فتحاللهزاده بیشتر از روحانی با سفرا دیدار داشته!
فان باستن ایرانی که از معدود کسانی است دوبار سرمربی استقلال شده از خاطرات فوتبالیش میگوید. او بحثش را با انتقاد شدید از وضعیت مدیریت فوتبال ایران آغاز میکند و نوک پیکان حملاتش را هم متوجه مدیریت باشگاه استقلال میکند. او میگوید تعداد دیدارهای حسن روحانی با سفرای خارجی کمتر از دیدارهای فتحالله زاده با سفیران خارجی بوده است و تا زمانیکه فوتبال ایران با قانونمندی حرکت نکند جای امیدی برای آن وجود ندارد.
این پیشکوست استقلال هنوز هم معتقد است که در سال نخست سرمربی گری استقلال مصائب را بجای مشکلات تجربه کرده و البته از توصیه ای که به پرویز مظلومی کرده است هم دفاع می کند و اظهار می کند که سرمربی فعلی مس کرمان همزمان با حضورش در استقلال باید سرامیک ها و موزاییک های باشگاه را عوض می کرد.
به گزارش پارس ، عبدالصمد مرفاوی در گفت وگو با ایسنا، با انتقاد از فضای مدیریتی فوتبال ایران از خاطرات مربی گری و بازیگریش گفت. او در پاسخ هایش هوشیارانه صحبت می کند و البته در برخی تاریخ ها دچار اشکالاتی است که ما در طول مصاحبه به او کمک می کردیم آنها را دقیق تر به خاطر آورد. خودش دلیل این امر را این می گوید که دوست ندارد از کسی خاطره بد در ذهنش بسازد هرچند که با تجربه تر شده و دیگر به هرکسی اعتماد نمی کند.
* اگر موافق باشید از لیگ شروع کنیم. وقتی با پیشکسوتان فوتبال صحبت می کنیم، عموما با این صحبت مواجه می شویم که سطح کیفی فوتبال ایران نسبت به دهه شصت و هفتاد افت کرده است. شما چه نظری در این باره دارید؟ آیا واقعا لیگ ما حرفه ای شده است؟
- من به عنوان یک مربی که در این فوتبال بوده ام می توانم بگویم این فوتبال به آن اندازه ای که بزرگش کرده ایم، بزرگ نیست و در بسیاری از مسائل حرفه ای نیستیم و این به مدیریت مرتبط است. ما نهادی به نام سازمان لیگ داریم که هر از چندگاهی مدیرش عوض می شود. یک زمان اقای عزیز محمدی بودند که یک جور رفتار داشتند و سپس بهروان و تاج به ریاست این سازمان رسیدند. ما می خواهیم به استانداردهای روز نزدیک شویم اما روندمان خیلی کند است چیزی شبیه لاکپشت و این درحالیست که ما توان حرکت رو به جلو با سرعت بالا را داریم.
* چرا این اتفاق نمی افتد؟
- مسئله اصلی قانون است. قانونی که در این فوتبال وضع می شود در هنگام اجرا دور زده می شود. در همه موارد این اتفاق می افتد چه در مسائل فنی باشد چه غیرفنی. آقای اولیایی می گوید در زمان گرفتن سهمیه همه چیزمان حرفه ای می شود و این حرف درستی است. از این طرف نگاه کنید که می گویند تیم های حاضر در لیگ برتر باید پروانه حرفه ای بگیرند. پروانه حرفه ای در شرایطی است که یک باشگاه نباید بدهکار باشد و این درحالیست که باشگاه های زیادی بدهکار هستند. مثلا باشگاه استقلال که خود من از آن طلبکارم. خود باشگاه به من گفت که شکایت کن تا پولت را بگیری چرا که ما پولی نداریم، من هم این کار را کردم. کار به سازمان لیگ کشید و قرار شد این سازمان از محل درآمدهای باشگاه استقلال پول ما را بدهد. اول گفتند که استقلال بدهکار است و چیزی حدود سیصد یا چهارصد میلیون باید به سازمان لیگ بدهد. بار دوم که رفتم به هشتصد میلیون و بار سوم به نهصد میلیون این رقم رسید. ما رفتیم نزد اقای کاظمی و بهروان و گفتند که با این قانونی که آمده، تیم های بدهکار پروانه حرفه ای شدن نمی گیرند و ما هم نمی توانیم آنها را به لیگ قهرمانان آسیا معرفی کنیم. باید حتما بدهیشان را بدهند تا این مشکلات برایشان ایجاد نشود، ما هم تشکر کردیم و گفتیم خدا را شکر پس ما پولمان را حتما می گیریم. گذشت از آن ماجرا و هنوز هم باشگاه های زیادی بدهکارند و هیچ مشکلی هم ندارند و در لیگ قهرمانان آسیا هم بازی می کنند. یادم است یک آقایی به اسم کسرایی هم آنجا بود که می گفتند مسئول جمع کردن مدارک باشگاه ها برای ارسال به آسیاست به من گفت که نگران نباش. پس اینجا مسئله چیست؟ مشخصا از دو حالت خارج نیست، یا قانون ضعیف است یا قانون اجرا نمی شود. من یک صحبت خوب از آقایان اولیایی و آشتیانی شنیدم که گفته بودند طبق قانون تجارت، باشگاه بدهکار ورشکسته اعلام می شود. من خیلی علاقمندم بدانم تراز مالی این باشگاه ها از کجا آمده است؟ تراز مالی شان را به AFC ارسال کرده اند و آیا این جز این است که خلافی صورت گرفته است؟ با این حال ما بر می گردیم و به دنبال فساد و تبانی در داوری هستیم. البته آن مسئله جای خودش مشکل دارد اما همه فوتبال ما آن داور نیست. داوران قشر زحمتکشی هستند و مثل همه قشر ها در آنها هم خوب و بد وجود دارد و آنها هم اشتباهاتی را مرتکب می شوند. درصورتیکه مسئله بدهی ها یک خلاف است. من واقعا دوست دارم بدانم باشگاه استقلال چرا بدهی به سازمان لیگ دارد؟ شما می دانید چرا؟
* نه!
- آنها پولی را که باید برای تبلیغات و پخش تلویزیونی بگیرند را جلوتر گرفته اند و بدهکار شده اند. چون رابطه آنها با یکدیگر خوب است امورات باشگاه را می گذراندند و این درحالیست که باید آن پول به طلبکاران پرداخت شود. واقعا چرا سازمان لیگ باید پول استقلال را جلوجلو بدهد؟ این مشکلات اصلی است.
* این صحبت هایی که مطرح کردید بیشتر به مدیریت باز می گردد، راجع به بازیکن چه نظری دارید؟ آیا فکر می کنید سطح کیفی بازیکنان هم نسبت به گذشته افت کرده است؟
- موقعی که فوتبال آماتور بود ما صبح می رفتیم ایران خودرو کار می کردیم و عصر به باشگاه می رفتیم و فوتبال بازی می کردیم چراکه پول در فوتبال نبود و نمی شد با پول آن امورات را گذراند. در چنین موقعیتی تنها انگیزه است که باعث می شود یک بازیکن پیشرفت کند. شاید یکی از دلایلی که باعث می شود تا ما بگوییم سطح کیفی فوتبال ایران پاینن آمده، بحث تماشاگر باشد. در آن زمان تماشاگر در استادیوم حاضر می شد و از دیدن بازی لذت می برد. در آن زمان پولی در فوتبال نبود و بازیکن با تمام وجود در میدان حاضر می شد. بازیکن تلاش می کرد بهترین عملکردش را به معرض نمایش بگذارد و از آن سوی تماشاگری که روی سکو نشسته بود، از دیدن بازی لذت می برد. چندی پیش دادگان حرف جالبی زد و گفت ما در ایران طرفدار نداریم و هوادار داریم. این حرف درستی است، در نظر بگیرید که در آن زمان تهران یک میلیون جمعیت داشت ولی صد هزار نفر در ورزشگاه حاضر می شدند اما الان تهران چهارده میلیون جمعیت دارد و تنها ده هزار تماشاگر در ورزشگاه حاضر می شود. من قصد توهین به بازیکنان فعلی ایران را ندارم و آنها را سرمایه های فعلی ایران می دانم. ما در جام جهانی چشم مان به خدا و ساق پای این بازیکنان است، اما من می خواهم بگویم در آن زمان که فوتبال ما آماتور بود، گاهی اوقات ما نمایش های حرفه ای را هم ارائه می دادیم. ما می دانستیم که تغذیه مان، خواب مان و استراحت مان باید چگونه باشد و همه چیز را رعایت می کردیم اما الان برخی بازیکنان شب بازی یا روز بازی موبایل دستش است و در اینترنت می چرخد. ما باید فرهنگ بازیکنی مان را بالا ببریم و روزی برسد که خود بازیکنان مواظب رفتارشان باشند وگرنه این درست نیست که یک بازیکن از اول فصل فکرش این جاست که قسط اول قراردادم را کی بگیرم یا دومی را چه کار کنم.
* اما مساله ای که وجود دارد، حضور بازیکنانی است که زیر یک میلیارد نمی گیرند و این درحالی است که بسیاری از آنها واقعا ارزش این پول را ندارند. این پول بی حساب و کتابی که خرج می شود را چه کار باید کرد؟
- دادگان چندی پیش گفته بود هزینه فوتبال ایران سال ۶۰۰ میلیارد تومان است و جالب است که این همه هزینه می شود اما خروجی ای وجود ندارد. به عبارت بهتر، منظور ایشان این است که در این فوتبال مدیریت خوبی وجود ندارد که این همه هزینه می شود. البته من کاری به شخص خاصی ندارم و برایم مهم نیست که فلان کس دو میلیارد می گیرد و یا فلان بازیکن یک میلیارد. اگر هم می گیرند نوش جانشان حلالشان باشد. نه بخیلم نه حسود که چیزی بگویم. به هرحال در فوتبال حرفه ای هر چیزی قیمتی دارد. البته در فوتبال ما ممکن است یک بازیکن بیشتر از بقیه بگیرد و همین مساله موجب اعتراض سایر بازیکنان شود، اما در فوتبال دنیا این حرف ها خریداری ندارد. طبیعتا بازیکنی مثل مسی از بقیه بازیکنان بیشتر پول بگیرد. اما درباره بالا رفتن قیمت بازیکنان فکر می کنم تا حد زیادی به چشم رو هم چشمی ارتباط دارد. تا یک بازیکن می خواهد به یک تیم برود، عده ای پیدا می شوند و می گویند با مبلغ بیشتر به تیم ما بیا و خیلی راحت قیمت ها بالا می رود. چرا آرش افشین در سپاهان بازی نمی کند؟ مگر اول فصل قیمت او بالا نبود؟ سپاهان قاعدتا از یک نگاه فنی این بازیکن را با نظر کرانچار جذب کرده است، پس چرا این بازیکن الان ذخیره است. راضی کردن الکی هواداران را هم در این میان در نظر بگیرید که خیلی مهم است.
* نقش دلال ها را در این میان چقدر پررنگ می دانی؟
- قاعدتا آنها هم بسیار موثر هستند. هرچقدر رقم قرارداد بیشتر باشد، سود آنها هم بیشتر می شود، پس طبیعتا در بازار گرمی نقش بزرگی را ایفا می کند. چرا وقتی قانون قراردادهای سه ساله و پنج ساله را وضع کردند، کسی به آن عمل نکرد؟ الان همه به داوری گیر داده اند که البته در جای خود باید بررسی شود اما چرا هیچ کسی درباره این صحبت نمی کند که این همه بازیکن سقف قرارداد را سال های قبل رعایت نکردند یا این همه تیم های بدهکار در لیگ حاضر هستند که کلی طلبکار دارند. آیا این فساد نیست که یک مدیرعامل تعهدات فصل قبلش را نداد، اما با بازیکن برای تعهدات فصل بعد قرارداد می بندد؟
* راه حل شما برای این مشکلات چیست؟
- راه حل در دستان مدیران فوتبال است. مدیران ما باید با یک منطق و یک روش صحیح به صورت کاملا قانونمند قرارداد بازیکنان را ببندند. وزارت ورزش و فدراسیون باید نظارت کاملی داشته باشند و اینگونه نباشد که هر روز یک قانون بگذارند و فردا آن را نقض کنند. باید جلوی این مسائل گرفته شود که یک مدیر حسابش خالی است اما چک می دهد و پیش خودش فکر می کند کی چک را داده و چه کسی چک را گرفته است. اینگونه نشود که یک مدیرعامل به بازیکنانش چک دهد و در حسابش چیزی نباشد و پیش خودش بگوید نهایتا مدیرعامل بعدی آنها را پاس می کند. این اصلا درست نیست که یک مدیرعامل بیاید و با افتخار بگوید پول نداریم و از محل درآمدهایمان در سازمان لیگ ۳۰ درصد را به طلبکاران بدهیم. آیا این افتخار دارد؟ الان آقای حسن زاده، رییس محترم کمیته انضباطی که خیلی ها او را می کوبند، به چه دلیل با این هجمه از حملات روبه رو می شود. دلیلش واضح است. او یک قاضی است و حکم صادر می کند. همه افراد قاضی را دوست ندارند. ایشان آمد و پای این بحث ایستاد که اگر تیمی بدهی داشته باشد نمی گذاریم در لیگ شرکت کند. حتی بحث کسر امتیاز را هم مطرح کرد. اما دیدیم که بعدا قانون دور زده شد و کفاشیان و تاج هم امضای خودشان را دور زدند.
* اما از آن طرف هم در نظر داشته باشید که این دو باشگاه می گویند حق پخش تلویزیونی شان به طور کامل و به عنوان رقم واقعی اش دریافت نمی کنند.
- اما چرا این گونه نگاه نمی کنید که صدا و سیما به آنچه تعهد داده عمل می کند و چیزی فراتر از خودش را تقبل نخواهد کرد. متاسفانه مدیران قانونمند به دنبال این مسائل نیستند و آن را پیگیری نمی کنند. متاسفانه در این مسائل مدیران ارشد با هم به یک گونه کنار می آیند و فوتبال هم چوب همین کنار آمدن آنها را می خورد. آقای تاج انصافا مدیر کاربلدی است. موقعی که به سازمان لیگ آمد، خودم به شخصه گفتم که بهترین انتخاب صورت گرفته است. او یک انسان فوتبالی است و درد ما را می داند. ایشان آمدند یک جلسه با مدیران چند باشگاه بدهکار برگزار کردند و این وسط حسن زاده بد شد. این اتفاق نباید اینگونه شود. اگر می گویند کسر امتیاز، باید کسر شود. اگر کمیته انضباطی طبق قانون از تیم ها امتیاز کسر کرده است، پس باید پای آن بایستد. این درست نیست که از جایی زنگ بزنند و بگویند با هم کنار می آییم. تا زمانی که بخواهیم با هم کنار بیاییم وضعیت همین است. همین می شود که فوتبال در ضرب المثل های مردم به عنوان بدترین چیز جا می افتد. بارها شنیده ام که مردم در خیابان و درباره چیزی که بد است می گویند این کارتان مثل فوتبال است، چرا باید این گونه باشد. چرا خودمان را خراب می کنیم؟ ما اگر قانون را اجرا کنیم همه چیزمان حل می شود. شما صحبت های مربیان تمام دنیا را در قبل و بعد بازی می کنند را گوش دهید و می بینید صرفا درباره مسائل فنی صحبت می کنند اما در ایران این مساله فنی بازی چیزی است که اصلا اهمیتی ندارد.
* از این بحث خارج شویم و وارد دوران بازیگری تان شویم. مرفاوی فان باستن از کجا آمد؟ یک توضیح مختصری هم راجع به حضورتان در استقلال بدهید.
- من سال ۶۵ به استقلال آمدم. قرار بود یکی، دو سال زودتر بیایم که نشد. به هرحال ابتدا منزوی روی من لقب غزال ناآرام گذاشت. بعد از گذر زمان در استادیوم ها مرا به نام فان باستن صدا زدند.
* از لقب تان راضی بودید؟
- واقعیت این است که او بازیکن محبوبم بود. ما به کسی خط ندادیم که برایمان اسم بگذارند. من از این عادت ها ندارم و در دوران مربی گری هم به من گفتند بیا فلان اسم را کنار اسمت بگذاریم اما من گفتم نه چنین حقی ندارید. آن زمانی که من بازی می کردم اوج فان باستن بود و احساس لذت می کردم وقتی با او مقایسه می شدم.
* شما جزو برترین گلزنان تاریخ باشگاه استقلال هستید. از گل هایی که به ثمر رسانده اید کدام یک برای شما خاص تر است؟
- سه گل به پرسپولیس زده ام که آنها را بیشتر از همه گلهایم دوست دارم. هر سه گل را هم با سر زده ام. نکته جالب آنجا است که سه گلش را به یک گلر زده ام و همچنین دو گل را روی سر یک مدافع به ثمر رسانده ام. آن یکی را هم ازبالای سر فریبرز مرادی به ثمر رساندم. دوتای دیگر را روی سر مرتضی فنونی زاده و به وحید قلیچ زدم. البته به پرسپولیس وقتی در دارایی هم بودم گل زدم. دقیقا خاطرم است که روز بازی خداحافظی علی پروین بود. آن زمان به این مسئله فکر نمی کردم که روز خداحافظی یک نفر است و تنها به گل زدن خودم فکر می کردم. خود پروین هم این گونه بود و وقتی سرمربی تیم ملی بود، آنچه که حق بود را انجام می داد. او ناصر محمدخانی را بیرون می گذاشت و مرا به میدان می فرستاد. برای او رنگ ها مهم نبود و کار خودش را می کرد. بارها مرا گذاشت بیرون و مثلا با یک فوروارد که پیوس بود بازی می کرد و من می دانستم او حق خوری نکرده است. مطمئن بودم اگر بازی کنم حقم است و اگر روی نیمکت باشم هم حقم است. همه ما به پروین اطمینان داشتیم و می د انستیم حق خوری نمی کند. تیم ۹۰ واقعا تیم بسیار خوبی بود. اکثر بازیکنان آن تیم استقلالی بودند، ولی هیچ حق خوری ای همان طور که اشاره کردم در آن تیم اتفاق نمی افتاد. خود من به ژاپن گل زدم اما بازی با کره روی نیمکت نشستم و آرزو داشتم که پیوس در آن دیدار موفق باشد. دلیلش را هم گفتم، ما همه می دانستیم که حق هیچکس پایمال نشده است. اما بگذارید به این هم اشاره کنم، ما خودمان قدر کارهایمان را نمی دانیم. در همان بازی های پکن ما قهرمان شدیم و وقتی به ایران بازگشتیم به ما می گفتند علی اصغری قهرمان شدید. چرا این را می گفتند؟ چون ما لژیونر اروپایی نداشتیم و از سویی دیگر سرمربیمان ایرانی بود. دیدار ایران و کره که منجر به صعودمان به جام جهانی شد مرا به یاد کریم باوی انداخت که کره ای ها همان را با بازیکنان تکنیکی تر انجام دادند. ما برابر کره تعداد حملات کمی داشتیم اما قایقران گل زد. کره در آن زمان تیم بسیار خوبی بود. من می خواهم این را بگویم که قهرمانی ما در پکن را لوث کردند. همین بازی آخرمان با کره را ببینید، ما دیدار بسیار سختی داشتیم و قطعا یک تفکر دفاعی پشت این دیدار برای ما وجود داشت به هرحال از یک اشتباه کوچک حریف استفاده کردیم و به گل رسیدیم و به جام جهانی رسیدیم اما کسی نگفت چرا زودتر از اینها به جام جهانی نرفتیم؟ چون مربی مان خارجی بود صعودمان را بزرگ کردند. من از این ناراحتم که چرا می گویند با مربی خارجی توانستیم کره را ببریم. این درحالی است که دوره ما و حتی همین زمان سرمربی گری قلعه نویی در تیم ملی ما چقدر خوب برابر کره ظاهر شدیم و در پنالتی باختیم. ما نباید سرمایه های خودمان را زیر سوال ببریم.
* نظرتان راجع به آن استقلالی که در آسیا قهرمان شد چیست؟
- گل قهرمانی آن تیم در جام باشگاه های آسیا را من زدم. با لیائولینگ چین بازی داشتیم که گل اول را رضا حسن زاده زد و گل دوم را من زدم. سرخاب برای من توپ را ارسال کرد و من توپ را به سمت دروازه زدم که گلر آنرا دفع کرد و برگشت آن را به گل تبدیل کردم. آن تیم هم تیم بسیار خوب و تکرار نشدنی ای بود. ما واقعا قدرتمند بودیم.
* انصافا اگر الان بازی می کردید، چقدر قرارداد می بستید؟ خود شما کیفیت بازیتان را قاعدتا با فرواردهای الان مقایسه کرده اید.
- واقعا نمی دانم. نمی توانم چیزی بگویم چراکه هرچه بگویم، شاید عده ای بگویند مرفاوی چقدر خودخواه است، اما خودتان هم می دانید که در حال حاضر در پست مهاجم ایران مشکلاتی دارد. بعد از خداحافظی من و امثال من، دایی، خداداد، هاشمیان، عنایتی و… نشان دادند گلزنان بسیار حرفه ای هستند. همین عنایتی الان با این همه سن، گل های مهم و زیادی را برای صبا می زند. این نشان دهنده چیست؟ جز اینکه ما مهاجمان خوبی داشتیم و الان افت کرده ایم؟ البته این را هم باید بگویم که وقتی یک بازیکن آنقدر رشد می کند که به تیم ملی می رسد، شک نکنید زحمات زیادی کشیده است. امثال تیموریان و حیدری به راحتی به چیزی که هستند، نرسیده اند. یا حتی خود علی دایی که زحمت زیادی کشید تا به بهترین مهاجم تبدیل شد. خسرو حیدری، تیموریان، جباری و خیلی های دیگر شاگردان من در جوانان استقلال بودند که با من قهرمان ایران شدند. من از همان ابتدا در آنها می دیدم که آنها زحمت می کشند و میل به پیشرفت بالایی دارند. در کلاس درس هرکس که خوب گوش می دهد بالا می رود و کسی که درس گوش نمی دهد همان رده های پایین می ماند. این بازیکنان هم همگی سخت کوش بودند و ریاضت کشیدند تا به این چیزی برسند که می بینید.
* بالاترین رقم مالی ای که مرفاوی در دوران بازیگری گرفته چقدر بوده است؟
- من در کویت پول گرفتم، اما در ایران و در استقلال که بالاترین مبلغم دو میلیون تومان بود که آن هم مربوط به سال آخر حضورم در این تیم بود.
* اگر موافق باشید به سال نخست سرمربی گریتان به استقلال برویم. شما پس از اینکه در لیگ، چهارم شدید در برنامه نود حضور پیدا کردید و گفتید تیمتان در این فصل مشکلات نداشت، مصائب داشت.
- واقعا مصائب داشت. من هنوزم این حرف را می زنم. قلعه نویی به تیم ملی رفت و من شدم سرمربی استقلال. قریب مدیرعامل بود و شروع کردیم. همه چیز خوب داشت پیش می رفت. ما در جاده صافی می رفتیم و نمی خواستیم که به خاکی برویم. به یکباره قریب استعفا داد و من ماندم و بازیکنان. هرروز یکی عوض می شد و این می رفت و آن می آمد. آقای رسولی نژاد در حالی که تیم من نتیجه می گرفت، رفته بود وبا پیروانی برای سرمربی گری استقلال صحبت کرده بود. از آن طرف تماشاگران هم به ناحق بعد از باخت علیه من شعار می دادند و دلیلش هم این بود که من سکو را نداشتم. مدیریتی هم که نبود مرا حمایت کند و خیلی وضع بدی شده بود. مشکل مالی زیادی داشتیم و بازیکنان هم پولشان را می خواستند.
* ماجرای حذف استقلال از آسیا چه بود.
- آقای قلعه نویی رئیس سازمان فوتبال استقلال بود و مدتی بود که درباره بازیکنان با هم صحبت می کردیم. لیست را آماده کردیم و قرار شد لیست را به باشگاه بدهیم تا ارسال کنند. سمت آقای قلعه نویی جدید بود و سابقا این پست وجود نداشت به هرحال ما با هم هماهنگ بودیم و بنظرم تغییرات مدیریتی باشگاه استقلال موجب شد تا لیست دیر ارسال شود و در نهایت هیات مدیره استقلال برکنار شد و قلعه نویی هم رفت تا ما تنهاتر شویم. به یکباره بهمنی شد سرپرست استقلال که نمی دانم از کجا آمده بود. البته ایشان یک استقلالی قدیمی بود و می خواست کمک کند که اواخر فصل از استقلال رفت و فتح الله زاده جای او را پر کرد. من از آن ناملایمات درس های زیادی گرفتم. انصافا کدام باشگاه در ایران انقدر مشکلات داشته است؟ آمدند و یونگ را کنار من گذاشتند که به عنوان سرمربی مرا قبول نداشت. اگر آمده به من کمک کند چرا زودتر از من وارد رختکن می شد و تا دقیقه ۹۰ صبر نمی کرد. اما دلایل آمدن یونگ را از من نپرسید. لازم نیست بگویم که او را آوردند و پول بسیار خوبی هم از استقلال گرفت و رفت.
* خاطرم هست تیم شما روند نتایج خوبی داشت و به عید که رسیدیم تیم ملی امید اردویی داشت که باعث تعطیلی لیگ شد و از آنجا بود که روند صعودی استقلال متوقف شد.
- دقیقا همین طور است که شما می گویید. ما قرار بود قبل از عید به مصاف پیکان برویم که این دیدار به بعد از اردوی تیم ملی موکول شد. ما از پیکان بعد از عید باختیم و تیممان دچار مشکل شد. بعد هم به سایپا باختیم و با استقلال اهواز مساوی کردیم.
* اما تماشاگران استقلال شما را بعد از بازی با پاس تشویق کردند.
- آن تشویق دیگر به درد نمی خورد. ما آن چیزی را که می خواستیم بدست نیاوردیم. هروقت عقب می افتادیم از دقیقه ۴۰-۵۰ علیه ما شعار می دادند و نمی گذاشتند کارمان را انجام دهیم. بعد از اینکه چهارم شدیم به چه درد می خورد تشویقشان؟ آن تشویق را کردند تا کارهایشان را سمبل کنند.
* حذف استقلال از آسیا را به گردن مدیریت باشگاه انداختید اما آن دوره عموما شنیده می شد که آبی ها به دلیل جذب کرار لیست را دیر فرستادند.
- قرار بود که دو بازیکن را بگیریم. یکی بازیکن خود یونگ، کوییکه را باید می گرفتیم که البته من نظرم روی ابراهیم توره بود. نفر دوم هم کرار بود که شما اشاره کردید. ما اسم آنها را در لیست قرار داده بودیم اما خودشان را ندیده بودیم. مشکل اصلی وقتی ایجاد شد که متوجه شدند حضور نام کرار در لیست استقلال غیرقانونی است. او بازیکن نجف بود و نزدیک بود باشگاهش از ما شکایت کند که با یک سری روابط جلوی این مسئله گرفته شد. انصافا وضعیت ما در آن دوره مشکلات نبود و مصائب بود.
* کمی جلوتر برویم، شما فصل بعد حاضر شدید تا دستار خدابیامرز حجازی شوید. آن زمان این مسئله مطرح بود که هیات مدیره استقلال شما و ورمزیار را به ایشان تحمیل کرده بوده است.
- نه اتفاقا حجازی کسی نبود که کسی به او تحمیل شود. بعد از انتخاب حجازی به بحث درباره دستیارانش پرداخته شده بود و من چون چند سال بود در استقلال حضور داشتم با شرایط تیم آشنا بودم با من تماس گرفته شد و گفتند به آقای حجازی کمک کن. هاشم ساعدی فر به من زنگ زد و گفت قبول کن تا کنار حجازی باشید و من هم گفتم آیا حجازی راضی است که گفتند بله و من هم به عنوان دستیار اول کنار ناصر حجازی قرار گرفتم. به هرحال حجازی از بزرگان فوتبال ایران بودند و من نمی توانستم بگویم که با او کار نمی کنم.
* اما بعدها با ایشان دچار مشکل شدید.
- نه، مشکل من با حجازی نبود، ایشان هم با من مشکلی نداشت. مشکل جای دیگری بود. او از اطرافیانش تحت فشار بود و آنها دنبال بهانه بودند و الکی گفتند که من با پیروز قربانی بد صحبت کرده ام و این درحالی بود که من هیچ مشکلی با این بازیکن نداشتم. من خودم را تابع حجازی می دانستم و اگر چیزی می شد باید به سرمربی می گفتم. به هرحال عده ا ی پر کردند که من با ناصر حجازی مشکل دارم و شب قبل از بازیمان بود که نامه ای با امضای حجازی برایم فرستادند که قطع همکاری کنیم. من این مسئله را هیچگاه از چشم حجازی ندیدم و همه این مسائل گردن اطرافیان او بود.
* در فصل بعد شما بار دیگر دستیار قلعه نویی شدید و با پایان فصل و بالا گرفتن اختلافات میان سرمربی استقلال و واعظ آشتیانی شما بار دیگر قبول کردید سرمربی استقلال شوید. خیلی ها در آن فصل اعتقاد داشتند شما به قلعه نویی نارو زدید. بیشتر آن فصل را هم واعظ در حال درگیری کلامی با قلعه نویی بود و استقلال به لحاظ حواشی مرکز توجهات بود هرچند که مدیرعامل استقلال تلاش می کرد تا مانع از اصابت حواشی به شما شود. در این باره صحبت کنید.
- هرکس با تفکرات خودش به جلو می رود. قلعه نویی به سپاهان رفت و به من هم پیشنهاد داد که با او به اصفهان بروم اما شرایط خانوادگی من طوری بود که نمی شد به آنجا بروم. اینکه بعضی می خواستند خودشیرینی کنند و مسائلی را عنوان کردند، برای ما مهم نیست. من با حرف های آنها کاری ندارم. به هرحال من سرمربی استقلال شدم و از عملکردم هم راضی بودم. من از تجربه سری قبلم استفاده کردم و الان هم تجربه بیشتری دارم که به هرکسی اعتماد نکنم.
* یک مسئله ای داخل پرانتز بگویم، رضا عنایتی را در آن فصل از استقلال کنار گذاشتند و اکبرپور و کاظمی را هم بعد از بازی با سپاهان کنار گذاشتند. شایعه بود که آنها کم کاری کرده اند. توضیحاتی هم راجع به این مسئله بدهید.
- من اختیار تام در استقلال داشتم و مدیریت باشگاه فردی سالم، صادق و توانمند بود. ما اصولی داشتیم و بسیار به نظم و انضباط اهمیت می دادیم و الحق و الانصاف واعظ هم تا آخرین لحظه پشتیبان ما بود. ما خوب پیش می رفتیم. البته سکو را نداشتیم و البته شاید آنها از قیافه من خوش شان نمی آمد یا من با آنها زیاد قاطی نبودم. ما در آن فصل همیشه اول تا سوم جدول بودیم و پایین تر از سومی نیامدیم، اما راجع به بازیکنانی که اشاره کردید باید بگویم که ما با همه بازیکنان پیش از فصل صحبت کردیم و گفتیم مسائل انضباطی برای ما از اهمیت ویژه ای برخوردارند. بازیکنی که تابع اصول ما نباشد ممکن است با ما دچار مشکل شود. آنها در این زمینه دچار مشکلاتی شدند و ما آنها را کنار گذاشتیم. اصلا بحث کم کاری مطرح نبود. من سرمربی آن تیم بودم و مطمئن باشید فقط یک بحث انضباطی درون تیمی مطرح بود. اگر خاطرتان باشد دو نفر از آنها را بخشیدیم و عنایتی هم خودش خواست تا به امارات برود. مسئله دندان پوسیده را هم واقعا به من ارتباطی نداشت. او بازیکن توانمندی است و هنوز هم در آمادگی بالایی قرار دارد.
* واعظ آشتیانی بارها گفته سومیش با شما از بسیاری از قهرمانی های لیگ پاک تر بوده است.
- من تنها در مورد تیم خودم صحبت می کنم و به سایر تیم ها کاری ندارم. اما درباره تیم من واقعا صحبت ایشان صحت دارد. حتی کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال و شخص آقای علیپور اعلام کردند که استقلال یکی از پاک ترین تیم های تاریخش را تجربه کرد. تیم ما سالم بود و مشکلی نداشتیم.
* شما حداقل بیست و چندسال در این فوتبال بوده اید. مسائلی شبیه تبانی و یا مسائلی شبیه آن به شما پیشنهاد شده است؟
- ما نه به این چیزها علاقه داشتیم، نه کسی پیشنهاد به ما داد و نه ما به کسی پیشنهادی دادیم. این مسائلی را هم که جدیدا می شنوید واقعا برای من پیش نیامده است.
* پرویز مظلومی نقل مشهوری دارد که می گوید وقتی خواستم سرمربی استقلال شوم مرفاوی به من گفت در آنجا حتی سرامیک ها و کاشی ها را هم عوض کن.
- بله! من این صحبت را کرده ام و به شما هم یک اشاره کردم که دیگر مثل سابق به دیگران اعتماد ندارم. سه هفته مانده بود که لیگ تمام شود واعظ آشتیانی به من گفت بیا قراردادت را تمدید کن. ما قرارداد هم بستیم. ایشان چندین بار از من خواسته بود تا قرارداد را تمدید کنم، اما من به نحوی این قضیه را به آینده موکول کردم. او می دانست که ما سوم می شویم و خودشان هم که در استقلال بودند و هیچ اتفاقی نیفتاده بود. آقای آشتیانی برای سال بعد هم برنامه داشت. مثل خود قلعه نویی که برنامه داشت و بعد از سه سال قهرمان لیگ شد. آخرین بازی ما با پیکان بود که بعد از آن بازی از استقلال خودم رفتم. هر کس دیگری جای من بود از استقلال نمی رفت، چرا که قرارداد هم داشتم.
* حالا که به بازی آخر فصل تان اشاره کردید آیا گلی که طالب لو به خود استقلال زد در تصمیم شما موثر بود، چون شایعات زیادی مبنی بر ناراحتی شما از آن گل در رختکن استقلال در محافل آن روز مطرح شده بود.
- خیر! به هیچ وجه به طالب لو ربطی نداشت. به هر حال همان طور که گفتم من از سرمربیگری استقلال استعفا دادم. من به این پست نچسبیده بودم. مطمئن هم بودم که سال بعد بهتر نتیجه می گرفتم و حداقل دوم می شدم تا در سال سوم قهرمان لیگ شوم. این بدترین حالت ممکن بود. از سوی دیگر تجربه بالاتری پیدا کرده بودم و اشتباهات گذشته را تکرار نمی کردم. در آسیا هم که به جمع شانزده تیم رسیده بودیم و البته آن زمان دیدارها تک حذفی بود و مثل الان رفت و برگشتی نبود تا تیم ها بتوانند جبران مافات کنند. این صحبت های من انتقاد یا حمله به دیگران نیست، من فقط می خواهم از عملکردم دفاع کنم. به هر حال من مسائلی را در استقلال دیدم که ترجیح دادم از کارم کنار بروم. آدم نباید به خودش و خانواده اش ضرر بزند. برخی بی مهری ها به ما در استقلال شد که البته در کل فوتبال ایران زیاد است. وقتی من مربی که سرمربی استقلال می شوم می گویم در استقلال همه را از دم عوض کن، خیلی معنی ها پشت سر آن وجود دارد. کما این که الان این کار را انجام داده اند. نداده اند؟ این نشان از همان تجربه ای است که به شما می گویم. به هر حال قلعه نویی چندین سال است که در استقلال است و این تیم را به خوبی می شناسد. او از تجربه اش به خوبی استفاده می کند. صحبت من به مظلومی همین بود که تیم خودت را از دم وارد باشگاه استقلال بکن، من هم اگر یک روز به استقلال باز گردم، به قول آقای روحانی مثل قدیمی ها که اتوبوسی عوض می کردند همه را اتوبوسی عوض می کردم.
* کمی به مسائل روز بازگردیم، مسائلی که اخیرا درباره فساد داوری و فوتبال ایران مطرح شده را چطور می بینید؟
- مسئله فساد برای من شکل دیگری دارد. اینکه هرکس بخواهد قانون را دور بزند یا یک تبصره به قانون بزند تا کارش را انجام دهد نوعی فساد محسوب می شود. ما باید به قانون احترام بگذاریم و قانونمند باشیم تا جلوی فساد گرفته شود. من چهارسال است که از استقلال طلبکارم و هرسال پول به عده ای می دهند، اما پول من پرداخت نمی شود. بنظر شما این فساد نیست؟ آقای فتح الله زاده جدیدا با سفرای خارجی جلساتی می گذراند که البته به من ارتباطی ندارد و من کاری به آن ندارم ولی آیا این درست است که باشگاه این همه بدهی داشته باشد و ایشان چنین جلساتی داشته باشند؟ من می خواهم بدانم که آیا اگر روزی فتح الله زاده در استقلال نباشد، این دیدارها به او سودی می رساند؟ آقای روحانی الان رئیس جمهور ایران شده و من فکر نمی کنم آنقدر که فتح الله زاده با سفرای خارجی دیدار داشته، رئیس جمهور با سفیران خارجی دیدار داشته است.
* نظرتان را راجع به بازیکنان ایرانی ای که در خارج بزرگ شده اند و به تیم ملی می آیند چیست؟
- موافق هستم در صورتی که به ما کمک کند. ما باید از تمام ظرفیت هایمان استفاده کنیم. این مسئله در سیاست هم وجود دارد و از همه پتانسیل ها برای پیشرفت یک کشور استفاده می شود. مگر همین آقای روحانی به آمریکا رفت با ایرانیان مقیم آمریکا دیدار نداشت؟ حالا ایشان باید بگویند چون آنها در آنجا هستند نباید آنها را ایرانی دانست؟ ایرانی هرکجا که باشد ایرانی است. وقتی هم که به او می گویند به ایران بیا و قبول می کند نشان می دهند که به این رگ و ریشه علاقمندند. یکی دو نفر از این بازیکنان مثل قوچان نژاد و دژاگه به کار ما آمده اند. البته باید به لیگ هم اهمیت داد. وقتی می بینیم موجودیمان در لیگ کافی نیست قاعدتا به جاهای دیگه نگاه می کنیم. الان کی روش برنامه ریزی می کند و کارش را انجام می دهد اما آیا می تواند اکثریت بازیکنان را از خارج بیاورد و دو هفته به اردو برود؟ وقتی می گویند باید لیگ تعطیل شود، برای فوتبالیست داخل ایران است.
* سقف اهداف صمد مرفاوی در مربی گری چیست؟
- من مربی گری را دوست دارم و هیچگاه دوست ندارم از آن کنار بروم. دوست دارم پیشرفت کنم و بالاتر بروم اما آرزو دارم که کارم همیشه سلامت داشته باشد و در کنارش موفق باشم و به تیمم همیشه کمک کنم تا جوانانی به فوتبالمان اضافه شوند. من آرزو دارم به قهرمانی آسیا دست پیدا کنم و امیدوارم این اتفاق بیافتد.
ارسال نظر