به گزارش پارس به نقل از فارس، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در قرن بیستم میلادی که لقب بزرگ ترین انقلاب عرصه بین الملل را به خود اختصاص داد، بسیاری از نظریه ها نظیر توطئه، اقتصاد، مدرنیزاسیون، استبداد، مذهب و توسعه نامتوازن برای بازشناختی و علل به وجود آمدن انقلاب اسلامی ایران مطرح شد، در این میان اشخاص مختلفی نظیر تدا اسکاچ پول، آبراهامیان، دیویس، میشل فوکو، نیکی کدی، جان فوران و… هر کدام از زوایای متفاوتی سعی کردند به علت پدید آمدن انقلاب اسلامی ایران بپردازند، اما هیچ کدام نتواستند درک صحیحی از علل چرایی تحقق انقلاب اسلامی ایران با محوریت امام خمینی (ره) ارائه دهند، زیرا به نظر می رسد که شناخت متفکران و اندیشمندان غربی نسبت به مقوله ولایت فقیه بسیار نادرست است.

به منظور بررسی « نقش ولایت فقیه در تحقق پیروزی انقلاب و استمرار آن» با جواد منصوری محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر گفت وگو کردیم، وی در سابقه تألیفات خویش کتاب هایی نظیر سال های بی قرار، شناخت استکبار، ۲۵ سال حاکمیت آمریکا در ایران، جنگ فرهنگی علیه انقلاب اسلامی، سیر تکوینی انقلاب اسلامی، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک و نظام سلطه در قرن ۲۱ را در کارنامه خود دارد.

منصوری که به عنوان معاون فرهنگی و کنسولی وزارت امور خارجه، سفیر ایران در پاکستان، رئیس مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، سفیر ایران در چین و… حضور داشته است، هم اکنون در مرکز اسناد انقلاب اسلامی به بازخوانی تاریخ معاصر ایران می پردازد.

چرا مردم امام خمینی (ره) را با عنوان رهبر خود انتخاب کردند

*امام خمینی (ره) در کتاب « کشف الاسرار» که در سال ۱۳۲۳ به رشته تحریر در آورد، برای برای نخستین بار در این کتاب حکومت اولوا الامر را حکومت فقیه یا مجتهد عنوان می کند و برای آن دلایل کافی عقلی و نقلی می آورد، با توجه به شرایط و بسترهای تاریخی در دهه ۴۰، مردم چگونه توانستند امام را به عنوان مرجع تقلید در مبارزات سیاسی قبول کنند، به عبارتی دیگر چه زمینه هایی موجب شد تا مردم با واژه ولایت فقیه ملموس شوند؟

از زمان فوت مرحوم آیت الله بروجردی بحث جانشینی مرجعیت به عنوان یک موضوع مهم برای مردم مطرح بود، در این زمان چهار شخصیت در قم به عنوان سرشناس ترین مراجع مطرح بودند، از جمله مرحوم حضرت امام (ره) .

در این اثنا و در سال ۱۳۴۱ با اجرای سیاست جدید دولتی که از طرف آمریکا دیکته شده بود و از مهر ماه ۴۱ که بحث لایحه انجمن ایالتی و ولایتی مطرح شد، تغییراتی در کشور آغاز شد، در این مقطع حضرت امام (ره) همراه با بقیه علما نسبت به این تغییرات حساسیت نشان دادند و اعتراض کردند و توجه دولت را به این نکته جلب کردند که اگر این مسائل ادامه یابد، به مسایلی منتهی می شود که برای آن ها قابل قبول نیست، به علاوه اینکه این گونه مسائل با اسلامیت و منافع ملی ایران در تضاد است.

به تدریج با توجه به اعلامیه ها و سخنرانی ها در اواخر سال ۴۱، حضرت امام (ره) به عنوان یک مرجع و رهبر تا حدود زیادی مورد قبول جامعه ایران و یا اکثریت جامعه ایران قرار گرفت، در اوایل سال ۴۲ با توجه به وقایع مدرسه فیضیه و مسائل مربوط به آن، باز امام خمینی (ره) به عنوان یک رهبر شاخص شدند، در آستانه ماه محرم ۱۳۴۲ که مصادف با ماه خرداد بود، حضرت امام (ره) اعلامیه ای دادند که این اعلامیه در واقع یک خط مشی برای واعظان، مردم و هیئت های عزاداری بود، این خط مشی بحث آگاه سازی سیاسی مردم و بحث افشای ماهیت و عملکرد رژیم شاه و مسئله سلطه آمریکا و اسرائیل را به صراحت مطرح می کرد.

این مسائل طبعاً باعث شد مردمی که چندین دهه تحت سلطه یک نظام فاسد مستبد قرار گرفته بودند، خیلی استقبال کنند و به این دلیل حضرت امام (ره) به عنوان محور مبارزه مردمی علیه رژیم پهلوی شناخته و از نظرات ایشان پیروی شود.

بهترین نظریه برای نفی استبداد سلطنتی در ایران از چه سالی مطرح شد

*با توجه به گذشت ۱۴۰۰ سال از زمان هجرت پیامبر (ص) و تأکید برخی از علما به خصوص متقدمین بر حاکمیت فقیه عادل در عرصه حکومت، دو سؤال مطرح می شود که آیا نظریه ولایت فقیه توسط امام خمینی (ره) مطرح شده است، همچنین امام (ره) چه ضرورتی برای طرح ولایت فقیه احساس کردند و چرا در سال ۱۳۲۳ شمسی این موضوع مطرح شد؟

اولاً در طول ۱۴۰۰ سال گذشته افراد متعددی این نظریه را مطرح و تبیین کردند، به طوری که یا چندان مورد توجه و عمل قرار نگرفت و یا اینکه مقدار کمی مورد توجه دستگاه های دولتی قرار گرفت؛ از جمله در دوران صفویه آن هم به میزان کم به آن پرداخته شد، اما شرایط دوران پهلوی و شرایط فرهنگی و موقعیت رهبری حضرت امام (ره) به گونه ای شد، وقتی مسئله ولایت فقیه را بیان کردند، به عنوان یک تز یا نظریه برای امت دینی در عصر جدید بیان شد، به عبارتی دیگر به عنوان دکترین ولایت فقیه مطرح شد.

به این ترتیب هنگامی که امام از نفی رژیم سلطنتی صحبت می کنند، در مقابل آن نظام مبتنی بر اصل ولایت فقیه را بیان می کنند، طبیعی است که مسئله ولایت فقیه در حوزه های علمیه در گذشته ها مطرح بوده است، اما زمانی که حضرت امام (ره) این موضوع را مطرح کردند، بیشتر مورد توجه قرار گرفت و به تدریج تبدیل به یک نظریه شد، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم به عنوان نظریه جایگزینی نظام در ایران به کار گرفته شده است.

تحول چشمگیری که عاشورای ۴۲ آن را رقم زد/ سه ضلع تحقق انقلاب اسلامی

*در واقع شما عاشورای سال ۴۲ را نقطه عطفی برای ابراز دکترین ولایت فقیه می دانید؟ !

در عاشورای ۱۳۴۲ و همچنین قیام ۱۵ خرداد که ما هم اکنون در پنجاهمین سالگرد آن قرار داریم، دقیقاً یک اتفاق تاریخی می افتد، اتفاقی که زمینه ساز تدریجی انقلاب شد و بعد از انقلاب هم عوامل تحقق انقلاب شد، این اتفاق این بود که در واقع یک حرکت کاملاً خودجوش مردمی برای تغییر وضعیت موجود به وجود آمد و در این حرکت خودجوش مردمی، انگیزه و هدف اسلامی بود، بر خلاف آنکه قبلاً بحث ملی گرایی، ماتریالیسم، سلطنت و یا بازگشت به ایران باستان و امثالهم مطرح بود، ولی این تحول فوق العاده در سال ۴۲ که دقیقاً نبض آن اسلام است، مردم با انگیزه اسلامی رهبری خودشان را یک رهبری دینی سیاسی انتخاب کردند.

به این ترتیب بحث مرجعیت در ولایت فقیه که یک رهبری ویژه و ناشناخته ای برای دنیا است، در روز ۱۵ خرداد اتفاقی افتاد که بعدها باعث شد این روز را به عنوان مبدأ انقلاب نامگذاری شود، به گونه ای که سه مقوله مردم، اسلام و رهبری و به عبارت دیگر امام، امت و اسلام با هم ادغام شدند و یک مقوله ای را با نام نهضت اسلامی به وجود آورند که در ادامه به انقلاب اسلامی انجامید، به عبارت دیگر نهضت اسلامی سه ضلع داشت که یک ضعلش امت، یک ضلع آن امام (ره) و ضلع دیگر اسلام بود.

در سال ۴۲ در واقع ترکیب این سه مقوله، فرهنگی را به وجود می آورد تا این قدرت آرام آرام بر قدرت رژیم پهلوی که در واقع مورد حمایت شرق و غرب بود، غلبه پیدا کند و مهم تر از آن نظریه ها و دیدگاه های مبتنی بر مادی گرایی و ملی گرایی و سرمایه سالاری را تحت شعاع قرار داد، به طوری که به تدریج اسلام سیاسی عملاً محور مبارزه مردم ایران قرار می گیرد.

اراده پروردگار در خروش مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) مشهود است

آنچه که ما در حال حاضر درباره ۱۵ خرداد می توانیم بگوییم این است که رژیم شاه هیچ گاه فکر نمی کرد که چنین اتفاقی در آن روز بیفتد، حتی مخالفان رژیم برای ۱۵ خرداد برنامه ریزی نکرده بودند، بنابراین شکل گرفتن و ترکیب این سه مقوله در روز ۱۵ خرداد کاملاً به صورت خودجوش و با اراده پروردگار اتفاق افتاد.

جالب این است که هیچ رهبری در صحنه حضور نداشت و فقط مردم بودند و انگیزه دفاع از رهبر دینی و با شعار « یا مرگ یا خمینی» نمود پیدا کرد، آن افرادی که می توانند به طور عمیق مسائل را درک کنند، متوجه می شوند جز اراده پروردگار، نمی تواند در این قضیه دخالت داشته باشد و لذا حضرت امام (ره) می فرماید این انقلاب موهبتی الهی است، پس این انقلاب مستقیماً با اراده پروردگار و نه هیچ عامل دیگری به پیروزی رسیده است.

اینها نکات خیلی ظریفی است که دنیای مادی نمی تواند آن را درک کند، این جریان در ادامه مسیر خودش به سال های ۵۶ و ۵۷ می رسد و ناگهان رژیم شاه و دستگاه های اطلاعاتی کشورهای بزرگ به ویژه آمریکا و انگلیس با یک واقعیتی روبرو می شوند که کاملاً ناشناخته است، به طوری که غافلگیر می شوند و پیروزی انقلاب را مشاهده می کنند، در حالی که هیچ گونه تحلیلی و دلیلی برای این پیروزی نمی توانستند ارائه دهند، حتی عوامل پیروزی را نمی توانستند بشناسند.

سال ها بعد پس از مطالعات زیادی توانستند تا حدودی عوامل پیروزی را شناسایی کنند، بنابراین هم اکنون برای مبارزه با انقلاب اسلامی یک راهکار استراتژیک انتخاب شده است و راهکار ارائه می دهند، این راهکار استراتژیکی دراز مدت است، به گونه ای که دشمنان تلاش دارند که این سه مقوله را از هم جدا کنند، یعنی مردم را از اسلام و یا رهبری و یا از هر دو آن ها جدا کنند، اگر چنین اتفاقی بیفتد قطعاً انقلاب دیگر نخواهد بود.

شاه کلید موفقیت بیداری اسلامی چیست/بهترین راهکار امام خمینی (ره) برای سرانجام بیداری اسلامی

*با اینکه نیم قرن از آن حادثه ۱۵ خرداد می گذرد، تأثیر ولایت فقیه در بیداری اسلامی و حوادث مرتبط با آن را چگونه می بینید؟

اکنون شاهد هستید که در بیشتر کشورها مردم قیام می کنند و شهید می دهند و خسارت های بسیار زیادی را متحمل می شوند، اما چون یک رهبری دینی سیاسی انقلابی ندارند، دچار تنش ها، انحراف ها، تجزیه ها و سرانجام شکست می شوند.

ما امیدواریم کشورهای اسلامی، انقلاب اسلامی و رهبری انقلاب را به عنوان الگو انتخاب کنند، در این صورت امکان موفقیتشان خیلی بیش از این شکل است که یا از مدل های غربی استفاده کنند یا مدیرانی غیر از رهبری دینی منصوب کنند، به هر حال نکته ای که خیلی حائز اهمیت است اینکه امروز دنیا شاهد آن است که انسجام نسبی و وحدت نسبی مردم، اعتقاد مردم به دین و این رهبری دینی قدرتی را به وجود آورده است که ابرقدرت ها را به چالش کشانده است.