زن جوان که از شکنجه‌ها و کودک‌آزاری‌های شوهر شیشه‌ای خود، خسته شده بود، وقتی پسر ١١ساله‌اش را در یک‌قدمی مرگ دید، از ماموران درخواست کمک کرد. پس از دستگیری این پدر شکنجه‌گر، راز قتل پسر ٥ماهه او نیز فاش شد.

روز هشتم مردادماه امسال زنی به کلانتری ١٥٩ بیسیم رفت و از ماموران برای نجات جان پسرش که هدف کتک‌های پدرش قرار گرفته بود، درخواست کمک کرد. خیلی زود تیمی از ماموران برای بررسی ماجرا به خانه آنها رفتند و پس از دستگیری پدر شیشه‌ای، محسن ١١ساله که نمی‌توانست روی پاهایش بایستد، همراه مادر و دو خواهر و برادر دیگرش در اختیار مددکاران اجتماعی قرار گرفتند.

محسن که دیگر طاقت شکنجه‌های پدرش را نداشت، وقتی پیش‌روی قاضی پرونده قرار گرفت، درحالی ‌که اشک می‌ریخت، خواست بهزیستی سرپرستی‌اش را برعهده بگیرد.
 

سرنوشت تلخ پسر نوجوان

محسن از همان ابتدا به خاطر اعتیاد شدید پدرش زندگی سختی را تجربه کرد. کودک‌آزاری و شکنجه‌های پدرش او را از همان دوران کودکی‌اش زجر می‌داد. روزهایی که همه کودکان دوست دارند در آغوش پدرشان باشند، محسن آرزو می‌کرد که پدرش بتواند مواد تهیه کند تا در عالم خماری او را به باد کتک نگیرد.

سرنوشتی تلخ در دوران کودکی محسن رقم خورد و درحالی‌ که او تنها ٢ساله بود، به خاطر شدت شکنجه و کتک‌های پدرش دیگر نتوانست قدم بردارد و از ناحیه پا فلج شد. این ماجرا به خاطر ترس مادر از شوهر و این‌که کسی از او حمایت نمی‌کند، برای همیشه پنهان ماند.

محسن دیگر حتی نمی‌توانست برای فرار از دست کتک‌های پدرش قدم بردارد و همیشه تسلیم شکنجه‌های پدر شیشه‌ای‌اش بود. ماجرای پنهان دیگر این زندگی زمانی فاش شد که محسن از مرگ تلخ برادر ٥ماهه‌اش به نام شهرام که زیر شکنجه و کتک‌های پدرش تسلیم مرگ شده بود، پرده برداشت.

مادر محسن و دو فرزند دیگرش در این سال‌ها از ترس پدر خانواده هیچ‌گاه جرأت اعتراض نداشتند و مرد شیشه‌ای همیشه در عالم خماری و اعتیادش اهالی خانه را به باد کتک می‌گرفت.

این درحالی بود که هیچ‌وقت هیچ‌یک از آنها به خاطر این‌که کسی حمایتشان نمی‌کند، حرفی نزده بودند تا این‌که مادر محسن در آخرین مرحله از ترس این‌که یکی دیگر از فرزندانش به دست شوهرش کشته نشود، به پلیس مراجعه کرده و از آنها درخواست کمک کرد.
 

حمایت موسسه خیریه مهرآفرین از خانواده محسن

داوود امیدی مددکار اجتماعی موسسه خیریه مهرآفرین درباره این پرونده گفت: «پدر این خانواده در زمان دستگیری کاملا خمار بوده و اعتیادش به شیشه است. محسن ١١ساله که به خاطر شکنجه‌های پدرش فلج شده، از قاضی پرونده خواستار واگذاری‌اش به بهزیستی شده است و مادرش نیز در این سال‌ها که کودک ٥ماهه‌اش به خاطر شکنجه‌های شوهرش به قتل رسیده، سکوت کرده و پس از دستگیری شوهرش ماجرای قتل را اعلام کرده است. او در این سال‌ها، به کسی از ماجرای کشته‌شدن پسر ٥ماهه‌اش حرفی نزده است. درحال حاضر نیز، موسسه خیریه مهرآفرین محسن و خانواده‌اش را در حمایت خود قرار داده و پرونده پدر خانواده درحال تحقیقات تکمیلی است.»