فرگوسن:
کیروش جرات انجام هر کاری را داشت
سرمربی پیشین منچستریونایتد به تمجید از دستیار پیشین خود پرداخت و گفت: کیروش جرات انجام هر گونه تعهد و کاری را داشت.
به گزارش پارس به نقل از تسنیم، سرالکس فرگوسن، سرمربی موفق و پیشین منچستریونایتد در بخشی از کتاب « شرح حال» خودش از دستیارانی که در موفقیت هایش سهیم بوده اند، یاد کرده که در این بین نقش کارلوس کی روش، سرمربی فعلی کشورمان پررنگ تر از بقیه بوده است.
سرالکس در بخشی از کتاب جدید خود مطالبی را به شرح زیر درباره کی روش نوشته است:
معمولا یک مربی دستیارش را در کنار خود خواهد داشت و دستیار هم همیشه در کنار مربی خواهد بود. در منچستریونایتد قضیه در مورد دستیار من فرق می کرد چون همیشه نیاز به یک دستیار با توانایی های بی نظیر داشتم که اهداف دیگر باشگاه ها را هم دنبال کند.
درست ۲ هفته پیش از دیدار فینال جام حذفی سال ۱۹۹۱ آرچی ناکس، دستیارم از ما جدا شد، برای همین به دنبال فرد شماره دوی دیگر بودم. نوبی استایلز، مربی تیم نوجوانان منچستریونایتد که ستاره هایی همچون بکام، اسکولز و گیگز را در تیمش پرورش داده بود، به من گفت: چرا از برایان کید به عنوان دستیارت استفاده نمی کنی؟ برایان شرایط باشگاه را به خوبی درک می کند، در حوزه کشف هم استعداد تغییراتی به وجود خواهد آورد و با بسیاری از همکاران و مربیان در ارتباط است. این فوق العاده ترین کارهایی است که برایان تاکنون انجام داده و یک موفقیت بزرگ به شمار می آید. پس قانع شدم که کید را به عنوان
دستیارم انتخاب کنم. برایان خیلی خوب کار می کرد و نشان می داد با بازیکنان بسیار صمیمی و عاملی موثر در کادرفنی تیم است. در کنار این ها او به ایتالیا سفر می کرد تا با تماشای بازی های سری A اطلاعات جدیدی گردآوری کند.
زمانی که در سال ۱۹۹۸ برایان کید از سمت خود استعفا داد، به او گفتم امیدوارم بدانی که چه کار می کنی. وقتی مربی قصد ترک تیمی را دارد همیشه از او پرسیده می شود که حالا می خواهی چه کار کنی؟ در مورد آرچی ناکس هم به مارتین ادورادز، سرمربی رنجرز پیشنهاد ندادم که از او به عنوان دستیار استفاده کند. برایان را هم مناسب برای مدیریت نمی دانستم. در مورد استیو مک لارن اما شک نداشتم چون او کیفیت لازم را داشت. به استیو گفتم باشگاه مناسبی که رئیس خوبی هم داشته باشد انتخاب کن. این موضوع همیشه از اهمیت بالایی برخوردار است. وستهام و ساوتهمپتون هم باشگاه هایی بودند که همیشه به دنبال او
بودند.
در مقطعی، مک لارن تماسی از سوی استیو گیبسون، رئیس باشگاه میدلزبرو داشت و توصیه من به استیو این بود که شک نکن و برو! برایان رابسون در حالی که از سمت سرمربیگری میدلزبرو کنار رفته بود ولی همیشه از استیو گیبسون به احترام و از او به عنوان رئیسی جوان که با سرمایه گذاری مناسب به دنبال ترقی و نوآوری بود، یاد می کرد. آنها همچنین از امکانات تمرینی خوبی برخوردار بودند. به استیو هم گفتم که در نهایت باید خودت در این زمینه تصمیم بگیری.
استیو مربی خوب و قوی و همیشه به دنبال ایده های نو بود و برای مدیریت و مربیگری ساخته شده بود. مک لارن مربی پرجنب و جوش و پر انرژی بود و شخصیت بزرگی هم داشت.
کارلوس کی روش هم یکی دیگر از برجسته ترین دستیارانم بود که بسیار هوشمند و دقیق بود. زمانی که به دنبال یافتن بازیکنانی از نیمکره جنوبی بودم اندی راگزبورگ او را معرفی کرد چون ما به مربی خارج از مرزهای کشورهای اسکاندیناوی نیاز داشتیم که سابقه خوبی داشته باشد و به یک یا ۲ زبان دیگر هم مسلط باشد. اندی، روی کارلوس کی روش نظر داشت. کارلوس واقعا مربی فوق العاده ای بود. او هدایت تیم ملی آفریقای جنوبی (۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲) را به عهده داشت برای همین از کوئینتون فورچون، بازیکن اهل آفریقای جنوبی خودم مشورت خواستم و نظر او را جویا شدم. فورچون گفت: کی روش عالی است. در هر سطحی که بگوئید او
فوق العاده است. کوئینتون من را در مورد کی روش متقاعد کرد.
زمانی که کی روش در سال ۲۰۰۲ برای گفت و گو با ما به بریتانیا آمد با لباس ورزشی منتظر او بودم ولی او با لباس خیلی مرتب و شیکی به دیدن من آمد. او همیشه استعداد و نبوغ خاصی داشت. زمانی که به وی پیشنهاد پست کمک مربی را دادم، بلافاصله قبول کرد و خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بود. بدون در نظر گرفتن جایگاه ها کارلوس نزدیک ترین کسی بود که در دوران مربیگری ام در منچستریونایتد دیدم. کی روش جرات انجام هر گونه تعهدی را داشت و بدون انجام کارهای اضافه به نتایج خوبی می رسید.
یک روز که برای تعطیلات به جنوب فرانسه رفته بودم کی روش به من زنگ زد و گفت: می خواهم با شما صحبت کنم ولی نیاز دارم به طور خصوصی با هم گفت وگو کنیم. به همین خاطر او به نیس فرانسه سفر کرد و یک تاکسی گرفت و به فرودگاه نیس آمد. ما یک گوشه آرام نشستیم و کارلوس گفت: از رئال مادرید یک دعوتنامه همکاری دریافت کرده ام.
من هم در پاسخ به صحبت کی روش گفتم: باید۲ نکته را بگویم، اول اینکه نمی توانی این پیشنهاد را رد کنی، دوم اینکه رئال مادرید باشگاه بزرگی است اما ممکن است بیشتر از یک سال در رئال نباشی ولی می توانی برای سالیان زیادی در منچستریونایتد بمانی. کی روش هم در پاسخ گفت: می فهمم اما فکر می کنم مربیگری رئال می تواند چالشی بزرگ باشد. در پاسخ به کی روش گفتم: کارلوس، نمی توانم پیشنهاد بدهم که بی خیال فرصت به دست آمده شوی چون اگر رئال سال بعد به عنوان قهرمانی اروپا برسد خواهی گفت، اوه، باید پیشنهاد رئال را قبول می کردم و به این تیم می رفتم ولی می خواهم این را بدانی که قرار گرفتن در این
شرایط، موقعیت کابوس واری است.
۳ ماه بعد کی روش می خواست از رئال مادرید جدا شود اما به او گفتم این کار غیرممکن است و به اسپانیا سفر کردم و در آپارتمان وی همدیگر را دیدیم. پیام من به کی روش این بود: نمی توانی در حال حاضر رئال را ترک کنی، باید به کارت در این تیم ادامه بدهی و سال بعد مجددا به من در منچستریونایتد ملحق شو. آن فصل به دنبال دستیار جدیدی نرفتم چون می دانستم کارلوس قطعا بازخواهد گشت. در آن فصل با جیمی رایان و میک فلان کار کردم که هر دو دستیاران خوبی بودند ولی دوست نداشتم به کسی قول همکاری بدهم چون با شناختی که از کی روش داشتم می دانستم که باز خواهد گشت. درست یک هفته پیش از اینکه کی روش با من
تماس بگیرد و در مورد نازضایتی اش از وضعیت موجود در رئال صحبت کند با مارتین یول گفت و گو داشتم. مارتین هم تحت تاثیر پیشنهاد همکاری که به او دادم قرار گرفته بود ولی گفت: صبر کنیم و ببینیم چه اتفاقی می افتد. من نیاز به کمی زمان دارم تا پاسخ بدهم.
پست دستیار سرمربی همیشه پستی قابل توجه و با پرستیژ در منچستریونایتد بوده و برنامه های تیم از این پست پایه ریزی می شد. زمانی که کی روش در جولای ۲۰۰۸ برای دومین بار اولدترافورد را به منظور هدایت تیم ملی پرتغال ترک کرد، احساس او را درک کردم. کارلوس همیشه به دنبال سرمربیگری تیم ملی کشورش بود. او تمامی کیفیت های لازم را داشت تا سرمربی بعدی شیاطین سرخ باشد. شاید او کمی بیش از حد احساسی بود ولی در بین تمام دستیارانی که در منچستریونایتد داشتم، کی روش بدون شک بهترین مربی بود. او فردی رک و رو راست بود و گاهی اوقات به اتاق من در باشگاه می آمد و می گفت از این یا از آن ناراضی
هستم.
کی روش به من وفادار بود و گاهی پیش من می آمد و می گفت که نیاز به انجام کارهایی داریم تا پروژه های خاص خود را تکمیل کنیم. سپس او جزئیات کار را روی میز مخصوص تشریح می کرد. دوست دارم بگویم که کارلوس فوق العاده بود.
ارسال نظر