شوهر سابق همسرم، روی مخم راه میرود!
به گزارش پارس به نقل از جام جم: ۳ سال قبل با همسرم ازدواج کردم، در محل تحصیل به او علاقهمند شدم و بعد از کمی پرسوجو فهمیدم که قبلا یکبار ازدواج کرده و یک فرزند ۴ ساله دارد. آنقدر دوستش داشتم و آنقدر برایم مهم بود که تصمیم گرفتم به او پیشنهاد ازدواج بدهم؛ البته مشکلات زیادی را هم تحمل کردم تا خانوادهام را برای این ازدواج متقاعد کنم.
بعد از ازدواج کمی طول کشید تا فرزند او مرا بپذیرد. حال با ما زندگی میکند و آخر هفتهها پیش پدرش میرود. به خاطر حضور این بچه، همسر من همیشه با همسر سابقش در ارتباط است، تماسهای تلفنی و پیامکی برای هماهنگی کارهای مربوط به فرزندشان مرا آزار میدهد. حتی گاهی باید در جلسات اولیای مدرسه باهم شرکت کنند که این موضوع را نمیتوانم هضم کنم. همین باعث بروز اختلافات زیادی بین ما شده است. چگونه میتوانم همسرم را متقاعد کنم که کار او اشتباه است؟
پاسخ مشاور:
زمانی که مقدمات ازدواج با یک خانم مطلقه صاحب فرزند را فراهم میکردید، میدانستید که فرزند او با شما زندگی میکند. بنابراین بهتر بود همان مواقع به چنین روزهایی فکر میکردید.
حضور فرزند مشترک باعث میشود که زن و مرد تا آخر عمر به یک حلقه اتصال گره خورده باشند؛ حلقهای که به معنی ارتباط عاطفی نیست، اما نمیتوان آن را کامل قطع کرد. هر چه فرزندشان بزرگتر شود، لزوم این ارتباط کمتر میشود، زیرا خود فرزند میتواند انتقالدهنده بسیاری از مسائل باشد اما همچنان موضوعات درس و مدرسه و در آینده ازدواج و هر کاری که نیاز به حضور والدین باهم دارد نیز در پیش خواهد بود و نمیتوانید توقع داشته باشید که همسر کنونی شما به خاطر پیشگیری از دلخوری شما آنها را انجام ندهد؛ با این حال، میتوان ساز و کاری طراحی کرد تا این مشکل برطرف شود.
کمی با خودتان خلوت کنید. اگر به جای همسرتان بودید چه رفتاری میکردید؟ آیا روز اول مدرسه فرزندتان را همراهی نمیکردید؟ او دوست دارد اولین گامهای تحصیلش را در کنار پدر و مادر بردارد. همسرتان بهعنوان مادر آن فرزند در جلسه مدرسه حضور پیدا کرده است نه به عنوان همسر آن مرد. از طرفی مهر و علاقهای بین آنها وجود ندارد، در غیر این صورت با وجود یک فرزند از یکدیگر جدا نمیشدند. برعکس، شما اکنون تکیهگاه همسرتان هستید و باید به او کمک کنید تا بتواند فرزندش را در خانه شما با آرامش بزرگ کند. گذشتی که به عشق و علاقهتان تا اینجا انجام دادید، حتما در نگاه ایشان دیده شده و به خاطرش قدردان شماست، اما او نمیتواند مادریاش را نادیده بگیرد و همسر سابق او نیز مجبور خواهد بود گاهی در مقام پدر فرزندش با او در ارتباط باشد. بهتر است برای اینکه نگرانی در ذهنتان ایجاد نشود، در جریان همه مکالمات و دیدارهایشان باشید. حتی در چنین جلساتی شما هم میتوانید به نحوی غیر مستقیم حضور داشته باشید؛ مثلا همسرتان را برسانید و خارج از مدرسه منتظرش شوید تا برگردد. شما همراه او هستید نه در تیم مقابل او. علاوه بر این میتوانید از همسرتان بخواهید یک روش ثابت تنظیم کند تا مجبور نباشد هر بار که فرزندش نزد پدرش میرود و برمیگردد، با همسر سابق خود در تماس باشد.
کمی بیشتر صبوری کنید. وقتی فرزند همسر شما که حالا دیگر فرزند شما هم هست، بزرگتر شود این ارتباطات کمتر شده و خود او رابط قویتری میشود و دیگر نیاز چندانی به همراهی با مادرش در ارتباط با پدر خود ندارد.
ارسال نظر