خطرناکترین عاملیکه کودک را عقبمانده میکند
نتایج یک پژوهش در کشور نشان میدهد: رابطه معنیداری بین" فاصله تولد فرزند بعدی" با عقبماندگی ذهنی متوسط کودک وجود دارد.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، عقب ماندگی ذهنی یکی از مشکلاتی است که جامعه بشری با آن دست به گریبان است.
سازمان جهانی بهداشت تخمین می زند در سراسر جهان ۱۲۰ میلیون نفر مبتلا به عقب ماندگی ذهنی هستند. این اختلال در بسیاری موارد ایجاد ناتوانی شدید می کند که در کل دوره زندگی ادامه می یابد. در این اختلال، نقص قابل توجه هوش، باعث محدودیت عملکرد فرد می شود و فرد در رفتار تطابقی از خود محدودیت هایی نشان می دهد.
همچنین عقب ماندگی ذهنی، فرد را در وضعیت نامساعد اجتماعی قرار می دهد، چنانکه ممکن است این وضعیت بسیار بیش از خود ناتوانی برای فرد معلولیت زا باشد. عقب ماندگی ذهنی از جهات گوناگونی طبقه بندی شده است، گروهی براساس بهره هوشی و گروهی بر اساس وضعیت آموزشی و تربیتی، آن را طبقه بندی کرده اند. با این حال، چهار نوع عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان تخریب هوش تعریف می کنند: عقب ماندگی ذهنی خفیف، عقب ماندگی ذهنی متوسط، عقب ماندگی ذهنی شدید و عقب ماندگی ذهنی عمیق.
کدام دسته از عقب مانده های ذهنی می توانند بچه های سالمی داشته باشند؟
عقب مانده های ذهنی متوسط (تعلیم پذیر) معمولا شکل ظاهری مشخصی دارند. اکثرا از ابتدای تولد در کلیه ی فعالیتهای ذهنی و جسمی عقب هستند. به مدرسه می روند ولی از همان سال اول دبستان مردود می شوند. بعضی ها با کمک زیاد و با تجدید در امتحان قبول می شوند. بیش از دو تا چهار کلاس نمی توانند درس بخوانند؛ لذا بهتر است این افراد از ابتدا در مدرسه مخصوص تحصیل کنند. کارهای ساده را در مدت طولانی می توانند فراگیرند و انجام دهند. ندرتا ازدواج می کنند، ولی به نظارت و کمک در امور خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی احتیاج دارند. فرزندان آنها ممکن است کاملا سالم باشند، به شرطی که علت عقب ماندگی ذهنی این دسته به خاطر عوامل ارثی نبوده باشد و به علل دیگر مانند عفوت مغزی و یا ضربه مغزی و نظایر آن ایجاد شده باشد. از نظر رشد هوشی، حداکثر به اندازه یک کودک ۸-۷ ساله رشد می کنند. تعداد آنها نسبت به عقب مانده های خفیف خیلی کمتر است. به خاطر وخامت اختلال و بار سنگین مالی، روانی، عاطفی و اجتماعی که بر فرد، خانواده فرد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و به تبع آن بر جامعه تحمیل می شود و نیز به دلیل بار سنگینی که این اختلال بر روی خدمات بهداشتی جامعه می نهد، انجام هر گونه اقدام و تلاش جهت بررسی عللی که در هر منطقه در ایجاد عقب ماندگی های ذهنی بیشترین نقش را دارند و تلاش در راه پیشگیری از موارد ابتلا به عقب ماندگی ذهنی در حدد ممکن ضروری است.
نگاهی به نتایچ یک پژوهش در کشور
در ایران از سال ۵۴ مستندات مربوط به تحقیقات در زمینه عقب ماندگی ذهنی در دسترسی هستند، که عمده این مطالعات نیز به بررسی کودکانی پرداخته اند که از خدمات ویژه از قبیل بهزیستی استفاده می کرده اند و از قیاس با گروه های مقایسه بهره نبرده اند. لذا با توجه به فقدان بررسی تحلیلی در این زمینه و نیز امکان تاثیر عوامل خاص وابسته به منطقه (از جمله غرق شدگی، مصرف قلیان و نیز رعایت مسایل مرتبط با تنظیم خانواده) پژوهشی در شهر بندرعباس برای تعیین عوامل خطر عقب ماندگی متوسط ذهنی صورت گرفته است.
این مطالعه که از نوع مورد شاهدی است بر روی ۹۳ بیمار با تعداد مشابهی از شاهدهای بیمارستانی که از نظر سن به صورت گروهی همسان بودند، مقایسه شده و نسبت شانس متغیرهای مستقل (نسبت فامیلی والدین، تفاوت سنی کودک مورد نظر با فرزند قبلی و بعدی خانواده، سن مادر هنگام زایمان، محل زایمان، مراقبت های دوران بارداری، سابقه وجود فرد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی در خانواده و بستگان، وضعیت اقتصادی – اجتماعی خانواده برای وقوع عقب ماندگی متوسط) برآورد شده است.
مهمترین یافته مطالعه حاضر ارتباط معنی دار فاصله با تولد بعدی است. در تحقیق حاضر، تفاوت سنی با فرزند قبلی اثر معنی داری در وقوع عقب ماندگی ذهنی کودک نداشت؛ اما تفاوت سنی با فرزند بعدی با وقوع عقب ماندگی ذهنی ارتباط معنی داری داشت.
تولد فرزندان در کدام فاصله سنی موجب عقب ماندگی ذهنی کودک می شود؟
می توان چنین فرض کرد که چنانچه پس از تولد طفل با فاصله کمتر از سه سال، کودک دیگری متولد شود، انحراف توجه از کودک به فرزند جدید و در نتیجه عدم دریافت تحریکات مناسب روانشناختی در سالهای اولیه عمر، منجر به وقوع عقب ماندگی ذهنی متوسط می شود. به نظر می رسد این تحقیق اولین گزارش باشد که نشان می دهد فاصله گذاری کمتر از ۳۶ ماه می تواند منجر به شانس بیشتر وقوع عقب ماندگی ذهنی در طفل شود، هر چند احتیاج به تحقیقات بیشتری است تا تاثیر این فاکتور به شکل مشروح تری مورد بررسی قرار گیرد.
رابطه فامیلی زوجین، عامل ۳۰ درصد عقب ماندگی ذهنی متوسط کودکان
همچنین بنابر یافته ها از آنجایی که بیش از ۳۰ درصد عقب ماندگی های ذهنی متوسط در اثر علل ژنتیکی ایجاد می شوند، وجود رابطه های فامیلی و سابقه وجود فرد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی در فامیل کودک می تواند مطرح باشد. در تحقیق حاضر مشاهده شده است که وجود یک فرد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی در بستگان درجه یک و دو می تواند تاثیر بسزایی در ابتلا داشته باشد.
سایر عوامل موثر در عقب ماندگی ذهنی کودکان
از عوامل ایجادکننده عقب ماندگی ذهنی می توان به اختلالات پیش از تولد (اختلالات ژنی، ناهنجاری های کروموزومی، آنومالی های میتوکندریال، سندرم های پلی ژنتیک فامیلیال، عفونت های داخل رحمی، تراتوژن ها، اختلال کارکرد جفت، آنومالی های ایدیوپاتیک مادرزادی CNS، سموم، مسایل حوالی تولد (نارس بودن بسیار شدید، صدمات ناشی از هیپوکسی وایسکمی، خونریزی های داخل جمجمه، اختلالات متابولیک، عفونت ها) و نیز صدمات مغزی، غرق شدگی و خفگی، اختلالات متابولیک، سموم از جمله سرب، خونریزی های داخل مغز، سوء تغذیه) و عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (فقر، از هم گیسختگی خانواده، اختلال ارتباط بین شیرخوار و مراقب، بیماری های روانی والدین و اعتیاد آنان) اشاره کرد.
تاثیر مصرف دخانیات در عقب ماندگی ذهنی کودک
اگرچه شانس خطر مصرف مواد دخانی (قلیان و سیگار) در بروز عقب ماندگی ذهنی کودک وجود دارد و محققان بسیاری نیز بر این رابطه نظر داشته اند اما یافته های تحقیق تاکید کرده است که درخصوص مصرف دخانیات در دوران بارداری چه به صورت سیگار و چه به صورت قلیان، تفاوت معنی داری در موارد این تحقیق دیده نشده است. خوشبختانه مصرف سیگار در میان مادران مورد مطالعه اعم از مورد و شاهد بسیار کم بوده است که این مساله حاکی از آن است که در منطقه تحقیق (بندرعباس) مصرف قلیان رایج است نه سیگار، و قلیان نیز به صورت ذاتی نمی توانند به فراوانی سیگار مورد استفاده قرار گیرد. در تحقیق حاضر رابطه معنی داری بین مصرف قلیان در دوران بارداری و عقب ماندگی ذهنی بچه پیدا نشد.
نقش اساسی سه سال اول زندگی والدین در شانس عقب ماندگی ذهنی کودکان
وضعیت زندگی والدین در سه سال اول زندگی کودک که مورد بررسی این تحقیق بوده و حتی بعد از سه سال اول که این تحقیق به آن نپرداخته است، از دیگر عواملی است که در دو گروه عوامل فرهنگی، خانوادگی و اجتماعی موثر بر عقب ماندگی ذهنی کودک مطرح است. به هر حال همانطور که انتظار می رود عدم رعایت آرامش در فضای خانوادگی منجر به بالا رفتن شانس عقب ماندگی ذهنی می شود.
تاثیر محل زندگی خانواده بر بروز عقب ماندگی ذهنی کودک
از نظر تئوریک پارامترهای زیادی را می توان در مورد تاثیر محل زندگی خانواده بر زمان تولد کودک و وقوع عقب ماندگی ذهنی کودک برشمرد، از جمله دسترسی به امکانات زایمان و تولد بهداشتی، وجود تحریکات مناسب بعد از تولد، سطح تحصیلات والدین، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، آلاینده های محیطی (مثل سرب) و…
در تحقیق فعلی گر چه زندگی در روستا با احتمال عقب ماندگی ذهنی بیشتری همراه بوده اما این فاکتور معنی دار نبوده است.
وضعیت اقتصادی – اجتماعی خانواده می تواند از طرق گوناگون باعث تاثیر در ابتلا یا بروز عقب ماندگی ذهنی شود، از جمله بارداری در سنین پایین، نداشتن مراقبت های دوران بارداری و زایمان، تغذیه نامناسب، ابتلا به عفونت ها و غیره. در تحقیق فعلی تاثیر وضعیت اقتصادی – اجتماعی پایین بر عقب ماندگی ذهنی کودک، به طور مشخص از نظر آماری، تقریبا نزدیک به معنی دار بود.
آیا زردی دوران نوزادی، باعث عقب ماندگی ذهنی کودکان می شود؟
این تحقیق تاکید کرده است که تقریبا تمامی منابع موجود در زمینه عوامل عقب ماندگی ذهنی کودکان، به نقش عوامل « پری ناتال» مانند زردی دوران نوزادی هشدار داده اند، اما از نظر میزان ارتباط بین وقوع این عوامل و احتمال عقب ماندگی ذهنی یافته های دقیقی در دست نیست.
در تحقیق حاضر اما، نقش زردی دوران نوزادی در ایجاد عقب ماندگی ذهنی خیلی بزرگ نبوده است. در مجموع زردی، در ۲۷ درصد موردها و ۲۵ درصد شاهدها دیده شده که نشان دهنده آن است که حتی اگر اثر معنی دار باشد، بزرگی زیادی ندارد.
تاثیر بسیار قوی صدمات مغزی در بروز عقب ماندگی ذهنی کودکان
سابقه نیمه غرق شدگی و ابتلا به مننژیت، جزء صدمات مغزی بعد از تولد است که بر عملکرد آنها در بعد کلان تردیدی نیست. در تحقیق حاضر عملکرد بسیار قوی ولی از نظر آماری غیر معنی دار از غرق شدگی دیده شده است که در این زمینه کم بودن تعداد مشاهدات مهمترین دلیل وقوع این تناقض هاست.
یک تحقیق بر روی ۱۷۵ کودک معلول و عقب مانده ذهنی کمتر از ۱۵ سال هم نشان داده است که سن مادر، سیانوز هنگام تولد، عدم مراقبت مادر در دوران بارداری و نسبت فامیلی والدین در بین کودکان رایج بوده اند.
۵۷ درصد از علل عقب ماندگی های ذهنی مربوط به دوره قبل از تولد
یک مطالعه توصیفی نسبتا مفصل نیز بر روی ۷۰۰ کودک عقب مانده ذهنی ۱۴-۱ ساله نشان داد که ۵۷ درصد از علل عقب ماندگی های ذهنی مربوط به دوره قبل از تولد است.
طبق همین تحقیق، در مجموع مهمترین عوامل عقب ماندگی ذهنی کودکان به ترتیب عبارتند از: بالا رفتن سن مادر به بیش از ۳۵ سال، ازدواج فامیلی والدین و سابقه نقص ذهنی در خانواده.
تاثیر مصرف داروهای روانی و ضداستفراغ بر عقب ماندگی ذهنی کودکان
در این تحقیق برای اولین بار در ایران در خصوص مصرف داروها و تاثیر آن بر بروز عقب ماندگی ذهنی کودکان تحقیق شده که بیشترین دخالت را مربوط به مصرف داروهای روانی و ضد استفراغ گزارش کرده است. از دیگر عوامل قبل از تولد نیز از ضربه های وارده به شکم مادر در زمان حاملگی یاد شده است.
پسران بیش از دختران در معرض خطر ابتلا به عقب ماندگی ذهنی هستند
در این تحقیق علل حین تولد، تاثیر کمی در ایجاد عقب ماندگی ذهنی کودکان داشته اند. علل بعد از تولد پس از علل قبل از تولد، بیشترین سهم را در ایجاد عقب ماندگی ذهنی داشته اند و از این میان این علل بیشترین تاثیر مربوط به تب و تشنج کودکان و پس از آن ضربه های وارده به سر کودک بوده است. همچنین طبق گزارش این تحقیق پسران بیشتر از دختران در معرض خطر ابتلا به عقب ماندگی ذهنی بوده اند.
ارسال نظر