کارت‌هاي شارژي که فقط مي‌توان با آن غذا دريافت کرد.

وي اضافه كرد: در آمريکا اين کار را مي‌کنند. آن خانواده‌هايي که تحت برنامه رفاه هستند، کارت مي‌گيرند که با آن مي‌توانند مواد غذايي بخرند. اما در اين مورد سختگيري‌هاي خوبي وجود دارد يعني کوکاکولا جزو مصرف غذايي نيست چون بچه از آن فايده‌اي نمي‌برد. اين کار سخت و پيچيده ولي با هدف درست است. چون مي‌خواهند اين کمک مثلاً هزينه سينما رفتن نشود. چون فرض کنيد من به عنوان آدم مرفه مسووليتي درباره سينما رفتن سرپرست خانوار ندارم ولي در مورد شير و غذايي که به بچه برسد، مسووليت مي‌پذيرم

دكتر صالحي اصفهاني در توضيح چگونگي پرداخت يارانه ادامه داد: نمي‌خواهم ساده‌انگاري کنم که بعد از آن ديگر هيچ نوع مشکلي پيش نمي‌آيد ولي در اين جهت حرکت کردن خيلي مهم است و شکي ندارم که امکان‌پذير است. اما قسمت سوم و چهارم که الان من مي‌خواهم در اين مقوله بگنجانم، کالاهايي را دربر مي‌گيرد که هرچه پول به خانوارها بدهيم قادر به تهيه آن نيستند. آنها کالاهاي عمومي هستند. مثلاً در يک روستا که جوانان بيکار هستند و تغذيه‌شان هم بد نيست، يک ورزشگاه يا استخر شنا اهميت زيادي پيدا مي‌کند. چون هر چقدر پول به اين خانوارها بدهيد ممکن است خرج ورزش نشود. 

وي افزود: چون اگر در محله بگويند که راي بدهيد که ورزشگاه مي‌خواهيم، هر کسي مي‌گويد که ديگري پولش را خواهد داد. من پول خودم را نگه مي‌دارم و مي‌گويم نيازي به ورزشگاه ندارم، شما اگر مي‌خواهيد بسازيد. اينجا دولت تصميم مي‌گيرد که اين يارانه نقدي يعني کمک به فقرا براي بهبود خدماتي مثل برق، آب، فاضلاب، گاز، جاده، جمع کردن زباله و ساخت ورزشگاه براي جوانان هزينه شود. 

استاد دانشگاه ويرجينيا گفت: فکر مي‌کنم بسته به نوع جامعه، سطح توسعه جامعه و درک جامعه، کمک کردن به فقرا در اين سطوح قرار مي‌گيرد. راحت‌ترين سطح شناسايي، سرپرست خانوار است که بايد به آن پول بدهيم. کاري که ما الان مي‌کنيم. از آن سخت‌تر تقسيم اين پول بين زن و مرد خانواده است. از آن سخت‌تر رساندنش به سطحي است که درآمد نقدي مصارفش محدود به چيزهايي شود که به بهبود تغذيه و آموزش بچه‌ها کمک مي‌کند. بعد مي‌رسيم به مساله بهبود کيفيت زندگي در آن محله، در حدي که کالاهاي عمومي بايد باشد. 

وي تاكيد كرد: در کشورهايي که اظهارنامه‌هاي مالياتي عموميت ندارد، شناسايي از طريق جغرافيايي که به آن جغرافياي فقر مي‌گويند راه مناسبي است که تقريباً در بسياري کشورها جا افتاده است. اين کار باعث مي‌شود تعداد افرادي که ممکن است پول بگيرند در حالي که فقير نيستند پايين‌تر بيايد. 

وي به مباحث جامعه شناسي پرداخت نقدي يارانه پرداخت و گفت: بين خانواده‌اي که منتظر است در را بکوبند و پول يا غذايي برايش بياورند با خانواده‌اي که پدر صبح مي‌رود بيرون و شب برمي‌گردد، فرق بزرگي است. اين تلاش واقعاً خانواده را داخل جامعه مي‌کند. 

وي افزود: رشد اقتصادي بالاخره با اشتغال همراه است. رشد يعني اينکه شرايطي ايجاد شود که افراد از خانه‌شان بيايند بيرون و يک کار مفيد انجام دهند. افرادي که به اين ترتيب از زير خط فقر بيرون مي‌آيند احساس خيلي بهتري دارند تا افرادي که آنجا مي‌نشينند، يکي برايشان چيزي بياورد. 

استاد اقتصاد دانشگاه ويرجينيا به طرحهاي معطوف به اصلاح الگوي مصرف انرژي اشاره كرد و گفت: ايراني‌ها مثل همه مردم دنيا به قيمت‌ها خيلي توجه مي‌کنند. بازار شيشه دوجداره در ايران خيلي داغ مي شود. چرا؟ براي اينکه مردم مي‌بينند پولي را که دارند از يارانه نقدي مي‌گيرند، دور مي‌ريزند. پس خانه‌هايشان را به نحوي مي‌سازند که حرارت را حفظ کند. مردم بيشتر وسايل نقليه عمومي سوار مي‌شوند.

دكتر صالحي اصفهاني افزود: اگر هزينه مصرف انرژي بالا رفته مردم يک جابه‌جايي در هزينه‌ها خواهند کرد. شکي نيست که ايراني‌ها هيچ فرقي با بقيه مردم ندارند. فقط بايد کمي صبور بود. يک‌ساله اين کار انجام نمي‌شود. در آمريکا مصرف انرژي را در يک دوران20-10 ساله 40 درصد پايين آوردند. در ايران هم پنج سال شما صبر کنيد تفاوت را خواهيد ديد. به شرطي که قيمت واقعي انرژي بالا بماند؛ نه اينکه با تورم سه، چهار سال ديگر کاملاً از بين برود و ديگر قيمتش به چشم نيايد. اگر بالا بماند خواهيم ديد که مردم رفتارشان را عوض خواهند کرد و ايران به جاي بالاترين مصرف‌کننده انرژي براي هر دلار توليد ملي به يک کشور ميانه تبديل مي‌شود.