به گزارش پارس به نقل از ایسنا، این شاعر درباره فعالیت شعری اش گفت: کتاب تازه ام که قرار است به زودی از سوی نشر ساقی منتشر شود، مجموعه شعری است با عنوان « والزیتون» که شعرهای آن درباره حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین های قبل از ۱۹۶۷ است.

او درباره تغییرات شعرهایش در سال های اخیر اظهار کرد: شعرهای قبلی ام بیش تر عاشقانه بودند. البته به مسائل اجتماعی هم می پرداختند، اما در آخرین مجموعه شعری که با عنوان « ابر بزرگ» منتشر کردم، اگرچه شعرهای عاشقانه هم هست، اما بیش تر به تنهایی انسان امروز، جنگ ها، خشونت ها و مسائل روز پرداخته ام. در این مجموعه همچنین سعی شده فرم شعرها منسجم تر باشند. از لحاظ زبانی و بیانی هم شعرهایم پخته تر از قبل شده و انسجام بیش تری پیدا کرده اند. در زمینه فرم نیز کوشیده ام انعطاف بیش تری داشته باشم. در مجموعه های اول سطرهای شعرهایم کوتاه تر و از نظر فرمی مستحکم تر بودند. شعرهای تازه ام اجتماعی ترند و نگاه شان به جهان بازتر شده است.

شکربیگی اضافه کرد: آخرین اثر منتشرشده من مجموعه شعر سپید « ابر بزرگ» است که سال ۹۱ از سوی نشر شاملو منتشر شد، اما متأسفانه چون خودم سرمایه گذار کتاب بودم نتوانستم آن را خوب توزیع کنم. اشتباه من این بود که توزیع کتاب را خودم بر عهده گرفتم و پخش بسیار محدودی را هم که داشت شخصا انجام دادم. نشر شاملو در مشهد فعالیت می کند و با توزیع کنندگان کتاب در ارتباط نیست، به همین دلیل من نتوانستم کتابم را به دست مخاطبان برسانم.

او در ادامه گفت: تا به حال چهار عنوان کتاب از من منتشر شده است. از بین این کتاب ها مجموعه شعرهای سپید « نیمی از صورتت را عاشقم» (نشر فرآگاه سال ۸۳) و « ابر بزرگ» را با هزینه شخصی چاپ کرده ام. دو عنوان از کتاب هایم نیز سرمایه گذار داشته اند و مشکلی برای توزیع آن ها نداشتم؛ یکی مجموعه داستان « روایت های من» (نشر آموت، سال ۹۰) و دیگری « لحظه های بی درنگ» شامل خاطره داستانی یک شهید که من آن را به صورت داستان کوتاه نوشته ام و سرمایه گذاری آن بر عهده حوزه هنری بود.

این شاعر با اشاره به مشکلات انتشار کتاب در شهرستان ها گفت: متأسفانه بعضی از ناشران خصوصا در شهرستان ها به دنبال درآمدند، نه کار فرهنگی. این ناشران حاضر نیستند روی کارها سرمایه گذاری کنند. یک شاعر شهرستانی برای چاپ کتابش با مشکل مواجه است. بعد از چاپ هم کتاب را می دهند و می گویند خودت توزیع کن. این کتاب ها هر چقدر هم خوب باشند به دست مخاطب نمی رسند. حتا کتاب فروشی ها هم چنین کتاب هایی را از ما قبول نمی کنند. من تنها توانستم کتابم را به یکی از کتاب فروشی ها در تهران بسپارم که خیلی سریع هم به فروش رسید.

شکربیگی سپس درباره تجربه اش از فعالیت ادبی در فیس بوک گفت: من در این فضا شعر منتشر می کنم و فکر می کنم فیس بوک می تواند بسیار به ما کمک کند. فیس بوک انحصارها را شکسته و ما می توانیم در این فضا با خیل عظیمی از مخاطبان ارتباط داشته باشیم. این برای من تجربه جالبی است. در این فضا من با علاقه مندان شعر آشنا می شوم، کتاب هایم را معرفی می کنم و به دست دوستانم می رسانم. در فضای فیس بوک می توانیم با شاعرانی که پیش از این از آن ها فاصله داشتیم بی واسطه ارتباط برقرار کنیم. همچنین در این فضا می توانیم خود را به دیگران معرفی کنیم و با مخاطبانی ارتباط برقرار کنیم که قبلا به آن ها دسترسی نداشتیم. دیگران هم راحت تر با کارمان آشنا می شوند. به طور کلی فضای مجازی خیلی به مخاطبان تمام هنرها کمک می کند. من در فیس بوک هم شعر جدید و هم شعرهای چاپ شده ام را منتشر می کنم. معمولا شعرهای چاپ شده با معرفی کتابم همراه است.

او همچنین درباره سرقت ادبی در فیس بوک گفت: برای من تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده است. امکان سرقت ادبی در این فضا وجود دارد. ممکن است ایده شعرتان را هم بردارند، اما به هر حال در کنار هر ویژگی مثبتی، ویژگی های منفی هم وجود دارد. فکر می کنم به طور کلی محسنات فیس بوک از معایبش بیش تر است. اگر شعرهای شاعری قوی باشد سرقت ادبی نمی تواند زیاد به او آسیب برساند. به هر حال می دانیم که این مسائل جزو عوارض فیس بوک است، اما با مدیریت صحیح این مشکلات کم تر می شوند.

شکربیگی افزود: چون در فیس بوک مخاطب مان بیش تر است، شانس بیش تری برای خوانده شدن داریم. تأثیر و تأثر هم پیش تر خواهد بود. در این فضا با آثار تجربی مواجه می شویم که قبلا به دلیل ممیزی و یا به هر دلیل دیگری آن ها را نمی خواندیم. حالا این کارها را می خوانیم. تأثیر می پذیریم، تأثیر می گذاریم و در یک فضای سیال جریانی به وجود می آید.

او در ادامه اظهار کرد: از معایب فیس بوک نیز علاوه بر این که برخی افراد از شعر و ایده های دیگران استفاده می کنند، این است که بعضی افراد تفکرات دم دستی و مبتذل را وارد شعرشان می کنند. بعضی چند جمله را پشت سر هم می آورند و با عنوان شعر منتشر می کنند. با این حال همه این ها لازم هستند و در کنار هم سازنده خواهند بود؛ چرا که مخاطب بعد از مدتی تفاوت این ها را با شعر خوب می فهمد. به هر حال باید روشنگری هم بشود. یادداشت ها و مقالات می توانند مطالبی بیان کنند که شعر خوب را به مخاطب بشاساند، سره را از ناسره جدا کند و این کمک کننده است. نباید چیزی را حذف کرد. باید شعر را به مخاطب شناساند.