ساعت 23 چهارشنبه دوازدهم خرداد امسال، اهالی یکی از روستاهای شهرستان فردیس با شنیدن صدای کمک‌خواهی از خانه‌هایشان خارج و متوجه شدند صدای کمک‌خواهی از ساختمان متروکه‌ای در همان حوالی می‌‌آید.

آنها وقتی به این محل نزدیک شدند، دیدند دختر 13 ساله‌ای در حال سوختن است. تعدادی از اهالی با آوردن پتو از خانه‌هایشان، شعله‌های آتش را خاموش کردند.

 دختر نوجوان بشدت سوخته بود و قادر به حرف زدن نبود. اهالی موضوع را به پلیس و اورژانس اطلاع دادند. دقایقی بعد ماموران انتظامی و امدادگران اورژانس در آنجا حاضر شدند.

امدادگران، دختر نوجوان راکه بیش از 90 درصد دچار سوختگی شده بود، به بیمارستان شهید مدنی کرج منتقل کردند. ماموران با تحقیق از اهالی متوجه شدند این دختر نوجوان از اهالی آن محله نیست.

همزمان با تشکیل پرونده قضایی، روز بعد خانواده‌ای با حضور در پلیس آگاهی شهرستان فردیس شکایتی را مطرح کردند که نشان می‌داد دختر 13 ساله‌شان از شب گذشته خانه را ترک کرده و تاکنون موفق به یافتن وی نشده‌اند.

کارآگاهان جنایی با اطلاعاتی که از این خانواده به دست آوردند، متوجه شدند مشخصات دختر آنها با همان دختری که سوخته و در بیمارستان است، مطابقت دارد. با مشخص شدن این موضوع و تحقیقات پلیس از این خانواده آنها گفتند که دخترشان و اعضای خانواده با کسی اختلاف نداشته‌اند و نمی‌دانند چه کسی این بلا را سر دخترشان آورده است.

درحالی که تحقیقات در این زمینه ادامه داشت، بعدازظهر پنجشنبه به ماموران اطلاع رسید دختر نوجوان بر اثر شدت سوختگی تسلیم مرگ شده است. با مرگ او، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد.

همزمان با تشکیل پرونده قضایی، جست‌وجوی پلیس برای دستگیری عامل یا عاملان این جنایت هولناک ادامه داشت تا این‌که ماموران چند مظنون را در این ارتباط بازداشت کردند که با تحقیق از آنها مشخص شد هیچ کدام در این جنایت نقشی نداشته‌اند. در مرحله دیگری از تحقیقات مشخص شد او از سال گذشته با پسر 17 ساله‌ای از ساکنان همان روستا، دوست بوده است. با کشف این سرنخ، پسر نوجوان شناسایی و بازداشت شد.

متهم نوجوان با انتقال به پلیس آگاهی در بازجویی اظهارات ضد و نقیضی را مطرح کرد، اما زمانی که متوجه شد دختر نوجوان فوت کرده و راهی جز بیان حقیقت ندارد، سکوت خود را شکست و به این جنایت تلخ اعتراف کرد.

متهم به قتل به افسر تحقیق گفت: من و دختر 13 ساله از سال گذشته با هم دوست و به هم علاقه‌مند شدیم و حتی می‌خواستیم با هم از دواج کنیم، اما از چند روز پیش او به من گفت می‌خواهد به دوستی‌مان پایان دهد و نمی‌خواهد با من ازدواج کند. با شنیدن این حرف‌ها بشدت از دست او عصبانی شدم.

وی اضافه کرد: می‌خواستم با ریختن تینر روی دختر 13 ساله او را بترسانم تا از من جدا نشود. شب حادثه از او خواستم برای حرف زدن با هم به ساختمان متروکه بیاید که خواسته‌ام را پذیرفت و آمد. در آنجا مشاجره‌مان بالا گرفت و تینر را روی او پاشیدم و فندک را زدم. فقط می‌خواستم او را بترسانم تا شاید مرا ترک نکند. یکباره شعله‌های آتش همه جای بدنش را فرا گرفت و سوخت.

ترسیدم و به خانه‌مان بازگشتم. از کاری که کردم خیلی پشیمانم. من با دستان خودم او را کشتم.

سرهنگ ایوب احمدی، فرمانده انتظامی شهرستان فردیس در این‌باره گفت: با اعتراف متهم به قتل، او صحنه جنایت را بازسازی کرد و با قرار قانونی روانه کانون اصلاح و تربیت شد.

وی با هشدار به خانواده‌ها، از آنها خواست کنترل و نظارت بیشتری روی رفت و آمد و دوستی دختران و پسران نوجوان خود داشته باشند تا شاهد چنین حوادث تلخی نباشیم.

زمانی که متوجه غیبت طولانی فرزندان خود شدند، پلیس را در جریان قرار دهند. دختران و پسران نوجوان نیز آگاه باشند که دوستی‌های خیابانی جز تباهی برای خود و خانواده‌هایشان چیزی در پی نخواهد داشت.