«قرآن» مثل و مانند ندارد به چه معناست
یکی از سؤالات درباره قرآن کریم این است که آیا واقعاً مثل نداشتن و تغییرناپذیر بودن، مخصوص قرآن است، یا اینکه سایر کتابها، مانند دیوان حافظ و… هم آن دو ویژگی را دارند؟
یکی از سوالات درباره قرآن کریم این است که آیا واقعاً مثل نداشتن و تغییر ناپذیر بودن، مخصوص قرآن است، یا اینکه سایر کتاب ها، مانند دیوان حافظ و… هم آن دو ویژگی را دارند.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم طی یادداشتی که در اختیار خبرنگار آئین و اندیشه خبرگزاری فارس قرار داده به این سوال پاسخ می دهد.
مثل نداشتن ویژگی منحصر به فرد قرآن
قرآن کریم خود را کلام خدا، معجزه و بی مانند معرفی می کند و همه علما و دانشمندان در تمام عصرها و مصرها تا قیامت را، به صورت های مختلف و با جدیت تمام، به مبارزه و هماوردی دعوت می کند.
الف: در یک آیه تمام جنیان و انسان ها را از آوردن کتابی مثل قرآن، عاجز معرفی می کند و مدعی است که حتی اگر همه آن ها دست به دست هم دهند و هم فکری کنند تا کتابی مثل قرآن را بیاورند، نمی توانند چنین کاری کنند: « قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً؛ بگو: اگر انسانها و پریان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند. » (سوره اسراء آیه ۸۸ و در آیه ۳۴ سوره طور از مخالفان خواسته شده تا سخنی مانند قرآن بیاورند)
ب: در آیه ای دیگر از منکران وحیانی بودن قرآن خواسته شده است فقط ده سوره مثل سوره های قرآن بیاورند: « أَمْ یَقُولُونَ افْترَئهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْترَیَاتٍ وَ ادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِین ؛ آنها مى گویند: « او به دروغ این (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگى است) ! » بگو: « اگر راست مى گویید، شما هم ده سوره ساختگى همانند این قرآن بیاورید و تمام کسانى را که مى توانید- غیر از خدا- (براى این کار) دعوت کنید! » (سوره هود، آیه ۱۳)
ج: در آیه ۲۳ سوره بقره و آیه ۳۸ سوره یونس، به آوردن حتی یک سوره، مثل سوره های قرآن تحدی (هماورد طلبی) شده است که برای اختصار به ذکر آیه اول بسنده می شود: « وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ؛ و اگر در باره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کرده ایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را- غیر خدا- براى این کار، فرا خوانید اگر راست مى گویید. »
با توجه به آیات فوق نه تنها مجموع قرآن، بی نظیر است، بلکه تک تک سوره های آن هم مثل و مانند ندارند. ظاهراً در سوال بالا این مطلب، دست کم درباره کل قرآن (به صورت مجموعی) پذیرفته شده است، منتهی ادعا شده است که این ویژگی، اختصاص به قرآن ندارد و سایر کتاب ها مانند دیوان حافظ و… نیز مثل و مانند ندارند.
آری! اگر مقصود از « مثل» شباهت و همانندی در جمیع جهات اعم از زبان، مکان و زمان تألیف و قرارگرفتن، نوع کاغذ، مؤلف، اندازه، الفاظ، معانی، نظم یا نثر بودن، مضامین و… باشد این ادعا درست خواهد بود.
اصلاً هیچ چیزی که مثل (شبیه کامل از جمیع جهات) به چیز دیگری دارد، در جهان وجود نخواهد داشت، حتی نسخه های مختلف از یک کتاب، هر چند از جهت مؤلف، لفظ، محتوا، نوع خط و… یکسان باشند، باز مثل هم (به معنی ذکر شده) نخواهند بود؛ زیرا از جهات متعدد دیگری مثل مکان و وضع قرارگرفتن، زمان چاپ و… باز هم متفاوت خواهند بود و با این حساب اصلاً هیچ چیزی که با چیز دیگر شباهت کامل و از جمیع جهات داشته باشد، در جهان وجود نخواهد داشت.
روشن است که چنین معنایی برای « مثل» در این بحث نادرست است؛
توضیح اینکه واژه مثل، یک کلمه عربی است و قرآن نیز به زبان عربی نازل شده است، بنابراین وقتی قرآن مدعی می شود که « مثل» ندارد و نخواهد داشت، باید دید مرادش چیست؟ و مثل به چه معنایی است؟
معنای واژه « مثل»
در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن پس از ذکر عبارات چند کتاب لغوی معتبر در زبان عربی، چنین نتیجه گرفته است که اصل این ماده به معنی برابری چیزی با چیزی در ویژگی های اصلی و برجسته مورد نظر است. (حسن، المصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، بی جا: وزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، چ اول، ۱۳۶۹، ج ۱۱، ص ۲۵)
بنابراین وقتی گفته می شود قرآن بی « مثل» است، مقصود این است که هیچ نوشته ای و سخنی در اوصاف اصلی، مانند فصاحت و بلاغت، مضمون عالی، بیان واقعیت ها و حقایق، اخبار غیبی کاملا صحیح، و… مانند قرآن نیست، یعنی نمی توان ارزش آن را در جهات مذکور بسان قرآن دانست، حتی نهج البلاغه امیر المؤمنین علی علیه السلام نیز با این که بسیار فصیح و بلیغ و خارج از توان بشر عادی است و مضامین بسیار عالی دارد، باز توان برابری با قرآن را ندارد و در واقع معارف آن سخنان نیز از قرآن اخذ شده است.
اما سایر کتاب ها، هر چقدر هم که زیبا و پرمحتوا باشند، باز با قرآن قابل مقایسه نیستند و مشابه، بلکه نمونه بهتری دارند؛ مثلا در بین کتاب های ادبی مسلماً دیوان حافظ اگر برجسته ترین نباشد، از جمله برجسته ترین ها است، اما اصلاً با قرآن قابل مقایسه نیست، بلکه به اعتراف خود حافظ، مضامین عالی آن از قرآن اقتباس شده است؛ چنانکه خود حافظ این مطلب را گوشزد می کند:
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ / هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
(بیتی از غزل ۳۱۹ دیوان حافظ)
و در جای دیگر می گوید:
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ / قرآن ز بر بخوانی با چهارده روایت
(بیتی از غزل ۹۴ دیوان حافظ)
به علاوه کتاب های دیگری ممکن است وجود داشته باشند، که از جهت ارزش ادبی با دیوان حافظ قابل مقایسه باشند و بلکه در بعضی جهات، بالاتر از آن باشند؛ چنان که اشعار و نثر سعدی در باب موعظه قوی تر و مؤثرتر از حافظ است و مثنوی معنوی مولوی، در بعد عرفانی با دیوان حافظ قابل مقایسه است.
به عقیده بعضی از اهل فن، اشعار عرفانی ابن فارض، که به عربی سروده شده است، قابل مقایسه با اشعار حافظ و بلکه قوی تر از آن است. (شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار، تهران: صدرا، چ چهارم، ۱۳۷، ج ۱۳، ص ۲۲۱ و آیت الله محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران: حکمت، چ سوم، ۱۴۱۶ ه ق، ص ۶۲۸)
نکته دیگر اینکه ممکن است کتابی در موضوعی نوشته شود و فعلاً نظیر هم نداشته باشد، ولی این به جهت عجز دیگران از نوشتن کتابی مثل آن یا بالاتر از آن نیست، بلکه به جهت های دیگر است از جمله کم اهمیت یا بی اهمیت بودن آن موضوع، یا به جهت نبودن انگیزه برای کسی در نوشتن آن و… این در حالی است که با توجه به تحدی (مبارزه طلبی) قرآن، دشمنان، انگیزه ای بسیار قوی برای مقابله به مثل کردن داشته و دارند و اقداماتی نیز در این باره کرده اند و رسوا شده اند؛ زیرا قرآن یک کتاب علمی معمولی نیست.
قرآن کتابی است که سبک جدیدی برای زندگی بشر معرفی کرده است، که در این عرصه رقیبان سرسختی دارد. همچنین قرآن با ایده های اجتماعی و سیاسی خود در مبارزه با ظلم و بی عدالتی، بسیاری از منافع نامشروع و منافع بسیاری از حکومت ها و جریان های نامشروع را به خطر انداخته و می اندازد. بنابراین انگیزه های بسیار قوی و قدرتمندی برای بی اعتبار کردن آن و تزلزل باور و ایمان مؤمنان، برای دشمنان قرآن وجود داشته و دارد.
قرآن مدعی است که در آینده نیز اگر کل انسان ها جمع شوند تا کتابی مثل قرآن، یا متنی مثل یک سوره از قرآن بیاورند، نمی توانند چنین کاری کنند.
تغییرناپذیری ویژگی قرآن
همان طور که اشاره شد، در شبهه مورد بحث، با اذعان به تغییرناپذیری قرآن، سایر کتب نیز تغییرناپذیر به شمار رفته اند؛ اما حق این است که تغییرناپذیری قرآن امری مسلم است و بهترین شاهد آن هم این است که نسخه های مختلف قرآن در هر جا که باشند، همه از جهت الفاظ یکسان هستند و حتی در یک حرف نیز با هم اختلاف ندارند. ولی تغییرناپذیری سایر کتاب ها به شوخی شبیه تر است تا به واقعیت.
شاهد آن هم این است که بسیاری از کتاب ها در طول زمان دچار تغییر شده، یعنی چیزی از آن کاسته شده یا چیزی به آن افزوده گردیده و یا مطالبش تغییر کرده است، بلکه گاهی چاپ دوم با چاپ اول تفاوت چشم گیری دارد که این تغییرات گاهی توسط مؤلف و گاهی توسط دیگران انجام می شود.
دلیل معجزه بودن قرآن
در مباحث قبل روشن شد که اولاً؛ قرآن مثل ندارد و کسی نمی تواند مثل آن را بیاورد و تغییرناپذیر است (چنان که در متن شبهه نیز به این مطلب اعتراف شده است. ) ثانیاً؛ این دو ویژگی مخصوص قرآن است و هیچ کتاب دیگری که نوشته بشر است، چنین خصوصیتی ندارد.
توجه به این دو مطلب، برای تصدیق معجزه بودن قرآن کافی است؛ چرا که معجزه به کار ویژه و خارق العاده ای گفته می شود که تنها فرستادگان الهی توان انجام آن را دارند و بشر عادی حتی اگر تمام قوای خود را به کار گیرد، از آوردن مثل آن عاجز و ناتوان است. (آیت الله عبدالله جوادی آملی، قرآن در قرآن، قم: مرکز نشر اسراء، چ دوم، ۱۳۷۸، ص ۸۹)
وقتی ثابت شد که قرآن مثل ندارد و بشر عادی توان آوردن حتی مثل سوره ای از آن را ندارد معجزه بودن آن ثابت می شود. معجزه بودن قرآن در آیة ۲۳ سوره بقره که متن آن گذشت به صورت قیاس استثنایی بیان شده است: اگر شما در حقانیت قرآن تردید دارید و آن را ساخته فکر بشر می پندارید، پس آوردن همانند آن باید برای شما ممکن باشد؛ در صورتی که اگر همه شما توان خود را به کار گیرید، قطعاً نمی توانید مانند آن را بیاورید و همین ناتوانی شما، نشانه کلام الله بودن قرآن است. (آیت الله عبدالله جوادی آملی، تسنیم، قم: مرکز نشر اسراء، چ اول، ۱۳۷۸، ج ۲، ص ۴۱۳ ۴۱۴)
تغییرناپذیر بودن قرآن، بر معجزه بودن آن تأکید بیش تری می کند، هر چند این وصف، یکی از اوصافی است که قرآن را بی مثل و مانند می کند.
ابعاد اعجاز قرآن
باید توجه کرد که اعجاز قرآن، محدود به یک بعد نیست، بلکه در ابعاد مختلف، مانند ابعاد زیر، معجزه است: ۱ درس نخوانده بودن پیامبر صلّی الله علیه و آله ۲ فصاحت و بلاغت ۳ آموزه ها و معارف عالی ۴ هماهنگی و عدم وجود اختلاف در کل آیات قرآن، با اینکه قرآن یک متن گفتاری است که در طول ۲۳ سال گرد آمده است، نه یک متن نوشتاری! ۵ وجود خبرهای غیبی در قرآن ۶ طرح مسائل دقیق علمی ۷ آفرینش های هنری و… که تفصیل این ابعاد اعجازی قرآن در این مختصر نمی گنجد و در منابعی که معرفی خواهد شد، می توان جستجو کرد.
برخی از اندیشمندان غیرمسلمان نیز، وقتی با دیده انصاف به قرآن نظر کرده اند، به عظمت، بلکه به اعجاز قرآن اقرار کرده اند (ر. ک: آیت الله محمد هادی معرفت، التمهید، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، چ اول، ۱۴۱۱ ه ق، ج ۴، ص ۱۹۱ ۲۰۲ و آیت الله ناصر مکارم و دیگران، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چ بیست و دوم، ۱۳۶۶، ج ۱، ص ۱۳۵ ۱۳۸)
منابع جهت مطالعه بیش تر
۱. آیت الله محمد هادی معرفت، التمهید، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، جلدهای ۴،۵ و ۶.
۲. همان، علوم قرآنی، ناشر: مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التهمید و سازمان مطالعه و تدوین کتب، علوم انسانی دانشگاه ها (سمت) ، چ دوم، ۱۳۷۹، ص ۲۰۳ ۲۷۰.
۳. آیت الله عبدالله جوادی آملی، قرآن در قرآن، قم: مرکز نشر اسراء، چ دوم، ۱۳۷۸، ص ۸۵ ۱۷۷.
۴. همان، تسنیم، قم: مرکز نشر اسراء، چ اول، ۱۳۷۸، ج ۲، ص ۴۰۹ ۴۴۳.
۵. شهید آیت الله مرتضی مطهری، مجموعه آثار، تهران: صدرا، چ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۴، ص ۴۲۶ ۶۱۷.
ارسال نظر