به گزارش پارس به نقل از قدس آنلاین شماره شما را به قرآن قسم استخاره گرفتم راست می‌گم شما را به قرآن قسم با کسی صحبت نکنید. به ابوالفضل راست می‌گم، کاری ازت بره می‌یابد (برمی‌آید) تو را به قرآن به من تلفن بزنید».

این پیام هشت بار به من، (تلفن همراهم) ارسال شده بود برای رو کردن دست این کلاهبردار حقه باز که این حقه قدیمی را تکرار کرده بود به شماره‌اش زنگ زدم. بسیار ابراز قدردانی و سپاسگزاری کردم. خودش را به لهجه عشیره‌ای می‌زد. گفتم سکه‌ها مال چه زمانی است. عصر قبل از مادها؟ طلاست یا نقره، نکند آشوری است، نکند میتانی است؟ نکند بابلی است؟ نکند عیلامی است؟ شاید مال گوتی‌ها باشد، شاید مال کادرسی‌ها باشد؟ مجسمه‌ها مال چه زمانی است؟ مال عصر سیلک یا چغازنبیل است؟ مال هخامنشی است یا سلوکی یا اشکانی یا ساسانی یا یونانی یا رومی؟ می‌دانی میلیاردها تومان می‌ارزد؟ گفت: عجب استخاره‌ام درست درآمد! شما اهل بخیه‌اید! گفتم، بله خوب هم کوک می‌زنم، هم بخیه را می‌شکافم! گفت: ای آقاجان خدا به دلم انداخت به شما تلیفون بکنم. گفتم: کجا بیایم، چقدر پول بیارم، پول بیارم یا دسته چک یا چک پول؟ دنیا منتظر این سکه‌ها و مجسمه‌هاست بارک‌ا... که به من تلفن زدی؟

گفت: محل را بعداً تعیین خواهم کرد می‌توانید در چمدان پول نقد بیاورید یا به شماره حسابی که می‌دهم بریزید، هر طور شما راحتید. گفتم: بالاخره جواب سؤالم را ندادی، نگفتی سکه‌ها مال چه زمانی است، نگفتی مجسمه‌ها چه مشخصاتی دارد؟ مشخصات روی سکه‌ها یا اشکال مجسمه‌ها را بگو! گفت: من چه می‌دانم من یک دامدارم، شاگرد چوپانم! گفتم: مردک کلاهبردار از کجا فهمیدی این سکه‌ها طلا و نقره است؟ در ماه مبارک رمضان خجالت نمی‌کشی به جای رفتن دنبال کار حلال و نماز و روزه و عبادت، قصد اخاذی و کلاهبرداری از مردم را داری؟

مرد حسابی این قصه‌ها مال ادوار بسیار قدیم است، هر چه بوده دزدان قبل از تو درآورده و به موزه‌های خارج فرستاده‌اند. شرم نمی‌کنی از موبایل برای دزدی استفاده می‌کنی؟ آخر شرم، حیا، غیرت، آبرو کجا رفته؟ آن هم در ماه مبارک رمضان؟ خیال می‌کنی با یک احمق طماع سر و کار داری، همین حال تلفنت را که 8 بار زنگ زدی و پیامک فرستادی به پلیس فتا می‌دهم پیدایت کنند بفرستنت آب خنک بخوری. مرد حسابی گیرم چنین سکه‌ها و مجسمه‌هایی هم تصادفاً دیدی مگر نمی‌دانی تمام این اشیای زیرزمینی، مال بیت‌المال و اموال عمومی است و باید تحویل موزه استان بدهی؟ شرم نمی‌کنی خودت را سید و شاگرد چوپان جا می‌زنی و قصد اخاذی داری؟ یک ددم وای گفت و تلفن را قطع کرد...

براستی اگر مالخرهای نادان و طماع نباشند، اگر جنس دزدی را نخرند، اگر طمع نکنند و قالپاق دزدی را از ماشین دزد خرده پا یا دستگاه پخش اتومبیل یا طلای مسروقه و جواهرات ربوده شده از خانمهای عابر خریداری نکنند، اگر در زیر نقاب کاسب حبیب‌ا...، دزدی نکنند و ماشین دزد خرده پا و انواع دزدان خیابانی را با تو سری از دکان برانند این گونه حرفه‌های کثیف تعطیل می‌شود. پلیس باید گشت دایم و نظارت بر کارگاه‌ها در اطراف شهرها داشته باشد که اتومبیلهای کهنه را خریده آنها را قطعه قطعه می‌کنند و اشیای به درد بخور آنها را در بازار قطعه فروشی عرضه می‌کنند. هر اتومبیلی که وارد این کارگاه‌ها می‌شود باید برایش پرونده باز کنند و مراقبت تمام داشته باشند که اتومبیل مسروقه نباشد. نمی‌دانم چرا گورستان اتومبیلها در تمام شهرهای اروپا، پلیس گشت دایم دارد، ولی در اطراف شهرهای ما این گونه کارگاه‌ها مورد نظارت قرار نمی‌گیرند؟ امثال این چوپان دروغین در سالهای گذشته افراد ساده لوح و طماع را به استانهای جنوبی کشیده قرار ملاقات با آنها می‌گذاشتند و وقتی آنها را به دشت و بیابان کشاندند تا سکه‌های طلای گرانبها و مجسمه‌های باستانی را تحویلشان دهند به ضرب مشت و لگد و چماق و حتی دشنه و پنجه بوکس حالشان را جا می‌آوردند که نوش جان آدم طماع فریب خورده باد! در هر حال تلفن این شیاد که میان پیامبران بنده جرجیس را پیدا کرد و به کاهدان زد دارم که اگر مقامهای انتظامی خواستند برایشان پیامک خواهم کرد که سراغش بروند و ببینند قرار است چه بامبولی به مردم ساده لوح بزند. براستی شرم نمی‌کنند در ماه مبارک رمضان هم از کلاهبرداری و شیادی دست برنمی‌دارند؟!