همسرم، ارتباط با همکارم را اینگونه توجیه می کند که...
«با این حادثه تلخی که در زندگی ام رخ داده، دیگر اعتمادم را به همسرم از دست داده ام و زندگی در کنار او برایم سخت شده است؛ حتی از بیان و یادآوری آنچه در زندگی ام رخ داده است رنج می کشم و هم اکنون در دو راهی تردید بین طلاق و ادامه زندگی قرار گرفته ام. چرا که...»
به گزارش پارس به نقل از خراسان این جملات بخشی از اظهارات مرد جوانی است که مدعی بود شبکه های اجتماعی فضای مجازی ،زندگی اش را به آتش کشیده است. او در حالی که عنوان می کرد نمی دانم در زندگی مشترک کدام مسیر را به خطا پیموده ام که اکنون در بیراهه های زندگی سرگردان و حیران شده ام ، به مشاور پلیس فتای خراسان رضوی گفت: 15سال قبل که در رشته مهندسی عمران دانش آموخته شدم، زندگی زیبایی را شروع کردم. پدرم از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود و من هم با برنده شدن در چند مناقصه پروژه های عمرانی به ثروت خوبی دست پیدا کردم به طوری که با کمک های مالی پدرم، از نظر اقتصادی در بهترین شرایط قرار داشتم و همه امکانات رفاهی و حتی تجملاتی برایم فراهم شده بود. در این شرایط بود که از «لادن» خواستگاری کردم اگرچه او تا مقطع متوسطه تحصیل کرده بود البته معتقد بودم که زن باید فارغ از هرگونه مشغله کاری، به وضعیت زندگی و تربیت فرزندانش بپردازد. این گونه بود که من و لادن ازدواجمان را با سفر به کشورهای اروپایی آغاز کردیم. 3 سال بعد دخترم «ثریا» به دنیا آمد. سالی چند بار همسر و دخترم را به سفرهای خارجی می بردم تا از زیبایی ها و آثار تاریخی و تفریحی دیگر نقاط دنیا نیز لذت ببرند اما در طول این سفرها همیشه احساس می کردم زندگی بی روحی دارم و همسرم احساس عاشقانه ای نسبت به من ندارد با این وجود من لادن را دوست داشتم و برای خوشبختی خانواده ام تلاش می کردم. زندگی ما به همین ترتیب سپری می شد تا این که چند روز قبل وقتی به طور ناگهانی به منزلم بازگشتم، احساس کردم مرد غریبه ای در خانه ام حضور داشته است و از محتویات کیف مردانه ای که در اتاق بود، متوجه شدم آن مرد یکی از همکاران قدیمی من است. لادن که از این وضعیت نگران و مضطرب بود و همه چیز را آشکار شده می دید گفت: با آن مرد حدود یک سال قبل در شبکه های اجتماعی آشنا شدم او از وضعیت زندگی خصوصی اش ناراحت بود و من هم از این که همسرم هیچ توجهی به احساسات من ندارد، گلایه مند بودم. این شرایط موجب ارتباط بیشتر تلفنی ما شد و فهمیدم که او از دوستان قدیمی تو است؛ به همین دلیل با یکدیگر قرار ملاقات حضوری گذاشتیم تا او تو را نصیحت کند و من هم بتوانم همسر او را به زندگی اش علاقه مند کنم و... مرد جوان ادامه داد: اگرچه همسرم از کرده خود بسیار پشیمان است و ادعا می کند تنها قصدش کمک به من بوده اما سوءظن های شدید رهایم نمی کند و نمی توانم از گناه او بگذرم حالا مانده ام که ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس فتای خراسان رضوی
طلاق بده خیالت راحت هیچ زن مردی درخلوت بیکارنیستند
برادرم بی برو برگرد همسرت با آن مرد رابطه دارد. بهتر است طلاقش بدهی. چرا ما انسانها به افرادی که دوستمان ندارند می چسبیم در حالی که برای خیلی ها رزو هستیم
باور نکن طلاقش بده
زنی که ازخطوط قرمزعبورکردروبایدحتی نگاهشم نکردچه برسه به شریک زندگی قراردادن،ارتباط تلفنی بامردغریبه#احساس همدردی بانامحرم#مشکل نامحرم روحل کردن#احساس کردم باشوهرم دوست قدیمی بوده وهزاران چرت وپرت دیگه مگه میشه مگه داریم
عجب دلیل چرتی آورده.تابلو با یارو رابطه داشته.طلاقش بده بی غیرت
پایان تلخ بهترازتلخی بی پایان است . درنگ نکن و سریع طلاق بده
رهایش کن قدرت را ندانست.خوشی زده زیر گلوش.این چه حرفیه مرد غریبه توی خانه وتنها با همسرت.اگه قصد کمک داشت همان تلفن کافی بود .که ان هم کار بسیار زشتی بود.داره دروغ میگه وهمانند یک غریق به کف اب داره متوسل میشه.نمک نشناس.
با همکار ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فقط طلاق . بده بره
نمیدونم ولی یه بارهم که شده خودت رو جای اون بذار یه درصد هم که شده نگاه مثبت داشته باش یه لحظه ام به دخترت فکر کن اگه نبخشی ..... اکثر ما تو زندگی دچار اشتباه شدیم از کوچک تا بزرگ آخرش خدا قضاوت میکنه و از رحمانیتش انشاالله میبخشه. ولی اگه تو اینجا نبخشی می تونی انتظار داشته باشی خدا تورو ببخشه.
به یاد خاطراتت بیفت. با لاک مثبت خانومت اعمال منفیش رو غلط بگیر اما یه طوری که اصلا اثرش نمونه.
یا کریم و یا حق