نقاط کور را پیدا کنید

مهم نیست که چقدر موفق بوده‌ایم و یا پیشرفت کرده‌ایم و یا اینکه چقدر باید پیشرفت کنیم، مهم این است که به هر ترتیب ما نقاط کوری در عملکرد، رفتار، تخصص و شخصیت خود خواهیم داشت. منظور از نقاط کور چیزهایی در مورد ما هستند که ما از آنها اطلاعی نداشته و درک درستی هم از آنها نداریم و قطعا هیچوقت نمی‌توانیم مسایلی را که نسبت به آنها کور هستیم و بی‌اطلاع، رشد دهیم.

لذا خواستن نظر دیگران و توجه به بازخوردهای اعمال و رفتار ما روی آنها ساده‌ترین، سریع‌ترین و موثرترین راه برای دیدن نقاط کور است و توجه به این نقاط کور و تلاش برای بهبود آنها یکی از مطمئن‌ترین روش‌های ارتقاء فردی، شغلی و شخصیتی است.

اهداف واقع‌گرایانه تعریف کنید

برخی مدیران گاهی جوگیر می‌شوند و اهدافی دست‌نیافتنی و غیرمعقول را تعریف می‌کنند که علاوه بر اینکه هیچگاه به آنها نمی‌رسند و در حد یک رویا باقی می‌مانند بلکه باعث اتلاف منابع و بی‌انگیزگی در کارکنان نیز می‌شوند. این موارد اغلب در مدیرانی که از شرکت‌های خارجی و یا شرکت‌های موفق بازدید کرده‌اند بیشتر دیده می‌شود.

همیشه سعی کنید اهداف و پروژه‌های متوسطی را تعریف کنید. اگر پروژه‌ای که برای کارمندان تعریف می‌کنید سخت و دشوار یا بسیار بزرگ باشد از همان ابتدا به آنها احساس غیرقابل اجرا بودن را القا می‌کنید. هدف شما باید به اهداف و یا پروژه‌های کوچک‌تر تقسیم شود که از نظر کارکنان انجام شدنی به نظر برسد سپس بعد از دست یافتن به هدف تعریف شده، پروژه کمی بزرگ‌تر تعریف کنید.

از بی‌انگیزگی جلوگیری کنید

یکی از وظایف اصلی مدیران ایجاد انگیزه در کارکنان برای دستیابی بهتر و باکیفیت‌تر به اهداف سازمان است.

از طرفی می‌دانیم، با توجه به شغل مدیر، او گاهی مجبور می‌شود افرادی را تنبیه یا جریمه کند که این عمل ممکن است باعث رنجش کارمند شده و در کارایی او تأثیر منفی بگذارد.

بنابراین باید بسیار دقت شود که جریمه و تنبیه به عنوان یک تکنیک کنترلی استفاده شود و نباید سبب ایجاد بی‌انگیزگی در نیروی کار گردد. لذا همیشه در کنار تنبیه و جریمه، سیستم پاداش‌دهی هم داشته باشید و هنگامی که کارمندی را جریمه می‌کنید به او کاملا توضیح دهید دلیل این جریمه و تنبیه چیست و قطعا در صورت بهتر انجام دادن فعالیت‌های واگذار شده، پاداش می‌گیرد.

مراقب باشید که تنبیه و جریمه باعث تخریب شخصیت و روحیه فرد نشود.

همیشه مثل یک برنده فکر کنید

بعنوان یک مدیر همیشه باید بتوانید با دو موقعیت برد و باخت برخورد مناسبی داشته باشید. در این دو موقعیت کاری که باید بکنید این است که در همه شرایط حتی زمانی‌که همه چیز علیه شماست و شما را به عنوان بازنده بازی می‌بینند شما با قدرت مانند یک برنده فکر کنید، برای اینکار لازم است که خود را با همه تجهیزاتی که یک برنده دارد مجهز کنید. همیشه به یاد داشته باشید که برد و باخت در داخل یک سیکل قرار دارند و معنی هیچکدام از آنها نابودی یا قدرت شما نیست بلکه فقط نشانه‌هایی هستند که برای تصمیمات بعدی شما مفید بوده و راه درست را به شما نشان می‌دهند لذا همیشه مانند برنده‌ها فکر کنید. اگر مدت زیادی است که شکست خورده‌اید اکنون وقت بردن شماست!

از معاشرت با افراد منفی‌نگر خودداری کنید

کسانی که روحیات منفی دارند و دائماً در حال اعتراض و گله‌گذاری نسبت به شرایط خود هستند مانند سم می‌مانند. چنین افرادی همواره تلاش می‌کنند سایرین را نیز با خود همراه کرده و بخشی از کمپین اعتراضی خود نمایند تا احساس بهتری به دست بیاورند.

درست است که به عنوان یک انسان موظف هستیم به شکایات دیگران در مورد زندگی و شرایطشان گوش دهیم و با آنها احساس همدردی کنیم، اما باید همواره متوجه مرز بین همدردی کردن و بلعیده شدن توسط روحیات منفی دیگران باشیم.

در معاشرت با چنین افرادی بهتر است حواسمان را بر روی مسائل مهم‌تری متمرکز کنیم و فاصله‌مان با مسائل آنها را حفظ نماییم. چنین افرادی ناخودآگاه بر روی ما تاثیر گذاشته و ما را نیز به ورطه ناامیدی و منفی نگری می‌کشانند.

برای مثال یک فرد افسرده و ناامید از زندگی را در نظر بگیرید، شاید شما قدری با او معاشرت نمایید ولی وقتی وی دائما در حال آه و ناله و شکایت از زمین و زمان باشد مسلماً بعد از مدتی ناخودآگاه شما هم تحت تاثیر قرار می‌گیرید. لذا معاشرت طولانی‌مدت با چنین فردی به صلاح شما نخواهد بود مگر اینکه بخواهید به یک افسرده دست دوم بدل شوید.

*رسول جلوانی*