تشریح سه امتحان الهی در طول زندگی
حجت الاسلام علیرضا پناهیان در شب تاسوعای حسینی در دانشگاه امام صادق (ع) با اشاره به بیانی از حضرت امام خمینی (ره) درباره عزاداری بر سیدالشهدا (ع) گفت: دسته عزاداری خود بهترین تظاهرات سیاسی است.
به گزارش پارس به نقل از مهر، حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان شب گذشته در شب تاسوعای حسینی در مراسم عزاداری امام حسین (ع) که در دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد به ارائه سخنرانی پرداخت که متن این سخنرانی از نظر شما می گذرد.
اگر در امتحانات زندگی سختی پیش بیاید قبل از اینکه عوامل به وجود آورنده این سختی را ملامت کنید توجه بکنید که آن از جانب خداست. خدا را قبل از آن واسطه ببینید. آن وقت است که با آرامش رفتار می کنید. هنگام پدید آمدن یک مشکل با دو طرف مواجه است یکی با پروردگار عالم و یکی هم با آن واسطه. حضرت امام خمینی (ره) به مسئله جنگ که یک امتحان الهی بود از دو زاویه نگاه می کرد. وقتی که از زاویه امتحان نگاه می کرد می گفت که این از الطاف خفیه الهی است. وقتی که از جهت امتحان نگاه می کنیم نباید کسی این طور تصور کند که ما باید دست روی دست بگذاریم و کاری نکنیم. روز اول که عراق حمله کرد امام گفت که یک دیوانه ای آمده سنگی انداخته. این آرامش او ناشی از توجه به وجه امتحان است. اما از آن طرف رزمنده های ما بیکار ننشستند. اگر یک اتفاق خوشایندی هم به وجود بیاید. باز همین قرار است. باز از دو جنبه با آن برخورد می کنیم. هم از کسی که واسطه شده تشکر می کنیم و هم خدا را شکر می کنیم اما دیگر خیلی غش و ضعف نمی کنیم برای آن واسطه.
کسی پیش امام صادق (ع) آمد. حضرت چیزی به او عطا کردند. او از حضرت تشکر کرد. حضرت دیگر اکتفا کرد. کس دیگری پیش حضرت آمدند و حضرت چیزی به او عطا کرد. او خدا را شکر کرد. حضرت باز هم عطا کرد. او باز خدا را شکر کرد حضرت همین طور ادامه می داد. کسی که این دو رفتار حضرت را دیده بود سوال کرد از علتش، حضرت فرمود: اولی من را طرف خودش دید ولی آن دیگری طرف خودش را خدا دید. امام فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد. از رزمنده ها هم تشکر کردند. این یک نگاه عرفانی است و توحیدی است که اگر انسان باورش کند آرامش پیدا می کند. ممکن است که سؤال شود که شما دارید هیجان زندگی را می گیرید؟ مثلا اگر کسی به او حمله کرده باشد می گوید حالا یک دیوانه ای حمله کرد. اگر پیروزی کسب شود می گوید که خدا کرد. واقعیتش این است که مؤمن زندگی دنیایی اش هیجان ندارد! بچه نیست بچه ها با جغجغه به هیچان می آیند.
پیامبر (ص) می فرمایند مثل کودکان نباش که با دیدن رنگهای مختلف چشمت این ور آن ور شود. با دیدن شیرینی و ترشی خیلی چهره ات تغییر کند. زندگی مومنانه هیجان دنیوی ندارد. « نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ مِنْهُمْ فِی الرَّخَاءِ رِضاً مِنْهُمْ عَنِ اللَّهِ بِالْقَضَا» وقتی که خبرنگار از امام هنگامی که در هواپیما به کشور بر می گشتند می پرسد چه احساسی دارید؟ امام می فرماید هیچ احساسی ندارم. تصور می کند که امام متوجه نشده است دوباره می پرسد از مترجم می خواهد که بپرسد. امام باز می گوید هیچ. بعد ها حضرت امام فرموده بودند که حال من آن وقت که داشتم برمی گشتم می آمدم ایران با آن موقع که سال ۴۲ مرا دستگیر کردند و معلوم نبود که اعدام می کنند یا نه، فرقی نداشت! در حدیث هست که این حالت عادی که شما اطرافتان در مردم می بینید حالت بچه ها است.
آخر این آدم چگونه زندگی می کند سرگرمی و لذت اش به چیست؟ وَ فَرِّغْ قَلْبِی لِمَحَبَّتِکَ، وَ اشْغَلْهُ بِذِکْرِ، عشقش ذکر خداست. آن هیجانات یک انسان مومن که همه چیز را امتحان دید کجا ارضاء می شود؟ با ذکر جهنم و بهشت با ذکر فراق و وصال خدا. در ادعیه ببینید که چه التهابی در درونش هست چه موج های بلندی در دریای وجودش برمی خیزد چه ولوله ای می شود. چه غوغایی است. اولیای خدا کمتر صریحا از محبت خدا صحبت می کنند. دعاها معمولا دعاهای عاشقانه نیست. عبد بخواهد با مولایش صحبت کند ادب می کند و صراحتا از محبت صحبت نمی کند. می خواهد بگوید که دوستت دارم. می گوید مرا جهنم نبر، می گوید مرا بهشت ببر. اگر هم چیز دیگری می گوید دیگر از سر شدت بی قراری و ناچاری است. این ادب خودش یک تواضعی است.
این امامی که هر اتفاقی می افتد برایش مهم نیست. مثلا حادثه هفت تیر که اتفاق می افتد می خواهند به امام ناگهانی نگویند. تا آرام آرام این مطلب را به ایشان بگویند می آیند رادیو را از بالای سر ایشان برمی دارند. تا امام در اخبار متوجه این قضیه نشود. امام با آرامش می گوید. بگذارید باشد خبر را از رادیوهای خارجی شنیده ام! ما که می خواستیم قضیه را آرام آرام به امام بگوییم حالا امام داشت ما را آرام می کرد. این بشر هیجان ندارد. پس کجا لبخند می زند کجا اشک می ریزد. کجا بالا و پائین می شود. سر سجاده نماز. می گویند که سر نماز آنقدر هیجان زده می شود آن هیجان عمیق و ریشه دار که برای پاک کردن گریه هایش حوله برایش می آورند. دستمال کفاف نمی دهد.
یک نمونه از این نوع هیجانات را در روضه امام حسین (ع) می توانی درک کنی. هیجان و شکوه عزاداری اباعبدلله را هیج جا نمی توانی بیابی. در روایت دارد که مردانشان مثل مادر جوان از دست داده ضجه می زنند. ۱۰ روز محرم خودتان را درگیر مشکلات و خوشگلات نکنید. به هیجانات حقیقی عالم برسید. در روایات هست که حضرت زهرا (س) در مصائب حضرت اباعبدالله گریه می کنند. یک توضیح اینجا عرض کنم. از امام صادق (ع) پرسیدند که کسی کار بد می کند شما فرمودید که جوابش را یا خودش در این دنیا می بیند یا اگر از دنیا رفته باشد بچه هایش خواهند دید. آخر چرا بچه هایش. می فرماید که بچه هایش به خاطر گیرهایی که خودشان دارند زجر می کشند اما جلوی چشم او زجر می کشند و او هم زجر می کشد. متوجه شدید نکته را! می فرمایند خدا فرشتگان را مامور می کند که دریاها و اقیانوس ها و کهکشان ها را نگه دارند از امواج غم حضرت زهرا (س) اینها هیجانات اصلی وحقیقی عالم هستند.
رسمی بوده زمان پیامبر (ص) که اگر خانمی عزادار می شده بقیه می آمدند با او همنوا می شدند بعد حضرت از کسانی که همنوا می شدند با خواهر حضرت حمزه تقدیر می کردند که با همنوا شدنشان او را تسکین می دهند. نکند خدای نکرده در همان عالم کودکی باشی! امیدوارم که فصل های امتحانی خودت را هم درک کنی. کم کم آدم دستش می آید. هواشناسی از روی زمان دستش آمده می گوید که الان پائیز است باد ها این طور می شوند و ابرها باید این طور حرکت کنند. شما هم باید هواشناسی داشته باشی باید دستت بیاید. از این که جهل از ارکان امتحان است صحبت کردیم. اما برای انسان های فرهیخته و برجسته که دقت می کنند این جهل ها کنار می رود اما اینها را به بچه ها نمی شود توضیح داد. فصل امتحان دستتان بیاید. کم کم می فهمید که چهل روز رسیده باید یک امتحان از آسمان برسد وقتی که با آن مواجه می شوی لبخند می زنی می دانی که چیست.
هم فصل هایش را می فهمی و هم در اثر یک اتفاقی امتحان زیاد و کم بشود می فهمی. ما اهل بیت امری در قلبمان خطور بکند که مطلوب نباشد پاسخش را غروب نشده از پروردگار عالم می گیریم. خدا شاهد است که کارت به جایی می رسد که پایت به دیوار بخورد می فهمی چرا خورد! اوضاع را کامل متوجه می شوی رفتنت از دنیا را هم می بینی. آشکارا می دانی که کی می روی. کمی مراقبت بکنی خودت را مطالعه بکنی محاسبه بکنی همه اینها را درک می کنی. یک اتفاق دیگر هم می افتد. خدای مهربان در پس پرده امتحان را خواهی دید. آنجاست که می بینی که وقتی می زند یواش می زند. مراعات می کند مثل مادری که می خواهد به بچه اش آمپول بزند دست و پایش می لرزد. اجازه بده هیبت خدا تو را بگیرد رحمتش را می بینی. لایصلح المومن الا الخوف: خدا مهربانیش را در پس امتحاناتش نشان می دهد ببینیدش!
خداوند در حدیث قدسی می فرماید: من هیچ وقت مردد نشدم مگر یک بار! خدا مردد که نمی شود، خدا می فرماید یک جا مردد می شوم جایی که بنده مومنم را می خواهم جانش را بگیرم ولی او خوشش نمی آید. مردد می شوم که بگیرم یا نگیرم آخر برایش خوب است اما او خوشش نمی آید. یک بلا سر راهت هست که مایه رشدت هم خواهدشد یک صدقه ای می دهی یک صله رحمی می کنی و بلا برداشته می شود. خداوند می فرماید بلا را برداشتیم اما ثوابی را که به واسطه ابتلا قرار بود به او بدهیم بر نمی داریم. ثوابش را به او می دهیم. چرا که ما خداییم. خدا خیلی مراعات می کند اول ظرفیت تو را نگاه می کند که آیا توانش را داری یا نه، بعلاوه امکاناتی را هم کنارت می گذارد تا در ابتلا از آنها استفاده کنی تا زیاد اذیت نشوی. خواهش می کنم محبت خدا را در بلاهایش درک کنید.
فضای امتحان فضای هولناکی است فکر نمی کنم هیچ مربی تیم ملی ای بازیکنانش را این قدر که خدا ما را دوست دارد دوست داشته باشد. می دانید ما همه عضو تیم ملی هستیم. از بین همه موجودات انتخاب شده ایم و انسان شده ایم. خیلی برای مربی سخت است که برای شما حادثه ای پیش بیاید. خدا وقتی که می خواهد بزند یواش می زند خدا وقتی می خواهد بزند مهربان می زند. امتحانات از طرف خداوند گاهی مستقیم می رسند و گاهی غیر مستقیم. اگر مستقیم رسیدند که راحت تر تعامل داریم اما اگر غیرمستقیم برسد احکامی دارد. خدا یک نعمتی می خواهد برساند از طرف یک آدم با معرفت می رساند. نباید فقط او را ببینیم. اول باید خدا را ببینیم بعد او را هم ببینیم. خدا یک نقمتی می خواهد برساند از طرف یک آدم بی معرفت می رساند. اینجا هم نباید فقط او را ببینیم. اول باید خدا را ببینیم. این واسطه امتحان گاهی اوقات ذوالحقوق ها هستند. کسانی که حقی بر گردن همدیگر دارند مثلا پدر و مادر بر فرزند. این ممکن است محل امتحان تو شود اذیتت هم بکند.
یکی از امتحان های سازمانی خداوند امتحان از طرف ذوالحقوق است. در مورد پدر و مادر اختلاف فرهنگی داریم، اختلافات اجتماعی داریم، مرا درک نمی کنند. مگر خدا اینها را نمی دانست که تو را این طور خلق کرده. آخر با حرف غیرمنطقی بابا و مامان من؟ بله برای امتحان است. همه شما با پدر و مادر امتحان می شوید. این جزء امتحانات سازمانی است. آزمایش نسل جوان با پدر و مادرهاست. همه باید از امتحانات تفاوت نسلی بگذرند. البته پدر و مادرها را مراعات کنید می گویید نرو، برود بدبخت می شود. خانه از پادگان بدتر است. آنجا نافرمانی از دستور نظامی هست اینجا اگر اشتباه عمل کنی دل مادرت را شکسته ای بعد از توصیه به اینکه مشرک نباش می فرماید وبالوالدین احسانا.
بچه هفت سال در مدرسه وقت دارد مدرسه ای که این را به بچه ها آموزش نداد باید آن را تعطیل کرد. نظام آموزش و پرورشی که بعد از هفت سال بچه را مودب به پدر و مادر بار نیاورده باشد این آموزش و پرورش نیست. این مسئولیت بر عهده اش است. در روابط زن و شوهر نیز، از هم امتحان می گیرند. غیرت مرد نسبت به زن که زیادی می شود هم از امتحانات سازمانی خداوند است. غیرت زیادی باشد خوب اذیت می کند. خانم ها هم بدزبانی می کنند نسبت به آقاهایشان این هم از امتحانات سازمانی است. باید آقایون بشنوند اینها را و جدی نگیرند. خانم ها وقتی می خواهند ناشکری کنند مبالغه می کنند. در روابط زن و مرد چه کسی بیشتر محل امتحان دیگری است؟
یک خانمی آمد خدمت پیامبر (ص) گفت من چه حقی بر گردن شوهرم دارم. می دانید که هر چه حق بر گردن شوهر داشته باشد، می شود محل امتحان، پیامبر (ص) می خواهد محل های امتحان شوهرش را بشمارد اما قبلش می گوید اگرچه شوهرت بر گردن تو حق بیشتری دارد. لذا زن ها توسط مردهایشان بیشتر امتحان می شوند. به آقایون هم می گوییم که حق تو بر گردن خانم ها بالاست مراعات کنند تا همین طوری او را بدبخت نکنند و جهنم نفرستند. بعد از امتحان بودن پدر و مادر بر فرزند، روابط بین زوجین مهمترین جایگاه امتحان بشر است. کسی که می رود ازدواج می کند فصل جدید از امتحانات به رویش باز می شود.
محققین محققانه به این حرف پیامبر نگاه کنند. پیامبر (ص) صریح می فرماید که حق مرد بر گردن زن بیشتر است. قدرت زن در نتظیم روابط زن وشوهری هم بیشتر است. امکانات و توان این مسئولیت را هم دارد. خدا این توان را به او داده. از توان خودش باید استفاد بکند نه از زبان تند و تیزش، سعی کنید همیشه واسطه خوبی برای امتحان شوید. فصل سوم خیلی مهم تر از بقیه است. یکی از سخت ترین امتحان های انسان که خیلی سخت تر است امتحان ولایت ولی خداست. اگر این امتحان را درست پس دهی خدا در دیگر امتحانات سخت نمی گیرد. عزیز من الهی دورت بگردم اگر امتحان با ولی خدا را خوب پس ندهی خدا تو را در امتحان با عدو گیر می اندازد. مهمترین امتحان در زندگی امتحان به ولی خداست چه ولی خدای حاضر چه ولی خدای غائب.
داستان آقای شاه آبادی را شنیده ای که افسر طاغوتی یک تیکه به ایشان انداخت از حمام آمد بیرون زبانش گرفت و ۲۴ ساعت طول نکشید که مُرد. امان از وقتی که ولی خدا محل امتحان باشد. در زیارت جامعه می فرماید باب المبتلی بهم الناس، شما اهل بیت باب ابتلای مردم هستید. امتحان پس دادن نسبت به ولی خدا که به شهادت رسیده و در زمان قبل بوده خیلی آسان تر است. امام حسین (ع) هنوز هم محل امتحان است و بعضی هم در این امتحان رفوزه می شوند. خیلی ها امام حسین (ع) را دوست دارند شب عاشورا می خواهند که تا صبح گریه کنند. یکی عصبانی می شود از دست اینها که چرا اینقدر تو امام حسین را دوست داری. می رود در سایت ها بد و بیراه می نویسد. در سر نوحه خوان و مجلس و گریه کن می زند. اینها در امتحان حسین رفوزه شده اند. چرا مثل مگس عمل می کنی چرا می روی حسینیه می روی آنجا که زباله ها را جمع کرده اند. می شینی.
حضرت امام خمینی (ره) قریب به این مضمون می فرمایند: مکتبی که در آن سر و سینه زدن نباشد این مکتب باقی نمی ماند، دسته عزاداری خود بهترین تظاهرات سیاسی است. قیمت دسته های عزاداری را ببینید. الان چند نفر از سیاسیون ما خدمت کرده اند به دسته عزاداری! تا محرم می شود همه به فکر نقاط ضعف عزاداری می افتند الان امتحان امام حسین پس دادن، ساده است. گریه ها را احساسات سطحی بی ارزش معرفی می کنند و بعد می زنند سر گریه کن و مداح و مجلس و … . امتحاناتی که اولیای خدا می گیریند خیلی عجیب است. کسی که در این امتحان رفوزه شود دیگر در هیچ امتحانی خدا تحویلش نمی گیرد.
پیامبر (ص) می فرماید علی بن ابی طالب محل امتحان مردم اند. علی (ع) بعد از برگشت از نهروان در خطبه ای گفتند: وَ قَدْ جَعَلْتُ مِحْنَتَکُمْ بِبُغْضِی یُعْرَفُ الْمُنَافِقُونَ وَ بِمَحَبَّتِی امْتُحِنَ الْمُؤْمِنُونَ هَذَا عَهْدُ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ أَلَا إِنَّهُ لَا یُحِبُّکُمْ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا یُبْغِضُکُمْ إِلَّا مُنَافِ، به واسطه محبت من مومنین امتحان می شوند و رشد می کنند. اولیای خدا محل امتحانند و این سخت ترین امتحان است که گرفته می شود.
امتحان ولی خدا سختترین امتحان است اما آسان ترین امتحان هم هست. از آنجا سخت ترین امتحان هست که سقوط در آن خیلی سنگین است. از طرف دیگر آسان ترین است چرا که ولی خدا دوست داشتنی است، محل فضایل است. محبوب است. برای امام حسین (ع) انسان قطعه قطعه بشود که چیزی نیست. جان که ارزشی ندارد. مهمترین امتحان ما در طول حیات، امتحان ولی خداست چرا چون ولی خدا محبوب است. با علی (ع) از ما امتحان بگیرند سخت است. در روایات است که مومن اگر بمیرد هنگام مرگ حضرت علی (ع) را می بیند. بزرگترین خبر زندگی اش را بگویم شما خواهید مرد. مرگ آخرین امتحان ماست و بزرگترین امتحان. در روایات است که ابلیس تمام توانش را می گذارد که ما را لحظه مرگ گمراه کند. می گوید به خدا کافر شو من توانش را دارم دردت را مرتفع می کنم دیدن حضرت امتحان مرگ ما را هم آسان خواهد کرد.
ارسال نظر