به گزارش پارس به نقل از بحران نیوز حمید رضا خانکه دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، عضو پژوهشکده بهداشت در بحران ها، عضو موسسه های علوم و آموزش بالینی کارولینسکا و سوخوس بیکن است. این استاد دانشگاه  12 سال است در حوزه مدیریت بحران فعال بوده و یکی از منتقدین قانون مدیریت بحران از ابتدا تاکنون است.

وقتی سازمان مدیریت بحران کشور تشکیل شد/ من از ابتدا مخالف بودم!

وی درباره پیشینه قانون مدیریت بحران کشور در گفتگو با خبرنگار بحران نیوز می گوید: قانون مدیریت بحران ابتدا قبل از انقلاب آغاز و بعد از انقلاب هم در ریاست جمهوری با عنوان ستاد حوادث غیر مترقبه تشکیل شد تا اینکه زلزله بم در سال 82 به وقوع پیوست. پس از آن بود که مقام معظم رهبری دستورساماندهی مدیریت بحران را دادند. آن زمان برخی قانون جامع امداد و نجات را نوشتند که در نهایت توسعه یافت و به نام قانون مدیریت بحران تصویب شد.

البته پیش از سال 87 بسیج جامعه پزشکی کشور و گروه دیگر پیشنهاد تشکیل سازمان مدیریت بحران را ارائه داده بودند با این حال در سال 87 قانون بصورت فعلی به مجلس رفت و به تصویب رسید. از ابتدا طراحان قانون و نخبگان این حوزه که بنده هم نقش کوچکی در آن داشتم با این ساختارمخالف بودیم. اینکه هیج جای دنیا الگویی که رئیس مدیریت بحران معاون یک وزیر باشد وجود ندارد. به این دلیل که موضوع بحران پاسخ و هماهنگی ملی است و سطح آن باید بالا باشد.

تصویب ناگهانی قانون مدیریت بحران/ شورای عالی هیچ وقت تشکیل نشد!

خانکه درباره پیشنهاد نخبگان و متخصصین پیرامون ساختار مدیریت بحران و دلایل آن می گوید: پیشنهاد نخبگان و متخصصین این بود که ریاست سازمان را معاون اول رئیس جمهور و یا یک شورای عالی زیرنظر رئیس جمهور اداره کند. با وجود مخالفت این گروه و ارائه پیشنهادات به صورت ناگهانی قانون تصویب و معاون وزیر کشور رئیس سازمان شد، شورای هماهنگی با حضور 14 کارگروه و شورای عالی با حضور وزرا و مدیران ارشد اجرایی هم مصوب شد. تاکنون هیچ گاه جلسه شورای عالی به طور رسمی با حضور رئیس جمهور و وزرا تشکیل نشده به این دلیل که معاون یک وزیر قدرت دور هم جمع کردن رئیس جمهور و وزرا را ندارد.

سازمان مدیریت بحران کشور اهمیتی ندارد!

خانکه بر این باور است که این قانون از ابتدا نقص داشت و به دلیل آزمایشی بودن آن ما کارشناسان هم صحبتی نکردیم. او می گوید: در دولت های گذشته این سازمان حمایت نشد و هر زمان اتفاقی افتاد تشکیلات موازی مسئولیت کار را برعهده گرفت هر زمان سیل و زلزله آمد، در ریاست جمهوری ستاد سیل وزلزله تشکیل شد. برای آلودگی هوای جنوب تهران هم رئیس جمهور به وزیر بهداشت دستور تشکیل کارگروه داد. این موارد نشان می دهد که این سازمان هویتی نزد مقامات ارشد کشور ندارد و هیچ وقت بر روی این سازمان برای پاسخ به بحران های ملی حساب نمی شود.

مولفین قانون جدید بحران قابل اعتماد هستند اما نگاه علمی ندارند

خانکه در ادامه به روند بازنگری قانون مدیریت بحران در وزارت کشور اشاره کرده و اظهار داشت: دو سال پیش به همت بسیج جامعه پزشکی ششمین کنگره بهداشت، درمان در حوادث را برگزار و پیشنهادی را برای قانون مدیریت بحران با مسئولیت آقای دکترعرب خردمند برای سازمان و مجلس ارسال کردیم. سال گذشته متوجه شدیم که خود آقایان در حال بازنگری قانون هستند. البته در دو جلسه آن حضور یافتم و در هر کدام از این جلسات به نمایندگی وزارت بهداشت نظرات تخصصی ارائه شد.

وی تغییرات ایجاد شده در قانون جدید سازمان را جزئی دانسته و اعتقاد دارد: بدنه مولف قانون بسیار باتجربه و فهیم و قابل اعتماد هستند اما نگاه علمی و بین المللی به این قضیه نداشتند. متاسفانه در قانون فعلی تغیراتی در کلیات و سطح مدیریتی رخ نداده و تنها جزئیات آن تغییر یافته است.

بحران زیرنظر سیاسی ترین وزارت خانه!

خانکه می گوید: وزارت کشور سیاسی ترین وزارتخانه است و بحران نباید زیرنظر وزارت خانه ای سیاسی باشد. در وزارت کشور زمانی که دولت ها تغییر می کنند تغییرات وسیعی صورت می گیرد. بنابراین ثبات مدیریتی ندارد با جناح چپ، چپ و با جناح راست، راست می شود. در اصلاحیه قانون اتفاق مهمی رخ نداده است. مدیریت بحران "مدیریت حوادث غیر مترقبه" و شورای هماهنگی ستاد هماهنگی و 14 کارگروه تخصصی 15 کارگروه شده است. نمی گویم ضعف قانون بیشتر شده پاسخ گو نیست. برای مدیریت موثر حوادث بدنه قانونی مترقی، بودجه مناسب، حمایت مدیریت ارشد و تسری قانون در تمام سیاست های کشور لازم است.

وی در ادامه به تغییر نام مدیریت بحران در قانون جدید اشاره ای کرده و اضافه می کند: کلمه بحران از ابتدا هم غلط بود و تغییر آن به حوادث غیرمترقبه مشکلی را از ما حل نمی کند. مشکل ساختار است. مهم تبعیت از این سازمان، استقلال مالی و توان تخصصی آن است که ندارد.

تبدیل مدیریت بحران به "سازمان اورژانس ملی(نما)"

این کارشناس در بحران ها از ویژگی های طرح سازمان اورژانس ملی در ایران می گوید: در آمریکا مدیریت بحران، "فما" (سازمانی زیرنظر امنیت ملی) است که تمام وزارتخانه ها با آن کار می کنند. "فما" بازوی هماهنگی و اجرایی در حوادث و بلایا است در سطح ملی سیاست گذاری، برنامه ریزی و نظارت می کند و در سطح محلی هم اختیار می دهد. بنابراین در اکثر کشورهای اروپایی یک شهردار کل بحران را مدیریت می کند. ولی سیاست ها از بالا است و مداخله وجود ندارد.در ایران مدیریت بحران می تواند تبدیل به "سازمان اورژانس ملی" (نما) شود این طرح را به وزیر بهداشت ارائه کردم. در این سازمان باید نقش هماهنگی، سیاست گذاری، تامین منابع، برنامه ریزی و نظارت بر کل چرخه مدیریت بحران و پاسخ باید اعمال شود.

عصاره آگاهی مردم درباره زلزله: هر چه خدا خواست!!

خانکه تمرین های محلی و تغییر الگوی مردم و نگرش آن ها در مدیریت بحران را بسیار مهم دانسته و می گوید: اگر هم اکنون از مردم و تحصیل کرده ها سوال کنید برنامه شما برای زلزله چیست می گویند هر چه خدا خواست. یعنی در کشور ما به نظر می آید مردم از مداخله در حوادث ناامید هستند. دولت باید با برنامه ملی مردم را درگیر حوادث کند و آن را به مردم واگذارد. منابع باید از مرکز به مدیران محلی انتقال یابد. تمام توان یک کشور در پاسخ به حوادث، توان حرکتِ منابع است.

ایران ضعف تجهیزات ندارد ناتوانی در حرکت منابع است

وی عقیده دارد که ضعف در حرکت دادن منابع است نه ضعف تجهیزات... ایران کمبود منابع ندارد کمبود هماهنگی در انتقال منابع دارد. اگر فردا اتفاقی بیفتد همین شهرداری نمی تواند کوچکترین منابعی از سازمان های مسئول مثل وزارت کشور بگیرد و یا از وزارت بهداشت آمبولانس بگیرد مگر می تواند؟ چون مدیریت و هماهنگی وجود ندارد و قانون الزام نکرده است اگر چنین اتفاقی افتاد فلان سازمان باید زیر نظر شهرداری باشد.

سطح بندی مدیران بحران در کشور/ مدیر محلی تا مدیر ملی(رئیس جمهور)

این کارشناس مدیریت بحران به طرح لزوم سطح بندی مدیران بحران اشاره کرده و توضیح می دهد: سطح بندی دو قسمت دارد یک بخش آن تکنیکال و بخش دیگر تبعیت مدیران از سطح بندی است. درواقع 15 تا 20 شاخص برای سطح بندی مشخص کرده ایم. اگر این شاخص ها به یک عدد خاص رسید مدیر محلی و به این ترتیب تا رئیس جمهور و هیئت دولت تقسیم بندی شده است. به این معنا که در هر حادثه ای سطحی از مدیران درگیر می شوند و نیاز نیست برای حادثه ای محلی رئیس جمهور و یا استاندار دخالت کند. سطح حادثه به محلی، قطبی و ملی تقسیم شده است. کار دوم تبعیت مدیران از این سطح بندی است برای مثال اگر زلزله ای در شهرستانی کوچک آمد نباید وزیر به آن مکان برود باید به این سطح بندی قائل باشد.

خانکه تاکید می کند: مدیران نباید در امور هم دخالت کنند. در غیر این صورت مدبران ارشد میلیاردی خرج کرده و در مردم توقع ایجاد می کنند. به خاطر هیجان لحطه ای مدیر ارشد دخالت می کند و بعدها مدیر محلی در تامین انتظارات می ماند و در نهایت مردم ناراضی می شوند.

مهاجرتی از نوع حوادث!/ صف حرکت ضعفا و مجرمان به مناطق حادثه خیز!

خانکه در ادامه به مهاجرت های ناشی از حوادثی اشاره می کند که در حال افزایش است. او می گوید: هم اکنون اگر زلزله شود حجمی از فقرا و متخلفین به سمت محل حادثه حرکت می کنند چون منابع به آن سمت حرکت می کند. یک بی خانمان به سمت مناطق بحران زده حرکت می کند چون می داند اگر آنجا برود از لحاظ غذایی و .. تامین است. در دنیا برعکس این است اما درایران مردم به سمت منطقه حادثه دیده می روند. چون می دانند ثروت از طریق مدیران ارشد به آن جا انتقال داده می شود و چون ما برنامه ای برای توزیع این منابع نداریم. این منابع به آسیب دیده ها نمی رسد. اگر دقت کنید جمعیت بم بعد از حادثه زلزله دو برابر شد.چون منابع به آن سمت حرکت کرد.

مسئولان مردم را معلول می کنند!

وی از عملکرد مسئولان در رسیدگی به مردم حادثه دیده و مدیریت آن ها در حادثه انتقاد می کند و می گوید: متاسفانه مسئولان مردم را بازتوانی نمی کنند بلکه آن ها را معلول می کنند. راه اصلی درگیر کردن مردم در برنامه ریزی و بازسازی و ..است. همه باید نقش مردم را در برنامه ها ببینند. کارگر و متخصص باید درگیر برنامه های بحران شود. آن ها باید بدانند که حادثه ای اگر پیش بیاید آن ها تهدید می شوند. مردم باید احساس مالکیت و مسئولیت کنند. مشارکت مردم ضمن کاهش هزینه ها بازتوانی را تسریع کرده و مردم را زودتر به زندگی قبلی بر می گرداند.

احتمال لرزش بیش از 5 ریشتر در پایتخت

خانکه در ادامه به لرزه خیز بودن پایتخت و لزوم برنامه مناسب برای کاهش ریسک در آن اشاره کرده و گفت: بیشتر سطح تهران روی گسل است و امکان لرزش بالای 5 ریشتر زیاد است. حجم زیادی از نمای ساختمان ها در تهران سنگ است و اگر لرزشی اتفاق می افتد باید از ریزش سنگ ترسید نه زلزله! شهرداری تهران نباید به هیچکس اجازه ساخت نمای سنگی دهد. باید نمای جدید و کامپوزیت استفاده کرد.

انتقاد از صدا و سیما/ تا زلزله در تهران نیاید آقایان به خودشان نمی آیند

خانکه ضمن انتقاد از صدا و سیما تاکید کرد: تا زمانی که زلزله بالای 5 ریشتر نیاید آقایان به خودشان نمی آیند. رسانه وظیفه آموزش هشدار و حمایت از برنامه های آمادگی بحران را دارد. باید متخصصین مردم را از وظایف خود مطلع کنند. باید مدیران توسط متخصصین در رسانه ارزیابی شوند. باید درصدی از برنامه های سیما و صدا به بحران و آموزش به مردم بپردازند.

طرح ادغام شماره های امدادی/ استاندار قم، وزیر راه و بهداشت راضی اما دولت اعتبار نمی دهد

این کارشناس مدیریت بحران در ادامه به طرح ادغام شماره های امدادی اشاره کرد و گفت: 2 سال است پیشنهاد ادغام شماره های امدادی از سوی من ارائه شده است. وزیر راه و بهداشت موافق هستند دولت باید 3 میلیارد اعتباربرای پایلوت کردن استان قم دهد. بنده به وزرای راه و بهداشت گفتم این اختراع ما نیست در تمام کشور های دنیا سازمان های امدادی یک شماره به مردم می دهند هر فرد هم رئیس خودش است. پیشنهاد ما شماره 115 بود به دلیل آنکه از 30 هزار نفر بالای 86 درصد شماره 115 را شناسایی کردن و تنها 2 درصد شماره هلال احمر را می دانستند.استاندار قم پذیرفته است وزرای بهداشت و راه هم دستور داده اند اما دولت 3میلیارد را نمی دهد.

نقشه خطر در کشور نداریم/برج های بلند در کوچه های 6 متری ولنجک..درست روی گسل!

وی نبود نقشه های خطر کشور را ضغف بزرگی دانسته و می گوید: ما نقشه خطر در کشور نداریم هر کشور باید مخاطرات محتمل و آسیب پذیری آن ها را بداند. مهمترین مخاطره های تهران زلزله، سیل، طوفان و ..است مخاطره به تنهایی خطر نیست چون احتمال آسیب دارد. ما باید نقشه خطر را بدانیم تا میان آسیب و مخاطره فاصله دهیم.

خانکه ادامه می دهد: چرا در مناطق پر مخاطره مثل ولنجک که بر روی گسل است کوچه های 6 متری برج های بلند مرتبه متعدد می بینید دلیل آن این است که توسعه به سمت مخاطره حرکت کرده است بنابراین در معرض آسیب قرار می گیرید. شناخت مخاطرات و جدا کردن مخاطره با آسیب پذیری یعنی توسعه به سمتی که احتمال مخاطره در آن کم است اما شهرهای بزرگ ما چون تبریز، تهران، اصفهان، سنندج و ..به شدت به سمت مخاطره در حرکت است ما به طرز شگفت آوری به سمت خطر میدویم راه نمی رویم.

قانون و الزام به اجرای آن مهمترین رکن کشورهای توسعه یافته در کاهش بلایا

این کارشناس مدیریت بحران مهمترین رکن کشورهای توسعه یافته و موفق در کاهش بلایا و مدیریت بحران را قانون و الزام مردم به رعایت آن دانسته و می گوید: در دنیا چهارچوبی وجود دارد که اگر رعایت شود کشور در پاسخ به بلایا و حوادث موفق عمل می کند، کشورهای توسعه یافته کشورهایی هستند که قوانین خوبی دارند.

وی سیاست های حاکم بر جامعه را دیگر شاخه توسعه یافتگی در مدیریت بحران عنوان کرده و عقیده دارد: در چارچوب اسناد هیوگو، فوکوشیما و سندای سیاست کاهش خطر باید در همه عرصه های مدیریتی کشور ادغام شود. برای مثال شهرداری نباید اجازه ساخت حتی یک اتاقک را بدون رعایت استاندارد های کاهش خطر بدهد. پس از این پروتکل و راه های اجرایی آن هم از جمله موارد توسعه در بخش مدیریت بحران است.

یادگیری بحران و مهارت مردم باید همانند دغدغه پیتزاخوردن باشد

خانکه می گوید: قانون، سیاست و پروتکل در سطح ملی هستند، ساختار مدیریتی، منابع و برنامه ها استانی هستند. دانش و مهارت و نگرش کافی پیرامون بحران باید برای همه مردم وجود داشته باشند و همه مهدکودک و دبستانی ها آموزش کمک به دیگران، پناه گیری و .. را ببینند. همه خانه ها باید باکس کمک های اولیه داشته باشند و این باید همانند دغدغه یک پیتزا خوردن برای هر ایرانی باشد.

وی در پایان تاکید می کند که در کل آمادگی محصول برنامه ملی با مشارکت کلیه سازمان ها بر اساس نقشه خطر، سناریو های ملی و با ارتقای همکاری و هماهنگی سازمان های دولتی و مردمی با محوریت سازمانی با حمایت بالاترین مدیران اجرایی است.