به گزارش پارس نیوز،با وقوع زلزله‌های زنجیره ای در بخش‌های مختلف کشور و با وقوع چند زلزله در مناطق مختلف تهران برخی افراد در فضای مجازی این چنین تبلیغ می کردند که با شدت یافتن این دومینوی خطرناک، نسیم روح بخش ظهور امام زمان(ع) وزیدن خواهد گرفت، البته این دسته افراد چندان بی راه صحبت نمی‌کردند؛ چراکه در منابع روایی رابطه‌ای رازگونه بین زلزله‌های مکرر و ویرانگر با فرج اباصالح المهدی (علیه السلام) نقل شده است.

رابطه زلزله‌های ویرانگر و ظهور امام مهدی(عج)

قبل از بیان هر نکته و مطلبی لازم به تاکید بر این نکته است که برای شناسایی عصر ظهور می بایست به نشانه های علمی و متقن آن در منابع روایی توجه داشت، در مرتبه‌ی اول باید به این سوال پاسخ دهیم که زلزله‌های ویرانگر و خطرناک جزو کدام یک از علائم ظهور است، آیا فراوانی زلزله‌ها به هر اندازه که گسترده باشد، نشانه قطعی ظهور است یا خیر؟

علائم و نشانه های حتمی ظهور بسیار محدود و انگشت شمار می باشند، و تا این نشانه ها در عالم هویدا نشوند سایر نشانه‌ها نمی‌تواند گویای زمان ظهور امام مهدی(ع) باشد.

نشانه های حتمی و غیر حتمی ظهور

با رجوع به منابع حدیثی  و تحقیق در آنها می توان به این مطلب دست یافت که علائم و نشانه های حتمی ظهور بسیار محدود و انگشت  شمار می باشند، و تا این نشانه ها در عالم هویدا نشوند سایر نشانه‌ها نمی‌تواند گویای زمان ظهور امام مهدی(ع) باشد.  به طور کلی برخی علائم و نشانه‌های حتمی ظهور را مختلف ذکر کرده اند، عده‌ای از محققان این نشانه‌ها را چهار، پنج و یا شش مورد برشمرده اند. ما در این نوشته به پنج مورد از این علائم اشاره خواهیم کرد[2] تا مشخص شود که آیا زلزله تهران گویای زمان ظهور امام مهدی(ع) می باشد یا خیر.

صیحه و ندای آسمانی:

از جمله مهمترین و بارزترین نشانه‌های ظهور صیحه و ندای آسمانی است، که همه جهان را در بر می گیرد، صدای قوی و رسایی که نوید ظهور امام مهدی(علیه السلام) را با خود به همراه دارد. محققان بر این باورند که این صدا را همه افراد متوجه می شوند صدایی که، امام مهدی(علیه السلام) را به اسم و نام پدرش به عالمیان معرفی می کند و مردم را به تبعیت و پیروی از حضرت دعوت می کند.

 خروج سفیانی:

دومین نشانه ای مهمی که در منابع روایی به آن اشاره شده است، خروج  مردی خونریز و سفاک است، که با شیعیان و محبان خاندان عصمت و طهارت دشمنی فراوان دارد، به طوری که جمع کثیری از محبان و شیعیان اهل بیت را قتل عام می‌کند.

 

 خسف بیداء:

 سومین نشانه حتمی ظهور خسف بیداء است، بنا به گزارش منابع روایی  بعد از قتل و کشتار فراوانی که سپاه سفیانی در سرزمین های مختلف به راه می اندازد،  وارد سرزمین بیداء می شود،( در بین مکه و مدینه) در این زمان او به عذاب الهی گرفتار می‌شود به طوری که زمین باز می شود او و سپاهش را در زمین فرو می برد. [4]

 

قتل نفس زکیه:

 کشته شدن مردی با تقوا و پرهیزکار، که از نسل امام حسین(علیه السلام) است لقب او«نفس زکیه» است، او مأموریت روشنگری و بصیرت افزایی و نوید ظهور امام مهدی(علیه السلام) را برای برخی از سرزمین ها دارد، تا اینکه حجت بر آنها به اتمام برسد، سرزمین هایی که علائم حتمی همچون ندایی آسمانی و خروج سفیانی آنها را بیدار نکرده است. و همچنان در غفلت و بی خبری و عناد به سر می برند.[5]

 

البته در خصوص نشانه های دقیق یمانی و نحوه قیامش مطالب روشن و متقنی را شاید نتوان بدست آورد، همین امر موجب شده است در سالهای اخیر به غلط افرادی در جامعه مهدویت نفوذ کرده و موجبات انحراف آنان شده و خود را یمانی معرفی کنند.

 

خروج یمانی:

در منابع روایی خروج و قیام مردی هاشمی از تبار امام حسین(ع) یا امام حسن(ع) از جمله علائم و نشانه های حتمی ظهور معرفی شده است، او همزمان با ظهور سفیانی و سید خراسانی در یک روز و یک ماه و یک سال قیام می‌کند.[6] البته در خصوص نشانه های دقیق او و نحوه قیامش مطالب روشن و متقنی را شاید نتوان بدست آورد، همین امر موجب شده است در سالهای اخیر به غلط افرادی در جامعه مهدویت نفوذ کرده و موجبات انحراف آنان شده و خود را یمانی معرفی کنند.

 

آیا با آمدن این زلزله ها فرج امام مهدی(ع) به وقوع خواهد پیوست؟

پس از بیان علائم حتمی ظهور به روشنی پیداست، که زلزله های متعددی بخصوص در مناطق مختلف ایران گویای علائم دقیق و حتمی ظهور نیست، در برخی روایات که سخن از وجود زلزله در ایام ظهور شده را نیز باید حمل بر علائم غیر حتمی دانست، آنچه مسلم است در طول تاریخ زلزله های متعدد و فراوانی رخ داده است، ولی تشخیص این موضوع که آیا با آمدن این زلزله ها فرج امام مهدی(ع) به وقوع خواهد پیوست کار سختی است هر چند که یک محب و شیعه واقعی همیشه باید منتظر ظهور باشد و آن را نزدیک ببیند کما اینکه به نقل از منابع مأثور و روایی امام صادق(علیه السلام) در دعای عهد می فرمایند: «اللَّهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا؛[7] خدایا این اندوه را از این امت به حضور آن حضرت(عج) برطرف کن، و در ظهورش براى ما شتاب فرما، که دیگران ظهورش را دور مى بینند، و ما نزدیک می بینیم.»

 

پی‌نوشت:

[1]. بحار الأنوار، ج‌51،  ص74، ح24. «عَنْ أَبِی الْحَجَّافِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ أَبْشِرُوا بِالْمَهْدِیِّ قَالَهَا ثَلَاثاً یَخْرُجُ عَلَى حِینِ اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زِلْزَالٍ شَدِیدٍ شیخ در کتاب غیبت از پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله روایت کرده که سه بار فرمود: شما را بقیام مهدى مژده می دهم، هنگامى که مردم بجان هم افتند و زلزله سختى پدید آید او ظهور خواهد کرد. زمین را از عدل و داد پر کند چونان که از ظلم و جور پر شده باشد.»

 

[2]. الروضة من الکافی، ترجمه رسولى محلاتى،  ج‌2،  ص141، ح483. «عمر بن حنظلة گوید: شنیدم از امام صادق علیه السّلام که می فرمود: پنج نشانه پیش از قیام حضرت قائم صورت خواهد گرفت: صیحه آسمانى، خروج سفیانى، فرو رفتن (لشکر سفیانى در بیداء)، کشته شدن نفس زکیه، خروج یمانى. من عرض کردم: قربانت اگر یکى از خاندان شما پیش از وقوع این نشانه‌ها خروج کند، با او خروج کنیم؟ فرمود: نه. و چون فردا شد این آیه را براى آن حضرت خواندم: «اگر بخواهیم بر ایشان آیه و نشانه‌اى از آسمان نازل کنیم که گردنهایشان در مقابل آن خاضع گردد» (سوره شعراء آیه 4) و بدو عرض کردم: آیا این نشانه همان صیحه آسمانى است؟ فرمود: آگاه باش که اگر آن باشد گردن دشمنان خدا در برابرش خاضع گردد.»

 

[3]. الغیبة( للنعمانی) ؛ النص ؛ ص301؛ «فضیل بن یسار از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمود: «از میان کارها امورى موقوف هستند، و امورى حتمى، و سفیانى از جمله امور حتمى است که چاره و گریزى از آن نیست».

 

[4]. مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، ص953.

 

[5]. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‌52 ؛ ص307. «به نقل از ابوبصیر در حدیثى طولانى-: امام باقر علیه السلام فرمود: «قائم به یارانش مى ‌فرماید:" اى مردم! مکّیان، مرا نمى ‌خواهند! امّا من کسى را به سوى ایشان مى‌ فرستم تا همچنان که شایسته مانند من است، بر آنان احتجاج کنم‌ علیه و آله و درود فرستادن بر او، سخنى مى‌ گوید که هیچ یک از مردمان آن را نگفته است آن گاه مردى از یارانش را فرا مى‌ خواند و به او مى ‌گوید:" به سوى مکّیان برو و بگو: اى اهل مکّه! من فرستاده فلانى به سوى شما هستم و او به شما مى ‌گوید: ما خاندان رحمت، معدن رسالت و خلافت و فرزندان  محمّد و از نسل پیامبران هستیم و پس از وفات پیامبرمان تا امروز به ما ستم شده و بر ما فشار آورده شده و چیرگى گشته و حقمان ربوده شده، و اکنون از شما یارى مى ‌خواهیم. یارى‌ مان دهید". هنگامى که این جوان، این سخن را مى‌ گوید، به سویش مى‌ آیند و او را میان رکن [حجرالأسود] و مقام [ابراهیم‌] سر مى‌برند و او همان نفْس زکیّه است.

 

[6]. قزوینی، محمد کاظم ؛ الامام المهدی(عج)، بیروت، بی‌نا، ۱۹۹۵ م، ص ۲۲۷

 

[7]. المصباح للکفعمی(جنة الأمان الواقیة)، ص550.