نظر اهل بیت (ع) نسبت به روزه روز عاشورا
با توجه به روایات اهل بیت (ع) اکثریت متأخرین فقهای شیعه قائل به کراهت روزه روز عاشورا هستند و برخی از فقها به حرمت فتوا دادهاند.
به گزارش پارس به نقل از فارس، مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) درباره نظر اهل بیت (ع) راجع به روزه گرفتن در روز عاشورا یادداشتی نوشته و در اختیار فارس قرار داده است که از نظر می گذرد.
در باره حکم روزه گرفتن در روز عاشورا اختلاف نظر وجود دارد. بعضی قائلند: روزه روز عاشورا تا قبل از وجوب روزه ماه مبارک رمضان واجب بوده؛ اما بعد از وجوب ماه رمضان روزه عاشوراء نسخ شده است؛ و نسبت به بعد از نسخ روزه عاشوراء بعضی قائلند: بعد از نسخ روزه عاشوراء، استحباب آن باقی است و بعضی قائل به کراهت آن هستند. و بعضی دیگر قائلند: روزه آن به اختیار واگذار شده تا هر کس بخواهد روزه بدارد.
این موضوع را در سه بخش بررسی می کنیم:
بخش اول: روایات اهل بیت علیهم السّلام در نهی از روزه عاشوراء.
بخش دوم: اقوال علمای شیعه در این مسئله.
بخش سوم: روزه روز عاشوراء نزد اهل سنت و علمای آن.
* روایات اهل بیت علیهم السلام در نهی از روزه عاشوراء
روزه ماه رمضان ناسخ روزه عاشوراء:
در کتب و منابع شیعه روایات متعددی وجود دارد که نشان دهنده این مطلب است که با واجب شدن روزه ماه رمضان دیگر روزه این روز از وجوب خارج شده و ترک روزه آن سزاوارتر است.
جهت تبیین بیشتر این مطلب و جایگاه روزه عاشوراء از منظر امامان معصوم شیعه به چند روایت از ائمه معصومین علیهم السّلام اشاره می کنیم و طالبان تفصیل را به کتب روایی ارجاع می دهیم:
محمد بن مسلم و زراره بن أعین از أبا جعفر؛ امام باقر علیه السلام درباره صوم روز عاشوراء سئوال می کنند حضرت در پاسخ می فرماید: کان صومه قبل شهر رمضان، فلما نزل شهر رمضان ترک.
قبل از وجوب روزه ماه رمضان روزه آن واجب بود؛ اما با نازل شدن وجوب این ماه، روزه عاشوراء ترک شد.
(من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۱، ح ۲۲۴)
در روایتی دیگر راوی می گوید: از امام باقر علیه السلام در باره صوم روز عاشوراء سئوال نمودم؛ حضرت فرمودند: صوم متروک بنزول شهر رمضان، والمتروک بدعة.
روزه ای است که با وجوب روزه ماه رمضان ترک شد و روزه گرفتن در روزه متروک بدعت محسوب می شود. (کافی، ج ۴، ص ۱۴۶، باب صوم عاشوراء و عرفه، حدیث ۴)
روزه عاشوراء سنت بنی امیه به خاطر شهادت امام حسین (ع)
در روایتی دیگر شخصی از امام صادق علیه السلام راجع به روزه گرفتن در روز عاشوراء سئوال می کند حضرت می فرماید: ذاک یوم قتل فیه الحسین علیه السلام، فإن کنت شامتا فصم. ثم قال: إن آل أمیة علیهم لعنة الله ومن أعانهم على قتل الحسین من أهل الشام، نذروا نذرا إن قتل الحسین علیه السلام وسلم من خرج إلى الحسین علیه السلام وصارت الخلافة فی آل أبی سفیان، أن یتخذوا ذلک الیوم عیدا لهم، وأن یصوموا فیه شکرا، ویفرحون أولادهم، فصارت فی آل أبی سفیان سنّة إلى الیوم فی الناس، واقتدى بهم الناس جمیعا، فلذلک یصومونه ویدخلون على عیالاتهم وأهالیهم الفرح ذلک الیوم. ثم قال: إن الصوم لا یکون للمصیبة، ولا یکون إلا شکرا للسلامة، وإن الحسین علیه السلام أصیب، فإن کنت ممن أصبت به فلا تصم، وإن کنت شامتا ممن سرک سلامة بنی أمیة فصم شکرا لله تعالى.
روز عاشورا روز شهادت امام حسین است. اگر می خواهی به حسین شماتت کنی (از بلایی که به آنها وارد شده اظهار خشنودی کنی) در روز عاشورا روزه بگیر. بنی امیه لعنه اللَّه علیهم و آن افرادی از اهل شام که آنان را در کشتن حسین اعانت نمودند نذر کردند: اگر حسین کشته شود و اشخاصی که از آنان بر حسین علیه السلام خروج کرده اند سالم بمانند و مقام خلافت نصیب آل ابو سفیان شود روز عاشورا را برای خود عید قرار دهند و آن روز را براى شکرگزارى روزه بگیرند. لذا این موضوع تا امروز بین مردم سنت و معمول شد و مردم عموما به آنان اقتدا کردند. آری به این علت است که روز عاشورا را روزه می گیرند و در این روز اهل و عیال خود را مسرور می کنند. سپس حضرت فرمود: آری! روزه این روز برای مصیبت نیست. چون فقط برای سپاس از جهت سلامتی بنی امیه است. حسین علیه السلام در این روز مصیبت دیده است، اگر تو هم مصیبت زده هستی این روز را روزه نگیر و اگر از کسانی هستی که قصد شماتت اهل بیت را داشته و سلامت بنی امیّه تو را خشنود کرده این روز را روزه بدار. (امالی شیخ طوسی، ص ۶۶۷، رقم ۱۳۹۷ / ۴)
در روایتی دیگر زید نرسی از زراره این گونه نقل می کند: عن زید النرسی قال: سمعت عبید بن زرارة یسأل أبا عبد الله علیه السلام عن صوم یوم عاشورا فقال: من صامه کان حظه من صیام ذلک الیوم حظ ابن مرجانة وآل زیاد. قال: قلت: وما کان حظهم من ذلک الیوم؟ قال: النار أعاذنا الله من النار ومن عمل یقرب من النار.
زید نرسی می گوید: از عبید بن زراره شنیدم که از أبا عبد الله علیه السلام راجع به روزه عاشورا سؤال نمود. حضرت فرمود: کسی که این روز را روزه بدارد حظ و نصیبش از این روز همان خواهد بود که ابن مرجانه و آل زیاد از این روز بردند. می گوید: گفتم حظ و نصیب آنان در این روز چه بود؟ فرمود: آتش جهنم! و به خدا پناه می بریم از عملی که نتیجه آن آتش باشد!
(الکافی، ج ۴، ص۱۴۷، شماره ۶ تهذیب، ج۴، ص۳۰۱، شماره۹۱۲ الإستبصار، ج۲، ص۱۳۵، شماره ۴۴۳)
محمد بن یعقوب عن الحسین بن علی الهاشمی عن محمد بن الحسین عن محمد بن سنان (عن أبان عن عبد الملک) قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام عن صوم تاسوعاء وعاشوراء من شهر المحرم؟ فقال: … ما هو یوم صوم. وما هو إلا یوم حزن ومصیبة دخلت على أهل السماء وأهل الأرض وجمیع المؤمنین. ویوم فرح وسرور لابن مرجانة وآل زیاد وأهل الشام. غضب الله علیهم وعلى ذریاتهم…
از أبا عبد الله؛ امام صادق علیه السلام در باره روزه گرفتن تاسوعاء و عاشورای از ماه محرم سؤال نمودم؟ حضرت فرمود: … این روز ها برای روزه گرفتن نیست، چون این روز ها روز حزن و مصیبت أهل آسمان ها و أهل زمین و همه مؤمنین است و روز فرح و سرور ابن مرجانه و آل زیاد و أهل شام است، که غضب خدا بر آنان و ذریه آنان باد…
(وسائل الشیعه (آل البیت) ، شیخ حر عاملی، ج ۱۰، ص ۴۶۰. ح ۱۳۸۴۷)
و بسیاری از روایات دیگر که در این مجال به همین مقدار بسنده می کنیم.
* اقوال علمای شیعه
در باره روزه عاشوراء میان علمای شیعه اقوال متعددی است:
بعضی از علمای شیعه در صوم روز عاشوراء حکم به حرمت داده اند مانند: مرحوم خوانساری در جامع المدارک:
وجزم بعض متأخری المتأخرین بالحرمة ترجیحا للنصوص الناهیة وحملا لما دل على الاستحباب على التقیة. والظاهر أن هذا أقرب
بعضی از متأخرین از متأخرین علمای شیعه، روایات نهی در روزه عاشوراء را ترجیح داده و احادیث استحباب روزه این روز را حمل بر تقیه نموده و در نتیجه جزم به حرمت نموده اند، و ظاهر این است که این نظر اقرب است. (جامع المدارک، مرحوم خوانساری، ج ۲، ص ۲۲۶)
و یا مرحوم محدث بحرانی در حدائق: و بالجملة فإن دلالة هذه الأخبار على التحریم مطلقا أظهر ظاهر.
بالجمله این که دلالت این أخبار (صوم یوم عاشوراء) بر تحریم به طور مطلق، أظهر از ظاهر است. (الحدائق الناضره، محقق بحرانی، ج ۱۳، ص ۳۷۶)
و یا مرحوم نراقی در مستند الشیعه: فالحق: حرمة صومه من هذه الجهة. فإنه بدعة عند آل محمد متروکة
نظر صحیح: حرمت روزه این روز است، چون روزه این روز نزد آل محمد بدعتی متروک محسوب می شود. (مستند الشیعه، محقق نراقی، ج ۱۰، ص ۴۹۳)
اگرچه اکثریت موجود از متأخرین مانند: سید یزدی صاحب عروه و مرحوم بروجردی و حکیم و امام خمینی و غالب شارحان عروه الوثقى، و یا موجودین در زمان حاضر جانب کراهت را اختیار نموده اند. (العروه الوثقى، سید یزدی، ج ۳، ص ۶۵۷) و گروه اندکی نیز روزه گرفتن به نیّت حزن و اندوه و نه به نیت تبرک جستن به شکلی که بنی امیّه کردند را تا عصر روز عاشوراء و سپس افطار کردن قبل از غروب را (ترجیحاً با تربت سیدالشهداء علیه السّلام) مستحب دانسته و این را، راه جمع بین اخبار ناهیه و اخبار وارده در استحباب صوم عاشوراء دانسته اند، مانند آن چه که شیخ در استبصار (استبصار، شیخ طوسی، ج۲، ص ۱۳۶) با استفاده از روایت زیر انجام داده است:
عبد الله بن سنان عن الصادق علیه السلام قال: دخلت علیه یوم عاشورا فألفیته کاسف اللون ظاهر الحزن و دموعه تنحدر کاللؤلؤ المتساقط، فقلت: یا ابن رسول الله مم بکاؤک لا أبکى الله عینیک فقال لی: أو فی غفلة أنت؛ اما علمت أن الحسین علیه السلام أصیب فی مثل هذا الیوم فقلت: یا سیدی فما قولک فی صومه قال لی: صمه من غیر تبییت وأفطره من غیر تشمیت ولا تجعل صوم یوم کملا ولیکن إفطارک بعد صلاة العصر بساعة على شربة من ماء فإنه فی ذلک الوقت من ذلک الیوم تجلت الهیجاء عن آل رسول الله صلى الله علیه وآله وانکشفت الملحمة عنهم
عبد الله بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت می کند: روز عاشورا به محضر آن حضرت مشرف شدم و آن حضرت را با رنگی تیره و گرفته و حزنی که در چهره ظاهر بود و اشکی که هم چون دانه های لؤلؤ از چشمان مبارک جاری بود مشاهده نمودم، عرض کردم: یا ابن رسول الله! خداوند چشمانتان را نگریاند گریه شما به خاطر چیست؟ حضرت فرمودند: آیا غافلی و نمی دانی که حسین علیه السلام در مثل امروزی به مصائب مبتلا شده است؟ عرض کردم: ای سید و آقای من! نظرتان در باره روزه گرفتن در این روز چیست؟ حضرت فرمودند: این روز را روزه بدار؛ اما بدون این که آن را به پایان برسانی أفطار کن و بدون آن که از آن انتظار رحمت داشته باشی و آن را صوم کامل قرار نده و بعد از ساعتی از نماز عصر گذشته با جرعه ای از آب آن را افطار کن… (مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص ۵۴۷)
لذا، فقهای شیعه با الهام از روایات اهل بیت علیهم السّلام چون این روز را روز حزن و اندوه و اقامه عزا در مصیبت حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام می دانند از هرگونه عملی که منافات با اقامه عزا در این روز داشته باشد به شدت نهی فرموده اند و مؤمنین را توصیه فرموده اند تا در این روز دست از کار های روز مرّه کشیده و این روز را روز مصیبت و حزن و بکاء خود قرار دهند.
از باب نمونه امام رضا علیه السلام در روایتی می فرمایند: من کان یوم عاشوراء یوم مصیبته وحزنه وبکائه یجعل الله عز وجل یوم القیامة یوم فرحه وسروره وقرت بنا فی الجنان عینه.
کسی که روز عاشوراء روز مصیبت و حزن و اندوه و گریه او باشد خداوند روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار داده و چشمانش را در بهشت به ما روشن خواهد فرمود. (علل الشرائع، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۲۷)
در روایت فوق از آن جا که امام علیه السّلام روز عاشوراء را روز مصیبت و حزن و اندوه و گریه می داند، لذا هر گونه عملی که در آن ذره ای شائبه شادی و یا فرح و سرور و یا اشتغال به امور دنیایی که غفلت از مصائب امام حسین علیه السّلام را به دنبال داشته باشد را خلاف خواست خدا و اهل بیت دانسته اند.
* روزه روز عاشوراء نزد اهل سنت و علمای آن
با مراجعه به صحاح اهل سنت به مجموعه ای از روایات متناقض پیرامون صوم روز عاشوراء مواجه می شویم که در بسیاری از موارد جمع بین آن ها غیر ممکن است.
روزه داری پیامبر و قریش قبل از اسلام درعاشوراء
از جمله روایاتی که در صحیح بخاری آمده و باعث فتوای برخی از علمای اهل سنت به استحباب صوم روز عاشوراء شده روایت زیر است:
عَنْ عَائِشَةَ رضى الله عنها قَالَتْ: کَانَ یَوْمُ عَاشُورَاءَ تَصُومُهُ قُرَیْشٌ فِی الْجَاهِلِیَّةِ، وَکَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یَصُومُهُ، فَلَمَّا قَدِمَ الْمَدِینَةَ صَامَهُ، وَأَمَرَ بِصِیَامِهِ، فَلَمَّا فُرِضَ رَمَضَانُ تَرَکَ یَوْمَ عَاشُورَاءَ، فَمَنْ شَاءَ صَامَهُ، وَمَنْ شَاءَ تَرَکَهُ.
عایشه می گوید: روز عاشوراء را قریش در جاهلیت روزه می گرفت، و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم نیز این روز را روزه می داشت، و زمانی که حضرت به مدینه آمد هم چنان این روز را روزه می داشت و دیگران را نیز امر به روزه می نمود، تا این که روزه ماه رمضان واجب شد؛ که از آن به بعد حضرت روزه روز عاشوراء را ترک نمود و دستور داد هر کس می خواهد این روز را روزه بدارد و هر کس نمی خواهد روزه نگیرد. (صحیح البخاری، ج ۲، ص ۲۵۰، ح ۲۰۰۲، کتاب الصوم، ب ۶۹. باب صِیَامِ یَوْمِ عَاشُورَاءَ. )
اولا: این روایت به خاطر وجود « هشام بن عروه» در سلسله سند آن اشکال و مناقشة سندی دارد؛ زیرا ابن قطّان در باره او گفته: « أنّه اختلط و تغیّر» ، (او تغییر کرد و مطالب نادرست و صحیح را مخلوط نمود) و ذهبی در باره او می گوید: « أنّه نسی بعض محفوظه أو وهم» ، (او بعضی محفوظاتش را فراموش می کرد و یا در آن ها شک می کرد) و یا از ابن خرّاش در باره او آمده است که: « کان مالک لا یرضاه نقم علیه حدیثه لأهل العراق» ، (مالک از وی رضایت نداشت و از احادیث او که برای اهل عراق نقل می کرد انتقاد می کرد) . (میزان الاعتدال، ج ۴، ص ۳۰۱)
و ثانیا: این روایت با روایاتی که در زیر می آید تناقض دارد:
بی اطلاعی پیامبر و قریش از روزه عاشوراء تا زمان هجرت
از جمله روایات دیگری که در صحیح بخاری آمده و با روایت فوق تضاد و تناقض کامل دارد این روایت است:
حَدَّثَنَا أَبُو مَعْمَرٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَارِثِ حَدَّثَنَا أَیُّوبُ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ - رضى الله عنهما - قَالَ قَدِمَ النَّبِىُّ - صلى الله علیه وسلم - الْمَدِینَةَ. فَرَأَى الْیَهُودَ تَصُومُ یَوْمَ عَاشُورَاءَ. فَقَالَ « مَا هَذَا» . قَالُوا هَذَا یَوْمٌ صَالِحٌ. هَذَا یَوْمٌ نَجَّى اللَّهُ بَنِى إِسْرَائِیلَ مِنْ عَدُوِّهِمْ. فَصَامَهُ مُوسَى. قَالَ « فَأَنَا أَحَقُّ بِمُوسَى مِنْکُمْ» . فَصَامَهُ وَأَمَرَ بِصِیَامِهِ.
نبی اکرم صلى الله علیه وآله وسلم به مدینه آمد و یهود را دید که روز عاشوراء را روزه گرفته اند، فرمود: این کار برای چیست؟ گفتند: این روزی فرخنده ای است که در آن بنی إسرائیل را خداوند از دست دشمنانش نجات بخشیده است؛ لذا موسی و پیروانش این روز را روزه می دارند. حضرت فرمود: من برای تبعیت از موسی أحق و سزوارتر هستم از این رو حضرت این روز را روزه گرفت و نیز امر فرمود تا این روز را روزه بگیرند. (صحیح بخاری، ج ۲، ص ۲۵۱، شماره حدیث ۲۰۰۴)
روایت اول می گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و قریش از زمان جاهلیت این روز را روزه می گرفتند و بعد از اسلام نیز تا سیزده سال که در مکه بودند روزه گرفتن در این روز هم چنان به قوّه خود باقی بود و بعد از هجرت به مدینه روزه ماه رمضان تشریع شد و از آن به بعد بود که روزه روز عاشورا به اختیار خود واگذار شد تا هر کس می خواهد روزه بدارد و هر کس نمی خواهد روزه نگیرد.
اما روایت دوم می گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم زمانی که به مدینه هجرت نمود نه تنها این روز را روزه نمی گرفت چون؛ حتی از روزه این روز خبر هم نداشت و وقتی یهود را مشاهده نمود که این روز را روزه می گیرند با تعجب از علت این کار سؤال نمود و پاسخ شنید که یهود به خاطر خرسندی از نجات حضرت موسی، این روز را روزه می گیرند؛ از این جهت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم فرمود: اگر این چنین است من به علت نجات خود از دست کفار مکه خود را سزوارتر از موسی برای روزه گرفتن این روز می دانم. و از آن به بعد بود که حضرت نه تنها این روز را خود روزه می گرفتند، ؛ بلکه دیگران را نیز امر به روزه گرفتن می نمودند.
ترک روزه عاشورا با وجوب رمضان
به روایتی دیگر که بخاری در صحیح خود آورده و با روایات فوق تناقض دارد توجه کنید:
عَنِ ابْنِ عُمَرَ رضى الله عنهما قَالَ: صَامَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم عَاشُورَاءَ، وَأَمَرَ بِصِیَامِهِ، فَلَمَّا فُرِضَ رَمَضَانُ تُرِکَ. وَکَانَ عَبْدُ اللَّهِ لاَ یَصُومُهُ، إِلاَّ أَنْ یُوَافِقَ صَوْمَهُ.
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم روز عاشوراء را روزه می گرفت و دیگران را نیز امر به روزه این روز می نمودند تا این که ماه رمضان واجب گردید از آن به بعد دیگر روزه این روز ترک گردید و عبد الله بن عمر نیز این روز را روزه نمی گرفت مگر زمانی که عاشورا به روزی می افتاد که عادتاً آن روز را روزه می گرفت (مثلا روز جمعه) . (صحیح البخاری، ج ۲، ص ۲۲۶، ح ۱۸۹۲، کتاب الصوم، باب وُجُوبِ صَوْمِ رَمَضَانَ)
پس این روایت موافق با روایت دوم در روزه روز عاشوراء قبل از وجوب ماه رمضان و مخالف با آن در اجباری و یا اختیاری بودن روزه عاشوراء است.
عمل نکردن پیامبر به حکمی که خود امر فرموده
مشکل دیگر این روایات مطلبی است که طبق روایت هیثمی در مجمع الزوائد به وجود می آید:
هیثمی در مجمع الزوائد از ابو سعید خدری روایت می کند: ان رسول الله صلى الله علیه وسلم أمر بصوم عاشوراء وکان لا یصومه.
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم به روزه عاشوراء امر می فرمود و حال آن که خود این روز را روزه نمی گرفت. (مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۳، ص ۱۸۶)
یعنی: به گفته این روایت هیثمی، اشکال بیّن و آشکار در روایت صوم روز عاشوراء این است که چگونه ممکن است رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم به کاری نیک امر کند در حالی که خود اهل انجام آن نباشد؟ !
موافقت پیامبر با آئین اهل کتاب!
در روایتی دیگر که در صحیح بخاری آمده و کاملاً در تضاد با روایات فوق است رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم را در اموری که دستور از خداوند نداشته است تابع و مطیع آیین یهود و یا غیره دانسته است!
بخاری در صحیح خود از ابن عباس این گونه آورده است: وَکَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یُحِبُّ مُوَافَقَةَ أَهْلِ الْکِتَابِ فِیمَا لَمْ یُؤْمَرْ فِیهِ بِشَىْ ءٍ…
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم دوست می داشت تا در اموری که از سوی خداوند امری برایش صادر نشده از اهل کتاب (یهود و نصارا) تبعیت کند… (صحیح البخاری، ج ۴، ص ۲۶۹، ح ۳۵۵۸، کتاب المناقب، ب ۲۳، باب صِفَه النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم )
و نیز ابن حجر عسقلانی عالم بزرگ اهل سنت می گوید: و قد کان (ص) یحبّ موافقة أهل الکتاب فیما لم یؤمر فیه بشی ء و لا سیّما إذا کان فیما یخالف فیه أهل الأوثان.
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم در آن مواردی که امری برایش وجود نداشت موافقت با أهل کتاب را دوست می داشت. مخصوصاً اگر در آن کار مخالفت با بت پرستان وجود می داشت. (فتح الباری، ابن حجر، ج ۴، ص ۲۱۳)
زین الدین بن رجب بن عبد الرحمن حنبلی که متوفای سال ۷۹۵ ه ق است، در کتاب خود بعد از آن که روزه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم را به چهار حالت تقسیم می کند می گوید: الحالة الثانیة انّ النبی (ص) لمّا قدم المدینة و رأى صیام أهل الکتاب له وتعظیمهم له وکان یحبّ موافقتهم! فیما لم یؤمر به صامه، وأمر النّاس بصیامه، وأکّد الأمر بصیامه و الحثّ علیه حتى کانوا یصوِّمونه أطفالهم.
حالت دوم این است که نبی اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم وقتی که به مدینه هجرت نمود و روزه أهل کتاب و بزرگداشت آن ها بر این روز را مشاهده نمود و نیز دوست می داشت که با آن ها در این کار موافقت کند! از این رو کاری را که در آن از سوی خداوند امر نداشت را انجام داد و آن روز (عاشوراء) را روزه گرفت و نیز مردم را نیز به روزه گرفتن آن روز امر فرمود. و تا حدی بر این کار اصرار و پافشاری ورزید که دستور داد که کودکان و اطفال را نیز به روزه گرفتن این روز وادار کنند. (لطائف المعارف، ص ۱۰۲)
در قسمت بعد این مطلب را بررسی می کنیم تا مشخص شود آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم در احکام الهی آیا موافقت با یهود و یا نصارا را دوست می داشت؟
آیا پیامبر تبعیت از یهود را دوست می داشت؟
جای بس شگفتی است که گفته شود رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم به خاطر تبعیت از یهود روزه روز عاشوراء را امر نموده است!
بعضی از علمای شیعه و سنی بر این عقیده هستند که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم؛ حتی قبل از بعثت نیز در عبادات خود تابع ادیان دیگر نبوده و از آیین یهود و نصارا تبعیت نمی کرده است در این خصوص به مطالب زیر توجه نمایید:
فخر رازی از علمای بزرگ اهل سنت می گوید: … الاحتمال الثانی وهو حقیقة المسألة فیدل على بطلانه وجوه: الأول: لو کان متعبدا بشرع أحد لوجب أن یرجع فی أحکام الحوادث إلى شرعه وأن لا یتوقف إلى نزول الوحی لکنه لم یفعل ذلک لوجهین:
الأول: أنه لو فعل لأشتهر. والثانی: أن عمر رضی الله عنه طالع ورقة من التوراة فغضب رسول الله علیه الصلاة والسلام وقال لو کان موسى حیا لما وسعه إلا اتباعی ولما لم یکن کذلک علمنا أنه لم یکن متعبدا بشرع أحد الحجة الثانیة: أنه علیه السلام لو کان متعبدا بشرع من قبله لوجب على علماء الأعصار أن یرجعوا فی الوقائع إلى شرع من قبله ضرورة أن التأسی به واجب وحیث لم یفعلوا ذلک البتة علمنا بطلان ذلک.
الحجة الثالثة: أنه علیه الصلاة والسلام صوب معاذا فی حکمه باجتهاد نفسه إذا عدم حکم الحادثة فی الکتاب والسنة ولو کان متعبدا بحکم التوراة کما تعبد بحکم الکتاب لم یکن له العمل باجتهاد نفسه حتى ینظر فی التوراة والإنجیل.
… و اما در رابطه با احتمال دوّم که حقیقت مساله هم همین است وجوهی برای بطلان آن وجود دارد:
اوّل: اگر آن حضرت قبل از بعثت به شریعت کسی (حضرت موسی و یا حضرت عیسی) متعبّد می بود لازم بود در حوادث و اتفاقاتی که بعد از بعثت برایش پیش می آمد به احکام شریعت قبل خود مراجعه نماید و منتظر نزول وحی نماند؛ اما آن حضرت این کار را نمی کرد به دو دلیل:
اوّل: چون اگر چنین کرده بود حتماً مشهور می گشت.
دوّم: عمر برگی از تورات را مطالعه کرد و به همین دلیل رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلّم غضبناک شد و فرمود: اگر موسی زنده می بود چاره ای جز تبعیّت از من نمی داشت و زمانی که ما این مورد را می بینیم به یقین می فهمیم که آن حضرت به شرایع قبل متعبّد نبوده است.
دلیل دوّم: اگر آن حضرت متعبّد به شرایع دیگر می بود لازم بود بر علمای اعصار که در وقایع و حوادث به شریعت قبل خود مراجعه کنند چرا که تاسّی و مراجعه بر آنان واجب است و زمانی که می بینیم چنین مراجعه ای صورت نگرفته به بطلان این نظر یقین پیدا می کنیم.
دلیل سوّم: آن حضرت « معاذ» را در حکمی که در کتاب و سنّت نیافته بود و از پیش خود اجتهاد کرده بود تایید نمود و اگر بنا می بود که آن حضرت به حکم تورات متعبّد می بود نمی توانست بدون مراجعه به تورات و انجیل اجتهاد به نفس کند. (المحصول. فخر رازی (۶۰۶ ه) . ج ۳. ص ۲۶۳)
و یا ابوالحسین بصری می گوید: … أن نبینا (ص) لم یکن متعبدا قبل النبوة ولا بعدها بشریعة من تقدم لا هو ولا أمته…
… پیامبر ما و امّت او هیچ یک از شرایع و ادیان دیگر را عبادت نکرده است… (المعتمد، ابو الحسین بصری، ص ۳۳۶)
ابن عابدین در حاشیه رد المحتار می گوید: هل کان قبل البعثة متعبدا بشرع أحد؟ أن المختار عندنا عدمه وهو قول الجمهور
در رابطه با عبادت پیامبر علیه الصلاه و السلام به شریعتی دیگر قبل از اسلام… در ابتدای کتاب صلاه گفته شد که نظر مختار ما عدم عبادت آن حضرت طبق شریعت دیگر است و نظر جمهور علماء هم همین است. (حاشیة رد المحتار. ابن عابدین. ج ۱. ص ۹۷)
ثانیاً: روایات متعددی در منابع اهل سنّت حکایت از آن دارد که رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم دیگران را از تبعیت یهود منع می نمود.
از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم روایت نموده اند: لیس منا من تشبه بغیرنا لا تشبهوا بالیهود ولا بالنصارى. از ما نیست کسی که به غیر ما از یهود و نصارا تشبّه نماید. (سنن ترمذی، ج ۴، ص ۱۵۹)
در روایتی دیگر از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم آورده اند: لا تشبهوا بالیهود و النصاری.
با یهود و نصارا مشابهت نداشته باشید. (فتح الباری، ابن حجر، ج ۱۱، ص ۱۲)
حال با توجه به این دسته از روایات که در منابع اهل سنت ذکر شده چگونه می توان پیامبر را در صوم روز عاشورا تابع یهود دانست.
اشکالات روایات روزه در عاشوراء
در روایاتی که اهل سنت در فلسفه و حکمت روزه عاشورا نقل کرده اند اشکالات متعددی به چشم می خورد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
روزه روز عاشوراء به خاطر مخالفت با یهود:
از سوی دیگر دسته ای از روایات دقیقا مخالف با روایاتی که پیامبر را در روزه گرفتن روز عاشوراء تابع یهود می دانست وارد شده و بر این مضمون دلالت دارد که رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم به خاطر مخالفت با یهود این روز را روزه می گرفتند که در این صورت تناقضات در روایات روزه عاشوراء شدید تر می شود: عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم: صوموا عاشوراء وخالفوا فیه الیهود.
عاشوراء را روزه بگیرید و با یهود در این کار مخالفت کنید. (مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۳، ص ۱۸۸ السنن الکبرى، ج ۴، ص ۴۷۵)
عدم مطابقت روز عاشورا با روزه یهود
با مراجعه به تاریخ و اقوال محققان به دست می آید که مدار تغییر سال نزد یهود سال قمری نبوده تا بخواهد در بین آنان این گونه سنت شده باشد که همه ساله روزی که مطابق با روز عاشوراء می شود روزه بگیرند تا پبامبر اکرم بخواهد در مخالفت و یا متابعت با یهود (بر اساس اختلاف روایاتی که در بالا ذکر شد) روزه عاشورا را مورد امر و یا نهی قرار دهد.
زیرا روزه یهود در روز دهم از ماه تشرین الاول که مطابق با آبان ماه شمسی و اکتبر میلادی است بوده، که آن را روز کیپور « kipur » یعنی: روز « کافر» و یا « کفّاره» نامیده اند، و آن روزی است که إسرائیلیون با لوح دوم از دین خود آشنا شدند.
پس با توجه به مطلب فوق این که گفته شود: سنت یهود این بوده است که همه ساله در روز عاشوراء از ماه محرم روزه می داشته است غیر قابل توجیه است.
اضافه بر آن، روز ورود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم به مدینه در هجرت از مکه روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول بوده است و نه در ماه محرم (تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳ - الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۵۱۸ - فتح الباری، ج ۴، ص ۲۸۹) حال با این تفاصیل چگونه ممکن است روز ورود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم با روز سنّت یهود در روزه گرفتن هم زمان شده باشد و مردم را به خاطر نجات خود از کفار مکه امر به روزه این روز نموده باشد؟ !
بنا بر این سال یهود بر اساس سال شمسی است، یعنی: تقریباً هر ۳۶ سال یک بار روز عاشورا با روزی که مورد نظر یهود برای روزه گرفتن است مقارن می شود. پس روزه گرفتن در روزی به نام عاشوراء و در ماهی به نام محرم که بر اساس آن همه سال بخواهند در سال روز نجات موسی از چنگال فرعون آن روز را روزه بگیرند و تبدیل به سنت یهود شود از امور غریب است.
تفاوت روزه یهود با روزه اسلام
اشکال اساسی دیگر به روایات روزه عاشورا تفاوت موقعیت زمانی روزه یهود با روزه مسلمانان متفاوت است که به جای صبح تا غروب، از غروب آفتاب تا غروب آفتاب روز دیگر است؛ همان گونه که دکتر جواد علی آورده است: و یقصدون بصوم الیهود یوم عاشوراء ما یقال له: « یوم الکفّارة» و هو یوم صوم و انقطاع و یقع قبل عید المظال بخمسة أیّام أی فی یوم عشرة تشری و هو یوم الکبور « kipur» ، و یکون الصوم فیه من غروب الشمس إلى غروبها فی الیوم التالی، و له حرمة کحرمة السبت، و فیه یدخل الکاهن الأعظم قدس الأقداس لأداء الفروض الدینیّة المفروضة فی ذلک الیوم.
و مقصود از روزه یهود در روز عاشوراء آن روزی است که به آن: « روز کفّاره» گفته می شود و آن روزی است که در آن روزه گرفته و به عنوان روز انقطاع از آن یاد کرده و پنج روز قبل از عید مظال در ده روز اول ماه تشرین می باشد که به آن روز « kipur» ، (کیپور) گفته می شود و روزه در آن از غروب خورشید امروز تا غروب روز بعد است، و برای آن حرمتی هم چون حرمت روز شنبه قائلند، و در این روز، کاهن أعظم برای أداء فرائض دینی وارد قدس الأقداس می شود. (المفصّل فی تاریخ العرب، ج۶، ص ۳۳۹ چاپ دارالملایین - کتاب المقدس، ج ۲، ص ۲۶۶۰)
به این قسمت از متن فوق توجه نمایید:
… یوم الکبور « kipur» ، و یکون الصوم فیه من غروب الشمس إلى غروبها فی الیوم التالی…
… روز « kipur» ، (کیپور) گفته می شود و روزه در آن از غروب خورشید امروز تا غروب روز بعد است…
سقّاف که از خبرگان این فن است می گوید: فی واقعنا الحاضر لانجد أیّ یهودیّ یصوم فی العاشر من محرّم أو یعدّه عیداً، و لم یوجد فی السجلاّت التاریخیّة ما یشیر إلى انّهم صاموا فی العاشر من محرّم أو عدوّه عیداً، بل الیهود یصومون یوم العاشر من شهر تشرین و هو الشهر الأوّل من سنتهم فی تقویمهم و تاریخهم إلاّ انّهم لا یسمّونه یوم عاشوراء، بل یوم أو عید کیپور.
در زمان ما هیچ شخص یهودی یافت نمی شود که روز دهم محرم را که عید آنان محسوب شود روزه بگیرد، و در مطالب ثبت شده تاریخی نیز چیزی که دلالت بر این موضوع نماید یافت نشد، چون یهود روز دهم از ماه تشرین که أوّلین ماه از سال آن هاست را روزه می گیرند که این را روز عاشوراء نمی نامند، چون روز و یا عید کیپور می نامند. (مجلّه الهادی در ۷ جلد، ج ۲، ص ۳۷)
* نتیجه پژوهش
با توجه به روایات متعددی که از منابع شیعه و سنی در نقد روزه روز عاشوراء بیان شد، هر گونه اعتماد به صدور این روایت از ناحیه رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم را سلب نموده و این احتمال را تقویت می کند که این روایات از ساخته ها و جعلیات خاندان بنی امیه است که خود پدید آورنده واقعه کربلاء بودند و به این نحو خواسته اند با کم رنگ نمودن اهمیت روز عاشوراء در جامعه اسلامی اذهان را به امور دیگر متوجه سازند تا شاید به این شکل هم شده ذره ای از لکه ننگی که تا ابد برای خود ایجاد نموده اند را کم کنند.
ارسال نظر