به گزارش پارس به نقل از فارس، سلفی گری تکفیری به گرایش گروهی از سلفیون گفته می شود که مخالفان خود را کافر می شمارند و مطرح ترین آنان « وهابیت تکفیری» با محوریت عربستان سعودی است.

وهابیت تکفیری یکی از مشکلات دنیای کنونی مسلمانان (شیعه و سنی) است. آنها با اتهام های ناشایستی که به شیعیان می زنند باعث گمراهی مسلمانان و عده زیادی از مردم دنیا می شوند. گروه آیین و اندیشه خبرگزاری فارس بر آن است تا در سلسله مطالبی، به عمده ترین شبهاتی که وهابیت درباره شیعیان مطرح می کند پاسخ گوید.

یکی از شبهات وهابیت این است که یزید، توبه کرده است و لعن کردن او جایز نیست.

پاسخ:

۱- لعن، نوعی نفرین کردن و نشانه جدا بودن و دوری مسیر طرفین (حق و باطل) از یکدیگر است و قرآن کریم در بیش از ۲۵ آیه از لسان خداوند یا فرشتگان یا مومنین، دشمنان ایشان را لعن می کند مانند:

إنّ الله لعن الکافرین وأعدّ لهم سعیرا (الاحزاب۶۴)

وغضب الله علیه ولعنه وأعدّ له عذابا عظیما (النساء۹۳)

اولئک الذین لعنهم الله ومن یلعن الله فلن تجد له نصیرا (النساء۵۲)

وعد الله المنافقین والمنافقات… نار جهنم هی حسبهم ولعنهم الله (التوبه ۶۸)

إنّ الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا والآخرة (الاحزاب ۵۷)

ثمّ نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین (آل عمران ۶۱)

ألا لعنة الله علی الظالمین (هود ۱۸)

ویفسدون فی الارض اولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار (الرعد۱۳)

پس این کار، موافق قرآن کریم است.

۲- هیچ دلیلی بر توبه کردن یزید موجود نیست، نه نزد شیعه و نه نزد اهل سنت؛ بلکه روایات بر ضد آن است چه نزد شیعه و چه نزد اهل سنت. حتی کسانی که از اهل سنت می خواهند به نحوی منکر لعن یزید شوند می گویند: شاید در آخر عمر توبه کرده باشد!

۳- در مورد لعن وی باید گفت که اکثر علمای اهل سنت نیز لعن یزید را جایز و حتی واجب می دانسته اند. حتی ابن جوزی از علمای بزرگ اهل سنت در این زمینه کتاب دارند: الرد علی المتعصب العنید المنکر للعن یزید (رد بر شخص متعصب وکینه توزی که لعن یزید را قبول ندارد! )

وی در کتاب خویش در این زمینه می گوید: ان انکاره على من استجاز ذم المذموم ولعن الملعون من جهل صراح، فقد استجازه کبار العلماء، منهم الامام احمد بن حنبل (رضى اللّه) وقد ذکر احمد فى حق یزید ما یزید على اللعنه. (الردّ على المتعصّب العنید ص ۱۳. )

اینکه (ابن تیمیه) منکر جایز بودن بدگویی از این شخص ناپاک و لعن کردن این شخص ملعون شده است، گمراهی آشکار است؛ زیرا این عمل را بزرگان علما از جمله احمد بن حنبل، لعن او را جایز دانسته اند؛ و احمد بن حنبل در مورد یزید کلامی گفته است که از لعنت نیز بیشتر است.

کلام ذهبی از علمای بزرگ اهل سنت نیز جالب است. وی در مورد لعن یزید از احمد بن حنبل رییس فرقه حنابله روایتی نقل می کند بدین مضمون که: و توقف جماعة فی لعنته یعنی یزید مع أنه عندهم ظالم وقد قال تعالى ألا لعنة الله على الظالمین وقد سأل منها أحمد بن حنبل عن یزید فقال هو الذی فعل ما فعل و قال له ولده صالح إن قوما ینسبوننا إلى تولی یزید فقال یا بنی وهل یوالی یزید أحد یؤمن بالله والیوم الآخر فقال لم لا تلعنه قال وکیف لا ألعن من لعنه الله قال تعالى فهل عسیتم إن تولیتم أن تفسدوا فی الأرض وتقطعوا أرحامکم أولئک الذین لعنهم الله فأصمهم وأعمى أبصارهم فهل یکون فساد أعظم من نهب المدینة وسبی أهلها وقتل سبعمائة من قریش والأنصار وقتل عشرة آلاف ممن لم یعرف من عبد أو حر حتى وصلت الدماء إلى قبررسول الله صلى الله علیه وسلم وامتلأت الروضة ثم ضرب الکعبة بالمنجنیق وهدمها وأحرقها و قال رسول الله صلى الله علیه وسلم إن قاتل الحسین فی تابوت من نار علیه نصف عذاب أهل النار وقد قال صلى الله علیه وسلم إشتد غضب الله وغضبی على من أراق دم أهلی وآذانی فی عترتی فیقال القول فی لعنة یزید کالقول فی لعنة أمثاله من الملوک والخلفاء وغیرهم (المنتقى من منهاج الاعتدال ذهبی، ج۱، ص۲۸۹)

عده ای در لعن یزید توقف کرده اند با اینکه ایشان او را ظالم می دانند و خداوند گفته است: آگاه باشید که لعنت خداوند بر ظالمین است. و از احمد بن حنبل در مورد یزید سوال شد پس گفت: او کسی است که آنچه کرد انجام داد (کنایه از بزرگ بودن گناهان وی که حتی ذکر آنها هم قبیح است. )

و فرزند وی، صالح به وی گفت: بدرستیکه عده ای ما را به محبت یزید منسوب می کنند. پس گفت ای فرزند و آیا کسی که به خدا و روز آخر ایمان دارد یزید را دوست می دارد؟

پس گفت: پس چرا او را لعنت نمی کنی؟

پاسخ داد: و چگونه کسی را که خداوند در قرآن او را لعنت کرده است، لعنت نکنم؟ " (ای منافقان) آیا امید بستید که چون سرپرست مردم شدید در روی زمین فساد کنید؟ و خویشاوندی های خود را از هم بگسلید؟ اینان همان کسانند که خدا آنان را لعنت نموده وایشان را ناشنوا و چشم هایشان را نابینا کرده است"

پس آیا فسادی بزرگتر از غارت مدینه و به اسارت گرفتن مردم آن و کشتن هفتصد نفر از قریش و انصار و کشتن هزاران نفر از کسانیکه شناخته نشدند از بنده و آزاد تا اینکه خون به قبر پیغمبر رسید و سپس کعبه را با منجنیق هدف قرار داد و آن را خراب کرد و سوزانید. و رسول خدا گفته اند: بدرستیکه قاتل حسین در تابوتی از آتش است که بر وی نصف عذاب اهل جهنم است و ایشان که درود خدا بر ایشان باد فرموده اند غضب خداوند و غضب من شدید شده است بر کسی که خون خاندان من را بریزد و من را در اهل بیتم آزار دهد.

پس کلام در مورد لعن یزید مانند کلام در مورد امثال وی است از پادشاهان و خلفا (که اگر ظالم باشند اشکالی ندارد)

ابن عماد حنبلی نیز می گوید: قال التفتازانى فى (شرح العقائد النسفیه) : (اتفقوا على جواز اللعن على من قتل الحسین، او امر به، او اجازه، او رضى به، والحق ان رضا یزید بقتل الحسین واستبشاره بذلک واهانته اهل بیت رسول اللّه (ص) مما تواتر معناه وان کان تفصیله آحادا، فنحن لا نتوقف فى شانه، بل فى کفره وایمانه، لعنه اللّه علیه وعلى انصاره واعوانه) (شذرات الذهب ۱: ۶۸ - ۶۹. )

تفتازانی در شرح عقاید نسفی خویش گفته است: همه این نظر را دارند که می توان کسانی را که حسین را کشته اند یا به این کار دستور داده اند، یا اجازه این کار را داده اند، یا به این کار راضی شده اند را لعنت کرد.

و درست آن است که یزید به قتل حسین علیه السلام راضی بود؛ و شادی او از قتل حسین و اهانت کردن او به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از مطالبی است که به حد تواتر معنوی رسیده است؛ اگر چه تفاصیل آن به صورت خبر واحد نقل شده است؛ بنا بر این ما در مورد یزید سکوت نمی کنیم؛ بلکه حتی در کافر یا مومن بودن او شک نداریم؛ لعنت خدا بر او و یاوران و همکارانش.

این کلام از احمد بن حنبل و ذهبی و ابن عماد حنبلی و ابن جوزی حنبلی، در مورد یزید و جواز لعن وی و تطبیق دادن روایت قاتل حسین بر وی توسط ایشان نشانگر توبه نکردن وی در نظر بزرگان علمای اهل سنت نیز است.