دلایل رشد آسیبهای جنسی در مدارس پسرانه
رخ دادن حادثه تلخ تجاوز جنسی به دانشآموزان در مدرسه که به عنوان کانون تربیت دانشآموزان تعریف شده است؛ اتفاقی نامیمون و ناشی از ضعفهای جدی در برنامه ریزی، مدیریت و نظارت متولیان فرهنگی و آموزشی کشور در همه سطوح است.
به گزارش پارس نیوز، طی دو روز گذشته رسانهای شدن موضوع تعرض یک ناظم در مدرسه غیردولتی به چندین دانش آموز دبیرستانی واکنشهای متعددی را در برداشت. یک پژوهشگر و کارشناس مسائل آموزش و پرورش به بررسی ابعاد حادثه آزارجنسی گروهی از دانش آموزان در مدرسه از منظر سندتحول بنیادین و برنامه درسی ملی پرداخت و از رویکردهای کهنه حاکم بر نظام گزینش معلمان و نقش کمرنگ مشاوران در مدارس انتقاد کرد.
دکتر حجتاله بنیادی ، در این باره اظهار کرد: رخ دادن حادثه تلخ تجاوز جنسی به دانشآموزان در مدرسه که به عنوان کانون تربیت دانشآموزان تعریف شده است؛ اتفاقی نامیمون و ناشی از ضعفهای جدی در برنامه ریزی، مدیریت و نظارت متولیان فرهنگی و آموزشی کشور در همه سطوح است.
وی افزود: فردی که مرتکب چنین گستاخی در مدرسه شده است، متأثر از آموزش ناصحیح و بدون برنامه ریزی از سطح مدرسه تا دانشگاه است. یکی از استنتاجها در خصوص بروز این مسائل این است که هنوز دو وزارت مهم و مؤثر آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور در تربیت افرادی شایسته برای تصدی مشاغل کشور و آنهم در حوزه تعلیم و تربیت دارای ضعفهای مهمی هستند و صرفاً به ارائه آموزش مفاهیم نظری اکتفا کردهاند که باید در چند بعد مورد بررسی قرار بگیرد.
ین کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه غریزه جنسی به عنوان بخشی از وجود و خلقت انسان به عنوان یک موضوع مهم قابل طرح و بحث است عنوان کرد: به دلیل نگرش محدود و ناصحیح برخی افراد تحت عنوان عدم توجه به غرایز، توجه صحیح به این موضوع و آموزش مراقبتهای جنسی و ویژگیهای جنسیتی دانش آموزان کاری غیر ارزشی و غیر اخلاقی قلمداد شده است و سالیانی طولانی است که از فعالیتهای آموزشی و تربیتی مدارس حذف شده است.
بنیادی ادامه داد: برخی متولیان نظام تعلیم و تربیت کشور تمایز و تفاوتی میان دو عبارت «آموزش روابط جنسی» با « آموزش مواجهه با تهدیدهای جنسی» قائل نیستنند و هر گاه صحبت از عبارتی با کلمه جنسی میشود با وحشت و بارمنفی به آن مینگرند. علت مخالفت بیشتر مخالفان این است که به اشتباه تصور میکنند آموزش بهداشت جنسی به معنی آموزش روابط جنسی است و میترسند با مطرحشدن این مسائل، به اصطلاح چشم و گوش دانش آموزان باز شود و به فساد کشیده شوند؛ در حالی که این یک ترس بیهوده است که آسیبهای جدی را در زندگی امروز و آینده دانش آموزان در بر دارد.
وی افزود: این افراد معتقدند مطرح کردن موضوعات مرتبط با سلامت و آسیبهای جنسی، برای دانش آموزان مشغولیتهای ذهنی ایجاد میکند. هر چند که چنین وضعیتی در صورت ارائه نا بهنگام و ناصحیح این اطلاعات می تواند رخ دهد اما در شرایط برنامه ریزی شده و مدیریت شده جهت مواجهه با تهدیدهای جنسی، چنین مسائلی به وجود نخواهد آمد، اما اگر به خاطر این نگرانی، اطلاعات اساسی و موردنیاز دانش آموزان را به آنها ندهیم حس کنجکاوی آنها باعث میشود که پاسخ سئوالات و کنجکاوی خود را از منابع ناسالم و حتی منحرفکننده جستجو کنند.
این کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه با وجود موبایل، شبکههای مختلف اجتماعی، اینترنت و..... دستیبابی به اطلاعات منحرف کننده جنسی برای نوجوانان کنجکاو امروزی کار سختی به نطر نمیآید عنوان کرد: در اختیار قرار ندادن اطلاعات لازم به نوجوانان مطابق با جنسیت و سن آنها علاوه بر افزایش میزان آسیبهای اجتماعی در دوره نوجوانی، سبب میشود این افراد در در دوره بزرگسالی نیز دچار اختلالات روحی، روانی و حتی تربیتی شوند و علاوه بر آن، احتمال اینکه بتوانند زندگی سالم و موفقی در آینده داشته باشند، کاهش پیدا می کند.
بنیادی با تاکید بر اینکه نادیده گرفتن این خلاء، آسیبهای متعددی را نه تنها برای افراد در دوره دانش آموزی و دانشجویی به دنبال دارد، بلکه به دلیل همین تلقی ناصحیح، حتی افراد در دوره بزرگسالی نیز از آگاهی های لازم و ضروری در این زمینه بی بهره هستند گفت: مطابق پژوهشهای انجام شده تعداد قابل توجهی از طلاقهای کشور مرتبط با این مسائل است. باید توجه داشت که لازم است از طریق آموزش زمینه را برای ایجاد نگرش درست به مسائل مرتبط با سلامت و غریزه جنسی در دانش آموزان ایجاد و رشد داد. در واقع آموزش وسیلهای است که افراد بدانند «سلامت و مراقبت جنسی» بخش مهمی از «سلامت بهداشت روانی» آنهاست. ایجاد این نگرش صحیح نیز در سنین خاصی قابل انجام است و تغییر نگرش در سنین بالاتر خیلی مشکل است. در مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و دیگر اسناد پشتیبان آن توجه نظام تعلیم و تربیت به تکوین هویت جنسی و جنسیتی دانش آموزان مورد تأکید قرار گرفته است.
وی افزود: در بخشهایی از این اسناد ذکر شده است که «بیتوجهی الگوهای رایج تربیت رسمی و عمومی به خصوصیات جنسی/ جنسیتی دانش آموزان و تلاش برای ارائه تربیتی خنثی و غیرحساس، نسبت به تفاوتهای جنسیتی، مسئلهای است که تا حدود زیاد از نگرش مدرنیستی به مسئله جنسیت (مبنی بر شباهت کامل به تبع تساوی کامل مردان و زنان) ناشی میشود. این گونه بی توجهی موجب شده است تا نظامهای فعلی تربیت رسمی و عمومی در مهم ترین دوران تکوین هویت جنسی وجنسیتی افراد جامعه، از این امر مهم غافل شوند و در نتیجه تربیت یافتگان این نظامها نه تنها از خلال تجارب تربیتی مدرسه تقریباً هیچ یک از انواع آمادگیهای لازم را برای ورود به زندگی خانوادگی و اجتماعی، متناسب با خصوصیات جنسی و هنجارها و نقش های جنسیتی که از ایشان برحسب ارزشهای اجتماعی و فرهنگی مورد انتظار است، نمییابند.»
این کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه این عبارتهای ذکر شده در مبانی نظری سند تحول مؤید وجود نگرش ناصحیح به آموزشهای مرتبط با تکوین هویت جنسی و جنسیتی دانش آموزان است که بخشی از آن نیز مواجهه با آسیب های جنسی است اظهار کرد: علیرغم مجوز و تأکید صریح سند تحول مبنی بر ضرورت پرکردن چنین خلاء مهمی، متأسفانه همچنان جای خالی این آموزش ها در فرایندهای تربیتی مدارس خالی است.
بنیادی ادامه داد: در راهکار ۲/ ۱۶ سند تحول رعایت اقتضائات هویت جنسیتی(پسران و دختران) و ویژگیهای دوران بلوغ دانش آموزان در برنامههای درسی و روشها و برنامههای تربیتی ضمن توجه به هویت مشترک آنان و در راهکار ۱/۱ نیز توجه بیشتر به تفاوتهای فردی بویژه هویت جنسیتی دانش آموزان و تفاوتهای شهری و روستایی مورد تأکید قرار گرفته است.
وی به برنامه درسی ملی نیز اشاره کرد و گفت: در برنامه درسی ملی که یکی از زیر نظامهای مهم سند تحول است، به جای ارائه چارچوب دقیقتر و شفافتر برای نحوه ارائه صحیح این آموزشها، فقط به ذکر عبارتهای کلی مبنی بر توجه به تفاوتهای جنسیتی و بهداشت بلوغ و سلامت نوجوانی اشاره شده است. ذکر کلی این عبارتها هیچ چشم انداز روشنی را برای تدوین محتوای آموزشی یا تربیت افرادی توانمند و شایسته برای آموزش صحیح مواجهه با بلوغ و سلامت جنسی در دوره نوجوانی ارائه نداده است. این مسئله در صورتی است که ضرورت داشت و دارد که در چارچوب برنامه درسی ملی سن شروع این آموزشها، چارچوب، نحوه تدوین و ارائه محتوای مرتبط با تکوین هویت جنسی و حتی نهادهای مختلف که باید در این زمینه همکاری و همراهی کنند معین میشد.
این کارشناس آموزش و پرورش ادامه داد: هر چند که نهادهای مهم فرهنگی کشور و از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی با تصویب سند تحول بنیادین ضرورت ارائه چنین آموزشهایی را مورد تأکید قرار دادهاند، اما پس از گذشت هفت سال از چنین تأکیداتی هنوز اقدام درخور توجهی از سوی برنامهریزان آموزشی صورت نپذیرفته است. علاوه بر این کم توجهی انتقال دانش آموزان سال اول راهنمایی و اضافه کردن آنها تحت عنوان پایه ششم در مدارس ابتدایی یکی از اقدامات ناصحیح و متعارض با سند تحول بنیادین است که از سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ آغاز شده است.
بنیادی ادامه داد: یکی از مهمترین تبعات این اقدام، تشدید آسیبهای جنسی در میان مدارس پسرانه به دلیل وجود شش پایه تحصیلی در یک مدرسه است. این شورا که وظیفه اصلی نظارت بر اجرای این سند را بر عهده دارد در سکوتی بهت آور شاهد بی توجهی به مهمترین چارچوبهای سند تحول است . با مروری به محتوای برنامه درسی تربیت معلم در گذشته و دانشگاه فرهنگیان در حال حاضر به سادگی در می یابیم که توجه به تفاوتهای جنسیتی و ارائه آموزشهای لازم در خصوص تهدیدها و نکات بهداشتی در این خصوص چندان که باید مورد توجه برنامهریزان قرار نداشته است. در خصوص بهسازی و آموزشهای ضمن خدمت معلمان نیز وضعیت حکایت از کم توجهی به مسائل مهم و مورد نیاز و از جمله نحوه صحیح مقابله و مواجهه با آسیبهای جنسی دانش آموزان دارد.وی با بیان اینکه جاذبه اندک حرفه معلمی و به تبع آن کاهش تعداد داوطلبان شایسته برای این حرفه بخصوص در بخش پسران سبب شده که افراد شایسته، توانمند، مقید و متعهد به چارچوبهای اخلاقی کمتر جذب این حرفه شوند عنوان کرد: استمرار چنین وضعیتی سبب خواهد شد که جذب افراد واجد شرایط و شایسته به حرفه معلمی روز به روز اندک شود. خالی ماندن بخشی از ردیفهای استخدامی و ظرفیت دانشگاه فرهنگیان در بخش پسران حکایت از نبود جذابیت برای شغل معلمی در بحران کنونی اشتغال کشور است.
این کارشناس آموزش و پرورش ادامه داد: ضعف در قانون مدارس غیر دولتی و بسنده کردن به یک مجوز گزینش برای اشتغال در جایگاه معلمی در مدارس غیر دولتی از یکسو و پرداختهای بسیار اندک و باور نکردنی به معلمان این مدارس دلیل دیگری بر بروز چنین مسائلی است. وقوع چنین رویدادهایی به مدارس غیر دولتی محدود نمیشود ، ولی انتظاری که اولیاء مدرسه غیردولتی در خصوص توجه به مسائل تربیتی و اخلاقی فرزندشان دارند کمی بیشتر از مدارس دولتی است.
بنیادی ضعف در قانون مدارس غیر دولتی و سهل گیری و مسامحه در اجرای این قانون را موجب افزایش موارد نقض چارچوبها و مقررات آموزشی و به خصوص مقررات تربیتی توسط مدارس غیر دولتی در کشور دانست و گفت: وجود روابط ناصحیح مالی میان برخی مؤسسین و مدیران مدارس غیر دولتی با نظارت کنندگان بر عملکرد این مدارس نیز مسئله انکارناپذیری است که موجبات تشدید این مسامحه را فراهم آورده است . بنابراین زمانی که فرایند های نظارتی در این مدارس آنقدر سطح پایین و ابتدایی هستند که صرفاً به بررسی میزان شهریه محدود میشود و مدارس غیر دولتی با آرامش خیال دستورالعملها و چارچوبهای کلی و مهم را نادیده میگیرند وقوع چنین رویدادهایی چندان دور از انتظار نیست.
وی تاکید کرد: شاید مهمترین دلیل چنین وضعیتی حذف عملی نظارت و مشارکت مؤثر اولیاء در تعلیم و تربیت فرزندانشان است. در برخی از مدارس غیر دولتی با تمرکز بر قبولی دانش آموزان در کنکور مبادرت به جذب افراد مختلف بدون داشتن صلاحیتهای لازم و صرفاً به دلیل داشتن توانمندی در آموزش تست زنی در خلاء نظارت مؤثر اولیاء و آموزش و پرورش میشود، بنابراین وقوع مسائل جنسی این چنینی از طرف کارکنان مدرسه حکایت از ضعف ساز و کارها و فرآیندهای نظارتی و گزینش مناسب در مدارس دارد.
این کارشناس آموزش و پرورش با اشاره به اینکه مطابق سند تحول بنیادین آموزش و پرروش در خصوص شایستگیها و صلاحیتهای حرفهای معلمان و کارکنان مدارس غیردولتی با دولتی هیچ تمایز و تفاوتی وجود ندارد گفت: اما به دلایل تعابیر ناصحیح برخی مسئولان تحت عنوان حمایت از مشارکتهای مردمی، سازوکار بررسی صلاحیتهای معلمان و کارکنان مدارس غیر دولتی به شکل تدریجی بسیار کمرنگ شده و صرفاً به داشتن یک گزینش و آنهم مبتنی بر فرایندهای دهه اول انقلاب بسنده شده است. بدیهی است که افراد برای اشتغال در جایگاه معلمی کارکنان مدرسه صرف نظر از دولتی یا غیر دولتی بودن اداره مدرسه باید از شایستگیها و ویژگیهای ذکر شده در اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش برخوردار باشند.
بنیادی تصریح کرد: انجام صرفاً یک گزینش با رویکردهای کهنه حاکم بر نظام گزینش معلمان و بدون بررسی شایستگیها و صلاحیتهای معلمی توسط مراکز سنجش صلاحیت حرفهای یکی از مسائل جدی در سلامت و ارتقای کیفیت آموزشی در مدارس غیر دولتی است.
وی به نقش کمرنگ مشاوران در مدارس نیز اشاره و عنوان کرد: در مدارس یکی از وظایف عمده مشاوران ارائه آموزشهای لازم دراین خصوص است، ولی متأسفانه به دلیل کمبود نیروی انسانی شایسته، درصد قابل توجهی از مدارس حتی به صورت ماهیانه نیز از حضور مشاور بیبهرهاند. از سوی دیگر برخی مشاوران مدارس نیز از صلاحیت و توانمندی لازم برای ارائه چنین آموزشهایی برخوردار نیستند. از طرف دیگر بهسازی و به روز آوری دانش و مهارت مورد نیاز معلمان در مواجهه با تحولات، به دلیل تنگناهای شدید مالی در آموزش و پرورش روز به روز کمرنگ تر شده و محدود به کتاب های جدید شده است. نکته جالب توجه این است که در مدارس غیر دولتی، توجه حداقلی لازم نیز برای بهسازی و توانمندسازی معلمان در زمینه های تربیتی وجود ندارد و بیشتر تأکید بر جنبه های علمی و درصد قبولی آنان میشود.
این کارشناس آموزش و پرورش افزود: درباره آموزش اولیاء نیز چند سالی است که به برگزاری کلاسهای آموزش خانواده اکتفا میشود که به هیچ عنوان فضایی برای طرح این مسائل نیست و بیشتر جنبه رفع تکلیف دارد. آموزش و پرورش میتواند در قالب کتابهای چند ده صفحهای و با صراحت و ظرافت نحوه آگاهی دادن به دانش آموزان در مقابل تهدیدهای جنسی و یگر موارد ضروری در خصوص مسائل جنسی و سن بلوغ را برای پدران و مادران تدوین و در اختیار آنها قرار دهد. علاوه بر اولیاء همه معلمان نیز ضرورت دارد از طریق کتابهای مناسب آگاهی و اشراف لازم به آسیبهای جنسی دانش آموزان داشته باشند.
بنیادی با بیان اینکه مدرسه به عنوان کانون تربیت باید جامعهای کوچک با روابط انسانی متعالی و سازو کارهای شفاف در برخورد با تخلفات باشد اظهار کرد: متأسفانه ضعف در برخوردهای متناسب و به موقع توسط نهادهای مرجع با تخلفات در بیرون از مدرسه از یکسو و ضعف در قانون مدارس غیر دولتی در مواجهه با تخلفات از سوی دیگر شرایط لازم برای ایجاد بازدارندگی ارتکاب تخلفات را با تهدید مواجه کرده است. در ماده ۳۴ این قانون شرایط برخورد با تخلفات معلمان و کارکنان غیر رسمی این مدارس آن قدر ضعیف دیده شده که در حد اعلای آن مجازات فرد متخلف محرومیت دائم از اشتغال در مدارس غیر دولتی است.
وی در بخش دیگری از سخنانش به اثرگذاری موبایل و شبکه های اجتماعی و.... در خلاء ناشی از بی اقدامی نهادهای فرهنگی و آموزشی کشور برانحرافات جنسی دانش آموزان گفت: شبکههای اجتماعی و موبایل یک فرصت بسیار مناسب است که آموزش و پرورش و دیگر نهادهای فرهنگی میتوانند در زمینههای مختلف و از جمله ارائه مراقبتهای لازم در مواجهه با آسیبهای جنسی از آن بهره برداری کنند. تولید محتواهای آموزشی مناسب و ایجاد شبکههای گسترده دانشآموزی و آگاهی بخشی مناسب در خصوص این تهدیدها فرصتی است که متأسفانه تا کنون استفاده نشده و موبایل به جای این که یک ابزار مؤثر و مفید آموزشی باشد به یک وسیله تهدید کننده سلامت جنسی و روحی دانش آموزان و خانوادهها تبدیل شده است.
این کارشناس آموزش و پرورش در پایان تاکید کرد: با توجه به ظرافتها و ابعاد پیچیده متعدد در ارائه این آموزشها، ضروری به نظر میرسد وزارت آموزش و پرروش در تعامل با وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت و آموزش و پزشکی، حوزههای علمیه کشور و صدا و سیما به مسئله مهم بهداشت جنسی نوجوانان ورود جدی کند و نسبت به تدوین و تألیف کتب و محتوای آموزشی مختلف و تربیت متخصصانی شایسته و متبحر برای آموزش معلمان و اولیای دانش آموزان در این زمینه اقدام کند. در این زمینه دانشگاه فرهنگیان میتواند نقش محوری برای تحقق این هدف و ایجاد چنین فرصتی را فراهم کند.
ارسال نظر