طلبه ای که برای نجات معتادان یک روستا آستین بالا زد/ طبیب زخمهای روح
پس از علاقه زیادی که به دروس حوزوی پیدا کردم بهدنبال آرامش گمشدهام بودم و این آرامش و روح معنوی را در آشنایی با آیتالله بهجت و نمازهای ایشان پیدا کردم.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمدرضا حیدری- روحانیون بهدلیل امانتدار بودن و به واسطه دیانتی که از آنها سراغ داریم در جزئیترین مسائل زندگی مردم نیز مورد مشاوره هستند.
از چهرههای سرشناس روحانیت که نام و آوازهای بلند یافتهاند تا روحانیون گمنامی که شاید در مسجد یک محله نماز را به جماعت برپا میدارند برای مردم همیشه محل اطمینان و آرامش بودهاند. حجت الاسلام داوود امیدی یکی از روحانیون جوانی است که مدت زیادی از حضور او در لباس روحانیت نمیگذرد اما با درکی که از نسبت فضای جامعه و علمای دین کسب کرده و همینطور با جسارتی که در جوانترها میتوان سراغ گرفت توانسته است گامهای بلندی در جلب اعتماد مردم، کسب تجربههای ناب و حل مشکلات مردم بردارد. او اکنون سرپرست گروهی از مشاوران خانواده است که دغدغه اصلی آنها نجات خانوادهها از بحران و جدایی است. آنها در مکانهایی به جز دفتر و کلینیک اقدام به دادن مشاورههای رایگان به شهروندان میکنند. گروه تبلیغی «ره جویان صیانت از نهاد خانواده» یکی از گروههای فعال تبلیغی است که با حضور طلبههایی که در کنار حوزه، تحصیلات دانشگاهی در زمینه مشاوره خانواده و روانشناسی داشتهاند تشکیل شده و از چند سال گذشته گامهای مهمی در زمینه تحکیم خانوادهها برداشتهاند. بوستانها، سراهای محله و فرهنگسراهای تهران 2سالی است که میعادگاه طلبههایی شده که از قم برای فعالیت تبلیغی به پایتخت میآیند و با برپایی غرفههای مختلف به مردم مشاورههایی در زمینه خانواده، ازدواج، فرزند، مسائل اعتقادی و احکام میدهند. او میگوید: دغدغهای جز کار فرهنگی ندارد و به همین دلیل با ترک منبر و فعالیتهای مرتبط با آن، همراه با گروهی از طلبههایی که علاوه بر حوزه علمیه در دانشگاه نیز تحصیل میکردهاند برای کارهای فرهنگی در جهت تحکیم بنیان خانواده وارد عمل شده است. اما این همه آن تجربه کمنظیری نیست که حجتالاسلام امیدی کسب کرده است. او از روزهایی میگوید که کمپ ترک اعتیاد را در یک روستا راهاندازی کرد و اینکه حالا برای کارهای فرهنگی در زمینه خانواده هر سال راهی پایتخت میشود. همسرش علیرغم داشتن یک نوزاد یکساله همیشه او را در این راه همراهی کرده. حجتالاسلام امیدی هماکنون مسئولیت گروه تبلیغی رهجویان صیانت از نهاد خانواده طلاب حوزه علمیه قم را برعهده دارد.
تغییر مسیر زندگی
سال 1360در بجنورد به دنیا آمدم و با توجه به اینکه تحصیل علم در خانواده ما از اهمیت زیادی برخوردار بود رشته ریاضی را برای تحصیل انتخاب کردم. از کودکی علاقه داشتم تا واقعیتهای اطرافم را با استدلال علمی بپذیرم و همیشه تا علت واقعی پدیدهای را بهدست نمیآوردم آن را نمیپذیرفتم. خانواده و اطرافیان علاقه زیادی داشتند در رشته مهندسی تحصیل کنم تا آرزوهای آنها برآورده شود. وقتی تحصیلات دبیرستان را به پایان رساندم خودم را برای کنکور ریاضی آماده کردم. سال 1380بود که مسیر زندگیام تغییر کرد و به جای دانشگاه راهی حوزه علمیه شدم. آن روزها باهدف مصاحبه برای انتخاب رشته دانشگاه به قم آمده بودم که با آیتالله فقیه سبزواری آشنا شدم. این آشنایی زندگیام را تغییر داد و دریچه جدیدی به روی من باز کرد. ایشان وقتی متوجه شدند میخواهم به دانشگاه بروم از من خواستند تا به جای دانشگاه در حوزه علمیه تحصیل کنم. حرفهای ایشان اثر زیادی بر من داشت و خود آیتالله مرا در حوزه علمیه ثبت نام کردند.
هیچگاه روزهای ابتداییای که وارد حوزه علمیه شدم را فراموش نمیکنم. حس غریبی داشتم و تا 3سال فضای حوزه علمیه برای من قابل پذیرش نبود. احساس میکردم متعلق به آنجا نیستم. بارها از خودم میپرسیدم اینجا چه میکنم؟ این فضا با سبک زندگی ما در شهرمان خیلی فرق داشت. سؤالات زیادی ذهنم را بهخود مشغول کرده بود تا اینکه پای درس علامه حسنزاده آملی متحول شدم. در درسهای ایشان بود که پاسخ بسیاری از سؤالاتی که ذهنم را درگیر کرده بود یافتم و با واقعیت حوزه علمیه آشنا شدم. ایشان بسیاری از سؤالات را بر مبنای علم و منطق پاسخ میدادند و به این ترتیب بود که به حوزه و طلبگی علاقه بسیاری پیدا کردم. پس از علاقه زیادی که به دروس حوزوی پیدا کردم بهدنبال آرامش گمشدهام بودم و این آرامش و روح معنوی را در آشنایی با آیتالله بهجت و نمازهای ایشان پیدا کردم.
یک همت عالی
تبلیغ یکی از فعالیتهای مهم طلبههای حوزههای علمیه است. بسیاری از طلبهها در ماههای محرم و رمضان با عزیمت به شهرها و روستاهای دور و نزدیک ضمن تشریح احکام در زمینه تبلیغ و کارهای فرهنگی فعالیت میکنند. روستایی دورافتاده در استان خراسان، نزدیکی مرز افغانستان جایی بود که حجتالاسلام امیدی برای تبلیغ و فعالیتهای فرهنگی انتخاب کرد. او که سالها در خراسان شمالی زندگی کرده بود و به خوبی با مشکلات این استان و روستاهای آن آشنا بود وقتی پا در یکی از روستاهای دورافتاده گذاشت با دیدن مردمی که زندگیشان در آتش موادمخدر به خاکستر تبدیل شده بود بهترین فعالیت تبلیغی و فرهنگی را در نجات اهالی روستا از این بلای خانمانسوز دید. او از روزی که وارد این روستا شد میگوید: وقتی بهعنوان مبلغ برای تبلیغ دین وارد این روستا شدم متوجه شدم اعتیاد در زندگی بسیاری از اهالی این روستا ریشه کرده است و حرفهای من اثری در آنها ندارد. در این روستا با داشتن 4ساعت فاصله تا مرز افغانستان، 700خانوار زندگی میکردند. فعالیت تبلیغی خودم را در مسجد این روستا آغاز کردم اما بعد از چند روز متوجه شدم کار تبلیغی فایدهای ندارد زیرا در این روستا موادمخدر بهطور گسترده خرید و فروش میشد. همچنین اعتیاد در بسیاری از خانوادهها ریشه کرده بود و نیمی از جمعیت روستا در دام اعتیاد گرفتار بودند. با خود فکر کردم در مرحله اول نجات اهالی این روستا از دام اعتیاد بهمراتب مهمتر از کارهای فرهنگی برای آنهاست و باید ابتدا آنها را از مواد افیونی که گرفتار آن شدهاند پاک کنم و بتوانم آنها را از خماری نجات دهم. با توکل بر خدا، اهالی را در مسجد جمع کردم و از آنها خواستم من را در این راه یاری کنند. سخنان من با استقبال اهالی مواجه شد و گویا آنها منتظر جرقهای بودند تا بساط اعتیاد از میان خانوادههایشان جمع شود.
او ادامه میدهد: ترک اعتیاد بیش از 1500نفر از اهالی این روستا که سالها گرفتار اعتیاد بودند بسیار مشکل بود و با مبلغ 8میلیون تومانی که از منابع خیریه جمع کرده بودم متادون درمانی را آغاز کردم اما این طرح با شکست مواجه شد چون برای خرید شربت ترک اعتیاد باید ماهی 80هزار تومان هزینه میشد و فرد معتاد تا 6ماه باید این شربت را مصرف میکرد. همین امر باعث شد تا مطالعات زیادی در این زمینه انجام بدهم و با افراد مختلفی مشورت کنم. بررسیهای علمی نشان داده است نجات یک معتاد از دام اعتیاد بیشتر از مسائل پزشکی به درمانهای روانی و تقویت اراده او بستگی دارد و در این راه باید سختیهای فراوانی را تحمل کرد. سرانجام به این نتیجه رسیدیم که موسسه خیریهای به نام رهجویان را در اسفراین تأسیس کنیم.
کمپ ترک اعتیاد مبلغ دین
کمپ ترک اعتیاد روستایی با کمک افراد خیر و تلاش حجتالاسلام امیدی راهاندازی شد تا معتادان با بستری شدن در این مرکز، اعتیاد خود را ترک کنند. جلسات روانشناسی دینی و مشاوره تأثیر شگفتانگیزی برجا گذاشت و بسیاری از معتادانی که در این کمپ بستری میشدند با ترک اعتیاد به آغوش خانواده بازمیگشتند. شهرت این کمپ در شهرها و استانهای مختلف باعث شد که از شهرهای دور و نزدیک معتادان زیادی برای ترک اعتیاد به این کمپ مراجعه کنند. حجتالاسلام امیدی درباره راهاندازی این کمپ و گامهایی که برای ترک اعتیاد برداشته شد میگوید: با مبلغ 15میلیون تومان کمپی را در یک خانه مخروبه در روستا راهاندازی و آنجا را تجهیز کردیم. از بلندگوی مسجد از کسانی که علاقهمند به ترک اعتیاد بودند خواستم تا به کمپ مراجعه کنند. به این ترتیب کمپ ترک اعتیاد با ظرفیت 30نفر شروع بهکار کرد. معتادین قبل از ورود به کمپ توسط پزشک معاینه میشدند و پس از آن در 3روز نخست با صحبت کردن و جلسات مشاوره و روانشناسی، امید و انگیزه در آنها برای ترک اعتیاد تقویت و پس از آن مرحله اصلی آغاز میشد.
معتادان 72ساعت بحرانی و سخت را پشت سر میگذاشتند و در این 72ساعت درد بسیاری را تحمل میکردند و زردآب و مواد افیونی از بدن آنها خارج میشد. با عبور از این مرحله، برای هر کدام از آنها یک راهنما قرار میدادم تا علاوه بر اینکه با فرد پاک شده از اعتیاد صحبت کند اجازه ندهد تا او دوباره به سوی مواد گرایش پیدا کند.برای رهاشدگان از دام اعتیاد کلاسهای مهارت زندگی برگزار میشد و در این کلاسها قدرت «نه» گفتن را در بین این افراد تقویت میکردند. از آنها خواسته میشد از مکانهایی که معتادان در آنجا مواد مصرف میکنند دوری کنند و به آنها یادآوری میشد اعتیاد چه بلایی بر سر خانوادههایشان آورده است. با سپری شدن 21روز فرد معتاد، پاک از کمپ خارج میشد و با بیدار شدن وجدانش آماده شنیدن و پذیرش نصیحتها و موعظهها بود. کمپ ترک اعتیاد روستایی با آمار خیرهکنندهای مواجه شد بهطوری که در 3ماه از 100معتادی که پذیرش شدند 60معتاد پاک شده و هرگز به اعتیاد بازنگشتند. 30نفر دیگر بهدلیل اینکه همسر یا دوستانشان مصرفکننده مواد بودند دوباره آلوده شدند و 10نفر دیگر نیز بهدلیل ضعف اراده دوباره به سوی موادمخدر کشیده شدند. اما این پایان کار نبود و این افراد باید پس از خروج از کمپ هر روز ساعت 5عصر در کلاس جمع میشدند و از تجربیات هم در ترک اعتیاد استفاده میکردند. نبودن اشتغال یکی از موانع بزرگی بود که باعث میشد این معتادان پس از پاک شدن بازهم به سوی مصرف موادمخدر گرایش پیدا کنند. به همینخاطر حجتالاسلام امیدی تلاش کرد برای آنها وام اشتغال بگیرد و تعدادی از آنها مشغول دامداری شدند. همچنین کلاسهای آموزش فنی و حرفهای برای آنها برپا شد و تعدادی از آنها موفق به گرفتن مدرک مهارت فنی و حرفهای شدند.
حجتالاسلام امیدی میگوید: «تعداد 95نفر از زنان معتاد را به درمانگاهی در مشهد اعزام کردیم و آنها پس از بستری اعتیاد خود را ترک کردند و حتی در برخی موارد زوجهایی بودند که باهم تصمیم به ترک اعتیاد میگرفتند. ما موفق شدیم آنها را به کانون گرم خانواده بازگردانیم».
سرزنشها اثری نداشت
«روزی که تصمیم به راهاندازی کمپ ترک اعتیاد در این روستا گرفتم برخی مرا سرزنش میکردند و میگفتند یک روحانی نباید با افراد معتاد معاشرت داشته باشد و باید تنها به وظیفهاش که تبلیغ است عمل کند. آنها معتقد بودند که افراد معتاد انرژی منفی دارند و این انرژیها میتواند در عملکرد یک روحانی تأثیرگذار باشد اما من بهدنبال اهداف دیگری بودم. معتقد بودم وقتی یک مرد خانواده از چنگال اعتیاد رهایی پیدا میکند و به آغوش خانواده بازمیگردد چند انسان دیگر نیز از اعتیاد و تبعات منفی آن نجات پیدا میکنند و این به من انرژی مثبت میدهد.بدون توجه به سرزنشهای دیگران کارم را با قدرت ادامه دادم و خوشبختانه این کار مورد توجه مسئولان قرار گرفت و آنها بارها از کمپ ترک اعتیاد ما بازدید کردند. استقبال از این طرح به حدی بود که معتادانی برای نجات از چنگال اعتیاد از شهرهای تهران، مشهد، گرگان و شهرهای اطراف به این کمپ میآمدند و پس از 21روز با ارادهای قوی و پاک این کمپ را ترک میکردند».
بنیاد خانواده؛ گام بعدی تبلیغ
پارکهای پیروزی و بهاران در شرق و جنوب غرب تهران شبهای شلوغی را سپری میکنند. مردمی که در شبهای تابستان به این پارکها میآیند طلبههایی را میبینند که در غرفههایی آماده پاسخگویی به سؤالات آنها در زمینههای مختلف و همچنین ارائه مشاوره خانواده به زوجهای جوان هستند. برخی با تعجب نگاه میکنند و برخی نیز از نزدیک بر کار آنها نظارت میکنند. 2سالی است که طلبههای گروه تبلیغی «ره جویان صیانت از نهاد خانواده» حوزه علمیه قم برای صیانت از نهاد خانواده و کاهش طلاق و اختلافات زوجهای جوان دست بهکار شدهاند و با سفر به تهران در پارکها و سرای محله و فرهنگسراها اقدام به برپایی کارگاههای خانواده و همچنین مشاوره به خانوادهها و زوجهای جوان میکنند. شور و شوق را میتوان از نگاه آنها دید و بهترین لحظات زندگیشان زمانی رقم میخورد که یک زوج با اختلاف عمیق به آنها مراجعه و ساعتی بعد با لبخند و دست در دست هم از آنجا خارج میشوند. حجتالاسلام امیدی از ایده تشکیل این گروه تبلیغی و کارهایی که در این چند سال انجام دادهاند اینگونه میگوید: سفر مقام معظم رهبری به خراسان شمالی و سخنرانی ایشان نگاهم را به زندگی و خانواده بسیار جدیتر کرد.
ایشان در سخنرانی در جمع مردم، بحث سبک زندگی را مطرح و بر بنیاد خانواده تأکید کردند. وقتی درباره صحبتهای ایشان مطالعه کردم متوجه شدم ریشه بسیاری از مشکلات در آسیبهایی است که بنیان خانواده را هدف قرار داده است و اگر بتوانیم آن را مدیریت کنیم و به نظام خانواده استحکام بدهیم بسیاری از مشکلات مرتبط با خانواده حل خواهد شد. در تربیت نسل آینده کشور و سلامت اجتماعی جامعه، خانواده نقش اساسی دارد و سلامت خانواده مساوی با سلامت جامعه است. به این ترتیب فعالیتم را روی حوزه خانواده و آسیب شناسی در آن متمرکز کردم و تصمیم گرفتم گروهی از طلبهها را با خودم همراه کنم و به این ترتیب گروه تبلیغی ره جویان صیانت از نهاد خانوده را با همراهی 150طلبه تشکیل دادیم. 60نفر از طلبههایی که انتخاب شدند علاوه بر تحصیل در حوزه علمیه، تحصیلات دانشگاهی نیز در زمینه روانشناسی، مشاوره و جامعهشناسی داشتند. از 2سال قبل فعالیتمان را در تهران آغاز کردیم. اعضای تیم به سراسر مناطق تهران اعزام میشوند و در مساجد، پارکها، سرای محلهها و فرهنگسراها کارگاههای خانواده برگزار میکنند.
در تهران در کارگاههایی که در پارکها برگزار کردیم موفق شدیم با 500نفر ارتباط بگیریم و این ارتباط از طریق شبکههای اجتماعی به شکل مستمر در آمده و گاهی اوقات آنها ما را به خانههایشان دعوت میکنند. نکته مهم اینجاست که این افراد کسانی بودند که تا قبل از آن هیچ ارتباطی با مسجد و روحانیت نداشتند. در بحث خانواده کارهای ویژهای انجام دادیم و در مساجد و سرای محلهها کارگاههای آموزش خانواده را توسط استادان حوزه و دانشگاه برگزار کردیم. استقبال از این کارگاهها به اندازهای بود که در هر کارگاه بیش از 200نفر حضور پیدا میکردند. در این کارگاهها درباره تربیت فرزند، ارتباط زوجین و مشاورههای ازدواج بحث و آموزش داده میشود. درماه مبارک رمضان در غرفههای مشاوره خانواده که در پارک پیروزی برپا کردیم 20زوج جوان را که احساس میکردند به انتهای خط رسیدهاند و تصمیم جدی بر طلاق داشتند از جدایی منصرف کردیم و آنها دوباره به زندگی بازگشتند.
تولد دوباره
حسین، جوان 22سالهای است که از 15سالگی در دام اعتیاد افتاده بود. او کراک مصرف میکرد و همه درآمد کارگریاش را خرج کراک میکرد. او که تنها امید مادر پیرش بود شبها از خماری آواره کوچه و خیابانها میشد. نامزدش بهدلیل اعتیاد از او جدا شد و همه زندگیاش را در دنیای موادمخدر از دست داد. با راهاندازی کمپ ترک اعتیاد روستایی توسط حجتالاسلام امیدی او از نخستین کسانی بود که داوطلبانه برای ترک اعتیاد به این کمپ آمد و پس از ترک اعتیاد بهعنوان یکی از مبلغان این کمپ بسیاری از معتادان را تشویق کرد تا برای رهایی از چنگال اعتیاد به این کمپ مراجعه کنند. حسین این روزها در مزرعه کار میکند و صاحب گاو و گوسفندانی برای کار و زندگی است. او از روزهایی که اعتیاد همه زندگیاش را نابود کرده بود اینگونه میگوید: بسیاری از اهالی روستا معتاد بودند و من هم معتاد شدم. بعد از مرگ پدر و ازدواج خواهرانم با مادرم تنها شدیم. دیگر رمقی برای کشاورزی در بدنم نمانده بود. برای کارگری ساختمانی هر روز به شهر میرفتم و در میدان اصلی شهر مینشستم. درآمد روزانهام 20هزار تومان بود که همه آن را صرف خرید کراک میکردم. زندگیام تباه شده بود و همه درآمدم را برای موادمخدر دود میکردم. وقتی حجتالاسلام امیدی کمپ ترک اعتیاد را راه انداختند روزهای اول کسی از آن استقبال نکرد. با درخواست هیأتامنای روستا برای ترک اعتیاد و رفتن به این کمپ داوطلب شدم و با 4نفر دیگر به این کمپ رفتیم. بعد از 25روز با راهنماییهای حاج آقا امیدی و ارادهای که پیدا کرده بودیم اعتیاد را کنار گذاشتیم. باور نمیکردم بعد از 5سال بتوانم موادمخدر را کنار بگذارم. احساس میکردهام دوباره متولد شدهام. از آن روز به بعد خودم یکی از مبلغان این کمپ شدهام و معتادان زیادی را تشویق کردهام تا با رفتن به این کمپ، اعتیاد را ترک کنند. 2سال از آن روزها میگذرد و من صاحب گاو و گوسفندانی شدهام و کشاورزی میکنم. من سالها درد و خماری را تجربه کردهام و دوست دارم همه معتادان را تشویق کنم که هرچه سریعتر خودشان را از چنگال این بلای خانمانسوز نجات دهند.
حق یارتان. کار بسیار با ارزشی انجام داده اید.
دست شما را میبوسم ب عنوان یک خدمتگذار در جامعه خسته نباشید
با سلام....وقت خوش...با تشکر از شما برادر بزرگوار....دست حق همراهت...خدا خیرت بده که تولد دوباره ی هر انسانی را خلق میکنید....شما با نجات هر انسانی یعنی زندگی دوباره به او بخشیدی و از جهنم وارد بهشت میکنی....
همچنان موفقیتهای بیشترتان را در زندگی شاهد باشیم...انشاالله...خدا شما را برای پدرومادر حفظ کند و سایه ی پدر و مادر بزرگوارتان همیشه بالا سرتون باشه...خدا انشاالله اراده ای آهنی مثل شما را به ماهم بدهد...تا دست هموطنمون رو بگیریم... موفق و برقرار باشید
التماس دعا