به گزارش پارس نیوز؛ چرا #لاشخورهای_سیاسی برای قطعی آب و برق و تعطیلی اداره ها، مدارس و دانشگاه های یازده شهر خوزستان #هشتک_استعفا راه نمی اندازند ؟! این پرسشی است بسیار قابل تامل که از سوی برخی از فعالین شبکه های اجتماعی از مدعیان پیگیر مشکلات و حوادث طبیعی و غیرطبیعی پرسیده می شود ولی پاسخی دریافت نمی شود!

درست 17 روز پیش حادثه ای در قلب تهران رخ داد و در همان ساعت های اول هشتگ های #پلاسکو، #plasco و #قالیباف_استعفا، به هشتگ های نخست شبکه های اجتماعی تبدیل شد و مسئولان دولتی و حامیان شان که نیز خود را همواره در این موارد پاسخگو می دانند و به بیش فعالی زائدالوصفی دچار می شوند، وعده یافتن مقصران و معرفی آنها به پیشگاه ملت شریف ایران را دادند!

 

در کنار بسیج شبکه های اجتماعی که بر محور انتقاد از مدیران شهری تهران قرار گرفته بود و کانال های زرد تلگرامی نیز به این بسیج پیوسته و به صورت ثانیه ای گزارش حادثه را ارائه می کردند، بسیاری از مسئولان و مقامات بی ربط به مدیریت بحران برای عقب نیفتادن از قطار گرفتن عکس سلفی در کنار پلاسکو، خود را به تقاطع جمهوری - استانبول رساندند. ولی مشخص نیست چرا این مسئولان دغدغه مند علاقه ای به گرفتن عکس با گردو غبار خوزستان ندارند که منجر به قطعی آب و برق شهرهای این استان نیز شده است!

خوزستان و استان های غربی، سال های سال است که با ریزگردها دست و پنجه نر می کنند و بی توجهی مسئولان به آن منجر به وخیم شدن اوضاع  گردیده است. در ماههای گذشته شدت گردو غبار از سال های قبل بیشتر شده و به عقیده کارشناسان منبع اصلی آن که منجر به قطعی آب و برق نیز شده، داخلی است.

به طور کلی یکی از معضلات اصلی کشور که با رونق گرفتن شبکه های اجتماعی نیز خود را به صورت واضح تری عیان ساخته، نگاه حزبی و جناحی به مشکلات و حوادثی است که در اشل ملی قرار می گیرند و با جان و مال میلیون های ایرانی درگیر است. درست است که حادثه پلاسکو که منجر به شهادت و کشته شدن 20 نفر از جمله 16 شهادت از اهمیت بالایی برخوردار بود ولی دقیقا در سراسر کشور نیز حوادثی روی می دهند که نیازمند نگاه ویژه برای حل آن است.

حوادثی که نان و آب سیاسی ندارند

متاسفانه نگاه سیاسی به موضوعات حیاتی که منافع ملی را درگیر می سازد و ارتباط مستقیم با جان و ثروت مردم دارد، به آفت این روزهای عرصه سیاسی و اجتماعی ایران تبدیل شده است. اگر در گردو غبار خوزستان یا سیل سیستان و بلوچستان یا گرفتاری استان های شمالی در زمان قطعی گاز، یک مسئول از رقبای سیاسی دولت در آن مناطق بر سر کار بود، اینگونه رسانه ها و شبکه های اجتماعی طرفدار دولت و اصلاح طلب از کنارش عبور می کردند؟ آیا کمپین های استعفا و محاکمه همچون قارچ سبز نمی شدند؟ و آیا برخی آنقدر وقیحانه برنامه ریزی های "آشنایی" را برای تبدیل کردن تشییع پیکر قربانیان جهت تبدیل آن به دادگاه محاکمه مسببان تدارک نمی دیدند؟

 

کاملا مشخص است که اینگونه سناریوها برای پلاسکو اندیشیده شد و اجرا گردید! چون در یک طرف ماجرا شهردار تهران قرار داشت. شهرداری که به عنوان رقیب سیاسی دولت و اصلاح طلبان در نظر گرفته می شود و می بایست از هر حادثه جهت بایکوت کردن و تحت فشار قرار دادن وی استفاده کرد. در موارد مشابه که حوادثی در کشور روی می دهد،‌ انصاف و اخلاق دُر گرانبهای می شود که خبری از آن نیست. برخی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس و اعضای شورای شهر تهران که آمار پست آنها در شبکه اجتماعی توئیتر به اوج رسیده بود، حتی یک پست هم برای مردم سیستان یا خوزستان نزدند!! کسانی که حتی عنوان می کنند به عنوان پزشک اگر نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل نیز نیاز به درمان داشته باشد، به خاطر قسم پزشکی او را معالجه می کنند!؟ (اشاره به توئیت رحمت الله حافظی، عضوشورای شهر تهران که به اعتصاب آرش صادقی، زندانی امنیتی را بهانه قرار داده بود و مثال نخست وزیر اسرائیل را زده بود)، برای جان و حیات میلیون ها خوزستانی درگیر با مشکلات ریوی، هیچ واکنشی نشان ندادند!!

 

اهتمام و تلاش دولتمردان و به تبع آن حامیان اصلاح طلب و اعتدال گرای اش، جهت بررسی تمامی جوانب حادثه پلاسکو و تشکیل هیات ملی ویژه پلاسکو که ابعاد حقوقی، فنی و تخصصی و حتی اجتماعی را مورد کنکاش قرار خواهد داد، زمانی قابل تقدیر و مهم جلوه می کرد که تلاشی مشابه در زمینه های دیگر و در حوادث مشابه شکل می گرفت. تبدیل سازی حوادثی مانند پلاسکو به فرصت سیاسی جهت نابود کردن رقبای سیاسی، فریبی است که ناگهان خود را در موارد مشابه نشان می دهد. سیلاب سیستان و معضل لاعلاج مانده ریزگردهای خوزستان، نشاندهنده بازی های صوری دولت و حامیانش برای پیگیری حقوق مردم بود و افکار عمومی نیز قاضی نهایی چنین بازی هایی خواهند بود و با در کنار هم قرار دادن آنها به قضاوت واقعی خواهند نشست!

جان کلام آنکه سیاست در معنای واقعی خود علم مدیریت بر کشور و تدبیر است ولی عده ای آن را به نحوی بازی می کنند که تفکر قالبی در میان جامعه شکل گیرد تا آن را کثیف ارزیابی کنند! انتظاری که مردم ایران از سیاستمداران خود دارند این نیست که منافع حزبی و جناحی را به منافع ملی اولویت بخشند بلکه جهانبینی اسلامی نظام جمهوری اسلامی عرصه ای را فراهم ساخته تا ارزش های انسانی و اخلاقی نه تنها در میان اجتماع بلکه در تمامی عرصه ها اعتلا بخشیده شود. نگاه و رویکردی که در حال حاضر در عرصه سیاسی توسط برخی از شخصیت ها و رسانه های حامی دنبال می شود، هیچ رنگ و بویی از اخلاق مداری و اهمیت بخشیدن به منافع ملی ندارد. ای کاش در بازار مکاره سیاست و در فاصله زمانی کوتاهی که بین حادثه پلاسکو و حوادث مشابه در اقصی نقاط کشور وجود داشته،‌ به نحوی برخورد  می شد تا شائبه بازی های سیاسی کمرنگ می شد! اما وقاحت و سیاست درهم آمیخته شده و جایی برای برخورد اخلاقی و انسانی باقی نمانده است!